عصر دیجیتال؛ عصری دموکراتیک یا حکومت اوباشان؟
جی دیوید بولتر رئیس رسانه های جدید و مدیر آزمایشگاه رسانه های تقویت شده در موسسه فناوری جورجیا است. او نویسنده کتاب «وفور دیجیتال: زوال فرهنگ نخبگانی و ظهور رسانههای جدید» است. بولتر در مورد عصر دیجیتال می گوید نمی توان تماما آن را نفی کرد یا پذیرفت. او در یادداشتی که برای MITPRESS.MIT.EDU نگاشته است «آزادی بیان» و «آرمان دموکراسی» در عصر دییجتال را رد کرده و می گوید به نظر می رسد ما با «حکومت اوباشان» طرف هستیم. اما نمی شود تماما هم مزایای این عصر را نادیده گرفت.
برای خواندن متن کامل این یادداشت به CYBERPAJOOH.COM مراجعه نمایید.
اکنون به راحتی می توان خوش بینی دهه اول شبکه جهانی وب و گسترش اینترنت را فراموش کرد. اولین وب سایت در سال ۱۹۹۱ راه اندازی شد. در پایان دهه ۱۹۹۰، ده ها هزار سایت و حدود ۳۰۰ میلیون کاربر وجود داشتند. همراه با آن رشد تصاعدی، این دیدگاه به وجود آمد که این تکنولوژی جدید رسانه ها را «دموکراتیک» می کند، سلسله مراتب فکری، اجتماعی و تجاری قدیمی را جایگزین کرده و به صداهای جدید اجازه ظهور می دهد و شکل های رسانه ای جدید را به وجود می آورد. در سال ۱۹۹۶ جان پری بارلو، یکی از اعضای مؤسس بنیاد الکترونیک مرزی و ترانه سرای گروه «مردگان سپاسگزار»، «اعلامیه استقلال فضای مجازی» را نوشت و ادعا کرد که اینترنت دنیایی خواهد بود که در آن هر کسی، در هر کجا میتواند اعتقادات خود را بیان کند. مهم نیست چقدر این اعتقادات منحصر به فرد باشند، اشخاص میتوانند بدون ترس از مجبور شدن به سکوت یا تبعیت از کسی یا چیزی به بیان باورهای خود بپردازند. باید دید می توانیم نظاره گر عصر دیجیتالی دموکراتیک باشیم؟
بیست سال پس از آن اعلامیه، ما دیگر آن را «فضای مجازی» نمینامیم، اما سرویسهای وب موفق شدهاند ابزارهای بیان فرهنگی را تقریباً برای همه در کشورهای توسعهیافته در دسترس قرار دهند. بیش از دو میلیارد کاربر فیس بوک می توانند داستان ها، عکس ها و نگرانی های خود را با صدها دوست یا با کل دنیای دیجیتال به اشتراک بگذارند. روزانه بیش از ۹۵ میلیون عکس و ویدیو در اینستاگرام آپلود می شود. ۳۰۰ ساعت ویدیوی یوتیوب در هر دقیقه آپلود می شود. با این معیارها، ما در عصری از بیان و ارتباطات خلاقانه بیسابقه زندگی میکنیم که انبوهی از نظرات مختلف را در کنار متون، تصاویر، ویدئوها، و پادکستها، جریان اصلی و تجاری قرار میدهد.
اما معلوم می شود که فراوانی دیدگاه ها و نظرات مختلف در بستر اینترنت لزوماً به معنای وجود دموکراسی نیست. با وجود نظرات ناهنجار در رسانههای اجتماعی و فضای بلاگ ها و سایتهای پادکست، چشمانداز رسانهای ما در برخی مواقع کمتر شبیه به یک دموکراسی و بیشتر شبیه به یک «بی نظمی هرج و مرج»، مانند حکومت اوباش به نظر میرسد. چرا؟ واقعیت این است که فرهنگ رسانه دیجیتال امروزی با بیان آزاد دموکراتیک ناسازگار است، حداقل همانطور که تفکر لیبرال از اواخر قرن هجدهم تا اواخر قرن بیستم آن را تعریف کرده است.
آرزوی آزادی بیان، ارتباط نزدیکی با آخرین وسیله ارتباطی اکثر افراد یعنی محتواهای چاپی داشت. عصر چاپ، بهویژه قرن نوزدهم، دوره افزایش میزان سواد، رشد طبقه متوسط با مقداری زمان آزاد، و ظهور روزنامهها و مجلات برای خدمت به مخاطبان و خوانندگان بود. این عوامل اندیشه ای از لیبرال دموکراسی را به عنوان محلی برای رقابت ایده ها و بحث های تحصیل کردگان پرورش دادند.
این آرمان حتی امروز به طور کامل نمرده است. برای مثال، استانداردهای روزنامهنگاری روزنامههایی مانند نیویورک تایمز ارائه شده است – استانداردهایی که روزنامهها برای حضورشان در وب نیز اعمال میکنند. اما این قضیه به معنای وارد کردن استانداردهای یک فرهنگ رسانه ای به فرهنگ رسانه ای دیگر است. حتی جان پری بارلو که فرزند دهه ۱۹۶۰ است، هنوز معتقد است و تاکید میکند که هر فردی باید «خود حقیقی اش را بیان کند» بدون اینکه «اجبار به تبعیت از کسی یا چیزی شود». فضای مجازی بارلو آرمان دموکراتیک فردگرایی را از عصر چاپ وارد عصر دیجیتال دموکراتیک کرده است.
چاپ وسیله ای بوده و هست که ارزشش در یک فرد(یعنی خواننده آن) خلاصه میشود، اما فرهنگ رسانه دیجیتال (آنچه که تعریف می شود و آنچه که میلیاردها کاربر می پذیرند) ارزشش در ارتباط با افراد و جامعه ای که در بستر اینترنت حضور دارند خلاصه می شود. گستردگی پیشنهادهای موجود در اینترنت باعث میشود که هیچ یک از ما نتوانیم بیش از یک بخش کوچک را تجربه کنیم و یا حتی بدانیم. بنابراین ما انتخاب می کنیم. ما در کانال های یوتیوب مشترک می شویم. ما افراد و سازمان ها را در توییتر دنبال می کنیم. ما لینک های مختلف را با دوستان فیس بوک به اشتراک می گذاریم. این عادتها و انتخابها ما را به شکل کاربران مجازی در میآورد – نه فقط شبکههای اجتماعی و کاربران حرفهای، مانند فیسبوک و لینکدین، بلکه سایتهایی با علاقه و وابستگی مشترک. Reddit دارای ۱.۲ میلیون کاربر به نام subreddits است. در وبسایت Tumblr از شما دعوت شده است «به میلیونها نفر در میلیونها انجمن در میلیونها هشتگ# بپیوندید». اشتراک، فالو کردن، دوستی،نشر و توییت – ساخت جوامع مجازی جوهره فرهنگ رسانه دیجیتال امروزی است. سرعت انتشار مطالب بسیار بالاتر از آن است که تصور کنیم و این جایی است که می تواند به جوامع سمت و سو دهد. داشتن یک عصر دیجیتال دموکراتیک مستلزم رعایت موارد زیادی است.
ده ها سال پیش، مارشال مک لوهان ادعا کرد که فناوری الکترونیک دهکده جهانی را به وجود خواهد آورد. شاید تلویزیون یک دهکده جهانی به ما داد، اما رسانه های دیجیتال امروز صدها هزار یا میلیون ها را به ما می دهند و هر یک از این دهکدههای مجازی تا حدی به فضای انعکاس نظرات تبدیل میشوند، زیرا مردم نسبت به علاقه های مشترک یا به اعضای دنبال کننده خود متعهد هستند. جوامع مجازی مانند جوامع فیزیکی اغلب نیاز شدیدی به دفاع از مرزهای خود احساس میکنند تا دیگران را دور نگه دارند. اعضای جامعه زمانی که احساس خطر می کنند می توانند خود را دچار جنون کنند. خرده فرهنگ اینسل(Incel) یا همان “involuntary celibates” اعضای یک خرده فرهنگ آنلاین هستند که خود را کسانی تعریف میکنند که با وجود تمایل به شریک احساسی یا جنسی قادر به پیدا کردن آن نیستند(یا پیروان QAnon دو نمونه بدنام هستند. اگر شما این اصطلاحات را نمی دانید، مقالات ویکی پدیا را بررسی کنید و قطعا شگفت زده خواهید شد.)
نژادپرستی، تبعیض جنسی، یهودی ستیزی، اسلام هراسی – هر شکلی از عدم تحمل در جناح چپ و راست از طریق کانال های مشابهی که به مردم امکان اشتراک گذاری اجتماعی و خلاقیت آماتوری را می دهد، بیان می شود. آنچه ما باید اذعان کنیم این است که مزایا و معایب این عصر انتشار دیجیتال – بستری برای خلاقیت آماتور، تمام اشکال بیانیه های سیاسی و صدای اقلیت ها از یک سو و باز بودن تمام انواع سخنان نفرت انگیز از سوی دیگر – به طور جدایی ناپذیری به هم مرتبط هستند (هم به معنای رایج و هم به معنای فنی کلمه). آنها توسط معماران و برنامه نویسانشان (که نمی توانستند تمام عواقب امروزی را پیش بینی کنند) در وب و سرویس های وب ساخته شدند و متعاقباً توسط میلیاردها کاربر تأیید شدند. این ها تناقضاتی است که جلوی ما را برای رسیدن به عصر دیجیتال دموکراتیک می گیرد.
برای این کاربران، مزایای جوامع مجازی بیشتر از معایب آن است، از جمله قربانی کردن مدنیت و همچنین حریم خصوصی. واضح است که باید راههایی برای کنترل سوء استفاده شرکتها و دولت از جمعآوری دادههای آنلاین پیدا کنیم. همچنین باید تلاشهایی برای تعدیل سخنان نفرتانگیز و اشکال مختلف ضدیت اجتماعی در فضای اینترنت انجام شود، بهویژه زمانی که خطر انتقال آن به دنیای فیزیکی نیز باشد. اما به نظر می رسد نویسندگانی که با این مشکلات درگیر هستند (و اغلب خودشان به الگو و پارادایم فرهنگ چاپی متعهد هستند) تصور می کنند که راهی برای داشتن بهترین فرهنگ رسانه ای وجود دارد – ترکیبی از آزادی و مشارکت تقویت شده (حداقل به صورت ایده آل گرایانه) توسط رسانه های دیجیتال با استانداردهای بحث های منطقی و گفتمان مودبانه که (حداقل در حالت ایده آل) توسط چاپ پرورش داده شده است. تصور اینکه چگونه می توان این ارزش ها را با هم تطبیق داد دشوار است.
منبع: MITPRESS.MIT.EDU
نویسنده: Jay David Bolter
مترجم: سینا امامی