«هشتگ زنده»؛ ساخته جدید «ایل چو هیونگ»
وقتی اینترنت هم کم بیاورد!
سایبرپژوه – صنعت سینما در کره (بعدها کره جنوبی) به قبل از سال ۱۹۲۰ میلادی باز میگردد. اولین فیلم تولیدی در سینمای کره جنوبی «انتقام درست» نام داشت و چیزی شبیه به تلهتئاترهای امروزی بود. با توجه به موقعیتی که آنروزها گریبانگیر شبه جزیره کره بود و این کشور به نوعی مستعمره ژاپن بهشمار میرفت، اکثر تولیدات سینمای کره یک پیشزمینه ضداستعماری داشتند. شورای صدور پروانه ساخت فیلم برای کرهایها توسط پلیس ژاپن اداره میشد! این شرایط بغرنج در دهه ۱۹۴۰ میلادی موقعیت تراژیکی یافت؛ کار به جایی رسید که همزمان با حمله ژاپن به چین، سینماگران کرهای مجبور به ساخت آثاری در حمایت از ژاپن شدند!
فاصله سالهای ۱۹۴۵ تا ۱۹۵۵ میلادی و همزمان با اشغال کره توسط امریکاییها، صنعت سینمای کره دچار فریز شد و فیلمسازان روی به ساخت آثار مستند مرتبط با جنگ کره آورند. کرهایها از ۱۹۵۵ تا حدود یک دهه بعد، اولین دوران طلایی صنعت سینما را تجربه کردند. ورود تجهیزات جدید، سیل تماشاگران را روانه سالنهای سینما کرد. سپس شرایط سیاسی مجددا سینمای چشمبادامیها را دچار افول کرد؛ از سال ۱۹۸۰ به بعد با ظهور موج نوی سینمای کره جنوبی، هنرهفتم در این کشور قدم به مسیر توسعه گذاشت. از آن زمان تا به امروز سینمای کره جنوبی یک سیکل سینوسی را طی کرده است. صنعت سینمای بومی در کره در برههای آنچنان در برابر هالیوود رنگ باخت که سینمای ملی آن تنها ۱۶درصد از چرخه اکران خود را دربرمیگرفت؛ همین سینما سال گذشته با فیلم سینمایی «انگل» موفق به دریافت همزمان دو اسکار بهترین فیلم انگلیسی و غیرانگلیسی زبان(بینالملل) شد!
درباره کارگردان
ایل چو هیونگ، تهیهکننده و کارگردان اهل کره جنوبی است. نام او به عنوان دستیار تهیهکننده در آثاری چون «I Saw the Devil» و «Secretly Greatly» به چشم میخورد. فیلم سینمایی «#زنده-#Alive» آخرین ساخته ایل چو و محصول سال ۲۰۲۰ میلادی است. فیلمنامه این اثر با اقتباس از «تنهایی» به قلم مت نایلور نگارش شده است. این فیلم از جمله نخستین آثاری است که همزمان با آغاز همهگیری ویروس کرونا در دنیا، بر پرده سینماها و البته پلتفرمهای نمایش خانگی بینالمللی نقش بست. «هشتگ زنده» در اکران به فروشی معادل با ۱۳.۴ میلیون دلار دست یافته است. در این فیلم یو آه این، پارک شین هه، هیون وک لی، جیون بائه سو و او های وان به ایفای نقش پرداختهاند.
داستان فیلم
«جون وو» جوان گیمر کرهای است که اکثر اوقات خود را به انجام بازیهای آنلاین سپری میکند. همزمان یک ویروس ناشناخته مردم شهر را درگیر بیماری عجیبی میکند. افراد مبتلا به این ویروس دچار یک جنون حاد شده و به افراد سالم حمله میکنند. ناقلان این ویروس در مدت کوتاهی به یک زامبی تمام عیار تبدیل میشوند. جون وو از تراس خانهاش نظارهگر تودههای مردمی است که به ویروس مبتلا شده و به یکدیگر حملهور میشوند. همزمان شبکههای ارتباط مجازی نیز دچار اختلال میشوند.
با طولانی شدن شرایط بحرانی، قرنطینه اجباری جون وو را در وضعیت اسفباری قرار داده است. آب و غذای او رو به اتمام است و همزمان سیستم آبرسانی شهر نیز قطع شده؛ منزل جون وو مورد حمله یکی از زامبیها قرار میگیرد و به درگیری منجر میشود. هفتهها سپری میشوند و هیچ نشانهای از کاهش بحران نیست. جون وو که خبر کشته شدن خانوادهاش را نیز دریافت کرده است دست به یک خودکشی ناکام میزند.
در حالیکه جون وو خود را حلقآویز کرده است نور لیزر از واحد روبهرویی او را کنجکاو میکند و … .
زنده باد قدیم!
صنعت رسانه کرهجنوبی در کشور ما با سریالهای عریض و طویل از اوایل دهه هشتاد شمسی شناخته شد. «جواهری در قصر» محصول ۲۰۰۳، به ۹۱ کشور صادر شد و ۱۰۴ میلیون دلار نصیب سازندگانش کرد. این موج کرهای جدا از ارز آوری مناسبش یک خدمت دیگر نیز به فرهنگ کره داشت. موجی که با جواهری در قصر آغاز شد، توانست به شناخت فرهنگ کرهای در سطح جهان کمک بسزایی داشته باشد. شاید اگر این موج صدور سریال طی دو دهه قبل آغاز نشده بود، هیچگاه سینمایی «انگل» به آن اسکار ویژه دست نمییافت. این استراتژی موفقیتآمیز صدور محصولات نمایشی، سینمای انحصاری هالیوود را با یک رقیب جدی رو به رو کرد.
مخاطب جهانی، در مواجهه با هر فیلم به صورت پیشفرض، منتظر یک ریاکشن غربی از سوی کاراکتر فیلم است. در واقع قدرت هالیوود بیننده را اینگونه تربیت کرده؛ اما حالا مدتی است که استراتژی کرهای بعد از دو دهه به ثمر نشسته و همین آثاری که شاید تا چند سال قبل جدی گرفته نمیشدند، جوایز جشنوارههای بینالمللی را قبضه میکنند. در گذشته اگر شخصیت پردازی کرهایها جدی گرفته نمیشد و حتی مورد تمسخر واقع میشد، امروز اینگونه نیست. امروز دیگر تماشاچی بینالمللی به کاراکتر خونآشام کرهای نمیخندد؛ خونآشام کرهای باوجود همه تفاوتهایش از آنچه در پیشفرضمان داریم، پذیرفته میشود. این به تنهایی پیشرفت بسیار بزرگی است.
ردی از همین سیاست در فیلم سینمایی «هشتگ زنده» نیز به چشم میخورد. “جون وو” یک گیمر درونگرای کرهای است. او یک اتاق گیم حرفهای و مخصوص به خود دارد. ردی از راهب مسلکی در رفتار او دیده میشود. همه چیز عادی است اما به یکباره ویروس مرموز شهر را درمینوردد؛ اینترنت قطع میشود و تلویزیون چیزی به جز پیام “در خانه بمانید” ندارد. از این منظر فیلم همخوانی جالبی با شرایط امروز جهانی دارد. «هشتگ زنده» در مورد قرنطینه است و به دفعات به تکنولوژی ارتباطی نسل قبل ادای احترام میکند. اینترنت بیمصرف شده است و رادیو و بیسیم اسباببازی بارها جان دو شخصیت اصلی فیلم را نجات میدهد. «جون وو» و «یو بین» تیکنوار به قلب خطر میزنند و با زامبیها درگیر میشوند. «هشتگ زنده» جامعه مدرن و دانای متکی به تکنولوژی را در شرایط بحران، یک تسلیم محض معرفی میکند. هر چند دو شخصیت اصلی فیلم به عنوان یک اقلیت از این بحران جان سالم به در میبرند اما کلیت جامعه تکنولوژیک بازنده معرفی میشود.
«هشتگ زنده» آسیبپذیری معادلات ارتباطی امروز را عریان به نمایش میگذارد. آیا جایگزینی برای اینترنت در مواقع بحران وجود دارد؟ آیا پلهای پشتسرمان خراب شدهاند؟