الهیات ساییری

شیخ اشراق هم دوستدار متاورس بود

علاقه به زندگی جاودانه و دنیای فرامادی از مهم ترین مشخصه های ادیان بوده است. دنیای فرامادی همچون بهشت برین در ادیانی همچون اسلام ،مسیحیت ویهودیت جایگاه ویژه ای داشته که ورود به آن، آروزی دیرین مومنین است. فیلسوفان زیادی از جمله فلاسفه اشراقی مسلمان سعی در تبیین چگونگی ماهیت این دنیای آرمانی کرده اند که حاصل تلاش آن ها در ترسیم این دنیا شباهت شگفت انگیزی به مشخصات دنیای متاورس داشته است. در نهایت شاید بتوان گفت متاورس را باید دنیایی دانست که سفر به دنیایی شبیه به برزخ را قبل از مرگ بدن مادی وحتی بعد از آن (از منظر برخی فیلسوفان ذهن ) امکان پذیر می سازد.

اعتقاد به عالمی دیگر در فراسوی این عالم مادی از مهم ترین شاخصه های ادیان ابراهیمی است که در نتیجه آن ، باور به اموری همانند بهشت ،جهنم  و برزخ یکی از امور مشترک بین ناخودآگاهی جمعی جهان اسلام و جهان غرب است .به همین سبب همواره ویژگی های این عالم فرامادی، یکی از اموری بوده است که فلاسفه مسلمان و مسیحی در تکاپوی شناخت هر چه بهتر وکامل تر آن بوده اند.

از منظر بسیاری از فیلسوفان تکنولوژی علت شکل گیری ایده هایی همچون ساخت متاورس ریشه در اموری مثل تکاپو برای ورود به  بهشت دارد. به گفته آنان چیزی که باعث شده است شرکت های آمریکایی در ابتدا علاقه ی بیشتری نسبت به شرکت های ژاپنی وآسیای شرقی به متاورس نشان دهند این است که آنان بیشتر تحت تاثیر ناخودآگاهی جمعی متاثر از ادیان ابراهیمی بوده اند تا باورمندان به افرادی همانند بودا که تناسخ را به عنوان نوعی از زندگی پس از مرگ برگزیده اند.

علاقه به عالم فرامادی در میان  فلاسفه مسلمان نیز آنان را به این امر واداشته است که ویژگی های این عالم  و چگونگی زندگی در آن را واکاوی کنند. حاصل قسمتی از این تلاش ها شکل گیری ایده ای تحت عناوین «عالم خیال» و «عالم مثال» بوده است. در هر صورت آنان در خلال مباحث خود در باره وجود شناسی عالم خیال ومثال، سخنانی به میان آورده اند که بلاشک شباهت های انکار ناپذیری با سخنانی که در مورد متاورس و ویژگی های آن زده می شود، دارند.

ایده عالم مثال که بیشتر از سوی فلاسفه اشراقی و صوفیه مطرح شده است، اینگونه از سوی آنان معرفی می شود: مابین عالم عقلی که عالم مجردات محض است و عالم که عالم مادیان محضه است، عالمی وجود دارد که موجودات آن عالم مقدار و شکل دارند، اما ماده ندارند. عالم مثال عالمی است که برخلاف عالم خیال که مربوطه به درون و نفس آدمی است در عالم خارجی رخ داده و وجود دارد. یکی از ویژگی های عالم مثال آن است که مثالی از هر شی موجود در دنیا در آن حضور دارد.

دنیایی که این تعریف از عالم مثال برای ما ترسیم می کند بسیار شبیه به  دنیای متاورس است که در آن افراد  به وسیله ی عینک هایی ویژه قادر به انجام زندگی جداگانه ای نسبت به زندگی روزمره خود هستند و همچنین برای مثال قادراند از مکان هایی بازدید کنند که تمثیل دقیقی از مکان مادی خود در جهان مادی است. بسیاری از فلاسفه مسلمان ریشه های اولیه شکل گیری این ایده خود را در برخی از  سخنان ارسطو و افلاطون به همراه برخی مفاهیم دینی میدانند. برای مثال یکی از جملاتی که در کتاب اثولوجیا که منسوب به ارسطو است آمده و بسیار شبیه یکی از جدی ترین جذابیت های متاورس است، جنین است که: در ورای این عالم، آسمان و زمینی است که اهل آن در مجلس خود حلقه حلقه نشسته اند. البته لازم است به این مطلب نیز اشاره شود که در حال حاضر نیز مناقشه جدی بین فلاسفه معاصر کنونی در مورد «وجود شناسی متاورس» وجود دارد و این تعریف از عالم مثال نیز  مورد توافق همه فلاسفه مسلمان نیسن و بسیاری همچون ابن سینا آن را مربوط به تخیل دانسته وجایگاه آن را در مغز میداند. یکی از علت های این امر از منظر آنان، باور به این مسئله  است که هر چه مقدار و شکل داشته باشد باید جزوی از عالم ماده محسوب گردد. خوانندگان برای اطلاعات بیشتر میتوانند به کتاب ((Reality+ Virtual Worlds and the Problems of Philosophy)) نوشته  دیوید چالمرز در این مورد مراجعه کنند.

اما اگر از مباحث وجود شناسی متاورس وعالم مثال بگذریم، چیزی که از  منظر برخی فلاسفه مسلمان، افراد را قادر به ورود به عالم مثال میکند، بدنی غیر از بدن معمولی  به نام بدن مثالی است. این بدن بدین سبب که دارای لطافت وجودی بسیار زیادی است تابع تقیدات عالم طبیعت وقوانین مادی آن نبوده و به صاحب خود اجازه می دهد که کارهای خارق العاده ای انجام دهد. در یک کلام این بدن که قابل محض است تابع اراده محض صاحب خود است. اگر بخواهیم نزدیک ترین تمثیل بدن مثالی را بیابیم میتوانیم به بدن آواتاری اشاره کنیم که فرد به وسیله آن در متاورس، اگر نگوییم آزادی نامحدود دارد، بلاشک آزادی بسیار زیادتری نسبت به عالم ماده خواهد یافت.

آن طور که برخی از فیلسوفان مسلمان گفته اند چون درمیان موجودات مثالی تزاحم و تضایقی نیست و تناهی عدد و ابعاد آن طور که در عالم طبیعت در آن برقرار نیست، افراد می توانند به تعداد بی نهایت بدن مثالی داشته باشند. این ایده در متاورس نیز به کارگرفته شده است به این صورت که افراد میتوانند بدن های آواتاری دلخواه را طبق علاقه خود به وجود آورده و با دیگران به ارتباط بپردازند. ایده پردازان متاورس البته به این حد راضی نبوده و قصد دارند با آپلود کردن محتویات ذهنی خود به صورت کامل در سرورهایی خاص، بعد از مرگ بدن خود با این آواتار ها به زندگی خود ادامه دهند! هر چند در مقابل، متدینین بهشت خداوندی را جای مناسب تری برای ادامه زندگی بعد از مرگ میدانند.

در نهایت اگر بخواهیم کمی دقیق تر به بررسی رابطه بین متاورس و عالم مثال بپردازیم، باید این سوال را از خود بپرسیم که آیا متاورس میتواند مظهریتی برای عالم مثال داشته باشد؟ برخی از فلاسفه مسلمانان بر این باور بوده اند که اشیائی همچون آینه، آب صاف، جو، فضا و چیزهایی که شبیه به آینه هستند توانایی انعکاس صور مادی و مظهریت آن را دارند، اما اینکه چنین قابلیتی برای نشان دادن صور عالم مثال نیز امری محال باشد مورد تامل بوده است، چرا که از منظر آنان انعکاس اشیا به وسیله آینه هیچگاه جای عالم مثال را نمی گیرد. ولی اینکه بتوانیم عالم متاورس را نیز همچون آینه بدانیم و برای آن نیز دقیقا همین حکم را صادرکنیم، موضوعی است که می تواند مورد بحث و تفحص بیشتری قرار گیرد.

نوشته های مشابه

1 دیدگاه

  1. در حوزه ارتباطات، عموما وقتی یک فناوری جدید ظاهر می شود، اون رو به غار افلاطون یا عالم مثال که شما شرح دادین تشبیه می کنند. به هر حال متاورس تحقق عالم خیال و رویاهای امپراتوری های مجازی و غول های فناوریه نه مردم عادی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا