مجله هفتگی سایبرنما با معرفی آخرین و مهم ترین رخدادهای تکنولوژیک دنیا و تبیین اهمیتِ آنها در آیندهی بشریت، شما را با مسیر انقلاب تمدنی سایبری آشنا می کند.
💠 خبرهای این هفتهی سایبرنما با معرفی هوش مصنوعی جدید گوگل آغاز میشود: هوشِ مصنوعیای برای تبدیلِ متن به فیلم.
💠 سپس به توانایی هوشهای مصنوعی برای پیشبینیِ ایده، تلاش و میزانِ موفقیتِ خودکشیها خواهیم پرداخت.
💠 سومین خبر سایبرنما به اسلحهی جدیدِ چینیها اختصاص دارد: سگهای روباتیکی که بر پهپادها سوار شدهاند.
💠 در ادامه منعِ صادرات تراشههای پیشرفتهی هوش مصنوعی از آمریکا به چین را بررسی خواهیم کرد.
💠 و در آخرین خبر این هفته از تلاشِ کاخ سفید برای تدوینِ منشورِ حقوقِ هوش مصنوعی سخن خواهیم گفت.
پروژهی جدیدِ گوگل: از متن به فیلم
این روزها بازارِ هوشهای مصنوعیِ تولیدکنندهی تصویر حسابی داغ است. دال-ای اولین پروژهای بود که چند ماه قبل در مورد آن صحبت کردیم. پس از آن Midjourney و حس و حالِ زیباییشناسانهی این هوش مصنوعی نظرِ همهی جهان را به خودش جلب کرد. به نظر میآید که گوگل، یکی از مهمترین و بزرگترین تولیدکنندگانِ هوش مصنوعی، نمیخواهد در این رقابت از دیگران عقب بماند. هفتهی گذشته گوگل محصولی را معرفی کرد که میتواند با دریافتِ یک دستورِ متنی، یک کلیپِ کوتاهِ تصویری درست کند. چند ماه پیش دانشمندان چینی موفق شده بوند که محصولی مشابه با عنوانِ CogVideo را تولید کنند اما به نظر میرسد که ویدئوهای گوگل از کیفیتِ بالاتری نسبت به مدلِ چینیاش برخوردارند. هوشِ جدیدِ گوگل پس از دریافتِ یک متن (مثلاً: «منفجرشدنِ یک بالون پر از آب») ابتدا یک فیلم با کیفیت پایین را تولید میکند و سپس با استفاده از تکنیکهای افزایشِ کیفیت، آن را به فیلمی ۱۲۸ فریمی (۲۴ فریم در ثانیه) با کیفیتِ ۷۲۰p تبدیل میکند. گفته میشود که هوشِ گوگل فهمِ بهتر و دقیقتری نسبت به متن دارد و در نتیجه کیفیتِ آن از دال-ای بالاتر است. آیا روزی از راه میرسد که رمانها خود به خود تبدیل به فیلمهای سینمایی یا سریال شوند؟
پیشبینی خودکشی توسط هوش مصنوعی
یکی از اصلیترین و مهمترین کارکردهای هوش مصنوعی در حوزهی پیشبینی محقق میشود. شاید بیراه نباشد اگر بگوییم که ما انسانها هوشهای مصنوعی را میسازیم تا آنها بهتر از خودِ ما بتوانند پیشبینی کنند: رفتارِ کاربران در اینترنت، وقوعِ جرم، پیشبینی لجستیکی، رفتارِ مواد و ذرات و حتی پیشبینیِ خودِ هوش مصنوعی تعدادی از مصادیقِ متعددِ این مسئله هستند. بنابراین پیشبینیِ خودکشی توسط هوش دور از ذهن نیست. یک انیستیتو استرالیایی الگوریتمهایی در یادگیری ماشینی توسعه داده است که میتوانند خودکشی را در سطحِ ایدهپردازی، اقدام و مرگ تشخیص دهند. کشورهای مختلف مانندِ ایران پروتکلهای مشخصی برای پیشبینی خودکشی یک فرد و راهکارهای مواجهه با آنها را اختیار کردهاند اما نتایجِ تحقیقات نشان میدهد که حدودِ ۷۵ درصد از کسانی که به دلیلِ خودکشی میمیرند، در این پروتکلهای آنالوگ کمریسک محسوب میشدند و برای هیچ کدام از آنها ریسکِ بالای خودکشی تشخیص داده نشده است. به گفتهی محققان یادگیری ماشینی میتواند حجمِ گستردهای از دادههای بالینی و حتی اجتماعی (مانندِ پستهای شبکههای اجتماعی) را بررسی کند و بدین ترتیب ریسکِ یک فرد برای خودکشی را با صحتِ بالاتری اعلام نماید. هوش مصنوعی ۶۶ درصد از خودکشیهای موفق را درست تشخیص داده است و ۸۷ درصد از مواردی که به خودکشی منتهی نمیشود را نیز به دقت پیشبینی کرده است.
