مجله هفتگی سایبرنما با معرفی آخرین و مهم ترین رخدادهای تکنولوژیک دنیا و تبیین اهمیتِ آنها در آیندهی بشریت، شما را با مسیر انقلاب تمدنی سایبری آشنا می کند.
💠 خبرهای این هفتهی سایبرنما با معرفی یک سگ روباتیکِ جدید و ارزان از سوی دانشگاه کارنگی ملون آغاز میشود.
💠 سپس راهاندازی اولین خطِ تولیدِ تراشهی فوتونیک در جهان را بررسی خواهیم کرد.
💠 سومین خبر سایبرنما به معرفی جدیدترین هوش مصنوعی متا اختصاص دارد: هوشی پیشبینیکننده و خالقِ توالیهای پروتئینی.
💠 در ادامه به سراغِ یک پژوهشِ جدید در زمینهی بازارِ آیندهی روباتهای انساننما رفتهایم.
💠 و در آخرین خبر این هفته از راهبردهای عربستان برای تبدیلشدن به قطبِ پروازِ هوایی خبر دادهایم.
مسابقهی تسلیحاتی بر سرِ سگهای ارزان
سگهای قاتل یکی از راهبردهای اصلی در زمینهی جنگافزارهای خودمختار محسوب میشوند. آنها سریع هستند، قابلیتِ تغییرِ بالایی دارند و میتوان از آنها برای نبردهای گوناگونی بهره برد. چند ماه پیش روسیه سگهای ۳ هزار دلاری چینی را مسلح کرد و چندی پیش نیز خودِ چین استراتژیِ ترکیبیِ پهپاد-سگ را رونمایی کرد. پهپادها که قابلیتِ خود را در جنگِ خودمختارِ اوکراین به خوبی نشان دادهاند، راهنمای توسعهی سگهای قاتل شدهاند: ارزان و مرگبار و این در حالیست که سگهای بوستون داینامیک حدودِ ۷۵ هزار دلار قیمت دارند. حال دانشگاهِ کارنگیِ آمریکا از سگهای ۶ هزار دلاری پردهبرداری کرده است. این سگها که شباهت زیادی به نمونهی چینی دارند میتوانند شرایطِ محیطی را به خوبی درک کنند و کارهای مختلفی از جمله برداشتنِ آشغالها یا پاک کردنِ تخته را انجام دهند. همانطور که روسها به خوبی نشان دادهاند، نصبِ یک اسلحه به جای بازوی مکانیکیِ این سگها کارِ سختی نیست بنابراین این سگ را پیشاپیش باید یک اسلحهی خودمختار دانست. مهمترین دستآوردِ دانشمندانِ دانشگاهِ کارنگی، به گفتهی خودشان، ایجادِ هماهنگی میانِ بازوها و پاهای سگ است تا این سگ بتواند در حینِ حرکت و جابهجایی نیز وظایفِ تعیینشده را به نحو احسن انجام دهد. دور نیست روزی که این سگها را در ارتشِ آمریکا یا نمایشگاههای نظامی آمریکا نیز ببینیم.
چین تا سالِ ۲۰۲۳ اولین خط تولید تراشه فوتونیک را راهانداز میکند
پاندمی کرونا منجر به یک بحرانِ تراشه در جهان شد. به گفتهی بسیاری از متخصصان این بحران منجر به رشدِ چین در نبردِ سردِ هوش مصنوعی شد. احتمالاً یکی از دلایلِ پروژهی منعِ صادراتِ تکنولوژیهای پیشرفتهی کامپیوتری به چین توسطِ کاخِ سفید همین پیشرفتِ چشمگیرِ چین در زمینهی تولیدِ نیمههادیها و کاربردهای آن باشد. در میانهی این نبرد چین اعلام کرده است که تا یک سالِ دیگر اولین خطِ تولیدِ تراشههای فوتونیک را راهاندازی خواهد کرد. تراشههای فوتونیک ۱۰۰۰ برابر سریعتر از تراشههای الکترونیک هستند. تولیدِ این تراشهها در مقیاسِ صنعتی و انبوه در هیچ جای جهان سابقه ندارد و این در حالی است که حداقل وزارتِ دفاعِ آمریکا از سالِ ۲۰۱۰ برنامهی فعال برای تولیدِ این تراشهها را در برنامه دارد. به گفتهی مسئولانِ این پروژه، چین همهی زنجیرهی تولید و مصرف (از مواد اولیه تا کاربردیسازی چیپها در صنایع مختلف) را در داخلِ کشور راهاندازی کرده است و این به آن معناست که تولیدِ تراشههای فوتونیک، احتمالاً، راهبردِ کلانِ چین جهتِ استقلال و خودکفایی در زمینهی نیمههادیهاست. خودکفایی در زمینهی نیمههادیها پروژهی ۱۰۰۰ میلیارد دلاریای است که همهی کشورهای درگیر در نبردِ سردِ هوش مصنوعی به دنبالِ آن هستند.
متا نیز به مسابقهی طراحی پروتئینی پیوست
مسابقه بر سرِ پروتئینها یک مسابقهی مهمِ مربوط به آینده است. پروتئینها بزرگراهی هستند که ما انسانها بر روی آنها به زندگی خودمان ادامه میدهیم: از زیستِ بیولوژیک گرفته تا محیطزیست و از بیناییِ انسانی گرفته تا بیناییِ ماشینی. برای همین است که شرکتِ بزرگی مانندِ گوگل پروژهی عظیمِ AlphaFold را راه انداخته تا با استفاده از هوشِ مصنوعی معمای غامضِ پروتئینها را حل کند. چند هفته پیش آلمان نیز اعلام کرد که واردِ این مسابقه شده است و این هفته نوبتِ ابرشرکتِ تکنولوژی یعنی متاست که اعلام حضور کند. هوش مصنوعی متا توانسته است در طولِ ۲ هفته ۶۱۷ میلیون ساختارِ پروتئینی را پیشبینی، کشف یا حتی خلق کند و این در حالی است که آلفافولد تنها ۲۲۰ میلیون ساختار را پیشبینی کرده بود. بسیاری از پروتئینهای کشفشده یا خلقشده ساختارهای مرموزی دارند و مطالعهی آنها برای انسانها قرنها به طول میانجامد. خوشبختانه اینجا هوشِ مصنوعی به کار میآید: از چه پروتئینی میتوان برای چه کاری استفاده کرد؟ همهی پروژههای مربوط به پیشبینی یا خلقِ پروتئین هنوز در خردسالی قرار دارند و استفاده از آنها حداقل ۱۰ سالی زمان نیاز دارد اما مسئله اینجاست که با توسعهی هوشهای مصنوعی، سرعتِ پیشرفتِ این تکنولوژیها نیز افزایش پیدا خواهد و ماشینهای پروتئینی دیگر دور از دسترس نخواهند بود.
بازارِ روباتهای انساننما تا سالِ ۲۰۳۵ به بیش از ۱۵۰ میلیارد دلار خواهد رسید
از سالِ ۲۰۱۸ که چین واردِ رقابتِ هوش مصنوعی شد تا سال ۲۰۲۲ دورهی « امیدواری بی قید و شرط به هوش مصنوعی» است. بسیاری از کشورها برنامههای ملی خود در این زمینه را منتشر کردند و بازارِ هوش مصنوعی به ناگهان جهشهای فوقالعادهای را به خویش دید. اما از سالِ ۲۰۲۲ انتقادها به این «حاد-امید» افزایشِ چشمگیری پیدا کرد و بسیاری از متخصصان جامعهی تکنولوژی، سیاسی و فرهنگی را به قبولِ یک دیدگاهِ واقعگرایانهتر فراخواندند. در همین راستا گزارشِ جدیدِ گلدمن ساکس میتواند رویکردِ دقیقتری را به ما در موردِ آیندهی روبوتیکِ انساننما عطا کند: این گزارش تاکید میکند که رشدِ روبوتیکِ انساننما را باید در قالبِ یک پروژهی ۱۵ ساله دید و نه یک اتفاقِ ناگهانی و انقلابی. به گفتهی این گزارش، روباتهای انساننما تا سالِ ۲۰۳۰ کمبودِ کارگرِ ۲ میلیونیِ صنعتِ آمریکا را پوشش خواهند داد. همچنین تنها ۲٪ از مراقبتِ سالمندان در سطحِ جهانی به عهدهی این روباتها خواهد بود. این پژوهش نشان میدهد که در بهترین سناریو حجمِ بازارِ روباتهای انساننما ۱۵۴ میلیارد دلار خواهد بود که در حدودِ بازارِ تلفنهای هوشمند در سالِ ۲۰۲۱ است. بدین ترتیب در یک سناریوی واقعبینانه باید انتظار داشت که روباتهای انساننما تا ۲۰ سالِ آینده نقشِ مهمی در ساختارِ اجتماعیِ انسانی را بازی کنند اما نه زودتر.
عربستان ۱۰۰ تاکسی هوایی میخرد
یکی از ویژگیهای مهمِ دولتِ عربستان، رویکردِ «آیندهسازانه»ی این کشور است؛ رویکردی که گاهی اوقات مرزِ واقعیت و خیال در آن مخدوش میشود و به «رویافروشی» درمیافتد. بسیار پیش میآید که پروژههای مختلفِ سایبرپانکیای مانندِ شهرِ The Line را در این کشور ببینیم بی آنکه مشخص شود آیا چنین پروژههایی واقعاً امکانپذیرند یا صرفاً نوعی جاهطلبی با پولهای نفتی به شمار میآیند. در چنین فضایی، هواپیمایی عربستان اعلام کرده است که ۱۰۰ تاکسی هواییِ الکترونیک (اما غیرِ خودران) را از شرکتِ لیلیوم خریداری کرده است. سرویسهای لوکسی مانندِ تاکسیهای هوایی عمودپرواز (ظرفیتِ این تاکسیها ۴ نفر به علاوهی خلبان است) به خودی خود اهمیتِ استراتژیکی ندارند اما این خبر حداقل واقعیتر و زمینیتر نسبت به پروژههای دیگرِ عربستان به نظر میآید زیرا عربستان صرفاً به دنبالِ خریدِ تاکسی نیست بلکه به دنبالِ شکلدادن به یک شبکهی هواپیماهای عمودپرواز در داخلِ کشور است. توسعهی چنین شبکهای اهمیتِ استراتژیک دارد و تلفیقِ آن در آینده با پهپادهای سنگین میتواند عربستان را در ۱۵ سالِ آینده به قطبِ اصلیِ هواییِ منطقه تبدیل کند. ایجادِ چنین قطبهایی به خصوص در آینده و تغییرِ مناسبات و نظمِ جهانی اهمیتِ بسزایی دارد و به نظر میرسد عربستان این نکته را به خوبی درک کرده است.
سایبرنبرد ۱۳
مجله هفتگی سایبرنبرد با معرفی آخرین و مهمترین رخدادهای جنگ شناختی، شما را با نبرد مداومی که همینک در جریان است آشنا میکند و رفتهرفته، از نقش فضای سایبری در برپایی این جنگ پرده برمیدارد.
💠 خبرهای این هفتۀ سایبرنبرد را با هجمۀ گسترده و سازمانیافتۀ ایرانستیزان به بازنماییِ زندگی روزمرّۀ شهروندان عادی آغاز میکنیم؛
💠 سپس به فایلی صوتی میپردازیم که بهتازگی، از سخنان خصوصیِ یکی از مجریان بیبیسی فارسی افشا شده است؛
💠 و در آخرین خبر، به سراغ نامهای میرویم که ۱۲۰۰ نفر از اعضای صنف آیتی خطاب به رئیسجمهور نوشتهاند و از محدودیتهای اینترنت انتقاد کردهاند
فاشیستها علیه روزمرّگی
با فروکش کردن موج نخست اعتراضات و فاصله گرفتنِ معترضان ارگانیک از معترضان رادیکالتر و علیالخصوص اغتشاشگران، فعالان رسانهای ایرانستیز تلاشهای گوناگونی را پی گرفتند تا وضعیت بحرانی پیشآمده را استمرار بدهند و از این طریق، هزینۀ استمرار این وضعیت را به کلیت کشور تحمیل کنند.
در این میان، یکی از زشتترین، غیراخلاقیترین، و مخرّبترین راهبردهای این فعالان رسانهای در جهت تحقّق بخشیدن به هدفشان عبارت بود از هجمۀ گسترده به بازنماییِ زندگی روزمرّۀ شهروندان ایرانی (و حتّی ایرانیان خارج از کشور) در شبکههای اجتماعی و پیامرسانها. توضیح آنکه خصوصاً در خلال هفتۀ گذشته، هر کاربری که تلاش میکرد تا جریان عادی زندگیاش را پیگیری کند و مثلاً با انتشار عکسهای خانوادگی و محیط کاری یا پیگیری کسبوکار مجازی به روزمرّگیِ پیش از اعتراضات بازگردد، با تندترین رفتارها و رکیکترین گفتارها مواجه شد.
باید توجّه داشت که کنش اینچنینیِ ایرانستیزان هر دو ویژگی فاشیسم و تروریسم را بروز میدهد. این کنش فاشیستی است چراکه به هیچ وجه، عملکردها یا تفکرات مغایر با هدف مشخّص خودش را تاب نمیآورد، و همچنین تروریستی است، چراکه در مسیر تقابل با عملکردها یا تفکرات نامطلوبش، پیش و بیش از هر چیز، به ایجاد وحشت متوسّل میشود.
به نظر میرسد که پیگیری زندگی روزمرّه و شجاعت نمایش دادن این روزمرّگی (بهویژه در بستر رسانههای دیجیتال) یکی از بهترین راهبردهای شهروندان برای مقابله با ایرانستیزی و کنشهای فاشیستی و تروریستیِ ایرانستیزان باشد.
رند و اوباش
در تاریخ شانزدهم آبان ماه ۱۴۰۱، یک فایل صوتی از صحبتهای رعنا رحیمپور، خبرنگار بیبیسی منتشر شد که در آن، وی بهنحو بیپردهای از هدف تکهتکه و تجزیه کردن ایران خبر میدهد و تأکید میکند که هدف پشتپردۀ آشوبطلبیها نه دموکراسی، بلکه تجزیه است. او مشخصاً خبر میدهد که در رسانۀ سعودی اینترنشنال ابلاغ شده است که فقط با رهبران احزاب تجزیهطلب گفتوگو، و به آنها تریبون داده شود.
برخی در رسانههای داخلی و شبکههای اجتماعی مدّعی شدهاند که خود رعنا رحیمپور یا شبکۀ بیبیسی فارسی این فایل را عامداً منتشر کردهاند. اما برکنار از صحّتسنجی این مدّعا، آنچه مسلّم است مضحک بودنِ نگرانیهای ظاهریِ مجریِ بیبیسی فارسی است؛ شبکهای که خودش از بسیاری تجزیهطلبان دعوت میکند تا علیه وحدت کشور سخنپراکنی کنند و گردهماییِ درهمجوش برلین را بدون اشاره به حضور گستردۀ تجزیهطلبان، با تأکید پوشش میدهد و….
در نهایت، این نکته نیز شایان توجّه است که خانم رحیمپور در بخشی از فایل منتشرشده، اظهار میکند کشورهای منطقه [عربستان سعودی] به دنبال ایران دموکراتیک نیستند و ایرانی تضعیفشده میخواهند. پرسش اینجاست که آیا در مورد مدیران انگلیسی خانم رحیمپور چیزی جز همین گفته صادق است؟ آیا کشورهایی مثل ایالات متّحده و بریتانیا به دنبال ایرانی دموکراتیک، قدرتمند، و یکپارچه هستند؟ پس تفاوت میان این خانم و همکاران اینترنشنالیاش در چیست؟
حکمرانی بدون اقتصاد، اقتصاد بدون حکمرانی
از زمان شروع اختلالات اینترنتی در کشور، انجمنها و نهادها و تشکلهای مختلفی خواستار رفع این اختلالها شدهاند. در تازهترین این اقدامات سازمان نظام صنفی رایانهای تهران گزارش داده، نامهای با امضای ۱۲۰۰ فعال صنف آیتی نوشته شده است.
دغدغۀ فعالان کسبوکار مجازی نهتنها قابل درک، بلکه درست است. امّا درکپذیری و درستی این دغدغه بهمعنای جامع بودنِ آن نیست و مسأله دقیقاً همینجاست. مدّتهاست که بحث آزادی (علیالخصوص آزادیِ کسبوکار) در فضای مجازی و حکمرانی سایبری در کشور ما رویاروی یکدیگر قرار گرفتهاند. این رویارویی البته طبیعی است، امّا وقتی به ایجاد هزینه برای منافع ملّی منجر میشود که نمایندگان و دستاندرکاران هر یک از دو طرفِ این رویارویی، بهجای برقراری ارتباط سازنده با طرف مقابل و فهم دغدغههای به حقّ او، در حباب فکری خودش، تنها به بیان دغدغههای خود و تکرار مکرّر آنها بسنده میکند و طرف مقابل را از اساس به رسمیت نمیشناسد.
ایجاد حبابهای صنفی، تخصّصی، فرهنگی، و سیاسی و حقخواهی حداکثری هر یک از این حبابها در ساحتهای گوناگونِ اجتماعی و حاکمیتی کشور ما هویداست و تقابل ناهنجاری که بیان شد، تنها یک نمونه از موارد بسیار است. گفتگوی جدّی که مقدمۀ واجب آن عبارت است از به رسمیت شناختن متقابل، تنها راهِ برونرفت از این وضعیت نابهنجار است، آنهم گفتگویی که بر مبنای دوگانۀ حق/تکلیف شکل بگیرد و هدف از آن، احقاق حقّ حداکثری نباشد.