اقتصاد و سیاست سایبریفرهنگ سایبری
موضوعات داغ

حیاتِ مجازی پس از کرونا:‌ از دولت الکترونیک تا دولت سایبری

سایبرپژوه – حدود صد سال پیش ویروسی در اسپانیا و سپس در سراسر جهان گسترش پیدا کرد که بنابر تخمین‌های امروزی حدود ۴۰ تا ۷۰ میلیون از جمعیت جهان را به کامِ مرگ کشاند: ویروسِ آنفولانزا. این اولین گسترشِ سراسریِ آنفولانزا در جهان بود، معروف به آنفولانزای اسپانیایی. بعد از این واقعه این ویروس تضعیف شد و خود را به شکل ویروسی روتین و کمتر کشنده نشان داد. پس از صد سال بار دیگر با یک اپیدمی جدید مواجه هستیم؛ اپیدمی‌ای که ناشی از جهشِ ویروسی از خانواده آنفولانزا است. اما شرایط به گونه معناداری متفاوت با آن دوره است.
در ۱۹۱۸ اخبارِ گسترش ویروس از طریق روزنامه‌ها و جراید منتشر می‌شد. همچنانکه اخبار جنگ هر روز ذهن مردم را مشغول به خود می‌کرد، گسترش اپیدمی هم تبدیل به خبر روز شده بود. با این حال مردم نمی‌توانستند گزارشِ روز به روز و لحظه به لحظه از رشد آنفولانزا داشته باشند. این پدیده مانند رازی امور را در خود می‌بلعید و ترس غریبی درونِ انسان‌ها پدید می‌آورد.
بعد از یک قرن، امروز ما روز به روز و لحظه به لحظه اخبارِ گسترش این بیماری را پیگیری می‌کنیم. مردمِ هر کشوری صرفاً نسبت به اخبارِ کشور خود، آگاهی ندارند؛ آن ها اخبار دیگر کشورها، احوال مردمِ آن سوی دنیا و وضعیتِ خوب و بدِ بیماران را پیگیری می‌کنند، آن ها را با هم مقایسه کرده و نسبت به وضعیتِ خود دانشی متفاوت کسب می‌کنند. همین اتفاق موجب شده‌است که ما نزدیکی و دوری ویروس از سرزمین خودمان را با معیاری مکانی اندازه گیری نکنیم. هیاهو و وحشتِ گسترش ویروس دیگر در جایی بیرون و در دلِ یک بیمارستان نیست؛ همین‌جا و در کنار ماست. همچنان که ویروس گسترش پیدا می‌کند، آگاهیِ ما از طریق زندگیِ مجازیمان گسترش پیدا کرده و امور را از دلِ جایگاهِ مکانی‌شان جدا‌کرده و آن را در کنارِ ما می‌گذارد.

قرنطینه کردن شهرها شیوه‌ای رایج در مواجهه با بیماری‌های اپیدمیک است. این روش برخورد با بیماری قدمتی طولانی دارد. در دورانِ شیوعِ طاعون سیاه از این روش برای جلوگیری از گسترش بیماری استفاده می‌شد.
امروز هم ما به شیوه دیگر از قرنطینه برای مقابله با این بیماری استفاده می‌کنیم. فاصله‌گذاری میانِ آدم‌ها و جلوگیری از رفت و آمد معمول زندگیِ جدیدی برای ما رقم زده است. در واقع مهمترین توجیه قرنطینه در شرایط امروز، مرگ است: رفت و آمد به جایِ آنکه بر قوّتِ زندگی بیفزاید مرگ را تشدید می‌کند. ارتباطِ فیزیکی به جایِ آنکه انسان‌ها را به هم نزدیک کند آنها را دور می‌کند زیرا مرگ را فرادید می‌آورد. شاید بتوان به نحوِ اغراق شده‌ای گفت که خصیصه جهانِ فیزیکی بیرون از خانه، در این شرایط، مرگ است، حال چه مرگِ طبیعی چه مرگِ روابط.
در مواجهه با چنین اتفاقی ما حیاتی ثانوی برای خود پدید آورده‌ایم: حیاتِ مجازی. شبکه‌های اجتماعی، رسانه‌ها، نرم‌افزارهای ارتباطی و ویدئو گیم‌ها حیاتی ثانوی برای ما رقم زده است. در هیچ شرایطی بیش از امروز حیاتِ مجازیِ ما برجسته نشده است. ما خود را به مثابۀ موجوداتی در فضایِ سایبر می‌بینیم که به خاطرِ مرگِ حیاتِ فیزیکی بیرون از خانه، زندگیِ جدیدی را آغاز کرده‌ایم.
می توان از اینجا فهمید که آینده به چه شکل است. سایبر بیش از پیش ما را به حیاتی جدید فرامی‌خواند که در دل آن بتوانیم زندگیِ خود را ادامه داده و عرصه‌هایی جدیدی درونِ آن خلق کنیم. این زندگی جدید، از جدیّت برخوردار است؛ آن را نمی‌توان صرفاً به عنوانِ حیاتی بازیگوشانه به حساب آورد. جدیّتِ آن هم در این امر نهفته است که آگاهیِ نوینی را خلق می‌کند و هم روابطی را پدید می‌آورد که دقیقاً مشابه روابطِ جهانِ فیزیکی و بعضاً عمیق تر از آن است.

این زندگیِ نوین اقتضائاتِ خاص خود را دارد. همچنانکه ما در حیاتِ فیزیکیِ خود علاوه بر تامین ضروریات به تاسیسِ نهادها، هنجارها، ارزش ها و ساز وکارهای فرهنگی مبادرت می کنیم، نحوه‌ی جدیدِ زندگیِ ما نیز نیازمند چنین سازه‌های مدنی‌ای است. بنابر همین استدلال اولین و یکی از ضروری‌ترینِ برساخته‌های حیاتِ مجازیِ جدید، تاسیس دولت است. بدونِ دولت زندگیِ اجتماعیِ ما با زندگیِ جمعیِ زنبورها تفاوتی نداشت و به همین دلیل مدنیّت زندگیِ انسانی مدیون تشکیل دولت و نهادهای قانونی است. همین اتفاق در حیاتِ مجازی هم بازتولید می‌شود تا از زندگیِ غیرمدنی و هرج و مرج در آن کاسته و سازوکار قدرت و قوّت را در حیاتِ مجازی پدید آورد.

در نهایت می‌توان گفت که قوتِ حضور در حیات مجازی بسته به تاسیس دولتی در فضای مجازی متناسب با الزامات و اقتضائاتِ این حیاتِ جدید است. چنین دولتی یک دولتِ الکترونیک (که مبتنی بر الزامات و اقتضائاتِ حیاتِ فیزیکی است) نیست. دولتی که متناسب با حیاتِ مجازی باشد، می‌باید مبانی خود را نه بر قلمروها و مرز‌های فیزیکی و جغرافیایی بلکه بر قلمروها و مر‌ز‌های سایبری و شناختی بنا گذارد. چنین دولتی صرفا ارائه‌دهنده‌ی خدماتِ معمولِ حیاتِ فیزیکی در فضای مجازی نیست؛ به عکس، دولت سایبری ‌ای که مبتنی بر حیاتِ مجازی شکل می‌گیرد، پیش از هر چیز نماینده‌‌ی اراده‌ی سیاسی حیاتِ مجازی ملتِ خود است. به واسطه‌ی پدیده‌ی کرونا، ملت حیاتِ مجازی را به غنی‌ترین شکلِ خود تا به امروز درک کرد و اکنون باید پرسید که یک دولت سایبری چه زمانی ظهور خواهد کرد؟ چه آن که «عالمی دیگر بباید ساخت و از نو آدمی» و تمدنِ سایبری تنها پس از ظهورِ دولت سایبری ظهور خواهد کرد.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا