مجله هفتگی سایبرنما با معرفی آخرین و مهم ترین رخدادهای تکنولوژیک دنیا و تبیین اهمیتِ آنها در آیندهی بشریت، شما را با مسیر انقلاب تمدنی سایبری آشنا می کند.
💠 خبرهای این هفتهی سایبرنما با معرفی یک پژوهش جدید در زمینهی جوانسازی ژنتیک آغاز میشود.
💠 سپس تکنیکِ جدیدی برای توسعهی رابطهای کاربری مغزی و اندامهای مصنوعی را بررسی خواهیم کرد.
💠 سومین خبر سایبرنما به تولید یک معماری جدید برای کامپیوترهای کوانتومی و تلاش برای تولید کامپیوتر جهانیِ کوانتومی اختصاص دارد.
💠 در ادامه به سراغِ یک پروژهی مهندسی معکوس رفتهایم: آیا میتوان از ماهوارههای استارلینگ به عنوان یک سیستم ناوبری استفاده کرد؟
💠 و در آخرین خبر این هفته از پیشتازی هند در زمینهی بلوغ بازار هوش مصنوعی خبر دادهایم.
جنگِ ژنتیک علیه پیری ادامه دارد
۱۵ سال پیش، دانشمندان دانشگاه کیوتو در ژاپن به کشفِ عجیبی دست یافتند. هنگامی که آنها فقط چهار پروتئین را به یک سلول پوست اضافه کردند و حدود دو هفته منتظر ماندند، برخی از سلول ها دچار تحول غیرمنتظره و حیرت انگیزی شدند: آنها دوباره جوان شدند. تحقیقاتی که ژاپنیها سرمنشاء آن بودند هنوز از راههای گوناگونی مانندِ کشف ژنِ پیری (و خنثیکردنش) ادامه دارد. هفتهی گذشته آزمایشگاه آلتوس دادههایی را منتشر کرد که در آن موشهای بیمار با تغییرات ژنتیکی به سنِ جوانی بازگشتهاند. روشِ آزمایشگاهِ آلتوس ایجاد تغییرات اپیژنتیک است. اپیژنومها موادِ شیمیاییای هستند که بر روی DNA وجود دارند و تعیین میکنند که چه ژنی فعال شود یا خاموش شود. در گزارشِ آزمایشگاهِ آلتوس موشهای چاقی نشان داده شده است که از بیماری دیابت نجات یافتهاند. نتایجِ آزمایشگاهِ ۳ میلیارد دلاری آلتوس (پرهزینهترین استارتآپِ تاریخِ بیوتکنولوژی که قسمتِ عمدهای از هزینهی آن توسطِ ثروتمندانِ خلیجِ فارس تامین شده است) هنوز به تائید دانشمندان دیگر نرسیده است اما ادعای آلتوس علمی و قابل باور است. با این حال باید توجه داشت که تبدیلِ مس به طلا نیز از جهتِ علمی مدلل بود: بنابراین باید منتظر ماند و دید که آیا مبارزه علیه پیری سرنوشتی مانندِ کیمیاگری خواهد داشت یا تاریخ علم با آن مهربان خواهد بود؟
بیومکانیکِ نوری: مشاهدهی اپتیکالِ عصبها
امروزه تکنولوژیهای مختلفی برای ساختِ رابطهای کاربری مغزی توسعه داده شدهاند: از تشخیص سیگنالهای مغزی توسطِ کامپیوتر گرفته تا نورولینکِ تسلا. مشکلِ بسیاری از این روشها تعدادِ بسیار زیادِ نورونها و شلیکهای عصبی است. حدودِ ۸۶ میلیارد نورون در مغز وجود دارد و برای ارتباط برقرار کردن با این نورونها باید تعدادِ زیادی سنسور تولید کرد. یک گروهِ بینارشتهای در دانشگاه UNSW سیدنی، یک راهِ حل قابل توجه برای این مشکل پیدا کرده است: تبدیلِ الکتریسیتهی نورونها به نور. آنها سنسورهایی از جنسِ کریستالِ مایع ساختهاند و با استفاده از تکنولوژیهای اپتیک توانستهاند تکانههای الکتریکیِ نورونها را ثبت کنند. به گفتهی محققان مزیتِ این روش آن است که میتوان با تعدادِ اندکی سنسور، تکانههای گستردهی نورونی را رصد و ثبت کرد. این تکنولوژی پاسخهای مشابهی با ثبتِ الکتریکیِ نورونها ارائه داده است هر چند با توجه به خردسالبودنِ این تکنولوژی، نویزِ بیشتری نسبت به روشِ قدیمی مشاهده شده است. کاربردِ اصلی این پروژه در ساختِ پروتزهای مصنوعی یا اندامهای مصنوعی و اتصالِ آن به اندامهای ارگانیک است. به طور مثال اگر یک تراشه با هزاران اتصالِ نوری بتواند به مغز یا جایی در بازو متصل شود، میتواند عملیات کنترل دست را تحتِ اختیار خود بگیرد.
راهِ حلی جدید برای مسئلهی حافظهی کوانتومی
هفتهی گذشته از تلاشهای دانشمندانِ دانشگاه بریتیش کلمبیا برای توسعهی یک مادهی جدیدِ کوانتومی صحبت کردیم که میتوانست امکاناتِ جدیدی برای حافظهی کوانتومی عرضه کند. این هفته به سراغِ دانشمندان اتریشی میرویم که با روشی کاملاً متفاوت به جنگ علیه این معضلِ اساسیِ کوانتوم رفتهاند. آنها در سال ۲۰۱۵ یک تئوری فیزیکی ارائه دادند که معماریِ جدیدی از کامپیوترهای کوانتومی در آن لحاظ شده بود. هفتهی گذشته این گروه از دانشمندانِ اتریشی یک قدم به پیش برداشتند و تئوری موازیسازیِ کیوبیتها را ارائه دادند. در کامپیوترهای کوانتومی همهی کیوبیتها باید با یکدیگر در ارتباط باشند اما مدلِ جدیدِ عرضه شده این امکان را فراهم میکند که دو رشته کیوبیتِ موازی توسعه داده شود و در نتیجه همهی کیوبیتها با همهی کیوبیتهای دیگر در ارتباط نباشند. این معماریِ کوانتومی علاوه بر کاهشِ مصرفِ انرژی کارآمدی بالایی در پردازشهای وسیع و طولانی دارند. همچنین تصحیحِ خطا در آن بسیار سادهتر است زیرا تصحیحِ خطا در سطحِ سختافزارهای موازی انجام میشود و نه در داخلِ پردازشِ نرمافزاریِ کوانتومی. توسعهی چنین کامپیوتری میتواند یک قدمِ رو به جلو برای تحققِ رویای «کامپیوترِ کوانتومی جهانی» باشد. کامپیوتر کوانتومی جهانی آن کامپیوتری است که بتواند همهی کارکردهای کامپیوتر معمولی را انجام دهد و در عینِ حال از معماری کوانتومی بهرهمند باشد.
مهندسی معکوس استارلینک برای تبدیل شدن به یک سرویس مشابه GPS
همانطور که میدانید GPS یک سیستمِ ناوبری تحتِ مالکیت و هدایتِ دولتِ ایالات متحده است. این سیستم برای سالها به خوبی کار کرده است؛ با این حال ارتش ایالات متحده چندی پیش به صورت رسمی از اسپیس ایکس درخواست کرد که استارلینک را به یک سرویس پشتیبان از سیستم GPS تبدیل کند. گزارشها نشان میدهد که با وجود همکاریهای ابتداییِ اسپیس ایکس، این شرکت دادههای لازم برای این کار را به دانشمندان ارتش آمریکا ارائه نداده است. به همین دلیل آنها با مهندسی معکوسِ ارتباطاتِ رادیوییِ دیشها و ماهوارههای استارلینک، بدونِ هر نوع همکاری با استارلینک یک سرویس مشابه با GPS را از طریقِ ماهوارههای استارلینک راهاندازی کردند. مقالهی منتشر شده در arXiv کاملترین توصیفِ ارائهشده از سیگنالهای استارلینک تا به امروز است. تحقیقات نشان داده که ماهوارهها و دیشها سیگنالهای قابلِ پیشبینی و تکراری برای یکدیگر ارسال میکنند و در نتیجه میتوان از این سیگنالها برای ایجاد یک سیستمِ ناوبری تحتِ هدایتِ ماهوارههای استارلینک استفاده کردند. نتیجه کاملاً قانع کننده است و مهمتر از آن نشان میدهد که افسانهی غیرِ قابلِ ردیابیبودنِ سیگنالهای استارلینک نادرست است: میتوان این سیگنالها را شناسایی کرد و حتی از طریقِ این سیگنالها موقعیتِ دقیقِ هر دیش و کاربر را شناسایی کرد.
اکنون بازارِ هوش مصنوعی در هند بالغتر از آمریکاست
موسسهی تحقیقاتی Peak در جدیدترین پژوهشِ اقتصادی در زمینهی هوشهای مصنوعی اعلام کرده است که پس از ۶ سال پیشتازیِ آمریکا، اکنون این هند است که بالغترین بازار نسبت به هوش مصنوعی را به خود اختصاص داده است. بر اساسِ دادههای منتشر شده، ضریبِ نفوذِ هوش مصنوعی در بازارِ هند ۶۴ از ۱۰۰ برآورد شده است اما این رقم در آمریکا تنها ۵۲ از ۱۰۰ است. این در حالی است که مبتنی بر یکی دیگر از شاخصها یعنی میزانِ انطباقپذیریِ کسب و کارها با هوش مصنوعی، آمریکا با ۲۸٪ پیشتاز است و هند با ۲۵٪ و انگلستان با ۲۰٪ در رتبههای بعدی قرار دارند. هند در سالهای اخیر سرمایهگذاری فراوانی در زمینهی آموزش و فرهنگسازی هوش مصنوعی انجام داده است و به همین دلیل عمدهی شاغلین در حوزههای مختلف صنعتی به خوبی با این تکنولوژی آشنا شدهاند. ۷۸٪ از شاغلین در هند انتظار دارند که هوش مصنوعی در ۵ سال آینده تاثیر مثبتی بر رفاه کارگران و کارکنان داشته باشد اما این رقم در ایالات متحده تنها ۴۷٪ است. پیشتازی هند در زمینهی کسب و کارها در حالی رقم میخورد که چین نیز در نبرد سرد هوش مصنوعی (نبردی در زمینهی توسعهی تکنولوژیهای پیشرفته هوش مصنوعی) شرایط سختی را برای ایالات متحده ایجاد کرده است.
سایبرنبرد- ۱۲
مجله هفتگی سایبرنبرد با معرفی آخرین و مهمترین رخدادهای جنگ شناختی، شما را با نبرد مداومی که همینک در جریان است آشنا میکند و رفتهرفته، از نقش فضای سایبری در برپایی این جنگ پرده برمیدارد.
💠 خبرهای این هفتۀ سایبرنبرد را با نمایش مضحک و ناشیانۀ رئیسجمهور اوکراین، ولودیمیر زلنسکی، در کنار پهپاد ایرانی آغاز میکنیم؛
💠 سپس به واکنش محسن تنابنده نسبت به فاجعۀ هالووین در کرۀ جنوبی میپردازیم و به فاجعۀ دیگری که این واکنش حکایت از آن دارد؛
💠 و در آخرین خبر، به سراغ روند رو به افول اعتراضات و اغتشاشات ایران خواهیم رفت و دو جریانی را مدّنظر قرار خواهیم داد که در واکنش به این روندِ رو به افول، فعالیت رسانهای خود را تشدید میکنند.
زلنسکیِ سه متری
یکی از خبرهایی که در خلال هفتۀ جاری، بازتاب گستردهای در میان مخاطبان جهانی داشت سخنرانی پرشور رئیسجمهور اوکراین، ولودیمیر زلنسکی در کنار لاشۀ یک پهپاد ایرانی از خانوادۀ شاهد-۱۳۶ بود. زلنسکی در جریان سخنسرایی حماسیاش اظهار کرد: «بال همۀ هیولاهای آهنی را در آسمان خود قطع میکنیم.»
امّا تنها ساعاتی پس از ظهور زلنسکی در قاب رسانههای غربی بود که برخی از مخاطبان جهانی به نکتهای نهچندان ظریف در تصویرِ این سخنسرایی اشاره کردند: مقایسۀ قدوقامت زلنسکی با لاشۀ پهپادی که او کنارش ایستاده بود. درحالیکه بنابر اطلاعات موجود، طول بدنۀ شاهد-۱۳۶ چیزی حدود ۶/۲ متر است، در ویدیوی منتشرشده، قامت رئیسجمهور اوکراین و لاشۀ شاهد تقریباً برابر بودند. بنابراین، یا قامت آقای زلنسکی یکشبه حدود یک متر افزایش پیدا کرده (اتّفاقی که مخاطب را به یاد دراز شدنِ دماغ پینوکیو میاندازد)، یا مخاطب اخبارِ سراسر حقیقتگوی بنگاههای خبریِ جهانی باید در اسرع وقت، چشمهایش را به یک چشمپزشک حاذق نشان بدهد. به هر حال، یکجای کار میلنگد و البته، ما همچنان نمیدانیم کجای کار!
مرگ ما هست عروسیّ ابد!
روز شنبه، هفتم آبان ماه ۱۴۰۱ مصادف با بیستونهم سپتامبر ۲۰۲۲ میلادی، ازدحام جمعیت در جریان برگزاری جشن هالووین در سئول، پایتخت کرۀ جنوبی، فاجعه آفرید. این فاجعه زمانی اتفاق افتاد که هزاران نفر از شرکتکنندگان در خیابانی باریک در محله ایتهوون منطقه یونگسان سئول گرفتار شدند و بسیاری بر اثر هجوم جمعیت به زمین افتادند. این رویداد مرگبارترین فاجعۀ سالهای اخیر در کره جنوبی محسوب میشود که در خلال آن، بیش از ۱۵۰ نفر کشته و شمار بسیارِ دیگری زخمی شدند.
امّا واکنش یک سلبریتی ایرانی به این موضوع: جناب آقای محسن تنابنده که نیاز به معرفی ندارد، در اظهارنظری مثالزدنی و بیهمتا، در صفحۀ اینستاگرامش نوشت: «کاش ما هم از خوشی زیاد بمیریم.» این اظهارنظرِ خیرهکننده بهخودیِخود اصلاً ارزش خبری ندارد. امّا نمونهایست که میتواند عمق فاجعه را در اندیشه، گفتار، و عمل سلبریتیها نشان بدهد؛ البته اینبار نه فاجعۀ سئول، بلکه فاجعۀ جوزدگی، موجسواری، و عوامفریبیِ افسارگسیخته را.
آیا نباید از خودمان بپرسیم که چرا به این نقطه رسیدهایم؟ نباید بپرسیم که چرا افرادی با این بهره از درک و فهمِ اجتماعی میتوانند بخشی از جامعۀ ما را به تحرّک وادارند یا دستکم، تحتتأثیر قرار بدهند؟ این پرسشیست که هم دولتمردان و سیاستگذاران و هم مردم عادی جامعه باید در ذهن خودشان مطرح کنند. این پرسش باید در ذهن همگی ما حک شود، چراکه همۀ ما در قبال وضعیت پیشآمده مسئولیت داریم. البته اگر اینبار، بازی مرغ یا تخممرغ را از سر نگیریم و توپ را به زمین دیگری شوت نکنیم، زیرا تا وقتی مسئولیت چیزی را نپذیریم، ارادهای هم برای تغییر شرایط نخواهیم داشت.
سرابِ پیروزی
با روند رو به کاهش اعتراضات و اغتشاشات در ایران، شاهد دو جریان موازی هستیم که یکی از جانب نیروهای اپوزیسیون به راهبری بنگاههای خبری فارسیزبان در خارج از کشور هدایت میشود و دیگری از جانب جبهۀ رسانهای انقلاب، علیالخصوص در رسانههای دیجیتال. جریان اول تلاش میکند تا روند اعتراضات و بهویژه اغتشاشات را از طریق کنشهایی نظیر «فلشماب» و خبرهای جعلی «گرم نگه دارد» و جریان دوم از همینک، پیروزی خود را بر فتنۀ ۱۴۰۱ اعلام کرده و «بر طبل شادانه میکوبد». این دو جریان، هر دو برآنند تا اقشار خاکستری را به سمت خودشان جذب کنند.
ما را با جریان اول، یعنی جریان اپوزیسیونِ خارجمحور سروکاری نیست، زیرا به باور ما، ایشان اساساً میلی به حرکت در راستای منافع ملّی ایران ندارند. امّا هنگامیکه بهسراغ جریان دوم میرویم، باز هم کاممان شیرین نمیشود و دورنمای چندان روشنی نمیبینیم. جریانی که امروز به فکر منافع ملّی باشد باید رویدادهای اخیر را نشانهای بر شکاف عمیق در بطن جامعۀ ایران تلقّی کند و بهجای شادی کردن از شکست فتنههای دشمن، نگران فتنههای آینده باشد که امروز، بسترش بیش از هر زمان دیگر مهیا شده است. دشمنان ایران بهخوبی آگاهند که کمترین بهرهشان از رویدادهای اخیر، تعمیق گسل اجتماعی در ایران است. آیا ما هم به این فاجعه توجّه داریم یا سرمست از پیروزی کوتاهمدّتِ خودمان هستیم؟