مجله هفتگی سایبرنما با معرفی آخرین و مهم ترین رخدادهای تکنولوژیک دنیا و تبیین اهمیتِ آنها در آیندهی بشریت، شما را با مسیر انقلاب تمدنی سایبری آشنا می کند.
💠 خبرهای این هفتهی سایبرنما با معرفی تلویزیونِ اتمیای آغاز میشود که دادهها و تصاویر را از طریقِ ارتعاشاتِ اتمی منتقل میکند.
💠 سپس به دیتاسنترِ جدیدِ انویدیا و تکنولوژی DPU خواهیم پرداخت: جایی که پردازش برای کسب و کارهای مبتنی بر هوش توسعه داده شده است.
💠 سومین خبر سایبرنما به مادهای اختصاص دارد که میتواند جریانهای الکتریکی را به خاطر بسپارد.
💠 در ادامه گزارشِ سالِ ۲۰۲۲ شرکت IBM در مورد انطباقپذیری هوش مصنوعی در سطحِ جهان را بررسی خواهیم کرد.
💠 و در آخرین خبر این هفته از مفهوم «بلوغ هوش مصنوعی» خواهیم گفت: مفهومی مهم برای کسب و کارهای آینده.
تلویزیونِ اتمی
یکی از اصلیترین مسائلِ آیندهی تمدنیِ سایبری منطق، ساختار و معماری شبکه است؛ چه این که شبکه آن بسترِ اصلیای است که دادهها از طریقِ آن انتقال پیدا میکنند. اینترنت که امروزه مهمترین تکنولوژی سایبری است، در واقع خود یک شبکه است. پیش از اینترنت نیز شبکههای دادههای آنالوگ (تلفن، رادیو و تلویزیون) مهمترین شبکههای انتقال دادهی جهانی محسوب میشدند. حال محققانِ انیستیتوی استانداردِ ایالات متحده راهِ حلی جدیدی برای انتقالِ داده از طریقِ اتمها پیدا کردهاند: تلویزیونِ اتمی. منطقِ این تلویزیون دیگر الکترونیک نیست بلکه انتقالِ دادهها توسطِ اتمها انجام میشود. محور این تکنولوژی اتمهای روبیدیمی است که در حالتِ گاز در یک محفظهی شیشهای نگهداری میشوند. این اتمها توسطِ دو لیزر تحریک میشوند تا با فاصلهی بیشتری در هسته بچرخند. این فاصلهی بیشتر منجر به آن میشوند که اتمها به سیگنالهای الکترومغناطیسی حساستر شوند. یک سیگنال به سمتِ اتمها فرستاده میشود و اتمها این سیگنالِ رمزگذاریشده را به واسطهی تغییرِ انرژیِ خود منتقل میکنند. کیفیتِ انتقالِ تصویر در این تلویزیون فعلاً ۴۸۰i است اما سرعتِ انتقالِ دادهی آن برای اینترنت حدود ۱۰۰ مگابیت بر ثانیه تخمین زده شده است. این تکنولوژی هنوز در مرحلهی آزمایشگاهی است اما میتوان انتظار داشت که انتقالِ دادهی اتمی معماری آیندهی شبکه را به کل تغییر دهد.
همکاری غولهای بزرگ برای تاسیسِ یک دیتاسنترِ قدرتمند
تحلیلِ استراتژیهای شرکتِ انویدیا میتواند به خوبی روندِ آیندهی تکنولوژیهای سایبری را نشان دهد. این شرکت پس از آن که با شرکتِ Rescale برای پردازش دوقلوهای ابری یک قراردادِ همکاری منعقد ساخت، اکنون با شرکتِ VMware و Dell یک قراردادِ جدید برای توسعهی دیتاسنتر تصویب کرده است. محورِ اصلیِ این دیتاسنتر پردازشگرهای GPU انویدیاست. رقابتِ سنتیِ اینتل و انویدیا اکنون به یکی از بزرگترین دیتاسنترهای جهان ختم شده است. با توجه به افزایش حجمِ دادهها، لزومِ افزایشِ سرعتِ انتقالِ دادهها و نامتمرکزشدنِ اپلیکیشنها، انویدیا از معماری DPU (واحدهای پردازشِ داده) استفاده میکند. به واسطهی این واحدها، دیگرچرخههای CPU درگیرِ پردازشِ همهی دادهها نخواهند شد و دیتاسنتر میتواند وظایفِ مختلفِ شبکه را با امنیت و پایداریِ بسیار بالاتری انجام دهد. دستِ آخر با توجه به این که اکنون نیازِ بسیاری از شرکتها استفاده از الگوریتمهای هوشِ مصنوعی است، دیتاسنترِ مجهز به معماریِ پیشرفتهی DPU میتواند وظایفِ توزیعشدهی هوشهای مصنوعی را نیز به خوبی پشتیبانی کند. از سوی دیگر سرویسِ vSphere که شرکتِ VMware نیز یک بسترِ مجازیسازیِ رایانش ابری برای شرکتهاست که با استفاده از سختافزارِ انویدیا تقویت شده است. ترکیبِ سرورهای دل، سختافزارِ انویدیا و پلتفرمِ ویامویر یکی از لبهترین زیرساختهای سایبری جهان را شکل داده است.