سگهای قاتل سوار بر پهپادهای چینی
رقابت بر سرِ سگهای قاتل روز به روز شدت مییابد. همهی قدرتهای نظامی ارزشِ این سگها در عملیاتهای زمینی را درک کردهاند و نمونههای متعددی از این سگها را معرفی کردهاند. به نظر میآید سگها همان نقشی را بر روی زمین به عهده گرفتهاند که پهپادها در آسمان به عهده گرفتهاند: ارزان، کارآمد و مهیب. هفتهی گذشته شرکتِ بوستون داینامیکز در بیانیهای مسلحساختنِ روباتهای خودمختاری مانندِ سگهای روباتیک را محکوم کرد اما به نظر نمیآید که چنین بیانیههایی تغییری در روندهای مهمِ نظامی ایجاد کند. به طورِ مثال چین هفتهی گذشته ترکیبِ سگ-پهپاد را معرفی کرد. این ترکیب به گفتهی کارشناسان خلاقیتِ کمهزینه اما کارآمدی در صحنههای نبرد است: پهپادهای سبک، سگهای قاتل را به منطقههای عملیاتی حمل میکنند و عملیاتهای زمینی توسطِ این سگها برای ضربهزدن به محورهای ضعیفِ پشتِ نیروهای دشمن انجام میپذیرد. این خبر توسطِ یک اکانتِ منتسب به ارتشِ چین در توییتر فاش شد. این اکانت فیلمی یک دقیقهای از این ترکیب را منتشر کرد که در آن سگی مسلح به یک مسلسلِ ساختِ چین بر روی سقفِ یک ساختمان از پهپاد پیاده میشود. خلاقیتِ چینیها به خصوص در جنگهای پارتیزانی کاربرد دارد. همچنین دیر یا زود باید منتظرِ ظهورِ چنین جنگافزارهایی در نیروهای نظامی جمهوری اسلامی ایران نیز باشیم.
آیا گوشتهای مصنوعی در آمریکا آزاد خواهند شد؟
غذا و آب دو ابربحرانِ آیندهی بشریت هستند و بسیاری از سیاستگذاریها در زمینهی توسعهی تکنولوژی در راستای این دو بحران تدوین میشوند. پیشبینی میشود که در آینده گوشتهای مصنوعی قوتِ غالب جوامع باشند و به همین دلیل است که کشورهای مختلف در حالِ تنظیمِ سیاستهای خود در این زمینهاند. امروزه سنگاپور تنها کشوری است که در آن تولید و توزیع گوشت مصنوعی آزاد است. چین اعلام کرده است که تا پنج سال آینده عرضهی این گوشتها را آزاد خواهد کرد. آمریکا و اسرائیل نیز هر کدام استارتآپها و شرکتهای مختلفی را تاسیس کردهاند که به زودی وارد بازار خواهند شد. همچنین در شمارهی گذشتهی سایبرنما از فرمانِ اجرایی بایدن در حوزهی بیوتکنولوژی خبر دادیم و آرام آرام تاثیراتِ این فرمان بر روی مسئلهی گوشت و مواد غذایی نیز بیش از پیش آشکار میشود. بر اساسِ گمانهزنیها به نظر میرسد که ادارهی غذا و داروی آمریکا پس از فرمانِ بایدن در حالِ مقرراتگذاری بر روی این محصول است تا با معرفی استانداردهای پزشکی و سلامت، گوشتهای مصنوعی در یک فرآیندِ مشخص به بازار عرضه شوند. دولتِ ایالات متحده هنوز واکنش رسمی به این گمانهزنیها نداشته است زیرا به نظر میرسد که چنین قانونی میتواند نظامِ بازارِ کشاورزی و دامداری (که صنعتِ بزرگی در آمریکا هستند) را به کل دگرگون سازد.
انتشار نقشهی منشور حقوقِ هوش مصنوعی توسط کاخ سفید
سالهای ۲۰۱۷ تا ۲۰۲۱ سالهایی بود که کشورهای مختلف به تبعیت از چین، یکی پس از دیگری برنامههای ملی خود را برای توسعهی هوش مصنوعی منتشر میکردند تا روشن شود که آن کشور دقیقاً در پیِ توسعهی چه حوزههایی است و چگونه باید بسیجِ عمومی در این حیطه رخ بدهد. از سالِ ۲۰۲۲ اما این روند تغییر کرده است: اکنون کشورها بیش از هر زمانِ دیگری در حالِ مقرراتگذاری و سیاستگذاری در حوزههای مختلف هوش مصنوعی هستند. هفتهی گذشته طرحِ مسئولیتپذیری هوش مصنوعی در اتحادیهی اروپا را معرفی کردیم و این هفته کاخِ سفید نقشهی «منشورِ حقوقِ هوش مصنوعی» را منتشر کرد. این نقشه مشتمل بر ۵ اصل است: ۱) موثر و امنبودنِ سیستمها، ۲) حفاظت از تبعیضِ الگوریتمی، ۳) حریم خصوصی داده، ۴) اطلاعیه و توضیحات کافی به کاربران و ۵) بازگشت به انسان (در صورتِ نیاز). این منشور ابعادِ مختلفِ حقوقِ انسانها و کاربران نسبت به هوشِ مصنوعی را تعیین کرده است؛ به طورِ مثال در اصلِ پنجم، هر کاربرِ انسانی باید بتواند در صورتِ خواست یا نیاز با یک انسان (و نه هوش مصنوعی) سر و کار داشته باشد. کاخ سفید با انتشارِ این منشور پرستیژ حقوقِ بشری خود ( به خصوص در مقابلِ اتحادیهی اروپا) را به میزانِ زیادی تقویت کرده است.
سایبرنبرد- ۱۰
مجله هفتگی سایبرنبرد با معرفی آخرین و مهمترین رخدادهای جنگ شناختی، شما را با نبرد مداومی که همینک در جریان است آشنا میکند و رفتهرفته، از نقش فضای سایبری در برپایی این جنگ پرده برمیدارد.
💠 خبرهای این هفتۀ سایبرنبرد با بیانات مقام معظم رهبری در مراسم مشترک دانشآموختگی دانشجویان دانشگاههای افسری نیروهای مسلّح، و واکنشهای غرضآلود برخی رسانههای خارج از کشور به این بیانات آغاز میشود.
💠 سپس به تحوّلات منطقۀ جنوب قفقاز، یعنی جدال مرزی جمهوری آذربایجان و ارمنستان خواهیم پرداخت و اهمیت این تحولات در نسبت با منافع ملّی کشور را ارزیابی خواهیم کرد
💠 و در آخرین خبر، به سراغ حضور علیاکبر رائفیپور در برنامۀ ثریا خواهیم رفت و واکنشهای رسانهایِ دو جریانِ اصلاحطلب و أصولگرا به این حضور تلویزیونی را بررسی خواهیم کرد.
کدام تنبیه؟
حضرت آیتالله خامنهای، فرمانده معظم کل قوا، صبح روز دوشنبه، یازدهم مهر ماه، در مراسم مشترک دانشآموختگی دانشجویان دانشگاههای افسری نیروهای مسلّح، در سخنرانی مهمی به ابعادِ اعتراضات و اغتشاشات پس از فوت سرکار خانم مهسا امینی اشاره کردند. در خلال این سخنرانی، چنین بیان شد: «این کسانی که در خیابانها فساد و تخریب میکنند، همه یک حکم ندارند. برخی جوانان و نوجوانانی هستند که بر اثر هیجان ناشی از ملاحظۀ یک برنامۀ اینترنتی به خیابان میآیند. چنین افرادی را میتوان با یک تنبیه متوجّه و هدایتشان کرد که اشتباه میکنند.»
در طی هفته گذشته، برخی رسانههای خارج از کشور با اغراض روشن به سراغ سخنان رهبر انقلاب رفتند و سخن گفتن از «تنبیه» را حجّتی بر اجازۀ اعمال خشونت علیه جوانان و نوجوانان، از جانب مقام معظم رهبری گرفتند. برای نمونه در تاریخ ۱۸ مهر ماه، وبگاه ایندیپندنت فارسی مقالهای با این عنوان منتشر کرد: «حملۀ نیروهای امنیتی به مدارس برای اجرای دستور [آیتالله] خامنهای در مورد تنبیه نوجوانان»
اینها همه درحالیست که واژۀ تنبیه در ادبیات روحانیت و همچنین از نظر لغوی، به معنای آگاه کردن و هشدار دادن است؛ و در کتب فارسی از گذشته تا هماکنون، معنای آن نکته و کاری است که آدمها را بیدار و هوشیار میکند.
خزیدن بالای سر گربه
زیادهخواهیهای الهام علیاف در زمینۀ توسعهطلبی جمهوری آذربایجان طی ماههای گذشته، با جریان ترانزیت کالا و انرژی جهانی در هم تافته است. علیاف که از پیروزیهای نظامی اخیرِ جمهوری آذربایجان سرمست شده است، اینک بر آن است تا با اشغال قسمتهایی از خاک ارمنستان، جمهوری آذربایجان را به نخجوان و از آنسو، به ترکیه متّصل کند.
أغراض علیاف در صورت عملی شدن، نه تنها مرز میان ایران و ارمنستان را از میان خواهد برد، بلکه سبب خواهد شد تا جریان ترانزیت کالا و انرژی نیز از شمال ایران عبور کند و موقعیت استراتژیک ایران در میان سه قارّه را بهاصطلاح «دور بزند».
در آخرین تحولات این منطقه، شورای اتّحادیۀ اروپا مدّعی شده است که ارمنستان و جمهوری آذربایجان با ماموریت این اتحادیه در طول مرزهای این دو کشور موافقت کردهاند و قرار بر این شده که اتّحادیۀ اروپا مرز میان جمهوری آذربایجان و ارمنستان را ترسیم کند.
تمامی این تحولات در حالی رخ میدهد که فضای خبری داخل کشور تقریباً بهطور کامل، در انحصار مسائل مرتبط با اعتراضات و اغتشاشات چند هفتۀ اخیر است. در این میان، گروهی از فعالان رسانهای ترکزبان نیز در شبکههای اجتماعی و پیامرسانها مشغول به فعالیتند و احساسات مردم ترکزبان ایران را به نفع زیادهخواهیهای علیاف تحریک میکنند.
باید توجّه داشت که غفلت از تحوّلات در جنوب منطقۀ قفقاز و انفعال مسئولان، سیاستمداران، و افکار عمومی ایران در این رابطه میتواند به منافع کلان ملّی در حوزۀ مرزی، ترانزیت کالا، و ترانزیت انرژی ضربههای جبرانناپذیری وارد آورد.
رسانۀ ملی برای همۀ ملّت
برنامۀ ثریا در تاریخ دوشنبه، هفدهم مهر ماه، میزبان مدیر مؤسسۀ مصاف، یعنی علیاکبر رائفیپور بود. رائفیپور در این برنامه تحلیلهای خود را از علل بروز اعتراضات و اغتشاشات اخیر بیان کرد و تمرکز خود را بیش از همه، بر نارساییهای سیاستگذاری در حوزۀ جوانان و سبکزندگی گذاشت.
حضور رائفیپور در قاب تلویزیون امّا با واکنشهای منفی بسیاری همراه بود و جالب اینجاست که واکنشهای مذکور از طرف رسانههایی از دو جریان اصولگرا و اصلاحطلب – یعنی دو جریانی که در اکثر قریب به اتفاق موارد با هم مخالف هستند- با رویکردی واحد، صداوسیما را هدف گرفت: «چرا این آقا را به رسانۀ ملّی راه دادید؟» البته درحالیکه اصلاحطلبان حضور رائفیپور در تلویزیون را بیشتر با عنوان بازگشت صداوسیما به روند تکصدایی قبلی مورد انتقاد قرار دادند، رسانههای أصولگرا این حضور را بهسبب فقدان تخصّص و «گزافهگوییهای سابق» رائفیپور ناخوشایند قلمداد کردند.
امّا به نظر میرسد ناراحتی رسانههای اصلاحطلب و أصولگرا از جای دیگری باشد: «هر کس از ما نیست، حق حرف زدن ندارد.» در این میان ادّعای اصلاحطلبان مبنی بر اصولگرا بودن رائفیپور از آنجا برمیخیزد که از نظر ایشان، هر کس از ما نیست اصولگراست. همچنین استدلال اصولگرایان نیز محلّی از اعراب ندارد، زیرا اقبال رسانه به یک فرد لزوماً از سواد و تخصّص او برنمیخیزد. کسانی همچون رائفیپور علیرغم فقدان تخصّص و اظهارات گاه بیسند و مدرکشان توانستهاند افراد بسیاری را پای حرفهای خود بنشانند. اگر ما واقعاً نگران گسترش عوامفریبی و جوزدگی هستیم، به جای سانسور چنین افرادی باید علّت اصلی اقبال بسیاری از مردم به ایشان را فهم کنیم و برای چنین اقبالی برنامۀ جایگزین ارائه بدهیم.