سایبرنما- ۶۰
مجله هفتگی سایبرنما با معرفی آخرین و مهم ترین رخدادهای تکنولوژیک دنیا و تبیین اهمیتِ آنها در آیندهی بشریت، شما را با مسیر انقلاب تمدنی سایبری آشنا می کند.
💠 خبرهای این هفتهی سایبرنما با معرفی نسخهی دوم دال-ای (Dall-E) آغاز میشود: پروژهای خاص که آیندهی تولید محتوای بصری را تغییر خواهد داد.
💠 سپس به رابط کاربری مغزیای خواهیم پرداخت که توانسته بین یک فلج کامل و پسرش ارتباط کلامی برقرار کند.
💠 سومین خبر این هفتهی سایبرنما به روباتهایی اختصاص دارد که میتوانند اشیاء را لمس کنند و فهمی از نرمی، سختی و زمختی آنها داشته باشند.
💠 در ادامه از برنامهی آموزشی MIT برای آموزش هوش مصنوعی به کودکان ابتدایی و متوسطه سخن خواهیم گفت.
💠 و در آخرین خبر این هفته یک سیگنال بسیار مهم از سازمان تجارت جهانی بررسی خواهد شد: نظام یکپارچهی جهانیِ هویتِ دیجیتالیِ انسانها و اشیاء.
آیا دال-ای ۲ برای استفادهی عموم عرضه خواهد شد؟
پروژهی Dall-E یکی از پروژههای خاص و جالب GAN است. دال-ای یک هوش مصنوعی است که با تمرین و ممارستِ بسیار زیاد بر روی ۶۵۰ میلیون تصویرِ موجود در اینترنت، میتواند تنها با یک جمله، تصویرِ موردِ نظرِ جمله را (عملاً به واسطهی یادگیریهای گذشتهی خودش) تولید کند. به این هوش مصنوعی ویژگیهای زیباحسیک عکسها نیز آموخته شده است؛ بنابراین این هوش مصنوعی اکنون میتواند تصاویری تولید کند که برای انسانها نیز از جهتِ هنری و زیبایی مطبوع محسوب میشوند. مثلاً به تصویرِسمتِ چپِ این متن نگاه کنید؛ دستورِ متنیای که به دال-ای داده شده بود این است: «یک دانشمند پاندای دیوانه که مواد شیمیایی جرقهزننده را با یکدیگر مخلوط میکند». کافی است چنین متنی را به دال-ای بدهید تا چنین تصویرِ هنری و زیبایی را تحویل بگیرید. بعد از معرفی نسخهی دوم دال-ای، OpenAI اعلام کرد که میخواهد به صورت آزمایشی این هوش مصنوعی را در اختیار کاربران قرار دهد. به نظر میآید که دال-ای در سالهایی نه چندان دور به صورتِ یک اپِ کاربردی (مانندِ FaceApp) برای عموم عرضه خواهد شد و شاید حتی شما در نسخهی سومِ آن بتوانید با گفتنِ چند جملهی ساده، یک انیمیشن کوتاه هم تحویل بگیرید.
رابطهای کاربری مغزی ارتباط یک پدر فلج با پسرش را ممکن کردند
کسی که به طورِ کامل فلج شده است، کسی است که هیچ کنترلی بر اندامهای ارادی خود (من جمله چشم، زبان، گردن و …) ندارد. چنین شخصی مجبور است که سالهای سال بر روی تخت یا صندلی دراز بکشد یا بشیند و صرفن جهانِ پیرامونِ خودش را نظارهگر باشد: بدونِ هیچ نوع ارتباطِ اجتماعی با دنیای پیرامونِ خودش. با این حال تکنولوژی در حال پیشرفت است و یکی از اهداف پزشکی سایبری، تولیدِ تکنولوژیهایی است که بتوان با استفاده از آنها از فعل و انفعالاتِ داخلِ مغز در انسانهایی با فلجیِ کامل باخبر شد. در آخرین پژوهشِ این حوزه، دانشمندان توانستهاند با استفاده از رابطهای کاربری مغزی ارتباط یک بیمار با فرزند خردسالش را میسر کنند. این رابط کاربری با تشخیص سیگنالهای زبانی مغز آنها را به زبان ماشین ترجمه میکند و سپس آن را تبدیل به صوت یا متن میکند. در روز ۲۵۳ام این آزمایش بیمار به فرزند خود چنین گفت: «میآیی با هم فیلم رابینهود را ببینیم؟». رابطهای کاربری مغزی استفادههای فراوانی دارند و به خصوص در سطح نظامی و برای گفت و گوی بدونِ کلامِ سربازان مورد استفاده قرار میگیرند اما این اولین بار است که در سطح پزشکی با چنین دستآوری روبرو هستیم.
روباتهایی با حسِ لامسه
کارهای ظریف و دقیق همان کارهایی هستند که ما انسانها اسمشان را «دستساز» گذاشتهایم. چنین کارهایی نیازمندِ مهارتِ بالای ذهنی و همچنین استفادهی صحیح از عضلاتمان هستند. روباتها حتی به سختی میتوانند یک موز پوست بکنند و به همین علت است که «دستسازها» همیشه ارج و قربِ بیشتری نسبت به محصولاتِ ماشینی داشتهاند. اما این روند در حالِ تغییر است. اگر ۲ ویژگیِ اصلی دستسازها را «یادگیری» و «استفادهی صحیح از لامسه» بدانیم، امروزه روباتها به هر دوی این دو ویژگی مجهز شدهاند. دانشمندان دانشگاه MIT تکنولوژیای را توسعه دادهاند که به واسطهی آن روباتها میتوانند حسِ به دستگرفتنِ چیزی را دریافت کنند و متناسب با آن حس، کاری که میخواهند با آن شی انجام دهند را انجام دهند. این تکنولوژی شامل بر دو زیرساخت اصلی است: بینایی ماشینی و لامسهی ماشینی. روبات ابتدا شی مورد نظر خودش را میبیند و سپس با دست گرفتنِ آن میتواند نرمی، زمختی، آسیبپذیری و دیگر ویژگیهایی که تنها یک دستِ واقعی میتواند آنها را تشخیص دهد، تشخیص دهد. ما میتوانیم در آیندهای نه چندان دور انتظار داشته باشیم که «محصولاتِ دستساز» نیز به روباتها سپرده شوند. به راستی حتی وقتی که خلقِ اثر هنری هم به روباتها سپرده شود، انسانها چه «کاری برای انجام دادن» خواهند داشت؟
دانشگاه MIT بچهها را از خردسالی با هوش مصنوعی آشنا میکند
همهی اندیشمندان و تحلیلگران حوزهی تکنولوژی متفقالقول بر این عقیده هستند که هر چند ما در عصرِ تکنولوژی زیست میکنیم اما مهمترین و اصلیترین بحرانِ هر کشور در زمینهی همین تکنولوژیها، مسئله و بحرانِ «استعدادهای انسانی» است. کشورهای مختلف برنامههای مختلفی برای «جذب نیروی انسانی از کشورهای دیگر» (فرار مغزها) یا آموزش نیروی انسانی موجود در کشور (آموزش ابتدایی و متوسطه) دارند. مسابقهی تکنولوژی به هیچ کشوری رحم نخواهد کرد و به همین علت است که ایالات متحده علاوه بر برنامههای جذبِ استعدادِ انسانی (مانندِ ویزای خاصِ هوش مصنوعی) و به واسطهی دانشگاه MIT (قلبِ آکادمیک هوش مصنوعی در آمریکا) یک برنامهی آموزشی با عنوانِ «آیندهسازان» برای آموزش دورهی ابتدایی و متوسطه در نظر گرفته است. در این برنامه که حدود ۴ تا ۶ هفته به طول میکشد دانشآموزان با اصول کلی هوش مصنوعی و همچنین مبانی کدنویسی هوش مصنوعی آشنا میشوند. البته این برنامه صرفاً برای آموزشِ کدنویسی نیست بلکه با توجه به اهمیتِ اجتماعیِ هوش مصنوعی در آینده، این برنامه جنبهی «جامعهپذیری در عصر هوش مصنوعی» و جهتدهی به اذهان کودکان نیز دارد. لازم به ذکر است که دومین حوزهی تخصصی آکادمیک در زمینهی هوش مصنوعی در آمریکا، حوزهی علوم انسانی و مسائل اجتماعی هوش مصنوعی است.
سازمان تجارت جهانی به دنبال نظام یکپارچهی هویتِ دیجیتال جهانی است
این روزها همهی سازمانهای بینالمللی در پی تنظیمگری و مقرراتگذاری تکنولوژیهای سایبری هستند. از سویی یونسکو به دنبالِ اخلاق هوش مصنوعی است و از سوی دیگر اتحادیه اروپا به دنبال یک دیتابیس تشخیص چهرهی مجرمین است. مقرراتهای جهانی دقیقاً همان چیزهایی هستند که یک سازمان بینالمللی به واسطهی آنها قدرت پیدا میکند. مثلا سازمان سوئیفت به واسطهی مقرراتهای مالی پذیرفتهشده بینِ کشورهاست که قدرتِ اعمال نفوذ پیدا میکند. در همین راستا مجمع جهانی اقتصاد و سازمان تجارت جهانی در گزارشی پیشنهاد کردند که یک نظامِ جهانی (مانندِ IP) برای هویتِ دیجیتالی اشیاء (به خصوص هوشمند) و انسانها وضع شود که همهی دولتها از آن تبعیت کنند. بنا بر این گزارش، ردگیری انسانها و اشیا میتواند بسیاری از معضلاتِ امنیتی (مانندِ کلاهبرداری) را برطرف نماید و همچنین به زنجیرهی لجستیکِ جهانی نیز کمکِ شایانی کند. رویای این دو سازمان یک نظامِ رصدِ پولادین و غیرِ قابل خدشهی جهانی است که در آن هر کسی و هر چیزی «هویتِ دیجیتالیِ خاصِ خودش» را دارد و میتوان تمامِ «دورهی زندگیِ آنها» را رصد کرد. لازم به ذکر نیست که چنین نظامی دستِ آخر در کنترلِ قدرتهای جهانی خواهد افتاد و بنابراین بعید است که کشورهای مختلف جهانی (مانند چین و روسیه) حاضر به بستنِ چنین پیمانهایی باشند.