سایبرنما

سایبرنما-۶۴

به ضمیمه نخستین شماره سایبرنبرد

مجله هفتگی سایبرنما با معرفی آخرین و مهم ترین رخدادهای تکنولوژیک دنیا و تبیین اهمیتِ آن‌ها در آینده‌ی بشریت، شما را با مسیر انقلاب تمدنی سایبری آشنا می کند.

💠 خبر‌های این هفته‌ی سایبرنما با معرفی روبات انسان‌نمای شرکت مشهور تسلا آغاز می‌شود.

💠  سپس به نانوذراتی خواهیم پرداخت که می‌توانند به بافت‌های سرطانی مغز نزدیک شوند و آن‌ها را نابود کنند.

💠 سومین خبر این هفته‌ی سایبرنما به تلاش‌های یک شرکتِ آمریکایی برای مقرون‌ به صرفه‌کردنِ تکنولوژی هم‌جوشی هسته‌ای و تامین انرژی می‌پرازد.

💠 در ادامه از تکنولوژ‌ی‌ای اسرائیلی سخن خواهیم گفت که به وسیله‌ی آن می‌توان از پشت دیوار‌ها هم افرادِ داخل خانه‌ها را دید.

💠  و در آخرین خبر این هفته به بحثی در مورد اثرات هوش مصنوعی بر صنعت نفت و تلاش‌های شرکتِ شل در این راستا خواهیم پرداخت.

با ما در این شماره همراه باشید.

ربات انسان‌نمای تسلا تا سه ماه دیگر آماده می‌شود

شرکتِ تسلا حداقل در دو زمینه‌ بازیگری تاثیرگذار در تمدنِ سایبری است: رابط‌های کاربری مغزی و خودرو‌های خودران. هر چند نگاهِ این شرکت (و علی‌الخصوص مدیرِ آن یعنی ایلان ماسک) به مسئله‌ی تمدنِ سایبری یک نگاهِ فانتزی و مبتنی بر بازار است اما به هر حال نمی‌توان اثرگذاریِ آرمان‌ها و تلاش‌های این شرکت برای تعیینِ مختصاتِ آینده را از نظر دور نگاه داشت. شرکتِ تسلا پیش از این نیز اعلام کرده بود که روبات‌های انسان‌نما در دستورِ کارِ‌ این شرکت قرار دارند و حتی ایلان ماسک در یک تعبیرِ تبلیغاتی، این پروژه را «مهم‌ترین محصولِ تسلا» خوانده بود. اکنون ماسک اعلام کرده است که نسخه‌ی اولیه‌ی روبات‌های انسان‌نمای این شرکت تا سه ماهِ آینده آماده خواهند شد. این روبات‌های ۶۰ کیلوگرمی که مجهز به یک سیستمِ هوشِ مصنوعیِ پیشرفته هستند از همان سیستمِ ناوبریِ خودرو‌های تسلا بهره می‌برند. هرچند شرکت‌هایی مانندِ گوگل و سامسونگ پیش از تسلا به فکرِ روبات‌های انسان‌نما افتادند اما سابقه‌ی شرکتِ تسلا در صنعتِ‌ خودروسازی و استراتژی‌های خاصِ توسعه‌ی تکنولوژی در این شرکت، قرائنی هستند که می‌توان با استفاده از آن‌ها همین امروز نیز تسلا را به عنوان یکی از بازیگرانِ اصلی روندِ «خانگی‌سازیِ روبات‌ها» به رسمیت شناخت.

مبارزه با سرطان‌های مغزی به وسیله‌ی نانوذرات

سایبرنما همواره بر روی روندِ «انتقالِ دارو در بدن» تاکید داشته است. به طورِ کلی و فراتر از چارچوبِ نگاهِ تمدنِ سایبری، دو شاخه‌ی اساسی در این روند وجود دارد: انتقال به وسیله‌ی میکرو یا نانوروبات‌ها و انتقال از طریقِ ذراتِ میکرو یا نانو. تفاوتِ این دو شاخه در وسیله‌ی انتقال است: در شاخه‌ی اول وسیله‌ی انتقال عملاً ماشین‌هایی هستند که می‌توانند بنا بر «برنامه‌ریزی قبلی» به بافت مورد نظر برسند و در شاخه‌ی دوم وسیله‌ی انتقال ذراتی هستند که مطابق با ماهیتِ خود زمانی که به بافتِ مورد نظر می‌رسند، بر روی آن بافت اثرگذاری می‌‌کنند. خبری که این هفته به معرفی آن می‌پردازیم از شاخه‌ی دوم است. محققانِ دانشگاه MIT توانسته‌اند ذراتِ عملیاتیِ نانویی را توسعه دهند که می‌توانند از طریق خون واردِ بافت‌های مغزی شوند و سرطان‌های مغزی را درمان کنند. هر چند راهِ حلِ ارائه‌شده هنوز در سطحِ شبیه‌ساز‌ها موفقیت‌آمیز بوده است اما دانشمندان امیدوارند که ضمنِ آزمایش‌های بالینی بتوانند از کارآمدیِ این روش مطمئن شوند. بر اساسِ مقاله‌ی منتشر‌شده توسطِ محققانِ این پروژه، نانوذراتِ مذکور به درستی می‌توانند بافت‌های سرطانی را از بافت‌های سالم تشخیص دهند و داروهای مورد نیاز برای سرکوبِ سرطان را مستقیماً به خودِ بافتِ سرطانی تزریق کنند. در نتیجه اثراتِ جانبیِ این روش بسیار محدود خواهد بود.

هم جوشی هسته ای بالاخره به نقطه سر به سر دست خواهد یافت؟

یکی از مهم‌ترین بحران‌هایی که آینده‌ی تمدنیِ سایبری با آن روبروست، بحرانِ انرژی است. در ساده‌ترین بیان، متاورس، آن‌گونه که مشتاقانش به دنبالِ آن هستند، نمی‌تواند محقق شود مگر آن که بتوان بحرانِ پردازش را حل کرد و این بحران حل نمی‌شود مگر آن که بتوان بحرانِ انرژیِ مورد نیاز برای این حجم از پردازش را حل کرد. راهِ حل‌های گوناگونی برای مسئله‌ی انرژی ارائه می‌شوند اما در طولِ چند دهه‌ی گذشته موردِ بحث‌ترین و نوید‌بخش‌ترین راهِ حل هم‌جوشیِ هسته‌ای یا خورشیدِ‌ مصنوعی بوده است.  ما انسان‌ها اکنون می‌توانیم با استفاده از هم‌جوشی هسته‌ای حجمِ عظیمی از انرژی را تولید کنیم اما یک مشکلِ بسیار تاثیرگذار وجود دارد: در روش‌های فعلی حجمِ ورودیِ انرژی بیش از خروجیِ انرژی است. هفته‌ی گذشته یک شرکتِ آمریکایی اعلام کرده است که مدلِ اولیه‌ی دستگاه هم‌جوشیِ هسته‌ای این شرکت می‌تواند انرژیِ بیشتری نسبت به آن چه که مصرف می‌کند را ارائه دهد. هر چند این سیستم هنوز در سطحِ ادعاست و برخی کارشناسان اعلام کرده‌اند که شرکتِ زپ‌انرژی هنوز در مرحله‌ی تحقیق و توسعه است، اما به نظر می‌رسد که با توجه به حجمِ عظیمِ سرمایه‌گذاریِ مختلفِ کشور‌ها در راستای توسعه‌ و بهینه‌سازی این سیستم‌ها، همجوشیِ هسته‌ای آن‌چنان هم دور از دسترس نخواهد بود.

اسرائیل پشتِ دیوار‌ها را هم می‌بیند!

رژیم غاصب صهیونیستی یکی از پیشرو‌ترین کشور‌ها در زمینه‌ی تکنولوژی‌های سایبری است. این رژیم اهمیتِ این تکنولوژی‌ها را درک کرده است و تلاش می‌کند با استفاده از افزایش چگالی تحقیق و توسعه از این تکنولوژی‌ها به عنوانِ یک مزیتِ استراتژیک در راستای حفظِ موجودیتِ جعلیِ خود بهره ببرد. به طور کلی اسرائیل پنج راهبردِ اساسی در این زمینه پیش گرفته است: ۱) توسعه‌ی نیروی انسانیِ متخصص، ۲) توسعه‌ی تکنولوژی‌های مربوط به آب و غذا، ۳) توسعه‌ی صنعتِ داروسازی هوشمند، ۴) توسعه‌ و هجمه‌ی هوشمند فرهنگ و ۵) توسعه‌ی تکنولوژی‌های نظامی. خبرِ این هفته مربوط به پنجمین مورد راهبردی است.  این کشور تکنولوژی‌ای در شاخه‌ی الگوریتم‌های ردیابی توسعه داده است که مجهز به هوش مصنوعی است و می‌تواند از پشتِ دیوار‌ها نیز تحرکات را رصد کند، تعدادِ آدم‌ها در اتاق‌های بسته را تشخیص دهد، فاصله‌ی آن‌ها را از یکدیگر به دقت تخمین بزند، قدِ هر کدام را اعلام کند و جهتِ ایستادنِ هر کدام را تعیین کند. این دستگاهِ پورتابل که فاقدِ محدودیت‌های تکنولوژی‌های مادونِ قرمز است، می‌تواند در عملیات‌های شهری علیه فلسطینیان کاربرد‌های زیادی داشته باشد. کارشناسان به این نکته اشاره کرده‌‌اند که در صورت تولیدِ انبوهِ این سیستم و کارگزاریِ آن در سطح شهر‌ها، دیگر عملاً هیچ فضای خصوصی‌ای برای فلسطینی‌ها وجود نخواهد داشت.

