اتوماسیون؛ توهم یا هشدار؟
سایبرپژوه اتوماسیون(خودکارسازی) کلمهای است با ریشه یونانی و به معنای خودفرمان؛ فرآیندی که طی اعمال آن، دخالت انسان به حداقل مشارکت میرسد. این عبارت از مفاهیمی است که گستردگی وسیعی داشته و با پیشرفت روزافزون تکنولوژی نیز همچنان بر مساحت آن افزوده میشود. “اتوماسیون اداری” و ثبت ساعت ورود و خروج کارکنان از اولین نمونههای بارز کارکرد اتوماسیون در کشور ما بود. زمانیکه کارمندان برای ورود و خروج به محل کار بجای قلم و دفتر، از کارت مغناطیسی یا اثر انگشت خود به عنوان اسباب ثبت زمان تردد استفاده میکردند. در خودروسازی نیز اتوماسیون نمود بارزی داشت. بازوهای روباتیک پیشرفته و غولپیکر، موتور پیشران در صنعت خودروسازی هستند و یک اهرم هوشمند روباتیک، چند برابر یک کارگر و در زمانی بسیار کوتاهتر از او کار را به پیش میبرد. فرآیند اتوماسیون نیز به گواه گستره تاریخ علم، از حواشی گزنده و آسیبزا در امان نبوده و هوشمصنوعی و اثبات مفید یا خطرناک بودن آن، به یک کشمکش فلسفی بدل شده است.
درباره کارگردان
گارو ستیان را بیشتر به عنوان یک تدوینگر چیرهدست به یاد میآوریم تا یک کارگردان ژانر علمی تخیلی؛ با این حال او پس از سه تجربه کوچک در کارگردانی فیلم کوتاه، سال ۲۰۱۹ نخستین تجربه کارگردانی خود در عرصه فیلم بلند را پشت سر گذاشت. الیسا داولینگ، سیدی کتز، پری شن، گراهام اسکیپر، سارا فرنچ، جف رکتور و آناهیت ستیان به عنوان بازیگر در «اتوماسیون-AUTOMATION» و در مدت۹۲ دقیقه، همراه دوربین گارو ستیان بودهاند.
داستان فیلم
یک کارخانه تولید ایزوگام با صد و بیست کارمند و کارگر، چالش جدیدی را پیش روی خود میبیند. دوره آزمایشی حضور یک روبات انساننمای کارگر با نام «اتو»، موفقیت آمیز بوده و حالا مدیران کارخانه قصد گسترش این استراتژی اتوماسیون محور را دارند. با اعمال این سیاست، بیش از ۹۰ درصد پرسنل مشمول فرآیند تلخ تعدیل نیرو خواهند شد تا روباتهای کارگر بجای آنها در کارخانه ایفای نقش کنند. تلخی این اتفاق آنجایی آزاردهندهتر میشود که رئیس کارخانه اعلام میکند شرط دریافت پاداش اتمام کار، آموزش روباتهای جدید توسط کارگران اخراجی است.
اما این همه ماجرا نیست؛ در حالیکه “آلن هان” به عنوان طراح این روباتها، هرگونه برخورداری این ماشینها از احساس را منتفی میداند، جنی -یکی از کارکنان کارخانه- نشانههای عجیبی از نوعی ادراک در روبات «اتو» مشاهده میکند. قرار است روباتهای کارگر جدیدالورود، نسل پیشرفتهتر «اتو» باشند و نسخه قدیمی این روبات برای همیشه خاموش خواهد شد. «اتو» که متوجه این سیاست و سرنوشت حاصل از آن شده است، با قدرت تحلیل و یادگیری بر مسیر مخالفت با این سیاست قدم برمیدارد و … .
تناسخ روباتیک!
هالیوود در دهه اخیر و با ته کشیدن تنوع دراماتیک در فیلمنامهها، روی به شوخی و گاها تمسخر آثار شاخص گذشته آورده است. فیلم سینمایی «اتوماسیون» نیز شاید در نگاه اول شما را دچار همین سوءتفاهم کند! آیا با یک فیلم تمسخرآمیز طرفیم که در مدیومی تلویزیونی و یک آوانگارد کاریکاتورگونه قرار است «ترمیناتور» و «ایکس ماشینا» را به سخره بگیرد؟! پاسخ منفی است؛ گارو ستیان «اتوماسیون» را برای مسخرهبازی سرهم نکرده است. جهان «اتوماسیون» کاملا تحت تاثیر سریال «آینه سیاه – BLACK MIRROR» فضاسازی شده است. در «اتوماسیون» نمیدانیم کی و کجا هستیم! باز هم دقیقا مانند «آینه سیاه».
در اتمسفر فیلم سینمایی «اتوماسیون» روباتهای هوشمند را میبینیم که از چمنزنی تا تولید و نظامیگری را به دست گرفتهاند اما نمایشگرها همچنان قدیمی هستند و کاراکتر جنی با پریمیر ۲۰۱۹ فیلمهای خود را ادیت میکند! در یک ناکجاآبادِ ناچهساعت هستیم! دقیقا مانند «آینه سیاه». البته که «اتوماسیون» حتی یک نمره قبول ناپلئونی هم در قیاس با آینه سیاه نخواهد گرفت و باز این تقصیر گارو ستیان نیست؛ بلکه تقصیر ویژگی ذاتی سینمای انگلستان است که آینه سیاه از آنجا آمده و «اتوماسیون» نه! رازآلودی «آینه سیاه» در «اتوماسیون» نیست و شاید به همین دلیل «اتوماسیون»ها هیچگاه جدی گرفته نخواهند شد.
گارو ستیان اما در همین اتمسفر تک بعدی فیلم خود نیز حرفهای مهم و قابل تاملی را بیان میکند؛ حرفهایی که هر چند تکراری است اما مانند فلسفه «اول مرغ یا تخم مرغ؟!» هیچگاه در سینما پاسخ نخواهند گرفت. پس هیچگاه به تکراریِ آزاردهنده بدل نخواهند شد! تا چالش هوش مصنوعی هست، سینمای سایبری هم هست؛ ترمیناتور۶ هم ساخته شد و دقیقا همان چیزی را تکرار کرد که ترمیناتور۱ میگفت. اما باز هم دیده شد و باز هم فروخت و ترمیناتورها باز هم ساخته خواهند شد!
«اتوماسیون» دوست داشتنی گارو ستیان یک برگ برنده داشت و آن بررسی تناسخ در عالم روباتیک و هوش مصنوعی است! شاید اگر کریستوفر نولان یا دیوید فینچر کارگردان «اتوماسیون» بودند همین یک برگ برنده غوغایی در سینمای علمی تخیلی به پا میکرد. گارو ستیانِ گمنام، تئوری تناسخ در هوش مصنوعی را با محوریت هارد درایو فرمت شده، وارد یک چالش تفکر برانگیز کرده است. اتو، در زندگی قبلی -منظور اطلاعات موجود در هارد درایو فرمت شده- یک نیروی نظامی بود. بعدها به عنوان یک روبات استوک و با تغییر کاربری به کارخانه ایزوگام آورده شد. او از تاثیر کدهای بجا مانده از دوران کاربری قبلی خود(دوران نظامیگری) درگیر یک اختلال تناسخی شد و به تئوری رفتار پیشین خود بازگشت. در واقع هارد درایو فرمت شده، تبدیل به ناخودآگاه «اتو» شد و شد آنچه نباید میشد!
ای کاش فیلم سینمایی «اتوماسیون» کمی جدیتر تعریف شده بود؛ تا میشد ساعتها دربارهاش نوشت؛ طلبتان از نگارنده در آینده، «تناسخ روباتیک، مقالهای که نیمه تمام ماند…».