مادهای که مانندِ مغز به خاطر میآورد
ما انسانها تنها با مواد میتوانیم چیزهای جدید (یا در واقع همان تکنولوژیها) را بسازیم. حتی زمانی که شما در شبکهی اجتماعی تصویری را آپلود میکنید، باز هم از مادهی سایبری (صفر و یکها، الکترونیک و …) استفاده کردهاید. به همین دلیل است که ما به دنبالِ فهمِ مواد و کشفِ موادِ جدید برای تکنولوژیهایمان هستیم. در همین راستا یک «کشفِ اتفاقی» به خبرِ مهمِ هفتهی گذشته تبدیل شد: کشفِ مادهای که میتواند مانندِ نورونهای مغزی به خاطر بسپارد. محمدِ سمیعزاده، دانشجوی دکتری الکترونیک در سوئیس، توانسته مادهای با عنوانِ وانادیم دیاکسید را تولید کند. مقالهی او که در نشریهی معتبر Nature چاپ شده است، بیان میکند که این ماده فعالیتهای مشابه با نورونها را نشان میدهد؛ به این معنا که میتواند جریانهای الکتریکی را تحتِ شرایطِ خاصی که بسیار شبیه نورونهاست از خود عبور دهد. همانطور که نورونها به نحوی خاطرهی جریانهای الکتریکی قبلی را در خود نگاه میدارند و رفتارِ جدیدشان مطابق با تجربههای گذشته است، مادهی کشفشدهی سمیعزاده نیز جریانِ الکتریکی قبلی را به خاطر میسپارد و جریانِ بعدی را مبتنی بر آن پیشبینی میکند. حافظهی این ماده تنها ۳ ساعت است اما سمیعزاده امیدوار است که بتواند با توسعهی این ماده، از آن به عنوانِ «مغزِ هوش مصنوعی» استفاده کند.
گزارش ۲۰۲۲ هوش مصنوعی IBM
شرکتِ IBM هر سال یک پیمایش وسیع در سطحِ جهانی با موضوعِ «انطباقپذیری هوش مصنوعی» انجام میدهد. هدفِ این پیمایش رصدِ میزانِ نفوذِ هوش مصنوعی در سالِ گذشته و پیشبینی اثرگذاریهای آتی هوش مصنوعی است. در آخرین نسخهی این پژوهش، IBM اعلام کرده است که سه روندِ اصلی هوش مصنوعی به ترتیب به شرحِ زیر هستند: ۱) اتوماسیون و مهارتهای انسانی هوش مصنوعی، ۲) اعتمادسازی هوش مصنوعی و ۳) پایدارسازیِ شرکتها به واسطهی هوش مصنوعی (به خصوص به علتِ بحرانهای زنجیره تامین و زنجیره ارزش که به واسطهی پاندمی کرونا ایجاد شده بودند). بر اساسِ این پیمایش ۳۵٪ از شرکتها اعلام کردهاند که از هوش مصنوعی استفاده میکنند و ۴۲٪ اعلام کردهاند که برای استفاده از هوش برنامهریزی کردهاند. ۳۰٪ اعلام کردهاند که هوش مصنوعی به کارآمدی و کاهش زمان کمک کرده است. ۶۶٪ اعلام کردهاند که با استفاده از هوش مصنوعی کسب و کارِ پایدارتری را رقم زدهاند. ۵۴٪ از هوش برای اتوماسیون استفاده کردهاند. این پژوهش خلافِ پژوهش گارتنر با ۳۴٪ اصلیترین بحران در انطباقپذیری را فقدان مهارتِ نیروی انسانی عنوان کرده است. ۷۴٪ از شرکتها هیچ تلاشی برای تضمینِ قابلِ اعتمادبودنِ هوشِ خود نکردهاند (چه در زمینهی اجرایی و چه در زمینهی اخلاقی).
اهمیتِ بلوغِ هوش مصنوعی در کسب و کارها
یک پژوهش جدید در زمینهی هوش مصنوعی نشان میدهد که استفاده از هوش مصنوعی هنوز در شرکتهای پیشروی جهان با معضلاتِ جدی روبرو است. در این پیمایش که ۱۲۰۰ شرکتِ پیشروی هوش مصنوعی در آن شرکت کردهاند، مشخص شده است که حدودِ ۶۳٪ شرکتها رابطهی بلوغنیافته با هوش مصنوعی دارند. حدودِ ۴۰٪ از مصاحبهشوندگان پاسخ دادهاند که استفادهی عملیاتی از هوش مصنوعی منجر به سودِ ۴۰٪ آنها در آن زمینهی خاص شده است اما نتایج پیمایش نشان میدهد که هوش مصنوعی هنوز به «مرکزِ اصلی» توسعه و کاربردیسازی در اقتصادِ کسب و کارها تبدیل نشده است. به همین دلیل مسئلهی «بلوغِ هوش مصنوعی» اکنون یکی از مسائل مهم اقتصادِ جهانی است. بلوغ هوش مصنوعی میزان تسلط سازمانها بر قابلیتهای مرتبط با هوش مصنوعی را در ترکیب مناسب برای دستیابی به عملکرد بالا برای مشتریان، سهامداران و کارمندان اندازهگیری میکند. معیارِ بلوغِ هوش مصنوعی صرفاً ناظر به میزانِ کلاندادهها و استفاده از الگوریتمهای پیچیده نیست؛ به عکس، اثرگذاریِ هوش بر فرهنگِ سازمانی، کارآمدی و استراتژیهای کسب و کار عناصر این معیار را شکل میدهند. بر اساسِ این گزارش تنها ۱۲٪ کسب و کارها به طور کامل بلوغ یافتهاند. بالاترین میزان بلوغ برای حوزهی اتوماسیون و دفاعی و پایینترین میزان برای بانکها و سلامت تعیین شده است.
سایبر نبرد-۷
مجله هفتگی سایبرنبرد با معرفی آخرین و مهمترین رخدادهای جنگ شناختی، شما را با نبرد مداومی که همینک در جریان است آشنا میکند و رفتهرفته، از نقش فضای سایبری در برپایی این جنگ پرده برمیدارد.
💠 خبرهای این هفتۀ سایبرنبرد با عملیات روانی-رسانهای گستردهای آغاز میشود که همزمان با بالاتر رفتن احتمال حصول یک توافق هستهای میان ایران و ۱+۵ بر پا شده است؛
💠 سپس به خبری میپردازیم که از قول علی شمخانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی، در برخی شبکههای اجتماعی و پیامرسانها منتشر شده است؛
💠 و در آخرین خبر، به سراغ ماجرای بیانیۀ آیتالله حائری، واکنشهای مقتدی صدر، و آشوبهای برپاشده در عراق خواهیم رفت و پیوست رسانهای این ماجرا را بررسی خواهیم کرد.
فشار از پایین: یک استراتژی مذاکراتی
با افزایش احتمال رسیدن به یک توافق هستهای میان ایران و ۱+۵ طی روزهای گذشته، حجم اظهارنظرها، مصاحبهها، و مقالات نیز در رابطه با این توافق احتمالی بسیار بیشتر شده است. در این میان، برخی از اهالی رسانه و سیاست با انتقاد از تیم مذاکرهکنندۀ هستهای کشورمان، اظهار کردهاند که بیمیلی آشکار این تیم، بهویژه شخص علی باقری کنی، به ایجاد ارتباط گسترده و دامنهدار با أصحاب رسانه سبب شده تا مخاطب عام ایرانی از تودۀ مردم نسبت به تصمیمسازیهای نظام إحساس غریبگی و فقدان عاملیت کند.
لزوم ایجاد پیوست خبری برای رویدادهای سیاسی مهم، بهویژه در زمانۀ ما، جای هیچ چونوچرایی ندارد. اما مسأله اینجاست که ایجاد یک پیوست خبری متناسب و بهینه برای رویدادهای سیاسی برجسته چه ملزوماتی دارد و چگونه میتوان بدون درافتادن به گرداب پوپولیسم و هیجانزدگی، اخبار سیاسی مهم و سرنوشتساز را در راستای تحقّق منافع ملّی، رسانهای کرد.
به یقین میتوان مدّعی شد که آنچه در دوران منتهی به توافق برجام در تاریخ ۲۳ تیر ۱۳۹۴ (۱۴ ژوئیۀ ۲۰۱۵) انجام شد الگوی مناسب و بهینهای برای ایجاد یک پیوست رسانهای نبود. توضیح آنکه ایجاد درگیری ذهنی برای تمامی اقشار جامعه در مورد موضوعی بسیار تخصّصی و واجد جزئیات، همانند موضوع هستهای، آن هم در قالبی هیجانی و در فضای جدلی میان نیروهای سیاسی داخل کشور، نمیتواند به تحقّق منافع ملّی کشور یاری برساند. این در حالیست که بسیاری از منتقدان امروزِ تیم مذاکرهکنندۀ هستهای در ایجاد فضای رسانهای منتهی به توافق برجام عمیقاً اثرگذار بودهاند.
در نهایت، میتوان این پرسش را مطرح کرد که راه برونرفت از دوگانۀ آسیبرسانِ انفعال رسانهای از یکسو، و کنش رسانهای افسارگسیخته، پوپولیستی، و هیجانی از سوی دیگر چیست.
جعلی و تکراری
روز یکشنبه، ششم شهریور ۱۴۰۱، خبری در برخی شبکههای اجتماعی و پیامرسانها منتشر شد که از خروج نیروهای ایرانی از سوریه حکایت داشت. در متن این خبر، به نقل از علی شمخانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی، اظهار شده بود: «صلاح بر این شد که از سوریه خارج شویم، چون هم به نفع مردم ایران و هم مردم سوریه است.»
اما یک جستجوی ساده در اینترنت آشکار میکند که این به اصطلاح خبر در واقع، تکرار هیاهوییست که در خرداد ماه سال ۱۳۹۹، دقیقا با همین عبارتپردازی منتشر شده بود. جالب اینجاست که وبگاه نورنیوز، نزدیک به شورای عالی امنیت ملی، در همان خرداد ۱۳۹۹ این خبر را تکذیب کرده، و نوشته بود: «بطور قطع انتشار اخبار جعلی از این دست با اغراض خاص و با رویکرد تضعیف اقتدار منطقه ای جمهوری اسلامی ایران تولید و منتشر می شود.»
روشن است که با بالا رفتن احتمال احیای توافق هستهای طی چند روز گذشته، جریان رسانهای ضد منافع ملی (در داخل و خارج از کشور) تلاش میکند تا با انتشار اخبار بیپایه، به اقتدار ایران و جمهوری اسلامی در میان افکار عمومی ضربه بزند و با ایجاد شکاف میان مردم و حکومت، موازنه یک توافق احتمالی را به نفع قدرتهای مطبوعش تغییر دهد. اما باید پرسید که این جریان رسانهای مخاطب خود را تا چه حد دستکم گرفته است که حتی تلاش نکرده تا در خلال بازنشر یک خبر جعلی و تکراری، با تغییر عبارتپردازی و جملهبندی، اندکی از وضوح دروغپراکنیهای بیپایهاش بکاهد.
حربۀ آشوب
بیانیۀ آیتالله کاظم حائری دال بر کنارهگیری ایشان از مرجعیت و پیشنهاد ایشان ناظر به تشخیص رهبر معظم انقلاب در مقام شایستهترین مرجع شیعه، روز دوشنبه، ۷ شهریور ۱۴۰۱، با واکنش مقتدی صدر مواجه شد. صدر با انتشار بیانیهای اعلام کرد که دیگر در امور سیاسی دخالت نخواهد کرد و همه دفاتر وابسته به خود جز مرقد و موزه و مؤسسه میراث خاندان صدر را مسدود میکند. واکنش مقتدی صدر به بیانیۀ آیتالله حائری با موجی از آشوب در نواحی شیعهنشین عراق همراه بود و در برخی موارد، شبهنظامیان جریان صدر را در مقابل نیروهای امنیتی عراق قرار داد.
در این میان، نیروهای رسانهای غربی، عربی، و عبری نیز بیکار ننشستند و با سوءاستفاده از رویدادهای مذکور، جمهوری اسلامی ایران را عامل اصلی این ناآرامیها معرفی کردند. همین خط رسانهای از سوی برخی از فعالان رسانهای فارسیزبان در داخل و خارج از کشور نیز دنبال شده و این فعالین، با بارگزاری و نشر عکسها و ویدئوهایی از ناآرامیهای اخیر، در پی القای این ادّعا هستند که «مردم عراق» از جمهوری اسلامی ایران و گروههای نزدیک به آن نفرت دارند.
روشن است که تنها یک فرد ناآگاه از وضعیت شکننده، متکثّر، و ناپایدار عراق میتواند چنین ادّعای بیپایهای را پذیرا شود. تازه چنین فرد ناآگاهی نیز اگر تنها اندکی قدرت استدلال داشته باشد میتواند از خودش بپرسد که ایجاد ناآرامی و آشوب در یک کشور چگونه میتواند تأمینکنندۀ منافع کشور همسایهای باشد که با آن کشور آشوبزده، حدود ۱۶۰۰ کیلومتر مرز مشترک، و بیش از هزار سال، فرهنگ و تاریخ مشترک دارد. به دیگر بیان، سطحیترین دریافت سیاسی نیز حکایت از این حقیقت دارد که بروز فتنه در عراق هیچ نفع و نتیجهای برای ایران در پی نخواهد داشت. بنابراین روشن است که ریشه و منشأ فتنه و آشوب را باید در جای دیگر جُست.