جامعه نمایشی شده: نقد فیلم سینمایی «آناتومی یک سقوط»
فیلم سینمایی «آناتومی یک سقوط» به تنهایی میتواند وجهی از فرهنگ شهرت را برملا کند که پیشتر کمتر به آن توجه شده است. فیلم سینمایی «آناتومی یک سقوط» برنده نخل طلایی جشنواره کن ۲۰۲۳ شده است. این فیلم را «ژوستین تریه» کارگردانی کرده و «زاندار هولر» سلبریتی مشهور آلمانی در آن ایفای نقش میکند. این فیلم برای فرهنگ شهرت چه حرفهایی برای گفتن دارد؟ ۱- دادگاه صحنه نمایش است، ۲- روایتسازی برای اتهامزنی، ۳- داستانپردازی برای نجات، ۴- رسانه شهرتساز است، ۵- در پساحقیقت حقیقتی وجود ندارد.
به قلم داوود طالقانی
فیلم سینمایی «آناتومی یک سقوط» فیلمی درباره سلبریتیها نیست. در این فیلم جنبههای رسانهای و سایبری نیز بسیار کم دیده میشود. حتی مضامین فرهنگ شهرت نیز در این فیلم بسیار کم حضور دارد، اما فیلم سینمایی «آناتومی یک سقوط» به تنهایی میتواند وجهی از فرهنگ شهرت را برملا کند که پیشتر کمتر به آن توجه شده است.
فیلم سینمایی «آناتومی یک سقوط» برنده نخل طلایی جشنواره کن ۲۰۲۳ شده است. این فیلم را «ژوستین تریه» کارگردانی کرده و «زاندار هولر» سلبریتی مشهور آلمانی در آن ایفای نقش میکند. داستان فیلم سینمایی «آناتومی یک سقوط» از این قرار است که زنی نویسنده متهم به قتل همسرش میشود و تنها پسرش که نابیناست، به عنوان شاهدی نصفهونیمه باید از مادرش دفاع کند. تمام ماجرا در دادگاه میگذرد و فیلم پر است از دیالوگهای قاضی، متهم، وکیل، داستان و شاهدها. حال این فیلم برای فرهنگ شهرت چه حرفهایی برای گفتن دارد؟
۱- دادگاه صحنه نمایش است: استعاره معروفی در علوم سیاسی است به نام «تئاتر قدرت». در تئاتر قدرت، بازیگران بر روی صحنه کنشهای خود را دارند اما در پشت صحنه نیز کارگردانها و تصمیمگیرندگانی وجود دارند. در جامعه نمایشی، پشت صحنه حذف میشود. در فیلم سینمایی «آناتومی یک سقوط» صحنه و دادگاه یکی میشوند و تئاتر قدرت شکلی از جامعه نمایشی میشود. مختصات و قوانین دادگاه با نمایش تفاوت دارد، اما اگر یکی به دیگری تبدیل شود، قوانین نیز تغییر میکنند. حال قاضی، متهم، دادستان، وکیل، هیات منصفه و شاهدها هر کدام بازیگری هستند و باید نقش خود را ایفا کنند. اگرچه دستگاه قضاوت بسیار سلب و سخت است و کمتر میتوان در ماهیت و ذات آن تغییر ایجاد کرد، اما به نظر میرسد قدرت جامعه نمایشی آنقدر بوده که دادگاه را نیز تحتالشعاع خود قرار دهد.
۲- روایتسازی برای اتهامزنی: دادستان در فیلم، برای خودش یک لفاظ حرفهای است. او با هر کلمه و واژهای که به دستش برسد، روایتی درست میکند و با ادا و اطوار بازی میکند تا خانم نویسنده را متهم به قتل همسرش کند. روایتسازی یکی از ویژگیهای جامعه نمایشی است. در جامعه نمایشی همهچیز روایت دارند، و اگر روایت نداشته باشند، برایشان روایتی ساخته میشود، وگرنه ارزش مازاد ندارند و باعث حوصلهسربری مخاطبان میشوند.
۳- داستانپردازی برای نجات: خانم نویسنده که خودش داستاننویس حرفهای محسوب میشود و رمانهایش نیز پرفروش بوده، برای نجات خود قصههایی را در دادگاه تعریف میکند. قصههای خانم نویسنده از همان ابتدا سروشکل درست و حسابی ندارد اما هرچقدر که پروژه نجاتش گره میخورد، قصههای او نیز سامان پیدا میکند، تا جایی که فرزندش نیز به او میپیوندد و خردهقصهها به نجات او میانجامد. فرهنگ شهرت مملو از قصههاست. هر سلبریتی داستان خودش را دارد و اساسا سلبریتیها با داستان خاص خودشان به شهرت میرسند.
۴- رسانه شهرتساز است: خانم نویسنده پیش از دادگاه و فوت همسرش، خردهشهرتی دارد. شهرت او عمدتا مرهون رمانی است که ایدهاش را پیشتر از همسرش گرفته است. در همان ابتدای فیلم نیز اثر این شهرت محدود و دامنه کوچکش را میبینیم. دانشجویی برای انجام مصاحبه پایاننامه به کلبه زمستانی خانم نویسنده آمده تا با او مصاحبهای داشته باشد. اما به یکباره، به دلیل انتشار خبر مرگ مشکوک همسرش و اتهامزنی به او، شهرت او چندبرابر میشود. رسانهها از دادگاهش گزارش زنده و لحظه به لحظه منتشر میکنند و در تلویزیون درباره پرونده جنجالیاش میزگرد تشکیل میشود. شهرت پیشین خانم نویسنده مبتنی بر شایستگی و مهارت او در نویسندگی بود، اما شهرت جدیدش صرفا به خاطر توجه رسانههاست. خانم نویسنده معروفتر میشود، چون رسانهها بر روی او و پرونده قضاییاش تمرکز کردهاند.
۵- در پساحقیقت حقیقتی وجود ندارد: تا پایان فیلم ما در مقام مخاطب و بیینده در نهایت نمیدانم آیا سقوط همسر خانم نویسنده یک تصادف بوده، یا او هم در این ماجرا دخل و تصرفی داشته است. فیلم نیز به تعبیری قصد ندارد برای این ماجرا تعیین تکلیف کند. ما البته به این لحن عدم اطمینان در سینما آشنایی داریم، اما هنگامی که مساله جامعه نمایشی است، قضیه فرق میکند. در استعاره «فیل در تاریکی» شاید هر کس به بخشی از فیلم دست بزند و درباره فیل اظهار نظری کند، اما بالاخره یک فیل در اتاق وجود دارد! در عصر پساحقیقت ما نمیدانیم حقیقت چیست، اصلا شاید حقیقتی وجود نداشته باشد، زیرا اگر وجود داشت، یک دانای کل از آن پرده برمیداشت. ایده اساسی فیلم نیز در این تعبیر معنا و کشش دارد. در عصر پساحقیقت تکلیف پروندههای قضایی چه میشود؟ از منظر فیلم سینمایی «آناتومی یک سقوط» که نگاه کنیم، هر کس که در روایتسازی و داستانپردازی و انجام پرفورمنس مهارت بیشتری داشته باشد، احتمالا شانس بیشتری برای پیروزی در دادگاه داشته باشد