کمپانی‌های نفتی به سوی هوش مصنوعی حرکت می‌کنند

خوانندگانِ سایبرنما به خوبی می‌دانند که هوش مصنوعی در بسیاری از مسائلِ بشری کاربرد دارد و می‌تواند منجر به تغییرات چشم‌گیر در این مسائل شود. بنابراین این سوال که «هوشِ مصنوعی در فلان موضوع چه تاثیری دارد؟» همواره یک سوالِ صحیح است و می‌توان آن را در موردِ هر موضوعی مطرح کرد. این بار بیایید در موردِ «نفت» صحبت کنیم: هوش مصنوعی تا کنون تاثیراتِ اندکی بر روی صنعتِ نفت داشته است که اصلی‌ترین علتِ آن هزینه‌های بالای تجهیزات نفتی، صلب‌بودنِ پروتکل‌های استخراج نفتی و منافعِ متضادِ بازیگرانِ صنعتِ نفت بوده است. با این حال پس از آن که شرکتِ شل یک قراردادِ همکاری با مایکروسافت و یک شرکتِ هوش مصنوعی با عنوانِ C3 AI منعقد کرد، اکنون می‌توان مطمئن بود که طیِ ۱۰ سال آینده هوش مصنوعی صنعتِ نفت را هم درخواهد نوردید. هر چند این شرکت پیش از این‌ها نیز از هوش مصنوعی برای توسعه‌ی برنامه‌های اکتشاف و حفاری، توزیع سوخت و سیستم‌های اتوماسیونی بهره برده بود اما قراردادِ جدید نشان از یک تحولِ جدی در این شرکت است.  هوش مصنوعی، حداقل برای کشوری چون ما که تحتِ تحریم‌های قطعات هستیم، می‌تواند نقشِ تعیین‌کننده‌ای برای نگهداری و اورهال داشته باشد و در ادامه می‌توان از این تکنولوژی برای توسعه‌ی میادین نفتی استفاده کرد.

سایبرنبرد

مجله هفتگی سایبرنبرد با معرفی آخرین و مهم‌ترین رخدادهای جنگ شناختی، شما را با نبرد مداومی که همینک در جریان است آشنا می‌کند و رفته‌رفته، از نقش فضای سایبری در برپایی این جنگ پرده برمی‌دارد.

💠 خبر‌های این هفتۀ سایبرنبرد با ماجرای اکرانِ فیلم «عنکبوت مقدّس» در جشنوارۀ کن آغاز می‌شود.

💠  سپس به ماجرای حمله به صفحۀ هدی رستمی، یعنی «فم‌تریپ» خواهیم پرداخت و اهمیت تصویری آن را ارزیابی خواهیم کرد

💠  و در آخرین خبر، به سراغ هجمه‌هایی خواهیم رفت که بخصوص، در بستر پلتفرم‌های سایبری، بر سر روابط ایران و روسیه به راه افتاده است و یقیناً با گذشت زمان، افزایش نیز خواهد یافت.

به بهانه سعید حنایی

علی عباسی کارگردانی دهۀ شصتی‌ست که در اوایل دهۀ هفتاد، به سوئد مهاجرت کرد و در همان کشور بود که با ساخت فیلم‌هایی مثل «شلی» و «مرز» در قامت یک کارگردان ظاهر شد. او در آخرین فیلمش به سراغ ماجرای قاتل زنجیره‌ای مشهدی، سعید حنایی، رفته است که در سال‌های ۷۹ و ۸۰، دست به قتل ۱۶ زن در حوالی مشهد زده بود.

فیلم علی عباسی نه اکشن است، نه جنایی، نه روان‌کاوانه. فیلم او اولاً و پیش از هر چیز، یک پروپاگاندای ضدّملی، ضدّدینی، و ضدّفرهنگی است که تلاش می‌کند تا با تمام بضاعت هنری ناچیزش، به تمامی مؤلفه‌های زندگی ایرانیان حمله کند. نقش‌آفرینیِ خانم امیرابراهیمی هم با توجّه به ماجراهایی که در سال ۱۳۸۵ و پس از آن برایش اتفاق افتاد، بی‌شک حکایت از یک تکنیک کلیشه‌ای دارد، آن هم نه تکنیکی هنری، بلکه سیاسی-رسانه‌ای که نامش را «سپر انسانی» گذاشته‌اند.

جالب توجّه است که دست‌اندرکاران چنین اثر ناچیزی، نه درکی از ماهیت جرم زنجیره‌ای دارند، نه روان‌شناسی افراد سایکوپث و جامعه‌ستیز را پیگیری کرده‌اند و نه هیچ یک از دیگر ملزومات ساخت چنین سوژه‌ای را. البته برای آنها مهم هم نبوده است که پی این مسائل را بگیرند، چون از ابتدا، نقشی که برای خودشان تعریف کرده‌اند مشخص است. به قول کارگردان فیلم، آنها می‌خواسته‌اند «یک جامعۀ قانل زنجیره‌ای» را به تصویر بکشند.

اسیدپاشی به چهرۀ ایران

هدی رستمی یک بلاگر سفر، اینستاگرامر یا همان اینفلوئنسر است که چند سالی است با سفرهای خود به دور دنیا و البته ایران مورد توجه بسیار قرار گرفته است. هدی رستمی در سال ۹۸ تصمیم به راه اندازی یک پروژۀ گردشگری به نام «فم تریپ» (Fam Trip) با شعار Feel Iran (ایران را إحساس کن) گرفت، پروژه‌ای که روی استفاده از ظرفیت‌های اینفلوئنسرها برای معرفی ایران متمرکز است. رستمی در پروژۀ فم‌تریپ با دعوت از اینفلوئنسرها و بلاگرهای شناخته شدۀ خارجی حوزۀ سفر، آنها را به ایران آورد و سعی کرد تصویری متفاوت از تصاویر رسانه‌های غربی از ایران ارائه دهد.

حالا این روزها هدی رستمی و فم تریپ در توییتر، محلّ دعوای جدّی و مهمی شده‌اند. منتقدان رستمی معتقدند او تصویری غیرواقعی از ایران ارائه می‌دهد که امکان دسترسی به آن نه تنها برای ایرانیان، بلکه برای بسیاری از گردشگران خارجی هم ممکن نیست.

هجمه به هدی رستمی و صفحۀ او نشان می‌دهد که برخی از افراد فعال در پلتفرم‌های سایبری (به‌ویژه توییتر)، آگاهانه یا از روی ناآگاهی، سطح دعوای سیاسی خود را از این یا آن دولت، این یا آن نظام سیاسی فراتر برده‌اند و مشغول حمله به کلیت ایران به عنوان یک کشور، یک فرهنگ، و یک سبک زندگی هستند. این افراد آشکارا نشان می‌دهند که تحمّل هیچ تصویر عادی و روزمره‌ای را از ایران ندارند.

محور تهران-مسکو زیر ضربه

مذاکرات غیرمستقیم ایران و آمریکا در دوحۀ قطر، درباب پروندۀ هسته‌ای ایران و در چارچوب احیای برجام، بار دیگر بستری شد تا ادّعای وابستگی ایران به روسیه از سوی برخی از سیاسیون، نخبگان، و روزنامه‌نگاران مطرح شود. در این زمینه، علی مطهری بسیار فعال بود و در واکنش به سخنان وزیر أمور خارجه کشور، در قالب توییت‌هایی احتمال «مستعمره» بودن ایران را مطرح کرد. همچنین، پس از پایان نشست دوحه و سفر باقری کنی به مسکو، علی بیگدلی در مصاحبه با خبرگزاری ایلنا، مدّعی شد که دیدار ایرانیان و روس‌ها «به نفع منافع ایران نیست و استقلال دستگاه سیاست خارجی ما را زیر سؤال می‌برد».

این گونه اظهارنظرها در حالی مطرح می‌شود که روابط ایران و روسیه را با توجه به تنش شدید روسیه و کشورهای غربی، وقوع جنگ اوکراین، و در کل، دگرگونی ساختارها و نظم موجودِ بین‌الملل (هر چند این دگرگونی تدریجی باشد) می‌توان حرکتی هوشمندانه از جانب ایران تلقّی کرد که بر آن است تا از تنش ایجادشده و فضای موجود، بیشترین بهره را در راستای منافع ملّی بگیرد.

مسألۀ روابط ایران و روسیه به‌سبب خاطرۀ بدی که مردم ایران از تجاوز روسیۀ تزاری به کشور ما دارند همواره می‌تواند بستری برای طرح ادّعاهای بی‌پشتوانه از جانب افراد ناآگاه، هیجان‌زده، یا حتّی مغرض فراهم آورد. از طرح این ادّعاها نباید به سادگی گذشت، چراکه ممکن است به ایجاد حس نفرت عمومی و بی‌اعتمادی نسبت به دستگاه‌های تصمیم‌ساز منجر شود. پاسخ به این ادّعاها باید در کوتاه‌ترین زمان، در قالب رسانه‌ای، و با پشتوانۀ تخصّصی مطرح شود و در دسترس عموم قرار بگیرد. بی‌توجّهی به این مهم، یقیناً به ابتکار عملِ سیاست‌مداران کشور و در نهایت، به منافع ملّی ضربه خواهد زد.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا