روانشناسان مجازی، پایهگذاران نظام اخلاقی اختصاصی خود در شبکههای اجتماعی
دورهی همهگیری کرونا باعث شد تا علاوه بر افزایش مشکلات مربوط به سلامت روان افراد، مثل افسردگی و اضطراب، حجم انبوهی از محتواها در شبکههای اجتماعی تولید شود و به مخاطب عرضه گردد. استقبال مخاطبان نشان میدهد که نهادهای رسمی نتوانستهاند از عهدهی رفع نیاز افراد در این زمینه بربیایند. ازآنجاکه این محتواها با سلامت روانی افراد سروکار دارد، بسیار مهم است که اطلاعات عرضهشده، توصیهها و بیان علایم و شیوههای درمان بیماریها از منابع معتبر نشئت بگیرند. اما بسیاری از تولیدکنندگان، نه آموزش رسمی دیدهاند و نه متخصص هستند. تیتوم هانتر، نویسندهی عرصهی تأثیرات فناوری بر زندگی و از خبرنگاران قدیمی واشنگتنپست است. او در نوشتهی خود به سراغ ابعاد مختلف این موضوع رفته و نشان داده است که محتواهای تولیدی، نظام اخلاقی و رفتاری اختصاصی تولیدکنندگان را بازتاب میدهد و درعینحال، کسی مسئولیت نادرستی اطلاعات عرضهشده را نمیپذیرد.
ایسی مولونی[۱] در دوازدهسالگی برای دریافت مشاوره در سرویس ملی سلامت انگلیس ثبتنام کرد؛ او چهار سال در صف انتظار بود.
مولونی الان ۱۷ساله است و در لندن زندگی میکند؛ او میگوید که در همان زمان، شبکههای اجتماعی به او کمک کردند که کمتر احساس تنهایی بکند. همزمان با همهگیری کرونا که او را از دوستانی که در زندگی واقعی داشت جدا کرد، مولونی بهصورت برخط با آدمها ارتباط برقرار کرد و بعد از مدتی، تولید محتواهای اختصاصی خودش را آغاز نمود. اکنون او در تیکتاک ۹/۵ میلیون دنبالکننده و انبوهی ویدئو دارد؛ حدود ۸۵ درصد دنبالکنندگان، دختران جوان ۱۴ تا ۱۸ساله هستند و موضوع ویدئوها دوستی، روابط اجتماعی و سلامت روانی است.
بعضی از کلیپهای او عامیانهاند، مانند شعر کوتاهی در مورد رابطهی میان بیماران روانی و ماکارونی؛ اما بعضی دیگر به تشخیص بیماریهای جدی میپردازند، مثل «علائم نشاندهندهی احتمال ابتلا به اختلال شخصیت مرزی»، یا بیپیدی (BPD).[۲] گاهی اوقات افراد از او درخواست میکنند تا به وضعیت روانی خاصی بپردازد؛ او سعیش را میکند تا حداقل یک هفته در مورد آن تحقیق کند، تارنماها و تالارهای گفتگو را بررسی نماید و با پیام خصوصی دادن به افرادی که توانایی تشخیص آن بیماری را دارند، با این افراد مصاحبه کند. او برای سلب مسئولیت، این ملاحظه را هم اضافه میکند: «چگونگی درگیری افراد با [حملات عصبی] متفاوت است و همه یکجور آن را تجربه نمیکنند.»
مولونی هیچ آموزش رسمیای ندیده است و اغلب در مورد احساساتی صحبت میکند که تا حدی عمومیاند؛ مثل اضطراب و افسردگی. گاهوبیگاه، نظردهندگان او را به این متهم میکنند که «صرف نوجوانی» را بیماری میانگارد یا افراد را به این ترغیب میکند که دست به تشخیص بیماری بدون رجوع به متخصص بزنند.
اطلاعات مربوط به سلامت روانی و درمان آن در دنیای واقعی بهراحتی در دسترس نیست. انجمن روانشناسی آمریکا[۳] میگوید در آمریکا از هر سه شهرستان، در یکی حتی یک روانشناس که مجوز داشته باشد، پیدا نمیشود. آمریکاییها نیز میگویند که هزینه، مانع اصلی دنبالِ امداد رفتن برای سلامت روانی است. منتها نکتههایی در مورد سلامت روانی در جایجای اینترنت یافت میشود. شرکت تحلیل دادههای اسپرات سوشال (Sprout Social) میگوید ویدئوهای تیکتاک که در برنگاشتشان (caption) تگ سلامت روانی دارند، بیش از ۹/۴۳ میلیون بازدید داشتهاند، و منشن کردن سلامت روانی در شبکههای اجتماعی سالبهسال افزایش مییابد.
محبوبیت در حال افزایشِ این موضوع نشان میدهد که تولیدکنندگان محتواهای سلامت روانی دارند یکی از خلأهای عرصهی خدمات درمانی را پر میکنند؛ ولی منتقدان میگویند که اپلیکیشنهای شبکههای اجتماعی برای این طراحی نشدهاند که اطلاعات دقیق و مفید را در اولویت قرار دهند و محتوایی ارجحیت دارد که بیشترین توجه را به خود جلب کند. جوانان میتوانند ببینند که مهمترین درگیریهایشان خوراک تبلیغکنندهها و خودنمایان میشود. تولیدکنندگان محتواهای سلامت روانی مشغول تعریف نظام اخلاقی و رفتاری خودشان هستند، و درعینحال حتی برای افراد حرفهایِ دارای مجوز، هیچ برنامهای برای دخالت در این موضوع وجود ندارد.
مولونی میگوید: «من نمیخواهم به هیچکس مشاورهی اشتباه بدهم. بعضیها [بعضی از دنبالکنندهها] را دیدهام که بلافاصله زدهاند زیر گریه و تشکرکردن و امثال اینها. شاید توصیههای من کوچک به نظر بیاید، ولی برای یک نفر میتواند تأثیر واقعاً بزرگی داشته باشد.»
با افزایش شدید نرخ افسردگی و اضطراب در دوران همهگیری کرونا و کاهش تدریجی امکان دسترسی به درمان، تولیدکنندگان محتوا گسترهای از محتواها را در شبکههای اجتماعی به اشتراک گذاشتند؛ مثل روایتهایی از زندگی خودشان که درگیر بیماری روانی هستند و ویدئوهایی که علایم اختلال دوقطبی[۴] را فهرستوار عنوان میکنند. در نتیجه، در بسیاری از موارد، تعداد دنبالکنندههای آنها بهسرعت افزایش پیدا کرد.
هم تولیدکنندهها و هم بازدیدکنندهها میگویند که این محتواها مفید است. علاوه بر این، آنها تأیید میکنند که پذیرش مشتاقانهی آنها مخاطراتی نیز دارد؛ مثل دریافت اطلاعات نادرست و تشخیص خطرناک بیماری بدون رجوع به متخصص. بعضی از حسابهای خیلی معروف به خاطر به اشتراکگذاشتن توصیههایی که خیلی از حرفهایها قبول ندارند، مورد انتقاد قرار گرفتهاند. بسیاری از تولیدکنندگان دوره یا کتاب به فروش میگذارند یا وارد شراکتهای تبلیغاتی میشوند و پای تعارض منافع را به میان میکشانند. تولیدکنندهها میگویند که بیشتر محتواهای برخط صرفاً به مخاطبان همان چیزهایی را میگوید که میخواهند بشنوند. وضعیتهایی که به نسبت نادر هستند، مثل اختلال شخصیت خودشیفته[۵]، بیش از معمول توجهها را به خود جلب میکنند و نظردهندهها با این محتواها به تشخیص بیماری افرادی که چندان از آنان خوششان نمیآید، مشغول میشوند. علاوه بر این، کسانی که از این نوع محتواها خوششان بیاید، به خاطر الگوریتمها بیشتر آنها را میبینند.
گاهی اوقات تولیدکنندهها میبینند که مشغول دستوپنجه نرم کردن با سیلی از پیامهای دنبالکنندههایشان هستند یا بهسختی درگیرِ مهارِ برداشتهای مخاطبانشان از محتواها شدهاند.
رین فیشر کوان[۶] در تیکتاک ۲۲۵ هزار دنبالکننده دارد و با آنان بیپرده در مورد تجربیاتش از مبارزه با بیماری روانی صحبت میکند؛ او میگوید: «اینکه میبینم گرفتار این شدهام که افراد من را کالا و وسیلهای برای تعریف «بیماری روانی» در نظر میگیرند، قطعاً غیرعادی است؛ اینکه الگوریتمهایی که افراد را به این سمت هدایت میکند، تا حدی مرا بلعیدهاند، نیز همینطور. قطعاً تلاش همهجانبهای وجود دارد که واقعاً قصد دارد بیماریهای روانی را به سرمایه تبدیل کند؛ بهخصوص در مورد بیماریهای روانی دختران جوان. در حال حاضر این موضوع یک کالای تجاری بازارپسند است.»
رواندرمانها میگویند با اینکه بعضی سازمانهای حرفهای، مثل انجمن مشاورهی آمریکا[۷]، یک سری رهنمودها برای شبکههای اجتماعی ارائه میدهند، ولی آنها یا فهم درستی از تقاضا در اقتصاد تولیدکنندهها ندارند یا آن را نادیده میگیرند. از طرف دیگر، غیر حرفهایها امکان این را دارند که با کمترین پیامد، تقریباً هرچه میخواهند بگویند. تولیدکنندهها میگویند که افراد جوان همیشه نمیتوانند متخصصان را از افراد هرکاره تمییز دهند.
صدف صدیقی از تولیدکنندههای محتوا در اینستاگرام است و مجوز رواندرمانی دارد. او میگوید: «حتی اگر رواندرمان خودش در شبکههای اجتماعی نباشد، مراجعانش هستند و آنها از چیزهایی که در شبکههای اجتماعی میبینند، تأثیر میپذیرند و این تأثیرات را مستقیم به جلسات درمان میآورند.»
تولیدکنندههای محتوا: «آموزش گرانقدر است؛ تجربه نیز همینطور.»
بسیاری از تولیدکنندهها متخصص نیستند؛ خیلیها میگویند متخصصان قبلاً آنها را مردود کردهاند.
صندوق پیامهای (inbox) فیشر کوان لبریز از انواع سؤالاتی است که آدم، نیمهشب درگوشی از بهترین دوستش میپرسد؛ مثلاً: «معنیِ این احساسات ناگواری که دارم، افسردگی است؟» «رابطهی جنسی غیرعادیای که داشتم، نشان میدهد دچار انحراف جنسی هستم؟»
فیشر کوان، این نویسندهی ۲۱ساله و ناقد فرهنگی، میگوید که اگر سؤالی که از او میپرسند به چیزی که او تجربه کرده است، ربطی داشته باشد، احتمالاً جواب میدهد؛ در غیر این صورت، پیامها بیجواب میمانند. گاهوبیگاه، افرادی به او پیام میدهند و میگویند که به خودکشی فکر میکنند؛ او میگوید که آنها را بهسوی منابع تخصصی هدایت میکند. منتها او میگوید دانستن اینکه ممکن است کمکی را که به آن نیاز دارند، در زندگی واقعی پیدا نکنند، برایش دردناک است.
او میگوید: «بهخاطر ضعف نهادی موجود، اساساً از اینکه به افراد بگویم که خودشان را به دست نهادها بسپارند، احساس آرامش نمیکنم؛ ولی از سکوهای سرمایهدارانهای که افراد در آنها خودشان را بهعنوان متخصص عرضه میکنند و توصیههایی ارائه میدهند که میتواند سرانجام بسیار سطحینگرانه باشد هم بهشدت انتقاد دارم.»
تعیین اینکه چه کسی متخصص بهحساب میآید، همیشه ساده نیست. کلارا کرنیگ[۸] تولیدکنندهی محتوایی است که در اینستاگرام ۱۵۹ هزار دنبالکننده دارد. او در قسمت دربارهی من اینطور نوشته است: «متخصصِ دگرپسندی (people-pleasing)» و میگوید این عنوان را با کسب تجربه به دست آورده است.
کرنیگ میگوید بعد از اینکه برخلاف خواست خانوادهاش، تحصیل مدرک دکتری رؤیاییاش را ترک کرد، یادگیری از روی کتابها و اینترنت در مورد اختلال هموابستگی[۹] (codependency)، روانزخم (trauma) و «دگرپسندی»[۱۰] (people-pleasing) را آغاز نمود. او گفت که اکنون از سلامت خیلی بهتری برخوردار است و محتواهای سلامت روان اختصاصی خودش را تولید میکند؛ مثل « ۵ رفتاری که فکر میکنیم قشنگ هستند، ولی درواقع از دگرپسندی نشأت میگیرند».
او میگوید: «من قصد ندارم که رواندرمانها را بیاعتبار کنم، ولی میخواهم بگویم که راههای دیگری هم برای آموزش افراد و کسب اطلاعات لازم وجود دارد. حتی شاید چیزی تولید کنم که غلط باشد، اما امیدوارم که افراد حاضر در اجتماع من و حتی رواندرمانهایی که هستند، مهربانانه در مورد آن به من تذکر بدهند.»
بعضی از تولیدکنندهها وظیفهی خود میدانند که محتواهای فاقد تکیهگاه پژوهشی را به چالش بکشند. اینا کانفسکی[۱۱]، استاد روانشناسی مدرسهی عالی سن دیگو مسا است که مخاطبان محتواهای تولیدی او در تیکتاک ۱/۱ میلیون نفر هستند. او مکرراً آنچه در ویدئوهایی که تولیدکنندههای دیگر میگذارند، ادعاهای غیرمتعهدانه میداند، رد میکند. بعضی از کسانی که مورد انتقاد او قرار میگیرند، میگویند که کانفسکی از سر تحقیر با آنان حرف میزند، تجربیات آنان را بیاعتبار میسازد و یا مقصود آنان را بد تعبیر میکند.
کانفسکی در این باره میگوید: «خندهدار است که بعضی میگویند: «تو خصومت خودت را منفعلانه ابراز میکنی» و من اینجوریام: «نه؛ من کاملاً آشکارا مخالفتم را ابراز میکنم.» اگر مطلب چرتوپرت گذاشتید، حتماً به شما اعلام میکنم.»
تولیدکنندهها، محتوا را کنترل میکنند، نه برداشت از آن را
تولیدکنندهها خاطرنشان میکنند که تفاوت مهمی میان ارائهی توصیههای درمانی و تولید محتوایی که برای مخاطب ملموس باشد، وجود دارد؛ ولی مرز میان این دو میتواند بهراحتی نامشخص بشود.
صدیقی علاوه بر تولید مطلب برای ۱۲۹ هزار دنبالکنندهاش در اینستاگرام، به درمان مراجعانش با تماس ویدئویی هم میپردازد. معمولاً مراجعان او در طول جلسات مطالب دیگر تولیدکنندههای محتواهای سلامت روانی را به او میفرستند تا در موردش بحث کنند و او به آنان کمک میکند تا آن اطلاعات را ارزیابی کنند و ببینند به کار میآید یا نه.
صدیقی گفت بررسی مطالب مذکور به داشتن گفتگویی خوب و رسیدن به فهم بهتر میانجامد. منتها او نگران این است که بعدازاین الگوریتم افراد را به کدام سمت میرانَد و آیا مخاطبانش فرصت کافی برای تأمل مییابند یا نه. او گفت برای کسانی که فاقد حمایت متخصص در دنیای واقعی هستند، برداشت نادرست از محتواهای سلامت روانی یا بهغلط برچسبزدن بر خودشان یا دیگران، آسان است.
داستی چیپورا[۱۲] تولیدکنندهی ویدئوهایی در مورد بیشفعالی[۱۳] (ADHD) و سلامت روانی در تیکتاک است. او میگوید فکر اینکه افراد ماجراهای خودشان در موضوع سلامت روانی را در یک اپلیکیشن پولساز و تحتتأثیر الگوریتمها کنار ماجراهای یکدیگر میگذارند، ترسناک به نظر میرسد؛ ولی منتقدان نباید اینقدر تند بروند. او میگوید که زیاد نگران تشخیص بیماری بدون رجوع به متخصص نیست؛ چون بهطورکلی افرادی که برای آگاهییافتن از علایم و شیوههای درمان بیماریها در شبکههای اجتماعی گشت میزنند، غیر آدمهایی هستند که از سلامتی کامل برخوردارند؛ از سوی دیگر، حرفهایهای عرصهی بهداشت و درمان از روی عادت، نگرانیهای افراد را مبالغهآمیز میشمارند و شاید هیچوقت کسی بهصورت رسمی بیماری خیلی از افرادی که واقعاً دچار اختلالات هستند، تشخیص ندهد.
چیپورا میگوید: «بهرهمندی از نکات و ترفندها و راهکارهای موجود در مورد بیشفعالی، نیازی به تشخیص متخصص ندارد.»
ندرا گلاور تواب[۱۴]، رواندرمان دارای مجوزی است که در اینستاگرام محتوا تولید میکند و یک و نیم میلیون دنبالکننده دارد. او میگوید که مخاطبان میدانند که باید حواسشان به جوانبِ محتوا باشد و هر چیزی که تولیدکننده به زبان میآورد، حقیقت تلقی نکنند. او گفت که مثل هر بازاری، اینجا هم وظیفهی تصمیمگیری در مورد خریدِ چیزی که تولیدکنندهی خاصی میفروشد، برعهدهی مشتری است.
مسئولیت ارزشیابی محتواهای سلامت روانی بر عهدهی کیست؟
اگر در جهان راهنماییهای برخط سلامت روانی، خطایی اتفاق بیفتد، مسئولیت چندانی متوجه سکوها و تولیدکنندهها نیست.
اینستاگرام ماه ژوئن [۲۰۲۲] برنامهای آزمایشی را به راه انداخت که نام آن، تولیدکنندهی بهزیستی اجتماعی (Well-being Creator Collective) است. اینستاگرام میگوید که این برنامه، تأمین مالی و فراهمکردن آموزش برای حدود ۵۰ تولیدکنندهی محتوای آمریکایی را انجام میدهد و اینگونه به آنان کمک میکند تا محتواهایی در مورد بهزیستی هیجانی[۱۵] (emotional well-being) و خودانگاره[۱۶] (self-image) تولید کنند که «متعهدانه» باشد. اینستاگرام میگوید که هدایت این برنامه را هیئتی از متخصصانِ بیرون از اینستاگرام برعهده دارند.
لیندا چارمرامن[۱۷] پژوهشگر ارشد و مدیر مؤسسهی تحقیقاتی جوانی، رسانه و بهزیستیِ کانون بانوان ولزلی[۱۸] و یکی از اعضای هیئت مذکور است. او میگوید که به نظر میرسد رویهمرفته شرکتکنندگانِ برنامه، فوقالعاده به استفادهی درست از سکوهایشان اهمیت میدهند.
طبق گفتهی یکی از سخنگوهای تیکتاک، این سکو اعلام کرده است که خود را «متعهد میداند که محیطی برای حمایت از کسانی ایجاد کند که میخواهند ماجرای خودشان برای رسیدن به سلامتی را به اشتراک بگذارند؛ از سوی دیگر، اطلاعات غلط و دیگر تخلفها از سیاستهای تیکتاک را نیز از میان بردارد».
سخنگوی تیکتاک در بیانیهای اعلام داشت: «افراد را به این دعوت میکنیم که اگر به کمک نیاز دارند، به دنبال توصیههای درمانی تخصصی بروند.»
جودی میلر[۱۹] از پژوهشگران مدرسهی تعلیموتربیت دانشگاه جانهاپکینز است که روی روابط جوانان، فناوری و اضطراب مطالعه میکند. او میگوید که در حالت آرمانی اپلیکیشنهای شبکههای اجتماعی باید تنها یکی از اجزای مجموعهی منابع سلامت روانی باشند.
او میگوید: «جوانان به منابعی از اطلاعات نیاز دارند که مبتنی مستندات و غیر از اینترنت باشد؛ منابعی که والدین و مدارس در اختیارشان بگذارند.»
معمولاً چنین منابعی موجود نیست؛ بنابراین فیشر کوان میگوید که وظیفهی مصرفکنندههاست که تصمیم بگیرند به چه توصیهی سلامت روانیای اعتماد کنند. فخرفروشانی که خدمات درمانی را عرضه میکنند و مشوقهای عجیبوغریب سکوهای شبکههای اجتماعی، کار را برای او سخت کرده است؛ ولی او فکر میکند که میتواند بهتر شود، دنبالکنندههایش هم همینطور.
فیشر کوان میگوید: «منشأ بهترشدن، خودآگاهی و طلبِ بهترشدن است. گروههای اجتماعی از یک سو میتوانند واقعاً به این امر کمک کنند و از یک سو هم میتوانند واقعاً برای آن مضر باشند.»
[۱] Issey Moloney
[۲] یک بیماری روانی است که با تغییرات شدید خلقی و تغییر در رفتار فرد همراه است و از جمله شایع ترین اختلالات شخصیتی محسوب می شود. در واقع شخصیت این افراد مانند کِش است که بین تنهایی و با دیگران بودن، در حال نوسان است و در روابط بین فردی، عواطف و هویتشان بی ثباتی وجود دارد. م.
[۳] American Psychological Association: بزرگترین سازمان علمی و حرفهای روانشناسان آمریکا. م.
[۴] Bipolar disorder: اختلال دوقطبی یا همان بیماری شیدایی، نوعی اختلال در رفتار و خُلق افراد است که افراد مبتلا، طی دورههایی یا به صورت غیرطبیعی انرژی بسیار بالایی دارند و مستانه شاد هستند، یا به شکلی بسیار غیرعادی ناراحت و دچار افسردگی هستند. م.
[۵] اختلال شخصیت خودشیفته (Narcissistic personality disorder) یک نوع اختلال شخصیتی است؛ افراد مبتلا به آن، خود را بسیار مهم و بزرگ، قدرتمند، لایق و مرکز توجه میپندارند. مشکلات و عواطف و احساسات دیگران برای آنان هیچ اهمیتی ندارد و شدیداً خود را برتر از دیگران می بینند. م.
[۶] Rayne Fisher-Quann
[۷] American Counseling Association: یک سازمان آموزشی، علمی و حرفهای است که اعضایش در مجموعههای متنوع و در ظرفیتهای مختلف خدمت میکنند. م.
[۸] Klara Kernig
[۹] هموابستگی رابطهای نامناسب است که در آن شخص هموابسته، فرد دیگری که معتاد است، یا از سلامت روانی ضعیفی برخوردار است، یا به بلوغ کافی نرسیده، یا مسئولیت پذیر نیست و یا دچار کمکاری است، پشتیبانی میکند و شرایط زندگی را برایش فراهم میسازد. م.
[۱۰] دگرپسندی توصیف شخصیت فردی است که به صورت افراطی نیاز یا خواست به رضایت دیگران دارد و معمولاً به دست آوردن شادی دیگران برای او به قیمت دست کشیدن از نیازها و خواستههایش تمام میشود. م.
[۱۱] Inna Kanevsky
[۱۲] Dusty Chipura
[۱۳] اختلال بیش فعالی و کمتوجهی (ADHD: Attention Deficit/Hyperactivity Disorder) شایع ترین اختلال روانی در کودکان، ناشی از اختلال رشد عصبی است که مبتلایان به آن، علائم مختلفی را نشان میدهند. کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی و کاهش توجه، بیش از حد فعال هستند و قادر به کنترل انگیزههای ناگهانی خود نیستند و یا در توجه کردن و تمرکز مشکل دارند. م.
[۱۴] Nedra Glover Tawwab
[۱۵] بهزیستی هیجانی یا عاطفی، یکی از ابعاد بهزیستی روانشناختی (psychological well-being) است و بنا به یک تعریف، عواطف مثبت و منفی و نسبت میان آنها را نشان میدهد. کسی از نظر بهزیستی عاطفی در وضعیت بهتری قرار دارد که به نسبت هیجانات منفی، از هیجانات مثبت بیشتری برخوردار باشد. م.
[۱۶] تصور فرد از خود. م.
[۱۷] Linda Charmaraman
[۱۸] Youth, Media & Wellbeing Research Lab, Wellesley Centers for Women.
[۱۹] Jodi Miller
منبع اصلی:
https://www.washingtonpost.com/technology/2022/08/29/mental-health-tiktok-instagram