الهیات ساییری

معرفی کتاب هبوط دوم

اگر چشمتان سرسری به کتابی زرد رنگ با عنوان «هبوط دوم» روی ویترین کتاب فروشی ها یا جای دیگر بیفتد و زیرعنوان آن را هم نخوانید، خیال می کنید با اثری عارفانه یا شاعرانه سروکار دارید. اما هبوط دوم در مورد یکی از به روزترین مسائل دنیای امروز یعنی «سایبر» نوشته شده. این کتاب در مورد وضعیتی است که با غلبه کامل سایبر بر زندگی مردم محقق می شود. نویسنده این وضعیت را لایه چهارمی در هستی می داند که قواعد مخصوص به خود و متفاوت از دنیای فیزیکی پیرامونمان را دارد. بنابراین در این مسیر از حوزه های دانشی مختلفی مانند فلسفه، آینده پژوهی، علوم اجتماعی و ارتباطات، روان شناسی و … بهره گرفته است.

به قلم: سید محمد یحیی هاشمی 

۱- مقدمه

نوشتن در مورد کتاب‌هایی مانند «هبوط دوم» دشواری خاصی دارد. برخلاف بسیاری از کتاب‌ها که می‌توان ایده آن‌ها را در چند خط خلاصه کرد و مابقی مطالب کتاب را توسعه افقی همان ایده معرفی کنیم، «هبوط دوم» از آن دسته کتاب‌هایی است که در تمام صفحات مسئله برانگیز به نظر می‌رسد. البته این نکته‌ای ارزش گذارانه نیست، بلکه تنها به این قضیه پذیرفته‌شده اشاره دارد که همانند خود کتاب‌ها، نوشتن در مورد کتاب‌ها نیز به یک سیاق ممکن نخواهد بود. به هر صورت، کتاب هبوط دوم اثری است از محمد شمس‌الدینی که در سال ۱۴۰۱ به همت نشر صاد منتشر شده. کتاب حول توضیح و بسط نظریه‌ای  در مورد هستی‌شناسی فضای سایبر است که فضای سایبر را لایه چهارمی در امتداد سه لایه شناخته شده دیگر (به تعبیر مشهور: آخرت، برزخ، دنیا) می‌داند. به بیان ساده­تر: آینده جهان سایبری موضوع اصلی این کتاب است.

۲- با چه نوع کتابی سروکار داریم؟

کتاب هبوط دوم اثری است در موضوعات آینده پژوهی، هستی‌شناسی، فلسفه سایبر و انسان‌شناسی فلسفی. علاوه بر ویژگی میان‌رشته‌ای بودن، علاقه به مباحث فلسفی در حوزه فضای مجازی و سایبر یکی از پیش‌شرط‌های مطالعه این کتاب است. نویسنده با آگاهی از حوزه‌های مختلف دانشی، تلاش کرده تا حتی‌الامکان به نحوی جامع (و البته با رعایت اختصار فراوان) از تمام جنبه‌های موضوع خود صحبت کند. به‌این‌ترتیب پژوهشگران و علاقه‌مندانی که بر تنها یکی از حوزه‌های علوم ارتباطات، فلسفه، علوم اجتماعی و … تمرکز دارند احتمالاً به‌دشواری بتوانند با این کتاب ارتباط برقرار کنند. همچنین نوع بیان و روایت کتاب نیز مخاطبان خاص خود را خواهد داشت. نویسنده در این کتاب از محدودیت‌های زبان آکادمیک خارج شده و به نوعی از بیان ادبی نزدیک می‌شود که در تناسب با محتوای کتاب و مطالب ارائه شده است. درنتیجه بیش از آنکه با پژوهشی آکادمیک مواجه باشیم، با چکیده‌ای از یک سلسله تأملات نظری روبرو هستیم که تنها در این نوع از زبان و بیان قابل‌ارائه خواهد بود.

۳- مختصری در مورد محتوای کتاب

ازآنجا افق نویسنده در مطالب این کتاب پیش از هر چیز افقی هستی شناسانه است، در همان فصل اول به صورت‌بندی موردنظر خود درزمینه هستی‌شناسی و انسان‌شناسی اشاره می‌کند. این صورتبدی بر پایه سه لایه هستی شناسانه (دنیا، برزخ، آخرت) و انسان شناسانه (جسم، نفس، روح) بیان می‌شود. پس ‌از آن در پایان این فصل و فصل دوم است که قضیه هبوط به‌عنوان امری مسئله برانگیز معرفی می‌شود. هبوط اول همان فرایندی است که حرکت از لایه اول به سمت لایه سوم را تشکیل می‌دهد و هبوط دوم اشاره به ایجاد لایه چهارمی است که با توسعه فناوری‌های ارتباطی و تحقق جهان سایبر اتفاق می‌افتد. مدعای اصلی، آنجاست که نویسنده این تحولات متأخر را مرحله‌ای از جهان مدرن یا پسامدرن نمی‌داند، بلکه آن را اساساً عالم جدیدی معرفی می‌کند؛ یک مرتبه وجودی جدید که انسان درون آن متوجه وجه دیگری از وجودش شده و آینده تاریخ را خواهد ساخت.

به همین ترتیب با بررسی ریشه شناسانه و تبارشناسانه مفهوم سایبر، این نکته بیان می‌شود که سایبر در حقیقت همان جبر، حکومت کردن و کنترل است. اما این حکومت یا کنترل کردن چیزی از جنس همان دغدغه‌های دوران مدرن نیست. گویی محدودیت‌هایی که ابژه دائماً بر سر راه سوژه مدرن قرار می‌داد، قرار است با عبور از لایه طبیعت و تحقق جهان سایبری از میان برداشته شود. درواقع تحولات تکنولوژیک پس تغییرات نسلی، تغییرات بزرگ‌تری را رقم خواهند زد. درنتیجه جهان سایبری مولود تغییری تمدنی نیست، بلکه پدیده‌ای فراتمدنی است که تمام شئون زندگی در آن تغییر می‌کند. در این جهان به‌جای جسم، آواتار است که حضور دارد و مقولات بنیادینی مانند مکان و زمان نیز هیچ شباهتی به آنچه در عالم طبیعت سراغ داریم نخواهند داشت. نویسنده با ترسیم این وضعیت که آینده را رقم خواهد زد، به بیان ویژگی‌های آن می‌پردازد. در این جهان پدیده‌هایی مانند ملیت، جغرافیا، مالکیت، مطالعه، فیزیولوژی و … که درون اقتضائات عالم دنیا ممکن شده بودند، جای خود را به پدیده‌های دیگری مانند ترنس ملیت، سایبوگرافی، استفاده مشترک، جست‌وجو، دیجیولوژی و … خواهند داد. حتی پدیده‌هایی مانند خانه، رسانه، جنسیت، آموزش و … نیز به نحو متفاوتی ازآنچه سراغ داریم در عالم سایبر وجود دارند. به‌عنوان‌مثال ازآنجاکه آواتار تابع اراده محض انسان است، می‌تواند بی جنسیت یا پیشاجنسیت باشد و مسئله زایندگی و باروری نیز به آن شکلی که اقتضای زندگی جسمانی بود موضوعیت نخواهند داشت. مجموعه این ویژگی‌ها تا آنجا پیش می‌رود که گویی بازگشت از وضعیت آواتاری به وضعیت جسمانی مستلزم نوعی «مرگ» است. به‌این‌ترتیب مرگ و فرار از آن در حکم محرک و سائق اراده‌ای است که لایه چهارمی تحت عنوان سایبر را ایجاد می‌کند؛ جایی که بناست اراده مطلق سوژه محقق شود.

۴- کمی بیشتر در مورد کتاب

نوشتن در مورد محتوای این کتاب و ارائه گزارشی از آن تنها به دو شیوه ممکن است: مختصر نویسی یا درازنویسی. ازآنجاکه همواره بیم تحریف یا گزارش نادرست از محتوای کتاب وجود دارد، احتمالاً مختصر نویسی در این گونه موارد شیوه بهتری باشد. چه‌بسا این کوتاه نویسی احساس ناکافی بودن بیشتری در مخاطب ایجاد کند و لاجرم رجوع مستقیم به کتاب را ضروری نماید. اما فارغ از این مسئله، قضاوت در مورد کتاب هبوط دوم تنها با رجوع مستقیم به آن ممکن خواهد بود.

کتاب از درون مسئله‌ای آینده‌پژوهانه شکل ‌گرفته. این قضیه که «جهان امروز که عرصه تولد فضای سایبری است، در آینده به کدام مسیر خواهد رفت؟» همان چیزی است که بنیاد تمام تأملات فلسفی و اجتماعی بحث شده در کتاب است. به هر جهت ترکیب تأملات فلسفی و اجتماعی در کنار تعمیق در مفهوم، ماهیت و وجود چیزی به نام جهان سایبری به‌تنهایی برای جذابیت یک اثر کافیست. این مسئله اگر با برخی دقت نظرها و موشکافی‌های نظری همراه شود اثری قابل‌توجه را به ارائه می‌کند. بنابراین کتاب هبوط دوم از برخی جهات اثری قابل‌تأمل و شایسته پرداخت و توجه است.

به‌طورکلی نویسنده در پرداخت به مسئله بسط و توسعه سایبر و آینده آن تلاش می‌کند ویژگی‌های درونی آن را به نهایت رسانده و جهان سایبری را ترسیم کند که در تمامیت خود تحقق یافته است. این شیوه اگرچه همواره بدیع است، اما ریشه‌های کهنی دارد؛ مانند مواجهه حضرت ابراهیم (ع) با خورشیدپرستان و ماه پرستان. در کنار این مسئله، این شیوه به برخی آثار اصطلاحاً «علمی-تخیلی» نیز شبیه به نظر می‌رسد تا جایی که مخاطب عام در مطالعه اولیه کتاب ممکن است به این فکر بیفتد که اساساً با اثری شبیه به رمان­های علمی-تخیلی مواجه است. بااین‌حال به نظر می‌رسد دل‌مشغولی نویسنده متفاوت از نمایش‌های علمی-تخیلی است. نویسنده می‌خواهد میان جهان سایبر و عمیق‌ترین و ریشه‌دارترین تمایلات و خواست های آدمی پیوند برقرار کند. این همان نقطه‌ای است که اهمیت انسان‌شناسی فلسفی در مطالعات سایبر را نشان می‌دهد. بااین‌حال مدعای نویسنده تنها اشاره به یک اهمیت نیست، بلکه نوعی آینده‌نگاری را مدنظر داشته است. اما در مورد این آینده‌نگاری چه می‌توان گفت؟

به نظر می‌رسد این آینده‌نگاری تنها با یک تقلیل ممکن شده. نویسنده در فصل پایانی کتاب با اشاره به بی‌هویتی انسان معاصر، او را تن داده به قضای تکنولوژی معرفی می‌کند و چند خط پس‌ازآن نیز اراده تکنولوژی را تمنای آمریکا می‌داند. این همان نقطه تقلیل است؛ تقلیلی که انسان معاصر را به انسان مدرن فرو می‌کاهد. طبیعتاً سیطره تکنولوژی و نفوذ آن تا عمق دورترین روستاهای کشورهای دوردست انکار نشدنی است و طرح این اعتراض نیز به معنای انکار بدیهیات نخواهد بود. اما آشنایی مردم دنیا با پدیده اینترنت و استفاده روزمره از آن الزاماً به معنی ورود به زیست جهان مدرن نیست.

بسیاری از تحلیل‌ها و قضاوت‌ها در مورد جهان سایبر و وضعیت کلی عالم به‌گونه‌ای سامان می‌گیرند که گویی مردمان معاصر همگی کلان‌شهرنشینان اسیر تکنولوژی هستند و نهایتِ کارشان به هبوط دومی در جهان سایبر خواهد رسید. بدون این تقلیل زمینه تعمیم بعدی (لایه چهارم) فراهم نمی‌شود. البته اینجا پرسشی ظاهراً می‌شود: چه‌بسا مراد نویسنده این نیست که چنین ترسیمی نشان­گر آینده غیرقابل تخلف و حتمی خواهد بود؛ بلکه مقصود وی نهایتِ مسیر توسعه و بسط فضای سایبر است. این پرسش البته پرسشی به‌جا خواهد بود و همچنان که از قرائن و مطالب نویسنده در کتاب به دست می‌آید، خود او نیز به این نکته آگاهی کامل دارد. اما بااین‌حال اشکال اصلی کماکان پابرجا می‌ماند زیرا حتی تصور این آینده «محتمل» نیز اشکالات و مناقشات خودش را خواهد داشت که اصلی‌ترین آن‌ها همین مسئله «تقلیل» است.

همچنان که تحولات تکنولوژی به نحوی خیره‌کننده مسیر خود را ادامه می‌دهند اما «مردمان فراموش‌شده» بسیاری نیز هستند که جایی دور از این هیاهوها به زندگی خود ادامه می‌دهند. این مردمان فراموش‌شده به میزان دوری از مرکزیت تمدن غرب، از مفهوم انسان(در جهان مدرن) نیز فاصله می‌گیرند. آن‌ها «شبه انسان‌هایی» با درجات مختلف محسوب می‌شوند که هیچ موضوعیتی برای تحولات تکنولوژیک ندارند. به‌این‌ترتیب آرمان «کنترل» (که طبق اشاره دقیق نویسنده مفهوم سایبر نسبت مهمی با آن دارد) درون خود تنها با درکی از «مرز» و «فاصله» محقق خواهد شد. همچنان که معرفت مدرن خط روشنی میان طبیعت و مدنیت کشیده بود، توسعه سایبر نیز اصطلاحاً تنها به مدنیت تعلق خواهد داشت. تصور کنترل بدون محدودیت‌های ابژه(یعنی همان چیزی که لایه چهارم را می‌سازد) آن را مطلق کرده و آن‌قدر رقیق می‌کند تا به ضد خودش تبدیل شود(شبیه به نقد والتر بنیامین در مقاله کوتاهی با عنوان سرمایه‌داری به‌منزله دین). به‌این‌ترتیب همچنان که نویسنده به‌خوبی ترسیم کرده، جهان سایبر تنها به قیمت حذف و مرگ سوژه ممکن می‌شود و در این صورت نیز به‌خودی‌خود از ضرورت خواهد افتاد

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا