نقد فیلم های سایبرپانک

بازی مرز ندارد: نقد فیلم سینمایی «تتریس»

داستان فیلم سینمایی «تتریس» درباره تولید این بازی در سال ۱۹۸۴ در شوروی است. «الکسی پاجیتنوف» کارمند خسته‌ای بود که در اوقات فراغتش این بازی را برنامه‌نویسی کرد. این بازی دست‌ به دست و با فلاپی در میان مردم شوروی منتقل شد و مرزهای شوروی را پشت سر گذاشت و وارد آمریکا و سایر نقاط اروپا شد. در این میان شرکت‌های بازی‌سازی و توزیع‌کنندگان آن وارد مبارزه‌ای طاقت‌فرسا شدند تا حقوق مالکیت و انتشار آن را به دست بیاورند، اما در برابرشان هزارتوی پیچیده‌ای به نام شوروی قرار داشت. شعار فیلم سینمایی «تتریس» سه کلمه است: «بازی مرز ندارد». حتی اگر سرمایه و سیاست پشتیبان بازی نباشد، باز هم بازی راه خود را پیدا می‌کند. سه میلیارد انسان در روزگار ما با یکی از دستگاه‌ها یا کنسول‌ها بازی می‌کنند. بازی ایده‌ای جهان‌شمول و جهان‌گیر است، هرچند اگر ایدئولوژی و مکتب فکری نباشد.

به قلم داوود طالقانی

«آتاری» یکی از ابژه‌های نسلی ما ایرانی‌هاست. اوایل، فقط کسانی که به ژاپن یا عربستان می‌رفتند، به عنوان سوغاتی برای بچه‌های فامیل «آتاری» می‌آوردند. «آتاری‌ها» معمولا یکی دوتا بازی بیشتر نداشت، یا ماشین مسابقه‌ای بود، یا «خونه‌سازی». «خونه‌سازی» نامی بود که بچه‌های ایرانی بر روی بازی «تتریس» گذاشته بودند. بعدتر، مغازه‌هایی که از «کیش و دبی» جنس می‌آوردند، کنسول «آتاری» را هم عرضه کردند و به این شکل این دستگاه بازی جذاب و ساده، از انحصار درآمد و بقیه بچه‌های ایرانی نیز فرصت این را پیدا کردند تا یکی از آن داشته باشند. احتمالا همه ما حداقل یک نسخه «آتاری» با بازی «تتریس» یا همان «خونه‌سازی» داشتیم. البته این «آتاری‌ها» کم‌کم به فراموشی سپرده شد، زیرا کنسول بازی «سونی ۱» به بازار آمد و من به خوبی به یاد دارم که هنگامی که ۷ سال سن داشتم، با مادرم به پاساژ «حافظ» (واقع در خیابان جمهوری تقاطع خیابان حافظ، روبه‌روی پاساژ علاءالدین که آن‌موقع‌ها هنوز رونق امروزی‌اش را نداشت) رفتیم و به مبلغ ۲۰۰ هزار تومان (معادل ۲ سکه تمام بهار آزادی در آن روزگار) یک دستگاه «سونی ۱» خریدیم و به این شکل با «آتاری» خداحافظی کردیم، هرچند بازی «خونه‌سازی» بعدها راه خود را موبایل‌ها پیدا کرد.

محبوب مثل تتریس:

«بازی»‌ تاریخ مصرف ندارد، اما بازی‌ها بالاخره یک روزی تاریخ مصرف‌شان تمام می‌شود. این واقعیت را باید برای بازی «تتریس» نیز لحاظ کرد، فقط با این تفاوت که هنوز که هنوز است، شهرت و محبوبیت نسبی خود را حفظ کرده است. همین خاطره خوش کافی است تا برای یک‌بار هم که شده، فیلم سینمایی «تتریس» را ببینیم و روایت ساخته‌شدن و همه‌گیری جهانی‌اش را بشنویم.

فیلم سینمایی «تتریس» را «جان اس. برد» کارگردانی کرده است و «تارون اجرتون» و «توبی جونز» که هر دو بازیگران مشهور انگلیسی هستند، در آن نقش‌‌آفرینی کرده‌اند. داستان فیلم سینمایی «تتریس» درباره تولید این بازی در سال ۱۹۸۴ در شوروی است. «الکسی پاجیتنوف» کارمند خسته‌ای بود که در اوقات فراغتش این بازی را برنامه‌نویسی کرد. این بازی دست‌ به دست و با فلاپی در میان مردم شوروی منتقل شد و مرزهای شوروی را پشت سر گذاشت و وارد آمریکا و سایر نقاط اروپا شد. در این میان شرکت‌های بازی‌سازی و توزیع‌کنندگان آن وارد مبارزه‌ای طاقت‌فرسا شدند تا حقوق مالکیت و انتشار آن را به دست بیاورند، اما در برابرشان هزارتوی پیچیده‌ای به نام شوروی قرار داشت. تمام داستان این فیلم درباره این مبارزه حقوقی جذاب و سرگرم‌کننده است.

بازی سیاسی است:

فیلم سینمایی «تتریس» را باید در ‌ساب‌ژانر فیلم‌های جنگ سردی قلمداد کرد. این فیلم هم مثل مابقی فیلم‌های جنگ سردی، شوروی را سیستمی ضدعقل، فاسد و رانتی معرفی می‌کند، روسیه جایی است که آب و هوا سرد است، آدم‌هایش هم مثل اقلیمش رفتار می‌کنند، و نظام سیاسی‌شان در حال فروپاشی است. با این توصیفات خسته‌کننده، فیلم سینمایی «تتریس» هم یک فیلم سیاسی است، و ما با سیاسی بودنش کاری نداریم، اما نباید فراموش کنیم که بازی کنشی سیاسی است.

بازی‌سازان بی‌سرمایه:

آقای «الکسی» که بازی «تتریس» را ساخته، عملا از انتشار و توزیع بازی‌اش سودی نمی‌برد. غول‌های آمریکایی و شرکت‌های ژاپنی دندان تیز کرده‌اند تا بازی را مفت و مجانی از آن خودش کند. مدیران بی‌لیاقت شوروی هم می‌خواهند رشوه بگیرند تا پس از سقوط نظام کمونیستی آینده تامین‌شده‌ای داشته باشند. در منازعه حقوقی و قراردادهای چندصدصفحه‌ای، سازنده بازی «تتریس» بی‌پناه و بی‌پول است. شرکت‌های آمریکایی با او کاری ندارند (به جز هنک راجرز که آمریکایی خوب با احساسات انسانی پسندیده است!) و مدیران امنیتی شوروی نیز به خاطر ساخت بازی زندگی‌ و خانواده‌اش را تهدید می‌کنند.

بازی از همه‌چیز جدی‌تر است:

در میان جدیت سرمایه‌ شرکت‌های آمریکایی و تهدیدهای امنیتی‌های شوروی، که سرشار از جدیت و تعصب است، قدرت بازی از همه آن‌ها بیشتر است. بازی جدی‌ترین کاری است که از انسان سرمی‌زند و تعلق بازی به انسان، نشان از هوش‌مندی او دارد. اگر بازی نبود، نزاعی نیز میان شرکت‌های بازی‌ساز و توزیع‌کننده بازی شکل نمی‌گرفت و شاید جهان به شکل دیگری بود، اما چنین نیست، زیرا تاریخ بازی هماهنگ با تاریخ انسان است. بازی «تتریس» آن‌قدر جدی و قدرت‌مند است که سرمایه‌داران آمریکایی و سیاست‌مداران شوروی را به جان هم می‌اندازد.

بازی مرز ندارد:

شعار فیلم سینمایی «تتریس» سه کلمه است: «بازی مرز ندارد». حتی اگر سرمایه و سیاست پشتیبان بازی نباشد، باز هم بازی راه خود را پیدا می‌کند. سه میلیارد انسان در روزگار ما با یکی از دستگاه‌ها یا کنسول‌ها بازی می‌کنند. بازی ایده‌ای جهان‌شمول و جهان‌گیر است، هرچند اگر ایدئولوژی و مکتب فکری نباشد.

برای دیدن دیگر یادداشت‌های داوود طالقانی در نقد فیلم‌های سایبرپانک به این لینک مراجعه نمایید.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا