دسته‌بندی نشده

ماهیتِ انسانیِ اینترنت کجا رفته است؟

وظیفه اولیه شبکه‌‌ی ارتباطاتِ جهانی اطلاع‌رسانی بود. ‌. اینترنت آمد تا جهان در بی‌خبری نباشد و در سریع‌ترین حالتِ ممکن روایت‌ها را جمع کند و پیام‌رسانِ نقاط مختلف جهان به هم باشد. اما با مروری بر جنگ غزه مشخص می‌شود اینترنت در عصر حاضر فقط یک برگ بنده است در دست صاحبان قدرت و اهرم فشاری در دست صاحبانِ گلوله. البته برای لاپوشانیِ این جنگ سایبری تلاش‌هلی بسیاری هم کردند. صاحبان سرمایه‌ی هنگفتِ دیجیتال با آپدیت کردن مداوم اینترنت و گسترش حوزه‌های تحت نفوذ آن که بزرگ‌ترین‌شان هوش مصنوعی است سعی کردند آن خیال خام آرمانشهری را همچنان در ذهن مصرف‌کننده تر و تازه نگه دارند.‌

به‌قلم:حانیه اخلاقی 

اول. داستانی که شنیده نشد

آیه سر که بلند کرد غادیه سر نداشت. در مشامِ عروسک‌های آیه و بینیِ بی‌جانِ غادیه و سوتِ دماغِ کتریِ رویِ اجاق بویِ باروت پیجیده بود. آیه خواست از پنجره بیرون خانه را نگاه کند. پنچره هم نبود. غادیه هم نبود. همسایه‌ها هم نبودند. آیه در گوش عروسکش گفت : بمب‌ها دوباره آمدند. راست می‌گفت. بمب‌ها وزیدند و سر غادیه و همسایه‌ها و پایِ عروسکِ آیه و برگ درختانِ زیتون را با خود بردند.

 

سمر محکم دست یوسف را فشار می‌دهد. رفته‌اند برایِ شکمِ گرسنه‌ی عادله که قدِ یک برادرِ دیگر بالا آمده نان بیاورند. سمر سرِ یوسف را از سمت سربازها به خودش کج می‌کند. یوسف می‌گوید ممکن است دوباره زلزله بیاید. یوسف موافق نیست. یوسف از مسیرهایِ امنِ اعلام شده می‌گوید. از نان. اما زلزله می‌آید. یوسف می‌خندد و می‌گوید بمب‌ها آمدند. یوسف ۲ ساله است. جنگ برای او شوخی است. بمب ها می‌وزند و خنده‌های یوسف و سمر و نان‌های در دستش و برگ درختان زیتون را با خود می‌برند.

دوم. جنگ روایت

آیه،غادیه، سمر و یوسف تنها چهار روایت‌ از مناطق جنگی هستند. روایت‌هایی که هرکدام بیان‌گر وجهی از جنایات جنگی هستند و اگر نبودند درک ما از مفهوم جنگ با فاصله‌ای دور ناقص بود. جنگ، امروز جنگِ روایت‌هاست و انتشار روایت به دست شبکه‌های مجازی‌ست. پس هرچه آنلاین‌تر باشی بهتر می‌توانی به روایت‌ها دست پیدا کنی. واضح بگویم. اگر اینترنت نبود، ما نمی‌توانستیم سریع و در لحظه به روایت‌ها برسیم.

همانطور در جهنگ جهانی دوم، روایت اردوگاه کار اجباری هیتلر پس از سال‌ها بعد از جنگ به گوش دنیا رسید و دیکر کار از کار گذشته بود. اما فرض کنید همان زمان یک عکس از آن اردوگاه در اینترنت منتشر می‌شد. وضعیت سیر متفاوت‌تری داشت.

وظیفه اولیه شبکه‌‌ی ارتباطاتِ جهانی همین بود. اطلاع‌رسانی‌. اینترنت آمد تا جهان در بی‌خبری نباشد و در سریع‌ترین حالتِ ممکن روایت‌ها را جمع کند و پیام‌رسانِ نقاط مختلف جهان به هم باشد. اینترنت در آغاز برای تحققِ یک اُتوپیا همگانی شد. تعریفِ روی کاغذ از شبکه‌ی ارتباط جهانی این را نشان می‌داد که وای‌فای قرار بود به مثابه‌ی یک “آرمانشهرِ همگانی” عمل کند. وعده‌ی ظهورش همین بود. آرمانشهری که مرجعِ دانش همگانی باشد و منبعی برایِ اتصالِ سریع و سراسری در جهانی که روز به روز به سمت مدرنیته حرکت می‌کرد. اما مهم ترین وعده‌ی ظهور اینترنت که او را به یک آرمانشهرِ واقعی تبدیل کرد چیزی فرایِ این بود. “حرکت به سمتِ دموکراسیِ جهانی!” اینترنت هرچند ناخواسته و غیرمرتبط با اهداف سازندگانِ آن، فضایی باز و آزاد را برای ارتباط و گفت‌وگویی بدون مرز ترسیم کرد که فراسویِ تمام سانسورهایِ دولتی و حزبی بود. فضایی که تحققِ همان آرمانشهر بود و با تشکیل شبکه‌های اجتماعی و در ابتدای آن‌ها یاهومسنجر، رنگ و بوی حقیقی‌تری به خود گرفت. اینترنت اینگونه ظهور کرد. اما کمی که جلوتر حرکت کنیم، به یک سوال مهم میرسیم. آیا اینترنت به تمام وعده‌هایش عمل کرد و همان لقمه‌ی چرب و شیرینی را که گفته بود در دهان جهان گذاشت؟

سوم. کدام آرمانشهر؟

زمان را که کمی جلو بزنیم به یک خط تاریخی از اینترنت می‌رسیم که اصلا به وعده‌‌های چرب و شیرینِ ظهورش نزدیک نیست. خط تاریخی‌ای که نشان می‌دهد اینترنت که قرار بود روزنه‌ای برای ورود به آرمانشهرِ همگانی و بدون نقص و دور از سانسور باشد، خودش تبدیل به اهرمِ فشار شد. در سه ماه اخیر بین تمام اخبار جهان، دو خبر بود که وحشت به دل جامعه جهانی انداخت و نمادِ تبعیض و زیر سوال بردنِ حقوق انسانی شد. دو خبر که با فاصله‌ای تقریباً یک‌ماهه، حاکی از قطع شدن سراسری اینترنت و شبکه ارتباط جهانی در افغانستان و سپس نوار غزه بودند. افکار عمومی با این دو خبر به معنای واقعی کلمه جریحه‌دار شد. چرا؟ چون قطع شدن سراسری اینترنت و آنتن در جهانی که تبدیل به یک دهکده‌ی آنلاین شده خبر بدتری‌ست تا قحطی و نبود آب غذا و از بین رفتن فاضلابِ شهری در یک منطقه‌ی جنگی! از آن رو که امروز وقتی اینترنت نباشد سلاخ‌ها راحت‌تر کار خود را انجام می‌دهند. آن‌ها می‌توانند با یک شب قطعیِ اینترنت منطقه جنگی را به اندازه یک سال بمباران کنند و تاق و توقِ ترقه‌هایشان به گوش نهایتاً همسایه‌هایشان برسد و هیچکس از جنایات انجام گرفته خبردار نشود.

چون روایت تولید نمی‌شود. چون اینترنت نیست و اینترنت در همین خط تاریخی از آرمان‌شهرِ عدلِ جهانی به یک اهرم فشار در شرایط جنگی تبدیل می‌شود. اینترنت آمده بود تا محدودیت‌ها را بردارد و تحریم‌ها را با مصالحه به پایان برساند اما خود ابزاری برای تحریم جدیدی به نام فیلترینگ می‌شود و دسترسی آنلاین یک جامعه را نسبت به جوامع دیگر دچار تبعیض می‌کند. بله دوستانم. درست فهمیدید. آرمانشهری در کار نیست. اینترنت در عصر حاضر فقط یک برگ بنده است در دست صاحبان قدرت و اهرم فشاری در دست صاحبانِ گلوله. جامِ زهری‌ست که سرمایه‌دارانِ دیجیتال به نامِ شربتِ مدرنیته به کامِ جهان ریختند. البته برای لاپوشانیِ این جنگ سایبری تلاش‌هلی بسیاری هم کردند. صاحبان سرمایه‌ی هنگفتِ دیجیتال با آپدیت کردن مداوم اینترنت و گسترش حوزه‌های تحت نفوذ آن که بزرگ‌ترین‌شان هوش مصنوعی است سعی کردند آن خیال خام ارمانشهری را همچنان در ذهن مصرف‌کننده تر و تازه نگه دارند‌. تا حد زیادی هم موفق بودند. سبک زندگی و فطرت انسان را در خدمت تکنولوژی قرار دادند و با فیلترینگ آن‌ها را سرکوب و تحقیر کردند. اما ما که غریبه نیستیم. ما هم مثل بسیاری از کشورها و آدم‌های دنیا از این غولِ جادوییِ فرشته‌نما نارو خوردیم. و شاید برای مهار آن در عصر حاضر همین کافی باشد که گولِ لباسِ صورتی‌اش را نخوریم

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا