فراز و فرود کلیشه های جنسیتی در انیمیشن های والت دیزنی- بخش دوم
همانطور که در یادداشت قبل توضیح داده شد، استراتژی دیزنی در گذشته مبنی بر بازنمایی دختران به عنوان اشخاصی منفعل بوده است. تنها برگ برنده آن ها زیبایی خیره کننده شان بود. اوج خوشبختی برای دختران پیدا کردن شاهزاده ای همه چیز تمام بوده است که آن ها را از چنگ تمام مصیبت ها و شخصیت های منفی رها کند.
اقتدار دخترانه؛ استراتژی جدید والت دیزنی
در حال حاضر اما رویکرد دیزنی کاملا متفاوت از گذشته شده است به شکلی که زنان، قهرمان اصلی داستان هستند. در انیمیشن های جدید، زنان برای نجات دنیا و شکست دادن شخصیت های منفی نیازی به یک مرد، ازدواج و لباس عروس سفید ندارند و در نقطه پایانی داستان می توانند کنار خانواده خود خوشحال و خوشبخت زندگی کنند که مثال بارز آن انیمیشن هایی چون موآنا، فروزن و… می باشد.
انیمیشن فروزن یکی از نمونههای موفق تغییر رویهی دیزنی است. در این انیمیشن به جای پرنسسی که در زندگیاش هیچ هدفی جز به دست آوردن دل شاهزاده ندارد، با دخترانی روبهرو میشویم که با کار و تلاش موانع را از سر راه برمیدارند و برای خودشان شخصیت مستقلی تعریف میکنند. فروزن با تکنیک قوی و نمایش عشق خواهرانه خیلی زود به یک پدیده تبدیل شد. این انیمیشن به کودکان یاد میدهد که انسان ها میتوانند مستقل باشد و در عین حال گاهی همه حمایتی که یک نفر لازم دارد میتواند از سمت خانوادهاش تامین شود و الزاما موفقیت یک دختر در گرو ازدواج و پیدا کردن شاهزاده ای سوار بر اسب سفید نیست.
لذا همانطور که در انیمیشن فروزن دیده می شود یکی از دو خواهر با مردی کاملا معمولی که اتفاقا از لحاظ طبقه اجتماعی پایین تر از اوست همراه میشود و نقطه پایانی داستان نمایانگر عشق خواهرانه است که با انیمیشن های گذشته ی دیزنی متفاوت می باشد. بنا براین، انیمیشن هایی از این قبیل کلیشه های رایج گذشته را بر هم می زنند و تصویری جدید از دختری قدرتمند را برای کودکان و نوجوانان بازنمایی می کند.
البته نباید این نکته را فراموش کرد که در انیمیشن فروزن نیز زیبایی همچنان به عنوان یکی از عناصر مهم و حیاتی در کنار تمام عناصر دیگر وجود دارد اما دست کم مدار داستان حول محور خوشبخت شدن معجزه آسای یک دختر توسط یک شاهزاده سوار بر اسب سفید نمی چرخد بلکه این نکته که خوشبختی ساختنی است و برای رسیدن به آن باید تلاش کرد مورد توجه قرار گرفته است و شخصیت دختران با گذشته از این حیث بسیار متفاوت است. لازم به ذکر است دیزنی اخیرا در یکی از جدید ترین محصولات خود این کلیشه یعنی زیبایی منحصر به فرد شخصیت اول دختر داستان را هم از میان برداشته است. در انیمیشنی به نام افسون، دختری به تصویر کشیده شده است که کاملا معمولی است بنا بر این انمیشن افسون نیز در رسته آثاری که در ستایش معمولی و واقعی بودن است، قرار گرفته می گیرد.
آیا تمام آثار دیزنی می توانند منبعی مناسب برای تغذیه فرهنگی باشند؟
بسیاری از دختربچههای اطراف ما دوست دارند در دنیای فانتزی پرنسسهای دیزنی زندگی و با آنها رفاقت کنند و احتمالا خودمان هم در دوران کودکی همین رویا را در سر میپروراندیم. اما هر چه قدر زمان میگذرد متوجه میشویم دنیای واقعی تفاوتهای اساسی با تصوراتمان دارد و با فرمول رایج دیزنی نمیتوان زندگی کرد؛ پس یا مجبوریم رویکردمان را واقعبینانهتر کنیم و یا به همان رویهی اشتباه ادامه دهیم و طبیعتا آسیبهای ناشی از آن را هم به جان بخریم.
اینکه موقعیت زنان در این سطح تغییر پیدا کرده و کلیشه های سنتی در انیمیشن ها تقریبا درحال از بین رفتن است، خود میتواند قدم مثبت و رو به جلویی باشد. این مسئله برای ما اهمیت دارد، چون آنچه از شخصیت های قهرمان در محصولات رسانهای کودکان و نوجوانان بازنمایی میشود، تصویر کودکان و نوجوانان را از آنچه قرار است در زندگی برایشان به وقوع بپیوندد، شکل میدهد. آنها مدل به تصویر کشیدهشده تمام و کمال ذهنیشان را تقلید میکنند یا حتی منتظر آن میمانند بنا براین، این جریان بسیار حیاتی است که کودکان و نوجوانان ما دقیقا از چه منبعی تغذیه می شوند تا همان را در بزرگسالی الگو قرار دهند.