سایبرنما-۵۸
مجله هفتگی سایبرنما با معرفی آخرین و مهم ترین رخدادهای تکنولوژیک دنیا و تبیین اهمیتِ آنها در آیندهی بشریت، شما را با مسیر انقلاب تمدنی سایبری آشنا می کند.
💠 خبرهای این هفتهی سایبرنما با خبری از برنامهی شرکتهای بزرگ برای استفاده از هواپیماهای خودران آغاز میشود.
💠 سپس به استفادهی هوش مصنوعی برای نقشهبرداری از مغزهایی خواهیم پرداخت که مواد روانگردان مصرف کردهاند.
💠 سومین خبر این هفتهی سایبرنما به تحلیلی در مورد اهمیت و نقشِ دادههای مکانی-جغرافیایی در شهرهای هوشمندِ آینده و به طور کلی تمدنِ سایبری اختصاص دارد.
💠 در ادامه از سگهای روباتیکی سخن خواهیم گفت که متخلفان قوانین پاندمی در چین را شناسایی میکنند.
💠 و در آخرین خبر این هفته به پیمایشی با موضوع مهمترین چالشهای آیندهی متاورس خواهیم پرداخت.
با ما در این شماره همراه باشید.
هواپیماهای خودران پستی در راه هستند
پهپادهای خودران راهِ حل بسیار خوبی برای رقمزدنِ یک انقلاب در زمینهی خردهفروشی هستند. حجمِ عظیمِ پیکهای تحویلِ کالا در شهرها باید منتظرِ آن باشند که به زودی پهپادهای ارزان شغلِ آنها را تصرف کنند. اما این پهپادها نمیتوانند برای مسیرهای طولانیای مانندِ ارسالهای بینِ شهری کارآیی داشته باشند. بنابراین شرکتهای عظیمِ پستیای مانندِ FedX به سراغِ هواپیماهای خودران (که تا کنون در صنایعِ نظامی استفاده میشدند) رفتهاند. این شرکت هفتهی گذشته اعلام کرد که در حالِ برنامهریزی برای استفاده از هواپیماهای شرکتِ الروی ایر برای مسافتهای نسبتاً زیاد است. این هواپیماهای عمودپرواز میتوانند ۲۲۵ کیلوگرم محموله را تا سقفِ ۵۰۰ کیلومتر جابهجا کنند. به گفتهی سازندگانِ این هواپیما، انتقالِ این حجم از محموله با این میزان مسافت تا حدِ قابلِ توجهی ارزانتر از حمل و نقلِ زمینی خواهد بود. بنا بر بیانیهی این دو شرکت، انتظار میرود که اولین پروازِ آزمایشی این هواپیماها تا سالِ ۲۰۲۳ انجام شود. همچنین پیشبینی میشود که در صورت کسبِ مجوزهای لازم، این هواپیماها تا سالِ ۲۰۲۵ واردِ ناوگانهای حمل و نقلِ پستی شوند. در صورتِ افزایشِ استفادهی کامیونها و هواپیماهای خودران در ساختمان لجستیکیِ کشورها، انتظار میرود که به طورِ کلی منطقِ حمل و نقل کالا طی یک دههی آینده به طور کلی تغییر پیدا کند.
نقشهبرداری هوشمند از مغزهای زنگزده
چند سالی هست که تحقیقات جدید در مورد روانگردانها نشان میدهند که میتوان از این مواد برای کنترل یا درمانِ برخی از عارضههای روانی مانندِ افسردگی یا اضطراب استفاده کرد. این مواد (تنها زمانی که تحتِ نظارتِ پزشکان متخصص استفاده شوند) مدارها و اتصالاتِ عصبیِ تثبیتشدهی مغزی را باز میکنند و به بیمار اجازه میدهند که با تمرینِ دوباره، این مدارها و اتصالات را به نحوِ سالمی دوباره برقرار کند. در ادامهی این تحقیقات، محققان همراه با متخصصانِ هوشِ مصنوعی به دنبالِ راهِ حلی رفتهاند که بتوانند از اثرگذاریِ این مواد در ذهنِ افرادی که آنها را مصرف میکنند، باخبر شوند یا به عبارتِ دیگر، از مغزِ مصرفکننده نقشهبرداری کنند. این پژوهش دو نتیجهی مهم در بر دارد: ۱) از سویی میتواند نشان دهد که چگونه «تجربهی مصرفِ روانگردان» در مغز شکل میگیرد و در نتیجه شناختِ جدیدی از اتصالاتِ مغزی را به ما میدهد و از سوی دیگر، ۲) این نقشهبرداری میتواند به پزشکان کمک کند با تنظیمِ دزهای مصرف، شرایطِ بهترِ درمانی برای بیماران را فراهم کنند. اکنون میتوان به جرات اعلام کرد که هیچ شاخهای از سلامت و درمان نیست که نتوان آن را با استفاده از پزشکی سایبری بهبود و متحول نمود.
دادههای جغرافیایی-مکانی کلیدِ شهرهای هوشمندِ آینده هستند
هر شهری برای آن که وجود داشته باشد نیازمندِ زیرساختهای مهمی مانندِ مسیرهای حمل و نقل، تامینِ انرژی، دفعِ فضولات و … است. این قانونِ کلی برای شهرهای هوشمند نیز صادق است. شهرِ هوشمند صرفاً آن شهری نیست که در آن از VR و AR استفاده میشود بلکه شهری است که در آن همهی زیرساختهای شهری به صورتِ شبکهای داده تولید میکنند و میتوانند دادههای دیگر را دریافت و بر اساسِ آن عملکرد داشته باشند. بنابراین یکی از زیرساختهای شهرِ هوشمند «شبکهی دادههای اشیاء شهری» است (و همین طور هوشِ مصنوعیای که این دادهها را پردازش میکند). حال و از آن رو که «شهر» اساساً یک مفهومِ «مکانی» است (یعنی هر چیزی که در شهر است در «جایی» است) بنابراین «دادههای جغرافیایی-مکانی» مهمترین دادههای شهری محسوب میشوند: این که خودروها کجا هستند، آدمها کجا هستند، فلان ساختمان در فلان محله چه میزان زباله تولید میکند و … همگی «دادههای جغرافیایی-مکانی» هستند. شهری میتواند هوشمند شود که تمامِ دادههای خود را به صورتِ «امن» به نحو جغرافیایی-مکانی دریافت و پردازش و ارسال نماید. شهرهای هوشمند با شهرهای بصیر و علیم متفاوتند زیرا نه تنها این شهرها میدانند که در داخل خودشان چه خبر است، بلکه حتی اجزاء شهر رابطهی مستمر با انواع و اقسام زیرساختها دارند.
چین سگهای ضابط را به خیابانهای شانگهای فرستاده است
خوانندگانِ سایبرنما احتمالاً سگهای قاتل را به خاطر میآورند اما امروز میخواهیم از سگی ضابط سخن بگوییم. این روزها پاندمی کرونا دوباره در چین اوج گرفته است و مسئولان این کشور دوباره مقرراتهای سختگیرانهی خودشان برای کنترلِ این بیماری را به اجرا درآوردهاند. مسئولان چینی در این موج جدید خلاقیت به خرج دادهاند و سگهای روباتیکِ ضابطِ کرونا را به خیابان فرستادهاند. ضابطهای اجتماعی هوشمند یا روباتیک یکی از روندهای قابل توجه تمدن سایبری است که به خصوص چینیها در اجرا و پیادهسازی آنها پیشتازِ جهان هستند. امر به معروفات اجتماعی و نهی از منکراتِ آن احتمالاً وظیفهای است که دیر یا زود از دوشِ انسانها برداشته میشود و به طور کلی به دستِ روباتها و هوشهای مصنوعی سپرده میشود. سگهای روبوتیکِ چینی این روزها در شانگهای برای خودشان میچرخند و زمانی که با عدمِ رعایتِ اصولِ ایمنی کرونا (مانند عدم رعایت فاصلهی اجتماعی) روبرو شوند، پارس میکنند. آنها در پارسِ خود این هشدارِ امنیتی را میگویند: «رفتارِ شما تخطی از قواعدِ ضدِ پاندمی است». چینیها همچنین از پهپادها هم برای رصدِ جمعیتها و اعلامِ اخطار استفاده میکنند. آیا میتوانیم انتظار داشته باشیم که در آیندهای نه چندان دور، حیواناتِ روبوتیکِ دیگر نیز به زندگی ما اضافه شوند و مفهومِ «زندگی مدنی» به طور کلی در نسبت با این حیوانات بازتعریف شود؟
مهمترین چالشهای متاورس از منظرِ متخصصان چیست؟
احتمالاً در این شکی نیست که متاورس یکی از ابعادِ زندگیِ آیندهی ما خواهد بود. متاورسها جهانِ فعلیِ ما را در خواهند نوردید و سبکِ جدیدی از زندگی را برای ما رقم خواهند زد. اما مسئلهی امنیت و اعتماد به متاورسهای شرکتهای بزرگی مثل متا محلِ تردید است. آنچه که نویسندگانِ سایتِ سایبرپژوه بدان اشاره داشتند، دقیقاً همان چیزی است که اکثرِ توسعهدهندگانِ مطرحِ آمریکایی در پیمایشِ اخیرِ موسسهی آگورا نیز بر آن تاکید کردهاند. پنج چالشِ اصلیِ مطرح شده در این پیمایش به شرحِ زیر است: ۱- حریم خصوصی و امنیتِ داده (۳۳ درصد)، ۲- همافزایی اکوسیستمی (۱۲ درصد)، ۳- اطلاعپراکنیِ غلط و گفتارِ نفرتپراکنانه (۱۰ درصد)، ۴- ایجادِ جامعهی متاورسی (۱۰ درصد) و ۵- ابزارهای دسترسپذیر برای توسعهدهندگان (۹ درصد). همچنین ۲۶ درصد از مخاطبان این پیمایش بیان داشتهاند که صنعتِ سرگرمی و بازی بیشترین منفعت را از متاورس بهرهبرداری خواهند کرد. این پیمایش به خوبی نشان میدهد شرکتهای بزرگ همانطور که این روزها با استفاده از شبکههای اجتماعی انسانها را تبدیل به محصول و کالا کردهاند، همین روند را برای توسعهی متاورس در نظر دارند. آیا میتوان به مسیرهای جایگزینی اندیشید که به انسانها اجازه میدهند بدونِ تبدیلشدن به مشتی اطلاعات (و در نتیجه معاملهشدن و فروختهشدن)، از تکنولوژیهای سایبری استفاده کنند؟