هستیشناسی رسانه: رخدادها در مقابل اشیاء
یکی از مسائل اساسی در حوزه رسانه درک مسئله رخداد[۱] است. چرا که اساسا رسانهها در حاشیه رخدادها شکل گرفتهاند و اگر رخدادی نباشد چیزی وجود ندارد که رسانه حد وسط آن شود. رسانه اساسا فهمی از رخداد است و تلاش میکند تا رخدادها را به گونهای که خود دوست دارد سامان دهد. ما در اینجا طی یک سلسله مطالب ابتدا به فلسفه رخداد پرداخته و سپس به نسبت بین رخداد و رسانه میپردازیم. در ادامه به اولین قسمت از بحث فلسفه رخداد وارد شده و طرح مسئلهای برای فهم آن میکنیم. متن زیر ترجمه ایست از مدخل فلسفه رویداد دانشنامه استنفورد.
فلسفه رخداد
تمام اعمال همچون لبخند زدنها، قدم زدنها، هیاهوها، رفت و آمدها و… با همه تنوعی که در جهان دارد به نظر نمیرسد فقط در مجموعه شهروندان عادی این جهان همچون حیوانات، اشیاء فیزیکی، و شاید اذهان و خصائص انتزاعی گنجانده شوند بلکه همچنین باید در دستهای از موجودات به عنوان رخدادها -یعنی خود چیزهایی که اتفاق میافتند و توسط فاعلها صورت میگیرند- نیز دسته بندی شوند. در دهههای گذشته این مساله، محل بحث فیلسوفان بوده است. لوازم اولیهای از درک انسان، اعمال، زبان و فکر او وجود دارد که وجود چنین گونههایی را تائید میکنند از جمله:
- کودکان (پیشا توانایی تکلم) که قدرت تمیز دادن و به حساب آوردن وقایع و رخدادها را دارند همچنانکه فهم انسانهای بالغ نیز تمایز نهادن و باز شناسایی وقایع را تائید میکند.
- به نظر میرسد که افراد بشر و برخی از دیگر حیوانات نیت و ارادهای برای انجام افعال و ایجاد تغییراتی در جهان دارند.
- ابزارهای زبانی از قبیل تصریف زمان و جنبههای افعال، نام گذاری برخی از افعال با برخی اسامی ویژه که به نوع خاصی از وقایع و ساختارهای مربوط به آنها اختصاص یافته است و از مابقی موجودات و ساختارهای دیگر انواع، متفاوت است.
- فکر کردن درباره جنبههای علّی و مادّی این جهان به نظر میرسد مستلزم تجزیه آن بر حسب وقایع و ویژگیهای آن است.
با این حال، معلوم نیست که چه میزان از این لوازم اولیه باید جمع شوند تا یک پدیده منسجم را [به عنوان رخداد] در مقابل سایر پدیدههای مستقل تمایز بخشند. حتّی در میان کسانی که نگاهی واقعگرایانه نسبت به بعد هستیشناختی وقایع و رخدادها دارند اختلاف جدی درباره چیستی ماهیت دقیق چنین وجوداتی هست. این توصیف کلی از اینها به عنوان «چیزهایی که رخ میدهند[۲]» صرفاً بار را بر دوش تشریح هرچه واضحتر معنای «رخداد»[۳] میاندازد. یک رویکرد مفید این است که آنها در مقابل مقولات متافیزیکی دیگر که به لحاظ فلسفی بیشتر شناخته شدهاند دسته بندی کنیم.
در ادامه به مقایسه چیستی وقایع در مقابل سایر مقولاتی میپردازیم که تفاوتهای مهّمی با آن دارند یا رقیبان هستیشناختی آن محسوب میشوند. همچنین به ابزارهای مفهومی که دانشمندان علوم ماوراءالطبیعه و دیگر فیلسوفان در خصوص چیستی وقایع به کار گرفتهاند پرداخته خواهد شد.
-
رخدادها و دیگر مقولات
- رخدادها در مقابل اشیاء(ابژهها)[۴]: اگرچه مسلم نیست امّا برخی تفاوتهای استاندارد بین وقایع و اشیاء فیزیکی در ادبیات فلسفی رایج است. اوّل، تفاوت در وضعیت چگونگی وجود داشتن[۵] است: درباره اشیاء مادّی همچون سنگها و صندلیها گفته میشود که وجود دارند امّا درباره رخدادها گفته میشود که اتفاق میافتند[۶] یا رخ میدهند[۷] یا پیش میآیند[۸]. دوّم اینکه تمایزاتی در چگونگی ارتباط اشیاء و رخدادها با زمان و فضا[۹] وجود دارد. تصور میشود که اشیای معمولی، حدود مرزی زمانی[۱۰] مبهم و حدود مرزی فضایی[۱۱] [مکانی] نسبتاً «واضح»[۱۲] دارند در مقابل، رخدادها حدود مرزی فضایی [مکانی] نسبتاً مبهم و حدود مرزی زمانی «واضح» دارند. گفته میشود که اشیاء به شدّت در فضایی که درآن هستند گنجانده شدهاند امّا رخدادها به راحتی، بسیار بیشتر در خصوص قرار گرفتن در مکانها سازواری نشان میدهند. اشیاء حرکت میکنند امّا رخدادها خیر. در نهایت، اشیاء به عنوان چیزهای دنبالهدار[۱۳] تفسیر میشوند یعنی اینکه آنها در زمان هستند و در طول زمان -از طریق حضور کامل در زمانی که در آن هستند- ادامه مییابند. رخدادها وقایعیاند که پیش میآیند-آنها از زمان بهره میبرند و با داشتن صحنههای نمایش یا عرصههای ظهور در زمانهای گوناگون ادامه مییابند.
آخرین وجه تمایز این است که اشیاء وجوداتی چهار بعدی هستند و همانطور که در طول زمان امتداد مییابند در طول فضا نیز امتداد دارند. این وجه تمایز در میان فیلسوفان[۱۴]بسیار بحث برانگیز است. برخی فیلسوفان به هیچ تمایز متافیزیکی مهّمی بین اشیاء و رخدادها قائل نیستند و هردو را به عنوان موجوداتی از یک نوع در نظر میگیرند بدین صورت که یک شیء به سادگی میتواند یک رخداد یکنواخت باشد و یک رخداد میتواند یک شیء ناپایدار باشد. به طور کلیتر تمایز مربوط میتواند در حدّ یک درجه باشد مثلاً در حالی که رخداد به چیزهایی نسبت داده میشود که به سرعت در زمان ایجاد و تغییر مییابند شیء به آن چیزهایی منطبق میشود که در نظر ما «سخت و به لحاظ داخلی منسجم» به نظر میرسد. از طرف دیگر فیلسوفانی وجود دارند که تمایز در جانب رخدادها را رد میکنند بدین معنا که آنها را فرایندها یا چیزهای دنبالهدار در نظر میگیرند مثلاً آنچه که در خصوص فاسد شدن یک سیب رخ میدهد یا شخصی یک خیابان را قدم زنان طی میکند همهاش یک فرایند کامل است نه فقط بخشی از آن.
اگر تمایز متافیزیکی بین اشیاء و وقایع معتبر باشد مسالهای در خصوص رابطه این دو نوع موجودیت برمیخیزد. از جمله اینکه در رخدادها، اشیاء عاملان اولیه اند و رخدادی که فاقد شیء[۱۵] باشد، عملاً بسیار نادر است. با این حال، امّا ما شاهد اشیاء فاقد رخداد[۱۶] نیز هستیم و بعضاً این رخدادها هستند که شکل دهنده حیات اشیاء هستند. در یک حالت بسیار رادیکال، یک کسی ممکن است وجودات یک مقوله را اینگونه فرض کند که به لحاظ متافیزیکی به وجودات مقوله دیگر وابسته است. به عنوان مثال اینگونه ادعا شود که رخدادها به اتکای مشارکت کنندگان خود واقع میشوند. یا اینکه اشیاء وابسته به وقایعیاند که در آن شرکت میکنند. در یک حالت معتدلتری، میتوان برای هر دو مقوله ارزش هستی شناختی برابری قائل شد امّا در عین حال این را هم باید گوش زد کرد که در حین تفکر کردن، [بالاخره] یا اشیاء یا رخدادها مقدم قرار میگیرند. بدین ترتیب، مسلماً یک هستی شناسی محض مبتنی بر رخداد برای تبیین رویهها کافی نیست؛ رویههایی که نیازمند یک چارچوب ثابت از ارجاع به چیزی است که فقط توسط اشیاء به طور کافی تامین میشوند. به نظر میرسد زبان طبیعی، مشابه چنین عدم تقارنی را بین اشیاء و وقایع تقویت میکند مثلاً اصلاحاتی از این قبیل «افتادن سیب»[۱۷]امّا نه «صرف افتادن»[۱۸]. با این حال، این عدم تقارنها ممکن است تا جائی تقلیل پیدا کنند که اشیاء احتمالاً و بعضاً باید از طریق ارجاع به وقایع شناخته شوند. به عنوان مثال،
فهم ما از پدر مرتضی بودن یا نویسنده رمان x بودن در ابتدا گرو فهم وقایعی همچون پدری کردن و نوشتن است.
[۱] event
[۲] things that happen
[۳] happen
[۴] Objects
[۵] Being
[۶] Occur
[۷] Happen
[۸] Take place
[۹] Space
[۱۰] temporal boundaries
[۱۱] spatial boundaries
[۱۲] Crisp
[۱۳] continuant
[۱۴] Russell [1927] and Whitehead [1929] Quine [1950], Lewis [1986c], Heller [1990], Sider [2001]
[۱۵] objectless events
[۱۶] eventless objects
[۱۷] the fall of the apple
[۱۸] the pomification of the fall