فرهنگ سایبری

معرفی یک کتاب: «اینترنت ما؛ اطلاعات زیاد و فهم کم در عصر کلان داده» اثر مایکل پاتریک لینچ

نویسنده کتاب «اینترنت ما؛ اطلاعات زیاد و فهم کم در عصر کلان داده» مایکل پاتریک لینچ ۵۷ ساله است؛ استاد فلسفه در دانشگاه کنتیکت که او هم در ادامه جریان رو به رشد «بررسی های فلسفی در مورد فضای مجازی»، کتاب حاضر را تالیف کرده است. این کتاب ایده سرراستی دارد: در عصر کلان داده هر چند اطلاعات زیادند، اما فهم و تببین کاهش پیدا می کند. نویسنده در مسیر خود، از مسائل قدیمی فلسفه و معرفت شناسی برای موشکافی عصر اینترنت و قضاوت آن بهره می گیرد.

آنهایی که اهل کتاب هستند می دانند که در این چند سال کتاب های زیادی راجع به اینترنت و ماهیت فضای مجازی نوشته شده است. نوشتن این کتاب در واقع ادامه روندی است که در آن اینترنت و فضای مجازی نقش پررنگ تری‌ در زندگی ما بازی می کنند. بنابراین طبیعی است که حساسیت ها و سوالات در مورد آن نیز افزایش تصاعدی داشته باشد. البته این حساسیت ها صرفا برای نخبگان یا اهالی اندیشه اتفاق نمی افتد، بلکه عموم مردم را نیز درگیر کرده است. امروز هر پدر و مادری ولو به صورت ناخودآگاه نگران تأثیرات فضای مجازی بر تربیت کودک اش است. آنها گوشی های چند اینچی را رقیب بالقوه ای می بینند که می تواند تمام تلاش هایشان را برای تربیت دلخواه فرزندشان ناکام بگذارد. با این توصیف، قابل پیش بینی است که همزمان با اوج گیری تکنولوژی های ارتباطی، شاهد افزایش انواع و اقسام نگرانی ها باشیم. یکی از کتاب های جذاب در این زمینه کتاب اینترنت ما : اطلاعات زیاد و فهم کم در عصر کلان داده نوشته مایکل پاتریک لینچ می باشد.

از طرفی برخی افراد که دلبستگی خاصی به تئوری های توطئه دارند آن چنان خطرات و مضرات عصر تکنولوژی را بزرگنمایی‌ می کنند که گویی تفاوتی میان زندگی امروز و آن چیزی که در مجموعه فیلم های ماتریکس اتفاق می افتد نمی بینند؛ و از سوی دیگر افرادی هم هستند که این ویژگی ها را چالش های کاملا طبیعی پیشرفت تکنولوژی معرفی می کنند. البته همه می دانیم که بخش قابل توجهی از مردم دقیقا موضعی میان این دو گروه دارند. گفتمان عمومی‌ جوامع نه آنقدر هراسناک و متوهم است و نه آنقدر خوش خیال که چشم خودش را روی هر چیزی ببندد. به این ترتیب هر چند نوعی نگاه انتقادی در گفتمان عمومی جوامع مختلف نسبت به اینترنت وجود دارد، اما هنوز جای تأملات دقیق تر و عالمانه تر خالی است. دقیقا به همین دلیل است که کتاب های مختلفی که پیرامون اینترنت نوشته می‌شوند برای ما مفیدند. همه ما تصویری کلی از وضعیت زندگی اینترنتی داریم، اما «دقیقا» نمی‌دانیم این تصویر چه چیزی را نشان می‌دهد.

کتاب اینترنت ما

گذری از دنیای معرفت شناسی به دنیای اینترنت در کتاب اینترنت ما

کتاب «اینترنت ما» از آن دسته کتاب هایی است که تلاش می کنند خیلی دست به عصا در مورد موضوعی خاص نظر بدهند. بنابراین اگر توقع دارید با مطالعه این کتاب نقدهای آتشین و پرحرارتی نسبت به تکنولوژی بخوانید، توصیه می کنیم سراغ کتاب های جذاب دیگری که در این حوزه نوشته شده اند بروید. نویسنده اساسا فیلسوف است و تلاش می کند با همان نگاه کنجکاو فلسفی خود به اینترنت و دنیای محاصره شده توسط آن توجه کند. او در این مسیر پرسش های سنتی فلسفه را پیش می کشد و تلاش می کند با توجه به دنیای جدید، پاسخی برای آنها پیدا کند. بنابراین اگر به حوزه های فلسفه و معرفت شناسی علاقه نداشته باشید، احتمالا این کتاب نیز برایتان جذاب نخواهد بود. با این حال هر چند متن کتاب ساده تر از آثار فلسفی و معرفت شناسانه است، اما آشنایی با مقدمات این حوزه برای ارتباط گرفتن با محتوای کتاب ضروری به نظر می رسد. مطالب کتاب در دو فصل کلی و تعداد زیادی زیرفصل تشکیل شده. اولین بخش کتاب به صورتبندی جدید از مسائل قدیمی فلسفه مربوط است و در بخش دوم به چگونگی کسب معرفت در عصر اینترنت اختصاص دارد.

پرسش های قدیمی در لباس جدید

همان طور که بالاتر اشاره شد، مطالب بخش اول کتاب به صورتبندی مسائل قدیمی فلسفه مربوط است. منظور از مسائل قدیمی فلسفه و معرفت شناسی، در واقع همان پرسش ها و تاملاتی است که در طول قرن ها ذهن فیلسوفان را به خود مشغول کرده است. به طور خاص، نویسنده به معیارهای معرفت صحیح اشاره دارد و تلاش می کند چگونگی رسیدن به معیارهای آن را در دوران فراگیر شدن اینترنت بررسی کند. معیار ساده و سرراست معرفت صحیح همان «باور صادق موجه» است که البته در کتاب با قدری پیچیدگی از آن صحبت می شود. نویسنده به ترتیب به مفاهیم باور، صادق بودن و موجه بودن می پردازد و تلاش می کند وضعیت کنونی را بر پایه این معیارها توصیف کند. در این مسیر، نویسنده مسائل مختلفی پیش می کشد که به طور مستقیم و غیرمستقیم به پیشبرد بحث کمک می کنند.

بسیاری از این مطالب را می توان به عنوان شاهد مثال هایی برای مدعای اصلی نویسنده محسوب کرد. در واقع نویسنده نکته اصلی خودش را در ابتدای فصل (ولو به صورت ضمنی) بیان کرده و در زیرفصل های متعدد به دنبال تفصیل و بسط ادعای خودش است. با این حال، توجه اصلی در این بخش به معیار «موجه بودن» معرفت متمرکز است. نویسنده به خوبی اشاره می کند که « معرفت موجه آنقدر که تصور می کنیم ساده و سرراست نیست و انبوه اطلاعاتی که در فضای مجازی پراکنده شده اند، شاید صادق باشند اما دستکم مشخص نیست موجه هستند یا خیر». طبیعتا به دنبال این صورتبندی، مسائلی مانند مرجعیت گوگل، تصور دانش به مثابه گنجینه ای از داده ها، معیارهای معقول بودن و … نیز برجسته می شوند که نویسنده تلاش کرده تا در حد امکان پاسخی به آنها نیز ارائه کند. به طور کلی موضع نویسنده در این فصل اتخاذ موضعی بینابین است. هر چند او به درستی بسیاری از رویه های کسب معرفت در عصر اینترنت را موجه و مطابق با معیارهای معرفت شناسانه نمی داند؛ اما با تصور غیرعقلانی بودن تمام عملکرد انسان ها نیز مخالف است. نتیجه گیری نویسنده در این فصل انگشت اتهام را به سمت هیچ کسی نمی چرخاند، بلکه هشدار می دهد که فضای مجازی و اینترنت تنها چالش های فلسفی و معرفت شناسانه قدیمی را پررنگ تر و شدیدتر کرده اند.

از کلان داده عبور کن!

نیمه دوم کتاب اینترنت ما به بحثی متفاوت و البته مرتبط با بحث قبل اختصاص دارد. در این فصل، مسائلی مانند شیوه های رسیدن به معرفت، منابع معرفت، نوع خاص معرفت و … مورد بحث قرار می گیرد. شاه کلید بحث نویسنده در این کتاب و خصوصا بخش اخیر توجه به مقوله کلان داده است.

کلان داده از نگاه وی شکل اصلی معرفت در زمان حاضر را تعیین می کند و تاثیرات آن تا جایی بوده که موجب برخی اغراق ها در این زمینه شده است. «البته موضع نویسنده در قبال کلان داده بسیار شفاف و انتقادی است. کلان داده ها صورتی از همبستگی هستند که تا «فهم» و معرفت تبیینی فاصله زیادی دارند».

اینترنت ما

به هر ترتیب در این فصل مطالب پرشماری ذیل این ایده کلی بررسی می شوند. یکی از مسائل ظاهرا بی ربط و البته بسیار مربوط، بحث داده های شخصی و حریم خصوصی است. رویکرد نویسنده تنها در مسیر نقد یا ترسیم وضعیت هولناک نقض حریم خصوصی نیست. وی تلاش می کند پیش از هر موضع نقادانه، مسئله حریم خصوصی و نقش استقلال و آزادی افراد در کسب معرفت را مورد تامل قرار دهد. از نگاه نویسنده، ارزش حریم خصوصی تنها به مواردی که تاکنون می شناختیم محدود نیست؛ بلکه نقض حریم خصوصی در واقع نقض فردیت و استقلال افراد است که اجازه و امکان معرفت صحیح را ناممکن می کند. مسئله بعدی در این فصل شیوه های کسب دانش و شکل های دانش است. در دنیای شبکه ای شده، مفهوم دانش نیز به سمت تعریفی شبکه ای میل پیدا می کند. اما آیا این نوع معرفت حقیقتا به دموکراتیک تر شدن دانش کمک می کند؟ از نگاه نویسنده پاسخ سرراستی وجود ندارد، از طرفی امکانات انسان ها برای کسب دانش به صورت کمّی افزایش سرسام آوری داشته اما این مسئله چالش هایی مانند سطحی شدن، بازاری شدن و … را نیز دارد. در اینجا به نظر می رسد می بایست میان دانش برآمده از اینترنت، و دانش فهم شده تفاوت قائل شویم. دانش برگرفته شده از اینترنت نمی تواند کل نگری و یا شیوه های مهارتی را به خود ضمیمه کند مگر اینکه در فضایی بیرون از اینترنت تجربه شود. بنابراین، نویسنده اعتقاد دارد که هر چند زندگی دیجیتالی دانش ما را توسعه می دهد، اما از جنبه هایی آن را محدود می سازد. بنابراین ضروری است که از منابع بیرون از دنیای اینترنت نیز برای شناخت و توسعه معرفت استفاده کنیم «زیرا معرفتی که در دنیای اینترنت قابل دستیابی است تنها نوع خاصی از دانش است که محدودیت ها و امتیازات خاص خودش را دارد؛ نه بیشتر».

نتیجه گیری بررسی کتاب اینترنت ما

از همان عنوان فرعی کتاب یعنی «اطلاعات زیاد و فهم کم در عصر کلان داده» نتیجه کلی کتاب قابل حدس است. با این حال کتاب «اینترنت ما» برای کسانی که می خواهند با عینکی فلسفی به ماجرای اینترنت نگاه کنند، مطالب قابل توجه زیادی دارد. نویسنده تلاش کرده تا بسیاری از کلیشه های رایج در مورد فضای مجازی را به نحوی موشکافانه تر بررسی کند. به همین دلیل شاید کتاب به میزان کتاب های مشابه در این زمینه انتقادی نباشد. اما باید توجه داشت که انتقادات نویسنده از کتاب اینترنت ما چه بسا بنیان برافکنانه تر از انتقادهای دیگر باشد. هر چند که اساسا هدف اصلی نویسنده در این کتاب نقد نیست اما پاسخ پرسش ها و تاملات وی عموما به نقد اینترنت و دنیای دیجیتالی ختم می شود. از طرف دیگر، کتاب آمیخته از اشاره و ارجاع به متفکران دیگر است. در این کتاب سقراط و ارسطو و جان لاک و ده ها دانشمند معاصر در حوزه های مختلف حضور دارند که نویسنده تلاش کرده مسائل مطرح شده را در گفتگو با اندیشه این متفکران قرار دهد. در نتیجه، به نظر می رسد مطالعه این کتاب صرفا نتواند پاسخگوی نیازهای تفریحی یا اوقات فراغت مخاطبان کنجکاو باشد. بلکه برعکس، همراهی با نویسنده این کتاب نیازمند کمی تامل و دقت و نظم بخشیدن به مسیر تفکر است.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا