فرهنگ سایبرینقد فیلم های سایبرپانک

بایوپانک، بیوتکنولوژی در سینما : عناصر سینمای سایبرپانک (قسمت ۷)

یکی از شاخه‌ها و ساب‌ژانرهای سینمای سایبرپانک، بایوپانک یا فیلم‌هایی درباره بیوتکنولوژی است. حضور بیوتکنولوژی در سینما منجر به تکوین شاخه‌ای از سینمای سایبرپانک شده است که اکنون آن را با نام بایوپانک می‌شناسیم. بایوپانک ترکیبی از سرواژه‌های بیوتکنولوژی (زیست‌فناوری) و پانک (شخصیت ضداجتماعی) است. در بایوپانک هرچند جنبه‌های سایبری به حداقل آن می‌رسد اما تکنولوژی‌ها به بدن انسان‌ها پیوند می‌خورند. در قسمت هفتم عناصر سینمای سایبرپانک قصد داریم برخی از مهم‌ترین آثار بایوپانک را معرفی و بررسی کنیم و سعی داشته باشیم که از دل این تحلیل مختصر به مختصاتی از بایوپانک به منزله جزئی از سینمای سایبرپانک برسیم. سه ویژگی شاخص برای سینمای بایوپانک می‌توان مطرح کرد: ۱- نتایج ناخواسته ۲-جنون علم‌زدگی ۳-آینده ناگوار.

همان اوایل که شیوع ویروس کرونا در ایران و جهان آغاز شده بود (اواخر سال ۱۳۹۸ و ابتدای سال ۲۰۲۰) صحبت از فیلم‌هایی می‌شد که در آن به بیماری‌ها و ویروس‌های همه‌گیر اشاره شده بود. برخی از این فیلم‌ها تشابهات بسیار زیادی به وضعیت دوره شیوع کرونا داشتند و از همان زمان شک و شبهه‌هایی به وجود آمد مبنی بر اینکه شیوع کرونا کار فراماسونرها و اربابان جهان و… است. فارغ از این فرضیه‌پردازی‌های تخیلی یک‌بار دیگر به مخاطبان سینما اثبات شد که سینما و البته ادبیات پیش از هر مدیوم هنری و رسانه‌ای دیگری امکان این را دارند که از جهان فعلی فراتر روند و چیزهایی را تصور کنند که در واقعیت وجود ندارند و سال‌های بعد چیزی که تصور می‌شده، به واقعیت بپیوندد. هرچند همان دوره نظریه‌پردازان سینما و منتقدان فیلم بیش از اینکه به این بیاندیشند که ژانر سینمای علمی – تخیلی چقدر و چگونه می‌تواند با اهمیت باشد، درگیر و دار کرونا بودند.در این مطلب میخواهیم به موضوع بیوتکنولوژی در سینما و مسئله بایوپانک بپردازیم.

یکی از شاخه‌ها و ساب‌ژانرهای سینمای سایبرپانک، بایوپانک یا فیلم‌هایی درباره بیوتکنولوژی است. هرچند بیوتکنولوژی به عنوان دانشی مدرن و عرصه‌ای از صنعت یاد می‌شود که در قرون جدید مطرح شده است، اما قدمت آن بسیار طولانی است. انسان‌ها از هزاران سال پیش تاکنون با بیوتکنولوژی آشنا بودند و از آن بهره می‌بردند. سرکه و پنیر از جمله فراورده‌هایی هستند که انسان‌ها در طول تاریخ به مدد بیوتکنولوژی آن را تولید می‌کردند. با این حال تصور ما از بیوتکنولوژی این است که به وسیله یک آمپول یا سرنگ یک انسان را تبدیل به مارمولک کنیم.

حضور بیوتکنولوژی در سینما منجر به تکوین شاخه‌ای از سینمای سایبرپانک شده است که اکنون آن را با نام بایوپانک می‌شناسیم. بایوپانک ترکیبی از سرواژه‌های بیوتکنولوژی (زیست‌فناوری) و پانک (شخصیت ضداجتماعی) است. در بایوپانک هرچند جنبه‌های سایبری به حداقل آن می‌رسد اما تکنولوژی‌ها به بدن انسان‌ها پیوند می‌خورند. در تاریخ سینمای جهان و به خصوص در ژانر علمی – تخیلی و هم‌چنین در سینمای سایبرپانک می‌توان از فیلم‌هایی سراغ گرفت که در آن بیوتکنولوژی حضور قدرتمند و سرنوشت‌سازی دارند. در قسمت هفتم عناصر سینمای سایبرپانک قصد داریم برخی از مهم‌ترین آثار بایوپانک را معرفی و بررسی کنیم و سعی داشته باشیم که از دل این تحلیل مختصر به مختصاتی از بایوپانک به منزله جزئی از سینمای سایبرپانک برسیم.

دنی ویلنوو در فیلم «بلیدرانر ۲۰۴۹» که مانند قسمت قبلی آن یعنی «بلیدرانر» یک فیلم تماما سایبرپانکی است، از بیوتکنولوژی سخن می‌گوید. در این فیلم انسان‌ها به وسیله فناوری‌های زیستی دست‌کاری شده و تبدیل به ربات‌هایی به نام رپلیکان می‌شوند. با اینکه در میان نام‌های آشنا و ناآشنا در بایوپانک، «بلیدرانر ۲۰۴۹» مشهورتر است، اما فیلم سینمایی «گاتاکا» همان تصویری را از بیوتکنولوژی به ما نشان می‌دهد که توقعش را داریم، یعنی زایشگاه. فیلم ما را به جایی می‌برد که در آن همه نوزدان در آزمایشگاه متولد می‌شوند و دیگر زایمان طبیعی وجود ندارد. هنگامی که نوزادی به صورت طبیعی به دنیا بیاید، با نقصان عضو مواجه خواهد شد.

بیوتکنولوژی در سینما

نمی‌توان درباره زیست‌شناسی صحبت کرد و نامی از چارلز داروین نبرد. داروین به عنوان یکی از مهم‌ترین دانشمندانی شناخته می‌شود که هرچند نظریه‌پرداز علوم انسانی نبود اما با نگارش کتاب «منشا انواع» انقلابی در علوم انسانی و دانش‌های مربوط به آن ایجاد کرد، تا جایی که داروین را با فلاسفه‌ای مثل فروید، مارکس و نیچه مقایسه می‌کنند. فیلم سینمایی «آفرینش» درامی از زندگی و زمانه داروین است. داروین که در حال تدوین مطالعاتش درباره تکامل و فرگشت است، با زنی در حال زایمان که مومن و معتقد است، مواجهه می‌شود و چالشی اساسی را تجربه می‌کند.

فیلم سینمایی «بلوپرینت» از سینمای آلمان نیز زاویه‌نگاه دیگری از بیوتکنولوژی در سینما را روایت می‌کند. قضیه درباره نوازنده‌ای معروف و حرفه‌ای است که متوجه می‌شود به بیماری نادری متبلا شده و به زودی زندگی‌اش به پایان می‌رسد. او تصمیم می‌گیرد به جهت انتقال چیزهایی که تاکنون آموخته از خود یک کلونی بسازد. نتیجه کار او دختری است که از نظر ژنتیکی همزاد او به حساب می‌آید.

تاکنون در معرفی و بررسی عناصر سینمای سایبرپانک به نگاه‌های بدبینانه نسبت به تکنولوژی و سایبر اشاره‌های فراوانی داشتیم. در مواجهه سینما با بیوتکنولوژی نیز این نگاه وجود دارد و معمولا این قضیه را با لحن تریلر نشان می‌دهد. برای مثال در فیلم سینمایی «جاذبه آندروما» گروهی از دانشمندان را می‌بینیم که می‌خواهند دلیل کشته شدن ساکنان یک شهر کوچک را بررسی کنند، اما متوجه می‌شوند که شهروندان به خاطر قتل یا حادثه‌ای طبیعی از دنیا نرفته‌اند. آنان به پدیده‌ای نادر برمی‌خورند که در حال تکامل است.

در فیگورشناسی‌های معمول در تاریخ فرهنگ‌ها و تمدن‌ها به اسطوره‌هایی اشاره می‌شود که بدن‌هایی نیمه‌انسان و نیمه‌حیوان دارند و در سینمای علمی – تخیلی نیز از این موجودات کم نمی‌بینیم. همین رویا باعث شده در سینمای بایوپانک نیز تلاش‌های دانشمندان برای خلق موجوداتی این‌چنین را ببینیم. مثلا در فیلم سینمایی «شکاف» دو دانشمند را می‌بینیم که بی‌خیال اخلاق و ارزش‌های علمی شده و تصمیم می‌گیرند ژنتیک انسان و حیوان‌های گوناگون را با هم ترکیب کرده و موجود جدیدی را خلق کنند. هرچند نتیجه کارشان چیزی که فکر می‌کردند، نمی‌شود. شبیه این قصه را در فیلم سینمایی «جزیره دکتر مورو» نیز می‌بینیم. دکتر مورو کسی است که موجودات هیبریدی درست می‌کند، چیزهایی بین انسان و میمون. این موجودات می‌خواهند انسان باشند، به همین دلیل علیه دکتر شورش می‌کنند و در نهایت دکتر به دست مخلوقاتش کشته می‌شود. ترکیب گونه‌ها در سینمای بایوپانک یک مرحله جلوتر هم رفته است. یعنی بعد از ترکیب انسان و حیوان؛ و حیوان و حیوان، نوبت به ترکیب انسان و موجودات فرازمینی هم رسیده است. فیلم سینمایی «گونه» مربوط همین داستان است، با این تفاوت که قضیه کمی پیچیده‌تر شده است. موجود جدید به جای اینکه بخواهد بقیه را بخورد یا بکشد، تصمیم دارد که نسل خودش را از طریق آمیزش با دیگر موجودات و گونه‌ها گسترش بدهد.

نجات‌بخشی علم از جمله آرزوهایی است که انسان از گذشته تاکنون به آن امید داشته است. همین امید و آرزو در فیلم سینمایی «الیسیوم» نیز خودش را نشان می‌دهد. این فیلم سال ۲۱۵۴ را نشان می‌دهد که علم قادر است هر بیماری را درمان کند اما این علم تنها در اختیار ثروت‌مندان است و ثروتمندان هم از کره زمین رفته‌اند و در سیاره دیگری ساکن هستند. در این اوضاع کره زمین نیز در قحطی و گرسنگی و بدبختی و فلاکت به سر می‌برد. همین‌جاست که یک قهرمان پیدا می‌شود که علم را بدزدد و به زمین بیاورد تا انسان‌ها را نجات دهد. حضور مت دیمون در این فیلم باعث جلب توجهات بیشتری از سوی مخاطبان شده است. حال که بحث نام ستاره‌ها و سلبریتی‌ها در سینمای بایوپانک مطرح است، بد نیست به فیلمی اشاره کنیم که در آن رابین ویلیامز و رابرت دنیرو در آن نقش‌آفرینی کردند. فیلم سینمایی «بیداری‌ها» بر اساس واقعیت ساخته شده است و قصه‌اش درباره عصب‌شناسی است که درمانی برای روان‌گسیختگی را کشف می‌کند.

ابتدای این قسمت از مجموعه یادداشت‌های عناصر سایبرپانک به هم‌زمانی برخی از فیلم‌های ویروسی با ویروس کرونا اشاره شد. یکی از همین فیلم‌ها که حال و هوای بایوپانکی دارد و باز هم مت دیمون در آن نقش‌آفرینی می‌کند، فیلم سینمایی «شیوع» است. این فیلم درباره ویروسی است که تمام کره زمین را درمی‌نوردد و میلیون‌ها نفر را می‌کشد. گفته می‌شود که این فیلم با الهام از همه‌گیری ویروس سارس در سال ۲۰۰۲ ساخته شده است.

بایوپانک

حضور یک زیست‌شناس سلولی، یک روان‌شناس و یک ژئومورفولوژیست، یک فیزیک‌دان و یک پیراپزشک در یک فیلم سینمایی کافی است تا آن اثر را جزو بایوپانک قلمداد کنیم. فیلم سینمایی «نابودی» محصول نتفلیکس درباره آینده‌ای غم‌انگیز و ناراحت‌کننده است که در آن فاجعه‌ای زیست‌محیطی رخ داده است و گروهی از بازماندگان قرار است علت آن را تشخیص بدهند. حضور ناتالی پورتمن در این فیلم باعث شده که ارزش هنری این فیلم بیشتر نیز بشود.

بارها و بارها در تحلیل سینمای سایبرپانک به ابرقهرمان‌ها و سینمای ابرقهرمانی اشاره کرده‌ایم. در اینجا نیز بد نیست یادی از آن‌ها داشته باشیم. یکی از مشهوترین، محبوب‌ترین و البته پرطرفدارترین ابرقهرمان‌هایی که قدرت‌ها و توانایی‌هایش را مدیون بیوتکنولوژی است، مردعنکبوتی است. اما از جمله فیلم‌های مردعنکبوتی که جنبه‌های بایوپانکی آن بیشتر است، «مردعنکبوتی شگفت‌انگیز» می‌باشد. یک عنکبوت مکانیکی که با ژنتیک دست‌کاری شده است، پیتر پارکر را نیش می‌زند و او تبدیل به مردعنکبوتی می‌شود. تا اینجا قصه مردعنکبوتی مثل بقیه قسمت‌هایش است. در این فیلم ویلن یا دشمن مردعنکبوتی نیز قدرتش را به وسیله بیوتکنولوژی به دست می‌آورد. یک دانشمند دیوانه برای افزایش قدرتش آمپولی به خود می‌زند و تبدیل به مارمولکی عظیم‌الجثه می‌شود.

زنده کردن مردگان ممکن نیست و اگر چنین اتفاقی بیافتد باید آن را معجزه قلمداد کنیم. دانشمندان در طول تاریخ بسیار تلاش کردند که مرده‌ها را زنده کنند، اما نتوانستند. هرچند این امر در سینما غیرممکن نیست. در فیلم سینمایی «تاثیر لازاروس» دو دانشمند را مشاهده می‌کنیم که تلاش دارند حیوانات مرده را زنده کنند. آنان در پروژه‌هایشان شکست می‌خورند اما در نهایت می‌تواند یکی از حیوانات مرده را به زندگی برگردانند، ولی نتیجه کمی عجیب و غریب می‌شود. بازگشت حیوان مرده به زندگی باعث می‌شود که سایر حیوانات زنده تهاجمی و خشن شوند. از همین‌جا است که هرج و مرج در جهان فیلم شروع می‌شود. این میل به زنده کردن مردگان در فیلم سینمایی «احیاگر» هم قابل ردیابی است، با این تفاوت که انسان‌های زنده شده تبدیل به زامبی می‌شوند.

یکی از فیلم‌های قدیمی در سینمای بایوپانک که ایده‌ای بدیع دارد و حتی هنوز هم تازه به نظر می‌رسد، «تقلید» است. سوسک‌ها، این حشره‌ای که معلوم نیست از چه زمانی بوده‌اند (برخی می‌گویند آن‌ها در دوره دایناسورها هم زندگی می‌کردند و شاید اگر دنیا هم تمام شود، سوسک‌ها باز هم باقی بمانند) و تا الان هستند، ناقل بیماری کشنده برای کودکان می‌شوند. یک زیست‌شناس تصمیم می‌گیرد برای مبارزه با این بیماری سوسک‌هایی خلق کند که همتایان سوسک‌شان را بکشد. این سوسک‌های هم‌جنس‌خوار به خوردن سوسک کفایت نمی‌کنند و آدم‌خوار می‌شوند. سوسک‌ها تنها حشره‌هایی نیستند که در سینمای بایوپانک به آن‌ها اشاره شده است. در یکی دیگر از فیلم‌های قدیمی‌تر این ژانر باید به فیلم سینمایی «مگس» نیز اشاره کرد. این بار هم یک دانشمند می‌خواهد دستگاه ترانسپوتر خود را آزمایش کند اما به خاطر یک اتفاق سهوی، یک مگس هم با او وارد دستگاه می‌شود.

دانشمندان دیوانه در سینمای بایوپانک تبدیل به یک کلیشه شده‌اند. فیلم سینمایی «مرد توخالی» درباره دانشمند دیوانه‌ دیگری است که به جای اینکه از موش یا یکی از حیوانات برای آزمایش‌هایش استفاده کند، خودش موش آزمایشگاهی تحقیقش می‌شود، اما پس از انجام پژوهش نمی‌تواند فرایند معکوس را روی خودش انجام بدهد و تازه گرفتاری‌هایش شروع می‌شود.

با توجه به توضیحات فوق سه ویژگی شاخص برای سینمای بایوپانک می‌توان مطرح کرد:

۱-    نتایج ناخواسته: کسانی که از بیوتکنولوژی استفاده می‌کنند، قصد و غرض‌هایی دارند و در ذهن خود و روی کاغذ برخی از نتایج پیش‌بینی شده را فرض گرفته‌اند، اما در بیشتر موارد تصمیم‌ها و کنش‌های آنان مورد دل‌خواه‌شان پیش نمی‌رود و نتایج عجیب و غریب و ناگوار و خطرناکی رقم می‌خورد.

۲-    جنون علم‌زدگی: دانشمند دیوانه و علاقه شدید به علم از موتیف‌های بایوپانک است. این گرایش به خلق موجودات خطرناک یا آزمایش بر روی انسان و ترکیب ژنتیک انسان با سوسک و مارمولک نوعی از دیوانگی است و این دیوانگی به خاطر علم به وجود آمده است و به وسیله علم نیز محقق می‌شود.

۳-    آینده ناگوار: در فیلم‌های بایوپانکی ترس از آینده و وضعیت ناگوار آینده زمین و به خطر افتادن جان انسان‌ها در زمان‌های پیش‌رو مشهود است. در اصل دانشمندان و قهرمانان دنیای بایوپانکی برای فراز این آینده ناگوار اقدام به آزمایش‌های خطرناک می‌کنند، اما پوزخند تراژیک تاریخ این است که با سرعت بیشتری به سوی آن گام برمی‌دارند.

ذکر این نکته ضروری است که در سینمای بایوپانک هرچند عنصر سایبر و فناوری‌های دیجیتال به حداقل رسیده است، اما پیوند تکنولوژی و بیولوژی باعث شده است که این ساب‌ژانر نیز جزو سینمای سایبرپانک قرار بگیرد. امیدواریم از این مطلب درباره بیوتکنولوژی در سینما لذت برده باشید.

 

 

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا