نسل جدید شبکههای اجتماعی : نهچندان اجتماعی!
شبکههای اجتماعی بزرگ در آغاز کار وسیلهای برای ارتباط آدمها با یکدیگر بودند. اما اکنون بهجای اینکه رابطهی دوستان و آشنایان را برقرار نگه دارند، بین افراد و برندها رابطه برقرار میکنند. معنی این تغییر برای کاربران این است که دیگر همهی وقتشان را در یک یا چند شبکهی اجتماعی بزرگ نگذرانند؛ پس کمکم نوبت ظهور نسل جدید شبکههای اجتماعی رسیده است. برایان چن (Brian X. Chen) که در حوزهی فناوری دستبهقلم است، در نوشتهی خود ویژگیهای نسل جدید شبکههای اجتماعی را معرفی میکند. دیگر قرار نیست که شبکههای اجتماعی بزرگی وجود داشته باشند که همگان بیشتر وقت خودشان را آنجا بگذرانند. همانطور که هویت انسانها چندپاره است، هر قسمی از هویت انسان اجتماع خاص خودش را میطلبد؛ بنابراین با شبکههای اجتماعیای مواجه خواهیم بود که کوچک، محدود و متمرکز باشند.
تقریباً دو دههی پیش بود که وبگاه فیسبوک در میان دانشجویان دانشگاهها بهشدت گسترش یافت تا از طریق آن با هم در ارتباط بمانند. سپس نوبت به توییتر رسید؛ جایی که آدمها در مورد اینکه صبحانه چه خوردند، مطلب میگذاشتند. پس از آن اینستاگرام آمد؛ فضایی برای اینکه دوستان تصاویرشان را به اشتراک بگذارند تا لحظهبهلحظه از زندگی یکدیگر خبر داشته باشند. شبکههای اجتماعی که
اما الان محتواهای اینستاگرام و فیسبوک پر از تبلیغات و مطالب تحت حمایت مالی است. تیکتاک و اسنپچت انباشته از ویدئوهای اینفلوئنسرهایی است که مشغول تبلیغ مایع ظرفشویی و اپلیکیشنهای دوستیابیاند. بهزودی در توییتر نیز توییتهایی بیشتر جلوی چشم قرار میگیرند که مال مشترکینی باشند که پول در معرض دید بودن و امتیازات دیگر را میپردازند.
شبکههای اجتماعی دارند از خیلی جهات اجتماعی بودنشان را از دست میدهند. در طی این سالها هرچه وبگاههای شاخص «تجاریتر» شدهاند، آن دسته از مطالبی که آدمها با آنها دوستان و خانوادهشان را از زندگیهایشان باخبر میکردند، سختتر به چشم میآیند. الان کاربران اینستاگرام، فیسبوک، تیکتاک، توییتر و اسنپچت اغلب بهجای عکسها و پیامهای خویشاوندان و دوستانشان از تعطیلات و ضیافتهای تجملاتیشان، محتواهای حرفهای تولیدیِ برندها، اینفلوئنسرها و کسانی را میبینند که برای قرارگرفتن در این جایگاه پول میدهند.
این تغییر روی شرکتهای بزرگ شبکههای اجتماعی و کیفیت تعامل آدمها با هم در فضای مجازی اثراتی میگذارد. اما علاوهبرآن، به سؤالاتی در باب یک انگارهی اساسی، یعنی «سکوی برخط» دامن میزند. سالها پندار داشتن یک سکو (platform) حاکم محض این عرصه بود: یک وبگاه چندمنظوره برای عموم افراد که بیشتر وقتشان را آنجا بگذرانند. اما از وقتی اولویت شبکههای اجتماعی این شد که بهجای برقراری رابطه میان آدمها و دیگر آدمها، آنها را به برندها وصل کنند، بعضی از کاربران شروع به گشتن به دنبال وبگاهها و اپلیکیشنهایی اجتماعمحور کردند که مختص سرگرمیها و مسائل معین باشند.
زیزی پاپاچریسی استاد رشتهی ارتباطات دانشگاه ایلینوی شیکاگو و مدرس کلاسهای درس شبکههای اجتماعی است؛ او میگوید: «عمر سکوهای مطابق تصور قدیمی ما، به سر رسیده است؛ آنها فایدهشان را ازدستدادهاند.»
این تغییر کمک میکند تا توضیح دهیم که چرا در حال حاضر بعضی از شرکتهای شبکههای اجتماعی مشغول امتحان کردن روشهای جدید کاسبی هستند؛ شرکتهایی که هنوز هم میلیاردها کاربر دارند و هم میلیاردها دلار درآمد کسب میکنند. توییتر که مال ایلان ماسک است، به افراد و برندها فشار میآورد تا ماهانه ۸ تا ۱۰۰۰ دلار بپردازند و به مشترکین توییتر تبدیل شوند. متا، یعنی شرکت اصلی فیسبوک و اینستاگرام در حال پا نهادن به جهان سهبعدی برخطِ معروف به متاورس است.
معنی این تغییر برای کاربران این است که دیگر همهی وقتشان را در یک یا چند شبکهی اجتماعی بزرگ نگذرانند. برخی از آنها جذب وبگاههای کوچکتر و متمرکزتر شدهاند. یکی از این سایتها مستدان (Mastodon) است که در حقیقت همتای توییتر است؛ انگار توییتر را به اجتماعات مختلف تقسیم کرده باشند. یکی دیگر از آنها، نکستدور (Nextdoor) است؛ شبکهای اجتماعی برای هممحلهایها تا در مورد دغدغههای روزمره مثل چاله چولههای آسفالت محله، با یکدیگر همدردی کنند. اپلیکیشنهایی مثل تروث سوشال (Truth Social) نیز از این دست هستند. این اپلیکیشن را رئیس جمهور سابق آمریکا، دونالد ترامپ، کلید زد که آن را به عنوان یک شبکهی اجتماعی برای محافظهکاران قلمداد میکنند.
ایتن زاکرمن استاد سیاستگذاری عمومی دانشگاه ماساچوست آمهرست است؛ او میگوید: «موضوع این نیست که تنها یک شبکه را انتخاب کنیم تا بر همهی شبکهها حاکم بشود؛ انجام این کار منطق احمقانهی سیلیکونولی است. شما در آینده عضو چندین اجتماع مختلف هستید؛ چون هویت ما انسانها اینگونه است.»
توییتر که به طور خودکار به پرسشهای رسانهها با شکلک (emoji) مدفوع پاسخ میدهد ، در مورد تحول شبکههای اجتماعی نظری نداد. متا از نظر دادن خودداری کرد و تیکتاک به درخواست ما برای اظهارنظر پاسخ منفی داد. اسنپ، شرکت سازندهی اسنپچت، گفت که گرچه اپلیکیشن آن تحول پیدا کرده است، ولی همچنان کارکرد اصلی اسنپچت، برقراری ارتباط آدمها با دوستان و خانوادهشان است.
بعضی از اشخاص نامدار عرصهی شبکههای اجتماعی سالها پیش، رویآوردن به شبکههای کوچکتر و متمرکزتر را پیشبینی کرده بودند؛ مثل مدیرعامل متا، مارک زاکربرگ و یکی از بنیانگذاران توییتر، جک دورسی .
زاکربرگ سال ۲۰۱۹ (۱۳۹۸) در یکی از مطالب فیسبوکش نوشت که پیام خصوصی دادن و تشکیل گروههای کوچک دو تا از عرصههای ارتباطات آنلاین هستند که سریعترین رشد را به خود اختصاص دادهاند. دورسی که سال ۲۰۲۱ (۱۴۰۰) از سمت مدیر عامل اجرایی توییتر کنارهگیری کرد، تمام تلاش خود را میکند تا به آنچه به اصطلاح به آن شبکههای اجتماعی غیر متمرکز میگویند، دست یابد؛ شبکههای اجتماعیای که امکان این را برای افراد فراهم میکنند که محتواهایی را که میبینند و اجتماعاتی را که مشغولشان میشوند، تحت تسلط خود داشته باشند. اخیراً او در نوستر (Nostr) مطلب میگذارد؛ یک شبکهی اجتماعی که بر همین اساس ساخته شده است.
فناوران و دانشگاهیان نیز در سال اخیر بر شبکههای اجتماعی کوچکتر متمرکز شدهاند. زاکرمن و دیگر همکاران دانشگاهیاش ماه اخیر [فروردین ۱۴۰۲] مقالهای با این عنوان منتشر کردند: «صندلی سهپایه: بیانیهای برای اینترنتی کوچکتر و متراکمتر» و در آن تشریح کردند که چگونه در آینده شرکتها میتوانند شبکههای کوچک را با هزینهی کم تأسیس کنند.
علاوه بر این، آنها پیشنهاد دادند تا اپلیکیشنی ساخته شود که در اصل بهمثابهی یک چاقوی همهکاره از شبکههای اجتماعی، امکان این را برای افراد فراهم کند تا میان وبگاههایی که استفاده میکنند، جابهجا شوند؛ وبگاههایی مثل توییتر، مستدان، ردیت یا شبکههای اجتماعی کوچکتر. قرار است یک اپلیکیشن با این اوصاف ماه آینده [اردیبهشت ۱۴۰۲] منتشر شود؛ نام آن گوبو (Gobo) و ساختهی آزمایشگاه رسانهی دانشگاه امآیتی (MIT) و دانشگاه ماساچوست آمهرست است.
قسمت سخت کار برای کاربران پیداکردن شبکههای کوچک جدیدتر است، چون این شبکهها مشهور نیستند. اما معمولاً شبکههای اجتماعی گستردهتری مثل مستدان و ردیت، بهعنوان دروازهی ورود به اجتماعات کوچکتر عمل میکنند؛ مثلاً وقتی افراد در مستدان ثبتنام میکنند، میتوانند دست به انتخاب یک کارساز (server) از میان یک فهرست دامنهدار بزنند که متضمن کارسازهای مربوط به بازی، غذا و فعالیتهای اجتماعی است.
مدیرعامل مستدان، یوجن راچکو (Eugen Rochko) اعلام کرد که کاربران ماهانه بیش از یک میلیارد مطلب در اجتماعهای مستدان گذاشتهاند و هیچ الگوریتم یا تبلیغاتی وجود ندارد که در محتواهای عرضه شده به افراد دستکاری کند.
یکی از مزیتهای بزرگ شبکههای اجتماعی کوچک این است که انجمنهایی برای اجتماعهای خاص میسازند؛ اجتماعهایی که مطرود هستند. اهواء که سال ۲۰۱۱ ایجاد شد، یک شبکهی اجتماعی برای گروههای همجنسگرا در کشورهای حوزهی خلیج فارس است که همجنسبازی در آنها غیرمجاز قلمداد میشود. شبکههای اجتماعی کوچک دیگری نیز هستند که بر علاقههای خاص متمرکز شدهاند؛ مثلاً لترباکسد (Letterboxd) اپلیکیشنی برای علاقهمندان به فیلم است تا نظراتشان نسبت به فیلمها را به اشتراک بگذارند.
همچنین اجتماعات کوچکتر میتوانند مقداری از فشار اجتماعیای که روی استفاده از شبکههای اجتماعی است، بکاهند؛ بهخصوص فشاری که روی جوانترها هست. در دهههای اخیر ماجراهایی در مورد این مطرح شده است که نوجوانان برای پایبندی به تصورات ناشی از دیدن تصاویر «بیعیب اینستاگرام» و تماشای ویدئوهای تیکتاک، دچار اختلال تغذیه شدهاند؛ این ماجراها شامل جلسات استماع کنگرهی آمریکا دربارهی خطرات شبکههای اجتماعی هم میشود.
متخصصان میگویند تصور اینکه ممکن است شبکهی اجتماعیای بیاید که تنها اپلیکیشن همهی افراد بشود، غیرواقعبینانه است. وقتی جوانان امتحانکردن یک شبکهی اجتماعی را تمام میکنند، به سراغ یکی دیگر میروند؛ مثل بیریل (BeReal)، اپلیکیشنی برای بهاشتراکگذاری تصاویر که سال گذشته میان نوجوانان پرطرفدار بود، ولی الان خیلی سریع دارد میلیونها کاربر فعال را از دست میدهد.
پاپاچریسی [دربارهی اقبال افراد به تنها یک شبکهی اجتماعی] میگوید: «قرار نیست افراد با دیدن اولین سکوی پر زرقوبرقی که پدیدار شود، تحتتأثیر قرار گیرند.»
او این را اضافه میکند که هویتهای برخط افراد میان وبگاههای متعدد بهشدت تجزیه میشود. برای صحبتکردن در مورد دستاوردهای کاری میتوان به سراغ لینکدین (LinkedIn) رفت؛ برای بازیهای ویدئویی و بازیکردن با رفقای گیمرتان، دیسکورد (Discord) را دارید و برای بحث در مورد خبرنامهها، آرتیفکت (Artifact) هست.
پاپاچریسی میگوید: «آنچه موردعلاقهی ماست، گروههایی کوچک از انسانهایی هستند که در مورد موضوعاتی معین با هم ارتباط برقرار میکنند.»
شبکههای کوچک بیشتر در راه هستند. سال گذشته دانشگاه هاروارد طرحی تحقیقاتی مختص راهاندازی مجدد شبکههای اجتماعی را آغاز کرد؛ همان دانشگاهی که مارک زاکربرگ بهعنوان دانشجو فیسبوک را در آن تأسیس کرد. این طرح به دانشجویان و دیگر افراد کمک میکند تا باهم شبکههای جدید را بسازند و امتحان کنند.
یکی از اپلیکیشنهایی که در این طرح شکل ساخته شده است، ماینس (Minus) است؛ این اپلیکیشن به کاربران اجازهی این را میدهد که در طول زندگی فقط ۱۰۰ مطلب در تایملاینشان منتشر کنند. ایدهی سازندهها این است که به افراد این احساس را منتقل کنند که در محیطی با هم ارتباط دارند که وقتی که با هم میگذرانند، در آن محیط بهمثابهی سرمایهای ارزشمند و محدود تلقی میشود؛ برخلاف شبکههای اجتماعی مرسوم مثل فیسبوک و توییتر که از رابط نَوَردیدنی (scrolling interface) استفاده میکنند تا کاربران را تا جای ممکن مشغول نگه دارند.
جاناتان زیترین استاد علم حقوق و علم رایانهی دانشگاه هاروارد است که این طرح پژوهشی را کلید زد؛ او میگوید: «این طرح مانند صحنهای برای آزمودنِ هنرهای اجرایی است؛ از جنس چیزهایی است که در همان لحظهای که به آن توجه میکنید، [میدانید] دیگر لزومی ندارد به همان شکل انجام گیرد.»