سایبرنما – شماره ۳۱
مجله هفتگی سایبرنما، ضمنِ تسلیتِ ایام عزاداریِ سیدالشهدا (ع)، با معرفی آخرین و مهم ترین رخدادهای تکنولوژیک دنیا و تبیین اهمیتِ آنها در آیندهی بشریت، شما را با مسیر انقلاب تمدنی سایبری آشنا می کند. خبرهای این هفتهی سایبرنما با دوقلوهای دیجیتالی در صنعت پزشکی آغاز میشود. حوزهای که ژاپنیها به علتِ نیازِ اجتماعیِ خود با سرعتِ زیاد به دنبالِ آن هستند. دومین خبر این هفته مربوط به تولیدیک رابط کاربری مغزی است که از سنسورهای انبوه برای دریافت سیگنالهای نورونی مغز بهره میرود. اتفاقی که باعث میشود دوقلوی دیجیتالِ مغزی نیز آنچنان دور از دسترس نباشد. سپس از هوشهای مصنوعیای سخن خواهیم گفت که میتوانند برای ترکهای موسیقی ترانه بسرایند. آخرین خبر این هفته به تست انسانی لامسهی مصنوعی توسط درونکاشتهای مغزی اختصاص دارد. دستآوردی که لامسهی مصنوعی، واقعیت مجازی و استغراقِ کامل در جهانهای سایبری را یک قدم نزدیکتر کرده است. با ما در این شماره همراه باشید.
دوقلوهای دیجیتال در صنعت پزشکی
دوقلوهای دیجتال این روزها به یکی از مهمترین روندهای فناوری تبدیل شده است. به زبانِ ساده قلِ دیجیتال قلی است که از روی یک شی در جهان واقعی ساخته میشود و به صورت دیجیتال بازنماییکنندهی ویژگیهای آن شی است. سایبرنما پیشتر از کاربردهای این دوقلوها در صنعتِ ساختمانسازی، طراحی صنعتی و همچنین حکمرانی شهری گفته بود. این بار اما زمانِ حضورِ این روندِ فناوری در پزشکی است. ژاپن همواره در زمینهی «سلامت سایبری» پیشتاز بوده است؛ به خصوص به جهتِ جمعیتِ سالمندِ بالایی که دارد. شاید به همین دلیل باشد که پیادهسازی ایدهی دوقلوهای دیجیتال را باید در ژاپن جست و جو کرد؛ جایی که سالمندان نیاز به مراقبتِ در لحظهی پزشکی دارند و چه چیزی بهتر از این که از تمامِ بدنِ آنها (یا حداقل قسمتهای مهم و آسیبپذیرِ آنها) یک دوقلوی دیجیتال در بیمارستان (یا نزدِ دکتر) وجود داشته باشد؟ به واسطهی چنین چیزی پزشکها میتوانند به صورت برنامهریزیشده بدونِ آن که مریض آنها به مطب بیاید یا اصلا خبر داشته باشد، آنها را ویزیت کند و مسیرِ سلامتِ آنها را هدایت کند. به طبع، مانندِ تمامِ مسائلِ سایبری، امنیت و حفاظت از چنین دادههای عظیمی همواره یک مسئلهی بحرانی خواهد بود.
رابط کاربری مغزی همراه با سنسورهای انبوه
رسیدن به یک رابطهی مستقیم میانِ مغز و کامپیوتر آرزویی است که آنچنان هم دور از دسترس به نظر نمیآید. وظیفهی رابط کاربری مغزی همین است و بسیاری از شرکتها و دولتها در تلاش برای رسیدن به چنین رابطی هستند. رابطهای فعلی یک مشکل بزرگ دارند: آنها معمولا از یک یا دو سنسور تشکیل شدهاند و در نهایت قابلیت اتصال به چندصد نورون مغزی را دارند. اما چه میشود اگر کامپیوترها بتوانند به نورونهای بسیار بیشتری از خیلِ ۸۶ میلیاردیِ آنها متصل شوند؟ تیمی از محققان دانشگاهِ کالیفرنیا و بیلور توانستهاند راهِ حلی برای این موضوع بیابند: آنها سنسورهای بسیار کوچکی را طراحی کردهآند و توانستهاند ۴۸ عدد از آنها را بر روی نقاط مختلف مغزی قرار بدهند. سنسورها شلیکهای نورونهای مختلف را رصد کرده و سپس به یک سیستم مرکزی اطلاعرسانی میکند. ایدهی پیادهسازیشده هر چند هنوز کامل نیز اما قدمی رو به جلو برای اسکنکردنِ آنلاین مغز است و یادمان نرود که ابتدا این کامپیوترها هستند که باید مغز را بفهمند (زیرا مغز همین اکنون هم کامپیوترها را درک میکند).
هوشهای مصنوعی ترانهسرا میشوند
سایبرنما در شمارههای قبل خودش به هوشهای مصنوعیای اشاره کرده بود که میتوانند دوبلور باشند. حال سوال این جاست که اگر هوشهای مصنوعی میتوانند صدای انسانی را تقلید کنند، آیا نمیتوانند کلامِ انسانی را نیز تقلید کنند؟ محققان دانشگاه واترلو یک هوش مصنوعیِ ابتدایی برای تحققِ «کلامِ مصنوعی» ساختهاند. این هوش مصنوعی ابتدا موسیقی یک گروه را دریافت میکند و سپس ضمن تحلیلِ آن موسیقی، ترانههایی مناسب با آن گروه موسیقی را میسراید. کلماتِ سراییده شده در هماهنگی کامل با موسیقی هستند و خودشان به نوعی یک آلت موسیقیایی محسوب میشوند. این شاخه از هوش مصنوعی با عنوانِ پردازش زبان طبیعی شناخته میشود که در آن هوش مصنوعی برای تولید جملاتِ معنادار در ساختار زبانِ انسانی تعلیم داده میشود. هوشهای مصنوعی هنوز راهِ درازی برای سخنگفتنِ کاملا معنادار با انسانها در پیش دارند اما پیشرفتهایی چون نمونهی حاضر نشان میدهد که آنها میتوانند دستیارهای خیلی مناسبی برای برخی از حوزههای خاصِ زبانی (مانندِ همین ترانهسرایی) باشند.
اولین احساسِ لامسهی کاملا سایبری – بالاخره!- رخ داد
تولیدِ لامسهی مصنوعی (لمسکردنِ چیزی که در واقعیت آن را لمس نمیکنیم) یکی از چالشبرانگیزترین حوزههای سایبری است. واقعیت مجازی نیازمندِ چنین تکنولوژیای است و تا زمانی که تکنولوژیِ انتقال لمسی فراهم نشود، واقعیت مجازی در کاملترین معنای خودش وجود نخواهد داشت. برخی راهِ حلها مانندِ دستکش مصنوعی هر چند شاید بتواند برخی از معضلات را برطرف کند اما باز هم محدود به پوشیدنِ دستکش و مشکلاتِ ناشیِ از آن است. برای حلِ چنین مشکلی پژوهشگران از تحریکِ مستقیمِ اعصاب لامسه توسطِ درونکاشتهای مغزی استفاده کردهآند. تکنولوژیای که توسط این محققان توسعه داده شده است در مرحلهی اول یک تکنولوژیِ درمانی (برای معلولین و افرادِ فاقدِ حسِ لامسه) است اما میتوان انتظار داشت که در آینده توسعهی بسیار گستردهتر و کاربردهای جدیدی از آن یافت شود. در این تکنولوژی نورونهای مسئولِ لامسه در مغز به طریقِ خاصی تحریک شدند و فردی که کاملا معلول است در مغزِ خود احساسِ لامسهی مشابهی در دست خود داشته است