فرهنگ سایبری

حافظه ات را به فضای ابری بسپار

ما گمان می کنیم تکنولوژی های ذخیره سازی اطلاعات می توانند جای حافظه ها را بگیرند. چنین گمانی شاید درست باشد اما حیات بشر پس از این تحول عقب گردی جدی خواهد داشت. گفتمان های رادیکالی که علیه محتواهای حفظی مدارس انجام شده اند تا حدودی تحت تاثیر همین جریان ها هستند. طرد کامل حفظیات و تحقیر آن تنها به نوعی از انسداد جامعه پذیری و آنارشیسم تبدیل خواهد شد. بی حافظه بودن موجب بی تاریخی و بی فرهنگی می شود که نتیجه آن آشوب و هرج و مرج خواهد بود. انسان بدون حافظه مکان و زمان را نمی‌شناسد.

نقل است که خاخامی یهودی به همراه شاگردش به کوه می روند. در یک غار آتش روشن می کنند و خاخام دعایی می خواند. سالها بعد، آن شاگرد که خود خاخام شده است همراه با شاگردش به کوه می روند. او هر چه تلاش میکند حافظه اش یاری نمی کند و محل غار را به یاد نمیاورد. آتشی روشن می کند و دعایی می خواند. سالهای بعد نیز شاگرد دوم به همراه شاگردش به کوه می روند، او نمی داند چه باید بکند، تنها دعا را می خواند و بر می گردد. آخرین شاگرد سالها بعد به کوه می رود، نمی داند کجا برود و چه کند و چه بگوید. تنها سر به آسمان بلند می کند و می گوید خدایا این فراموشی را از ما مگیر.

حافظه و فرهنگ

اهمیت حافظه و نقش کلیدی آن برای فرهنگ انسان ها در تمام تاریخ مورد توجه بوده است. حکایت بالا که نقلی به مضمون از حکایتی مربوط به فرهنگ یهودی است به خوبی نشان می دهد که جان مایه فرهنگ ها در حافظه ته‌نشین می شود. بدون حافظه، فرهنگ معنایی ندارد. حافظه خام بعد از ثبت و ضبط شدن به خاطره تبدیل می شود. خاطره ها با نخ تسبیح فرهنگ به هم متصل شده و معنادار می شوند. به این ترتیب حافظه انسان هر چقدر هم که در معرض فراموشکاری و انواع دیگر آسیب ها روبرو باشد، دیرینه ای فراتر از تاریخ شناخته شده بشری دارد.

حافظه

اولین اقوام، هنگامی که نقاشی بر روی غارها را امتحان کردند یقینا به مرحله جدیدی از حیات گام برداشتند. ثبت رویدادها عملی است که حافظه را از جنبه فردی و درونی به مسئله ای بین الاذهانی تبدیل می کند. با ثبت رویداد، می توان آن را تا مکان ها و زمان های زیادی امتداد داد. به عنوان مثال نقاشی های غارنشینانی که تاکنون کشف شده است دنیایی از مسائل و موضوعات را پیش روی پژوهشگران باز کرده است. با این حال، اصلی ترین چیزی که توانست حافظه را از آسیب زمان و مکان محفوظ نگه دارد خط بود. با پیدایش خط، فرهنگ ها به مرحله نوینی قدم برداشتند. خط و نوشتن باعث میشد که حافظه خام تبدیل به خاطره ای پر معنی شود. زیرا نویسنده آن مجبور بود تا رویداد اتفاق افتاده را بار دیگر در ذهن خود بازآفرینی کند و سپس بر روی کاغذ یا پوست یا هر چیز دیگر ثبت کند. بنابراین تصور اقوام بدوی که با خط آشنا باشند نیز بی معناست.

چاپ و نشر در خدمت حافظه

سالها و قرن ها بعد، هنگامی که فناوری چاپ سنگی و دستگاه چاپ پدید آمدند مسئله خاطره و حافظه مجددا مورد توجه قرار گرفت. کتاب ها و نوشته ها می توانستند تکثیر شوند و یک رویداد ثبت شده را در تعدادی بالا تکثیر کنند تا با این نسخه برداری از گزند حوادثی مانند آتش سوزی کتابخانه های ایران در عهد مغول جلوگیری کنند. روزنامه ها به عنوان نوعی جدید از پلتفرم ثبت و گزارش رویداد ها، آنها را به آرشیو خاطرات فرهنگ اضافه می کردند. از این منظر نشیرات تنها گزارش دهنده اخبار و وقایع نبودند، بلکه روند گذر زمان را نیز برای فرهنگ مکتوب آن دوره معنادار می کردند.

با شروع قرن بیستم و رشد تکنولوژی های ارتباطی مانند رسانه های بصری و یا رادیو، مسئله ثبت روایداد ها جنبه ای جدید به خود گرفت و اساسا حافظه تصویری به بخش مهمی از فرهنگ پیوند خورد. اهمیت حافظه تصوری تا آنجاست که برخی آن را به گونه ای خاص از جهان بینی و سپس زیبایی شناسی منسوب می کنند. در این نگاه، رسانه های تصویری نوعی خیال و تصور را گسترش می دهند که اساسا درون یک فرهنگ خاص (فرهنگی که حامل و بستر رسانه تصویری است) ممکن خواهد بود. بنابراین دعوا بر سر ترسیم و تصور خاطرات به مجادله ای در حاشیه منازعات فرهنگی قرن بیستم قرار گرفت. به عنوان مثال در پوستر معروفی که یک سرباز سیاه پوست در مقابل پرچم فرانسه سلام نظامی می دهد، با نحوی از ثبت رویداد مواجهیم که عملا مسیر خاصی در فرهنگ را نشان می دهد و ابعاد پشت صحنه آن را ناگفته می گذارد. همچنین دهه ها بعد و اواخر قرن بیستم دنیای فانتزی ها اشکال اصلی رویدادها را نمایندگی می کرد. با این حال تمام این جنبه ها و کیفیت خاص تصاویر و تصورات، هنگامی که تکنولوژی های ثبت و ذخیره اطلاعات در رایانه ها پیشرفت کردند وارد مرحله جدیدی شدند.

توسعه حافظه ها

توسعه حافظه های رایانه ای امکان جدیدی بود که می توانست حجم انبوهی از تصاویر، صداها، فیلم ها و متن ها را در یک جسم کوچک ذخیره سازی کند. طبیعتا پیشرفت های این حوزه مسیر سرسام آور را نشان می دهند. در حالی که اولین دستگاه های ذخیره سازی اطلاعات در ابعاد کیلوبایت ظرفیت داشتند، امروزه حجم بسیار بسیار زیادی از اطلاعات را می توان در یک فلش یا یک هارد ذخیره کرد. فضای ابری که جدیدترین تکنلوژی عمومی ذخیره سازی اطلاعات محسوب می شود نیز با ظرفیتی نامحدود در دسترس بسیاری از کاربران است.

اما تمام این پیشرفت ها با یک سوال جدی مواجه خواهند بود: اگر دستگاه های ذخیره سازی اطلاعات تا این حد پیشرفت کرده اند، پس نقش حافظه و خاطره برای ادامه زندگی انسان چه می شود؟

حافظه انسان

کسی هست که منکر شود؟!

باید توجه داشت که هر چند انکار اهمیت حافظه و خاطره در زندگی انسان مورد قبول هیچ کسی نیست، اما مسئله بر سر جایگاه و اولویت آن در زندگی کماکان موجود دارد. بسیاری از ما سالهای پیش شماره تلفن بسیاری از نزدیکانمان را حفظ بودیم. امروز دست کم شماره موبایل تنها نزدیکانمان را می دانیم. از منظر کسانی که تاریخ طولانی فرهنگ بشری را از زاویه حافظه بررسی کرده اند، این تفاوت بسیار مهم است. تکیه به حافظه تا سالهای پیش نقش مهمی در فرهنگ های ما داشت. تا همین سالهای اخیر و شاید همین الان کسانی که اشعار زیادی حفظ باشند مورد توجه و تقدیر قرار می گیرند. بنابراین مسئله حافظه تنها به حفظ کردن جدول ضرب یا محتوای کتاب های تاریخ و جغرافیای مدرسه محدود نمی شود. حافظه چیزی است که اطمینان خاطر برای قرارگیری رویدادهای جدید در کلیت حافظه را فراهم می کند و به این ترتیب جزو حیاتی فرهنگ انسان هاست.

ما گمان می کنیم تکنولوژی های ذخیره سازی اطلاعات می توانند جای حافظه ها را بگیرند. چنین گمانی شاید درست باشد اما حیات بشر پس از این تحول عقب گردی جدی خواهد داشت. گفتمان های رادیکالی که علیه محتواهای حفظی مدارس انجام شده اند تا حدودی تحت تاثیر همین جریان ها هستند. طرد کامل حفظیات و تحقیر آن تنها به نوعی از انسداد جامعه پذیری و آنارشیسم تبدیل خواهد شد. البته نباید فراموش کنیم که بنیاد خلاقیت و تنوع و فهم و کاربرد نیز بر حفظیات استوار است. بدون مایه های بنیادینی که در عمیق ترین لایه های ذهن فرد ته نشین شده باشند، خلاقیت معنای ندارد. بنابراین گسترش فناوری های ضبط و ثبت تا آنجایی می توانند به روند زندگی کمک کنند که اساسا مانع عملکرد آزاد حافظه نشوند.

 بی تاریخ شدن حاصل بی حافظه شدن است

بی حافظه بودن موجب بی تاریخی و بی فرهنگی می شود که نتیجه آن آشوب و هرج و مرج خواهد بود. انسان بدون حافظه مکان و زمان را نمی‌شناسد. یادآوری در این نگاه چیزی بیشتر از ثبت و ضبط داده هاست. دقیقا مانند یک مسئول وظیفه شناس بایگانی، خاطره و حافظه همزمان که رویدادها را در ذهن ثبت می کنند، به آنها نیز معنا می دهند. پس فضای مجازی و تکنولوژی های ارتباطی به شدت پتانسیل نابودی و ضعیف کردن فرهنگ انسان را در خود حمل می کنند. بدون توجه به این ویژگی ها، ممکن است تحولات آتی ضربان بزرگ تر و جبران ناپذیری را به فرهنگ انسانی وارد کند.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا