فرهنگ سایبری

درس اژدها کشی توسط اینفلوئنسرهای اینستاگرامی

ممکن است تا کنون صفحاتی را در اینستاگرامتان دیده باشید که به اسم کسب و کار به دنبال فروش محصول خود هستند و مکررا به شما گوشزد می کنند که اگر می خواهید خوشبخت شوید لینک خرید محصول را بزنید. سوال این است که این محصول چیست؟ قرار است چه چیزی را به افراد آموزش بدهد؟ و در نهایت چه کاری انجام شده و چه چیزی تولید میشود؟ جواب این سوالات در یک کلمه”هیچ” است. محصولی که بعضی از صفحات به دنبال فروش آن هستند شامل یک پکیج آموزشی است که به دیگران یاد میدهد که همین پکیج را چگونه به فروش برسانند. این روند همان درس اژدها کشی است که در واقع اژدهایی برای کشتن نیست بلکه تنها درس کشتن آن فراگرفته می شود.

امروزه در جهانی زندگی می کنیم که  تاثیرات فضای مجازی بر دو ساحت زندگی فردی و اجتماعی افراد غیر قابل انکار است. ما شبانه روز در معرض حجم عظیمی از محتویات متنوع در شبکه های مختلف اجتماعی هستیم که نظام فکری و کنشی مان را درگیر می کنند. این  نقش نخست بر عهده  اینفلوئنسرهای اینستاگرامی است. آمار ها نشان می دهند شبکه اجتماعی اینستاگرام  در کشور ایران به عنوان تریبونی برای همه، در میان شبکه های اجتماعی عکس محور از محبوبیت بالایی برخوردار است. این شبکه اجتماعی پرقدرت طی سال های اخیر عناوین شغلی متعددی را خلق کرده و ما روزانه شاهد فعالیت اقتصادی افرادی هستیم که در صفحات مختلف کسب درآمد می کنند. بیشترین درآمدها هم برای کسانی است که با نام اینفلوئنسر شناخته می شوند. از طرف دیگر بسیاری از مشاغل مسیر خود را به سمت این شبکه اجتماعی کج کرده اند و بخشی از فعالیت خود را در اینستاگرام ادامه داده اند. در این میان در کنار تمام نکات مثبت و بستر هایی که اینستاگرام راجع به کسب و کار ایجاد کرده است باید توجه داشت که اقتصاد اینستاگرامی از طرفی پرورش دهنده افرادی است که برای دستیابی به پول از ترفند های رنگارنگی استفاده می کنند، به عنوان اشخاصی که به موفقیت های شغلی والایی دست یافته و ره صد ساله را یک شبه طی کرده اند، ظاهر می شوند و با مدد از استراتژی های تبلیغاتی در همین بستر یعنی اینستاگرام، عامه مردم را به خود جذب می کنند.

درس اژدها کشی اینفلوئنسرهای اینستاگرامی

نظام خود ارجاع اینفلوئنسرهای اینستاگرامی برای کسب درآمد

ممکن است تا کنون صفحاتی را در اینستاگرامتان دیده باشید که به اسم کسب و کار به دنبال فروش محصول خود هستند و مکررا به شما گوشزد می کنند که اگر می خواهید خوشبخت شوید لینک خرید محصول را بزنید. سوال این است که این محصول چیست؟ قرار است چه چیزی را به افراد آموزش بدهد؟ و در نهایت چه کاری انجام شده و چه چیزی تولید میشود؟ جواب این سوالات در یک کلمه”هیچ” است. محصولی که بعضی از صفحات به دنبال فروش آن هستند شامل یک پکیج آموزشی است که به دیگران یاد میدهد که همین پکیج را چگونه به فروش برسانند. این روند همان درس اژدها کشی است که در واقع اژدهایی برای کشتن نیست بلکه تنها درس کشتن آن فراگرفته می شود.

لازم به ذکر است که افرادی که در راس هستند با پیشنهاد فروش پکیج آموزشی به درآمدهای کلان دست پیدا می کنند. و به نحوی با ترفندی شبه هرمی نوعی مدل کسب ‌وکار غیر پایدار را تشکیل می دهند. شکل کلی آن به این صورت است که افراد با پرداخت مبلغی، پکیج آموزشی ای را خریداری می کنند تا در آینده با آموزش آن پکیج به دیگران و به عضویت درآوردن چند نفر دیگر و رشد زیرمجموعه مشتریان به درآمد های میلیونی دست پیدا کنند. نکته قابل تامل این است که صحبت ها و پیشگویی های این افراد از بدیهیات جامعه بوده و مطالب جدیدی عنوان نمی شود، بلکه متاسفانه با سوء استفاده از عدم آگاهی برخی از مردم جامعه فقط به فکر ثروت اندوزی خود هستند.

سیطره نئولیبرالیسم در منطق اینفلوئنسرهای اینستاگرامی

باید بررسی کرد که این شبکه و به جود آمدن نظام خود ارجاع در اینستاگرام در چه نسبتی با نظام اقتصادی اجتماعی موجود در جامعه قرار دارد و عملا در خدمت کدام اهداف کلان است؟

در این خصوص باید ابتدا به بررسی این مسئله در نظام سیاسی اقتصادی بپردازیم. باید گفت که نظام اقتصادی حاکم در جامعه اینستاگرامی  نظام اقتصادی نئولیبرالیسم است. در این نوع نظام اقتصادی، اهداف اینگونه‌اند که تمامی کنش‌های انسانی را به عرصه بازار سرمایه داری بکشاند و تمامی اعمال انسان در راستای تحقق اهداف سرمایه داری باشد. این سوژه دو شاخصه دارد. اولین شاخصه این است که سوژه برای اینکه به آزادی فردی برسد، ساختارها و قوانین را متهم نمی کند بلکه فقط می خواهد با یک نوع خوشبینی و زیبا دیدن همه چیز، مشکلات را حل کند. در این نظام ساختارهای تولید کننده ظلم و نابرابری، مفاهیم و امور سیاسی نادیده انگاشته می شوند. به عبارتی میتوان گفت تمام ساختارهای تولید کننده نابرابری را نادیده گرفته و به افراد چنین مطلبی را القا میکند که این ساختارها را نادیده بگیر و خود با تلاش خودت به دنبال موفقیت دست پیدا کن.

درس اژدها کشی اینفلوئنسرهای اینستاگرامی

طبقه متوسط بهترین ابزار برای انتقال و پیشبرد اهداف نظام نئولیبرالیسم هستند. اینستاگرام، شبکه قشر متوسطی است که نظام و چهارچوب های سیاسی را دخیل در زندگی خود نمی داند. در نهایت طبقه متوسط چنان به خود گره خورده که حتی متوجه نشده که چگونه همین سیاست های نابرابری ساز، باعث به حاشیه راندن طبقات فرودست جامعه شده است.

نکته درخور توجه اینجاست که صفحاتی که به دنبال فروش پکیج آموزشی خود(که این پکیج به افراد آموزش می دهد چطور به دیگران اموزش بدهند که همین پکیج به فروش برسد) نیز  همه کاربران زیر مجموعه یک رأس هرم میداند و همان‌طور که خودشان با جذب کردن زیرمجموعه‌های جدید بخشی از سرمایه آن‌ها را به عنوان سود دریافت می‌کنند، رأس هرم نیز در حال کسب مبلغ بسیار عظیمی است. هر‌قدر این زمان طولانی‌تر شود و افراد بیشتری به کف این هرم اضافه شوند، سود بیشتری کسب می کنند. از آنجایی که این روند تنها با ورود سرمایه جدید و زیرمجموعه‌های بیشتر ادامه پیدا می‌کند، این افراد در هر فرصتی به تبلیغ این پروژه اقدام می‌کنند تا جیب خود را پرپول‌تر کنند و به این بهانه که این کار سرمایه اولیه کمی نیاز دارد و جای نگرانی وجود ندارد، آن را ایده‌آل جلوه می‌دهند.

اینفلوئنسرهای اینستاگرامی و درس اژدها کشی

در نهایت به همین ترتیب است که تعداد قابل توجهی از قشر متوسط با پرسه در صفحات این چنینی، این قبیل از صفحات را دنبال می‌کنند و برای کسب درآمد مجذوب آنان شده، بی آنکه حرفه ای را بیاموزند و یا محنوایی تولید کنند، کمک می کنند تا هزینه هنگفتی یک شبه به سمت رأس هرمی که وجود دارد سرازیر شود. پس نه کالایی تولید می‌شود نه خلاقیت به نمایش در می‌آید نه هنری به فروش می رسد و نه ارزش افزوده‌ای تولید می‌شود بلکه تنها همان درس اژدهاکشی است که به هم آموزش داده می شود.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا