فرهنگ سایبری

بازی ها در نقش معلم اخلاق (۲) تاثیر بازی بر شخصیت افراد

چطور بازی‌های ویدیوئی می توانند بر شخصیت افراد اثر بگذارند؟

جردن اریکا وبر Jordan Erica Webber) ( نویسنده کتاب «ده چیزی که بازی های ویدئویی به ما می آموزند» به دنبال مروری بر آموزه‎های بازی ویدئویی در زمینه های فلسفی و اخلاقی است. اینکه چه طور بازی های ویدئویی از فلسفه و اخلاق سخن می گویند. او در بخشی از این متن می گوید:
این ایده که انجام بازی های ویدیویی می تواند بر موقعیت اخلاقی یک فرد تأثیر بگذارد یا حتی هر نوع تفکر فلسفی را تشویق کند، احتمالاً تعجب آور است. با این حال، ما به این تصور عادت کرده‌ایم که تفکر یک فرد می‌تواند تحت تأثیر شخصیت‌ها و معماها در کتاب، فیلم و تلویزیون باشد. پس چرا تفکرات انسان تحت تاثیر بازی ها نباشد؟ در واقع، بازی ها یک مزیت بزرگ دارند که آن ها را به ویژه برای کاوش ایده های فلسفی مفید می کند: آنها تعاملی هستند.

جردن اریکا وبر می‌گوید: اگر به دنبال پاسخی برای پرسش‌های بزرگ فلسفی زندگی هستید، سعی کنید یک بازی ویدیویی انجام دهید. در بخش اول این مقاله با عنوان “بازی‌ها در نقش معلم اخلاق | ۱۰ بازی که در کشمکش با مسائل اخلاقی هستند” به بررسی نقش بازی در اخلاق پرداختیم در این بخش میخواهیم به تاثیر بازی بر شخصیت افراد بپردازیم.

گلن گرینوالد در کتاب سال ۲۰۱۴ خود، «جایی برای پنهان شدن نیست»، نوشت که یکی از عوامل مؤثر در تصمیم ادوارد اسنودن برای افشای اطلاعات طبقه بندی شده از NSA، مصرف بازی های ویدیویی بود: «روایت اخلاقی در قلب بازی های ویدیویی و درک اخلاقی او از جهان بخشی از پیشینه نوجوانی او به عنوان یک شخص متعهد و وظیفه شناس را تشکیل می دهد».

تاثیر بازی بر شخصیت افراد

چه با اقدامات اسنودن موافق باشید یا نه، این ایده که انجام بازی های ویدیویی می تواند بر موقعیت اخلاقی یک فرد تأثیر بگذارد یا حتی هر نوع تفکر فلسفی را تشویق کند، احتمالاً تعجب آور است. با این حال، ما به این تصور عادت کرده‌ایم که تفکر یک فرد می‌تواند تحت تأثیر شخصیت‌ها و معماها در کتاب، فیلم و تلویزیون باشد. پس چرا تفکرات و شخصیت افراد تحت تاثیر بازی ها نباشد؟ در واقع، بازی ها یک مزیت بزرگ دارند که آنها را به ویژه برای کاوش ایده های فلسفی مفید می کند: آنها تعاملی هستند.

همانطور که هر دانشجوی فلسفه به شما خواهد گفت، یکی از راه های اصلی درگیر شدن با سوالات انتزاعی، آزمایش های فکری است. گربه شرودینگر مرده است یا زنده؟ آیا برای نجات پنج نفر یک نفر را می کشی؟ یک آزمایش فکری یک سناریوی تخیلی را ارائه می دهد تا به درک مستقیمی از پیامدهای آزمایش برسیم (اغلب به این دلیل که انجام آزمایش در زندگی واقعی امکان پذیر نیست)

 

بازی‌های ویدیویی نیز از روایت‌های خلاف واقع تشکیل شده‌اند که بازیکن را آزمایش می‌کنند: در اینجا یک سناریو مطرح میکنیم تا ببینیم شما نسبت به آن چه اقدامی می‌کنید؟ آیا می‌توانید شخصیتی را که در طول ساعت‌ها بازی با آن آشنا شده‌اید بکشید، اگر این کار باعث نجات دیگران شود؟ برخلاف کتاب‌ها، فیلم‌ها و تلویزیون، بازی‌ها به شما اجازه می‌دهند بر اساس بینش و بصیرت خود عمل کنید.

تاثیر بازی بر شخصیت

این سؤال را در نظر بگیرید که واقعاً چه چیزی می توانیم بدانیم. وقتی بازیکن Spec Ops: The Line متوجه می شود که شخصیت آنها به دلیل PTSD (اختلال استرس پس از حادثه) دچار توهم شده است، غیرقابل تشخیص بودن تجارب حقیقی (توهم آمیز) و خیالی (غیر توهم آمیز) این سوال را ایجاد می کند: چگونه می توانیم بفهمیم که آیا تجربیات ما واقعی بودند؟ آیا بازی بر شخصیت افراد تاثیر میگذارد؟

رابطه بین بازی کن و شخصیت اصلی بازی

با توجه به رابطه بین بازیکن و شخصیت بازی، بازی های ویدیویی به طور منحصر به فردی برای بررسی سؤالات هویت شخصی ساخته شده اند. در بازی سوما (soma)، دیدگاه بازیکن – در ابتدا بدون اطلاع آنها – از مردی به نام سایمون به روباتی تغییر می‌کند که کپی‌هایی از افکار و خاطرات سایمون دارد. انتخاب‌هایی به بازیکن ارائه می‌شود که نظر او را در مورد اینکه آیا ربات و سایمون یک نفر هستند یا خیر، آزمایش می‌کند.

موضوع دیگری که با ماهیت منحصر به فرد بازی ها مطابقت دارد، مسئله اراده آزاد[۱] است. بازیکنان بازی‌های ویدیویی به مراتب بیشتر از کتاب‌خوان‌ها و یا بینندگان فیلم اختیار دارند، و سازندگان بازی با این موضوع یعنی “اختیار” بسیار نقش آفرینی کرده‌اند، شاید معروف‌ترین آن در بازی ۲۰۰۷ با الهام از Ayn Rand، BioShock باشد.

مسئله اراده آزاد به مسائل اخلاقی منتهی می شود. اخلاق فضیلت – خوب بودن به جای خوب انجام دادن – در سری Ultima (1981 به بعد) با خالق سیستم هشت فضیلت ریچارد گاریوت بررسی شده است. شاخصه ای به نام سودمندی، که بیان می‌کند بهترین کار این است که سودمندی را به حداکثر برسانیم (اغلب به عنوان رفاه عمومی تفسیر می‌شود)، یک موقعیت فلسفی محبوب برای شروران بازی‌های ویدیویی است که تعدادکمی را قربانی می‌کنند تا بسیاری را نجات دهند.

فلسفه در سناریو بازی

بازی‌های به صراحت فلسفی [نیز] وجود دارند (مثلاً The Talos Principle) که نویسندگان تخصصی بازی‌ها و تعداد زیادی بازی که سؤالات فلسفی را مطرح می‌کنند، حتی اگر هدف سازندگانشان این نباشد. همانطور که بازی‌های ویدیویی به رشد خود ادامه می‌دهند، امیدواریم بازی‌سازان و مربیان بیشتری پتانسیل خود را به‌عنوان یک رسانه تاثیرگزار برای مشارکت در تفکر فلسفی بشناسند. قطع به یقین بازی سازان به تاثیر بازی بر شخصیت افراد توجه می کنند و آن را در پروسه بازی تحت نظر دارند.

[۱] free will

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا