اخبارتکنولوژی و هوش مصنوعی

اینترنت اشیا، احساسات را هم به بازی گرفته است!

سایبرپژوه– از زمانی که اصطلاح اینترنت اشیا به وجود آمد، نظرات بسیار متفاوتی پیرامون آن شکل گرفته است. این فناوری هم‌اکنون در حوزه‌های بسیاری مانند زندگی روزمره مردم، زیرساخت‌های حیاتی و امنیت سایبری نمود پیدا کرده است و پیش‌بینی می‌شود در دهه‌ آینده بیش از ۲۰ میلیارد عدد از این ابزارها در سرتاسر جهان مورد استفاده قرار بگیرد. در دهه آینده وابستگی به اینترنت اشیا به شدت گسترش پیدا کرده و برای مثال ابزارهای پوشیدنی مربوط به تناسب‌اندام و کنترل خواب، به وسیله‌ای ضروری در زندگی مردم  بدل خواهند شد.

دولت‌ها از این فناوری برای رسیدگی به مشکلاتی مانند آموزش و پرورش، محیط‌زیست، درمانی و شخصی در وسعت بسیار بالا استفاده می‌کنند. این موضوع با توجه به این که اینترنت اشیا به سرعت درون خانه‌ها راه پیدا می‌کند، می‌تواند در تقویت سلامت و  بسیاری موارد دیگر کمک کند.

شهرهای هوشمند با سرعت شگفت‌انگیزی با فناوری اینترنت اشیا منطبق خواهند شد. همچنین امنیت سایبری، مرزهای جداکننده موردعلاقه را محو می‌کند. زمانی که فناوری ارتباط دیجیتالی در تمام جنبه‌های زندگی وارد می‌شود، امنیت آن به عنوان بخشی از زندگی در تمام جنبه‌های امنیت ملی و شخصی ظاهر خواهد شد. با وجود اینکه این دنیا مزایای فوق‌العاده‌ای را برای زندگی مردم و پررنگ کردن نقش دولت‌ها ایفا می‌کند، می‌تواند آسیب‌پذیری‌های بزرگ‌تری را نیز برای اینترنت اشیا ایجاد کرده و تأثیرات اساسی در عملکرد دولت و فعالیت‌های جمعی بگذارد.

در حال حاضر پژوهشگران بسیاری از سرتاسر دنیا روی آینده اینترنت اشیا و تأثیر آن در زندگی مردم تحقیق می‌کنند که یکی از این سناریوها اینترنت احساسات نام دارد. در این سناریو مطرح می‌شود داده‌های جمع‌آوری شده توسط ابزارهای مذکور چگونه مورد بهره‌برداری قرار می‌گیرند و یک مجرم  به چه صورت‌هایی می‌تواند از آن‌ها سو استفاده کند.

اینترنت احساسات

در دنیای اینترنت احساسات، حسگرها و تحلیل داده‌های پیشرفته، امکان به‌دست آوردن بینشی عمیق از تجربه‌های عاطفی انسان‌ها را فراهم می‌کنند. ارزیابی مقیاس این نوع بینش، در دهه ۲۰۲۰، بسیار مشکل است.

بزرگ‌ترین دستاوردهای تجاری و غیرتجاری ایجاد این نوع فن‌آوری، آن است که چگونگی احساسات انسان‌ها را اندازه‌گیری می‌کند. این که چگونه ذهن و خاطرات انسان‌ها می‌توانند حالت‌های گوناگونی مانند: عشق، نفرت، حسادت، جاه‌طلبی، تسلط، رقابت و دیگر احساسات را شناسایی و به آن‌ها استناد کنند.

در تقاطع شاخص‌های فیزیکی و اندازه‌گیری امواج مغزی، حسگرهایی زیستی پیدا خواهند شد و در منطقه‌ اینترنت، بزرگ‌ترین رشد را خواهند کرد. در این دنیا، امنیت سایبری و احساسات، ۲ موضوع جدایی‌ناپذیر از یکدیگر هستند. مجرمان سایبری، شرکت‌ها و دولت‌ها، نه‌تنها از مزایای ردیابی احساسات انسان‌ها استفاده می‌کنند؛ بلکه برای نیل به دست‌آوردهای قانونی و غیرقانونی، شروع به دست‌کاری احساسات مردم می‌نمایند.

بیشتر این فناوری‌ها- در اولین نسخه‌های خود- تفاوت نسبتاً کوچکی را به وجود می‌آورند. شمارش قدم‌ها و داده‌ی زمان واقعی ضربان قلب، کنجکاوی بیشتری را ایجاد کرده و (در تئوری) برای بهبود سلامتی آموزنده است؛ اما این امر دیگر ارزش‌ها را با محدودیت مواجه می‌کند. یادآورها و ثبت مدت‌زمان نشستن، ایستادن و سنجش صحبت‌ها، تنها به بهبود شروع مکالمه کمک خواهد کرد نه چیزی بیشتر.

سناریوی اینترنت احساسات، دنیایی را در دهه آینده، به تصویر می‌کشد که در آن، سنجش احساسات به مرکز فن‌آوری اینترنت تبدیل می‌شود. همان‌گونه که تلفن‌های هوشمند، در یک دوره‌ چندساله به ابزاری استاندارد تبدیل شدند، سیستم‌ حسگرهای زیستی، در همه‌جا و در داخل و خارج بدن گسترش می‌یابد.

هم‌اکنون ابزارهای «متریک‌های شخصی» -برای مطالعه و درک روش زندگی-امکان ردیابی الگوهای رفتاری تجربی را می‌دهند. این معیارها، در دنیای سناریوی نام‌برده، به کسب درآمد محصولات تجاری کمک می‌کنند. به‌عنوان مثال می‌توان از آن‌ها، برای دستیابی به اهدافی مانند: تناسب‌اندام و فعال‌سازی حملات روزانه هکری، بهره برد. هرچه ابزارهای ذکرشده، دقیق‌تر باشند و تأثیر گسترده‌تری بگذارند، طرف‌داران آن‌ها بیشتر می‌شوند و مردمی را می‌توان دید که ۳، ۴، یا حتی ۱۰ دستگاه متریک شخصی را با خود حمل می‌کنند. ابزارهای کاشتنی، افق تازه‌ای را به علاقه‌مندان نشان داده، در یک بازه‌ زمانی بسیار کوتاه، به مسئله‌ای اساسی تبدیل خواهند شد.

نقطه‌ی عطف این سناریو زمانی اتفاق می‌افتد که بازار موجود برای حسگرها علاوه بر ابزارهای پوشیدنی فردی و ردیابی داده‌ها، حجم عظیمی از حسگرهای بی‌سیم، با توانایی جمع‌آوری داده‌های فعالیت تعداد قابل‌توجهی از مردم را شامل می‌شود؛ به عبارت دیگر هم‌اکنون بررسی احساسات به شرکت‌ها اجازه می‌دهد تا بر اساس واکنش مردم نسبت به رویدادهای آنلاین، تغییرات افکار عمومی را تشخیص بدهند. به عنوان مثال زمانی که بتوان داده‌ی تغییر ضربان قلب و گستره‌ی اطلاعات خارجی در مورد این‌که چه اتفاقی برای مردمی که ضربان قلب آن‌ها در لحظه بررسی می‌شود خواهد افتاد را با یکدیگر ترکیب کرد، ارزش اندازه‌گیری فعالیت به شکل انفجاری افزایش خواهد یافت.

زمانی که بتوان دمای بدن، فعالیت‌های امواج مغزی، تعقیب چشم، انبساط مردمک چشم، عرق کردن، غدد درون‌ریز، سطح گلوکز، اندورفین و متغیرهای دیگر را از طریق دستگاه‌های قابل‌حمل و در میان گروهی از مردم که در محیطی خاص فعالیت می‌کنند، اندازه‌گیری کرد، درک پویای فردی و قابل‌پذیرش بهتری نسبت به گذشته به دست می‌آید. با کوچک‌تر و بهتر شدن حسگرها و ابزارهای اندازه‌گیری دیگر نمی‌توان آن‌ها را با چشم غیرمسلح مشاهده کرد. حسگرهای مغزی که می‌تواند خروجی صدا از تلفن همراه را از طریق عینک بررسی کنند یا لنزهای تماسی که نه تنها قند بلکه دیگر علائم زیستی موجود در مایع چشم را اندازه‌گیری می‌کنند، قابل تصور هستند.

مسائل یاد شده در بالا به سرعت یک زمینه‌ی تحقیقاتی جدید را ایجاد می‌کنند و جنبه‌هایی از روانشناسی بالینی و علوم رایانه، با تمرکز روی تأثیرات فردی یا سطح احساسات از وضعیت روانی فردی، ترکیب می‌شوند. امروزه تلاش برای تشخیص احساسات از روی حالت چهره، در حال افزایش یافتن است و می‌توانند در زمان واقعی و بسیار دقیق نتیجه را به دست آورند.

پیشرفت در این ابعاد باعث می‌شود که نه‌تنها بتوان عملکردها و صحبت‌های مردم را تشخیص داد؛ بلکه احساسات آن‌ها را در لحظه نیز شناسایی کرد. داده‌ها در مورد حالت‌های عاطفی، کلیدی برای باز شدن ارزش‌های پنهان شخصی خواهند بود. این نوع اطلاعات از چندین سال قبل در حال جمع‌آوری هستند.

به‌‌عبارت ‌دیگر، بررسی نقطه‌ تلاقی رویدادهای داخلی (فردی) و خارجی (محیط)، جزئیات فوق‌العاده‌ای را در مورد شیوه واکنش نشان دادن مردم نسبت به یکدیگر، یا یک عامل در محیط اطرافشان نشان می‌دهد. محققان خواهند توانست چشم‌انداز احساسات انسانی و علت، شرایط و اثرات پیدایش آن را اندازه‌گیری و ذخیره کنند. دیگر درک سطحی احساسات مردم، جالب نخواهد بود؛ زیرا می‌توان احساسات عمیق را نیز به همان میزان، به‌دقت و با سرعت قابل‌توجه اندازه‌گیری نمود.

در ابتدا مشتریان نسبت به خصوصیات باورنکردنی این نوع تازه از پویایی فعالیت‌ها، با احتیاط عمل خواهند کرد. افزون بر آن، اینترنت احساسات، مکررا و گاهی اوقات ناخواسته، آزمایش خواهد شد. به عنوان مثال احتمالاً شرکت‌های «FitBit» و « Jawbone »، با همکاری یکدیگر «بازوبند حالت روانی» عرضه و با وجود رسانه‌های عظیم و توجه علمی، به آرامی بازار را شگفت‌زده خواهند کرد.

تا زمانی که شرکت‌ها، قاطعانه ارزش‌های فن‌آوری مذکور را ثابت نکنند، مخلوط ایجاد شده از ترس و تردید، به قوت خود باقی خواهد ماند. احتمالا قابلیتی مانند «تاریخچه‌ حالات احساسی» سروصدای بسیاری در فیس‌بوک به‌راه می‌اندازد. این ویژگی، در فواصل زمانی مشخص، احساسات کاربران را نسبت به موضوعاتی خاص، در روزهایی معین، تا بیش از ۲ سال گذشته، به آنان یادآوری می‌کند. به عنوان مثال دیگر یک فرد می‌تواند با کمک ابزارهای اینترنت احساسات تشخیص دهد آیا احساس کارمندانش نسبت به خود، همانی است که بیان می‌کنند؟ شد آیا ملاقات خوبی صورت گرفته است؟ یا آیا مهمانان به اندازه‌ای که شما فکر می‌کنید لذت برده‌اند یا خیر؟

اطلاع از بنیادی‌ترین جنبه‌های تجربیات احساسی، از بی‌اهمیت‌ترین موضوعات تا جدی‌ترین آن‌ها، به‌سرعت در دسترس خواهد بود. برای بسیاری از افرادت، این موضوع نسبت به سایر تحولات بعدی فناوری، چندان انقلابی نیست. جالب اینجاست که این فناوری حتی می‌تواند همین احساس افراد را نیز نسبت به خودش، اندازه بگیرد! ممکن است این موضوع مرز جدیدی را در فناوری یادگیری ماشینی به وجود بیاورد. احتمالاً سیستمی که می‌تواند خود را برای به حداکثر رساندن سطح راحتی انسان‌ها، تنظیم کند؟

نگرانی‌های امنیت سایبری در این دنیا، به بالاترین سطح خود خواهند رسید. بازیگران غیرقانونی و مخالفان آن‌ها، آزمایش‌های بی‌ملاحظه‌ای را با چیزی که می‌توانند از پیش‌بینی و کنترل نفوذ بر احساسات انسان به‌دست آورند، انجام خواهند داد.

وعده‌ داده‌شده برای فن‌آوری‌های جدید سنجش احساسات، به‌منظور بهبود زندگی روزمره و افزایش بهره‌وری‌ها، باعث ایجاد طیف گسترده‌ای از نوآوری‌ها خواهد شد. برای مثال روانشناسان می‌توانند با دسترسی به تاریخچه‌ ضبط‌شده از حوادث عاطفی، یک «حافظه احساسی دیجیتالی» ایجاد کنند. کارشناسان سلامت به‌کمک این سابقه می‌توانند توضیح بهتری از موقعیت ارائه دهند. این ویژگی بهترین روش درمان را برای افرادی که دارای حالت ذهنی مختلفی مانند افسردگی هستند، انتخاب می‌کند و در نهایت سطح بهداشت روانی جامعه را افزایش می‌دهد.

ورزشکاران حرفه‌ای، به‌دنبال برنامه‌های نظارتی جدید می‌گردند تا بتوانند بالاترین سطح روحیه، اعتماد به نفس و انرژی عاطفی را در زمان مسابقات، به‌دست آورند. همچنین ارتش، فشارها را برای استفاده از این فن‌آوری در جنگ‌ها افزایش می‌دهد تا سربازان از بالاترین ظرفیت و توانایی‌های خود استفاده کنند؛ اما چنین موضوعاتی انگیزه‌های مهمی را برای تحمیل رژیم‌های نظارتی در این زمینه به‌وجود می‌آورند.

اشخاص مختلف، خود را با تولید سیگنال‌های فیزیولوژیکی زیبا – که نشان می‌دهند طی روز، آرام، خوش‌حال، شاد و شجاع هستند – می‌آرایند و آن‌ها را جعل می‌کنند. از طرفی احتمالا شغل جدیدی مانند مربی روحیه به‌وجود می‌آید که به افراد کمک می‌کند احساسات خود را در معیار اندازه‌ مطلوب نگه‌دارند.

ممکن است تأثیرات بی‌ثبات کننده‌ی ابزارهای احساسات، منبعی برای بسیاری از محصورشدگی‌های روابط بین افراد باشد. در مقایسه با تغییرات گسترده نسبت به ارتباطات دیجیتالی که به عنوان یک کل شناخته می‌شوند، برای محققان، تعیین مقدار تأثیراتی که به علت دست‌کاری‌های عاطفی شکل گرفته‌اند، بسیار مشکل است.

در دهه آینده، نه‌تنها دستیابی به خاطرات یک شخص، از رویدادی در زندگی وی، قابل دسترسی و بازیابی خواهد بود؛ بلکه کیفیت مربوط به آهنگ تجربیات احساسی آن فرد نیز دست‌یافتنی و شایان جای‌گزینی است. نه‌فقط بیشتر جنبه‌های این تاریخچه، در اختیار خود کاربر قرار می‌گیرند؛ بلکه در اختیار اپراتورهای سایر سامانه‌های احساسی مربوط به شرکت‌ها، سازمان‌ها و افرادی که وی با آن‌ها تماس نزدیک دارد نیز قرار خواهند گرفت. این تاریخچه‌ها، اهدافی جذاب برای حمله، سرقت و باج‌خواهی به‌حساب می‌آیند.

سازمان‌های بخش، خصوصی مرزهای نوآوری‌های موجود در فناوری‌های عاطفی را گسترش خواهند داد. بهبودهای قابل‌اندازه‌گیری در تصمیمات و عملکرد گروه‌ها در بعضی مواقع مطلوب است. هر چند ایجاد یک ارتباطات بین حالت‌های احساسی و کیفیت تصمیم‌گیری‌ها، به دقت بسیار بالایی نیاز دارد. بازار آن به لطف شرکت‌های پیشرو که این فناوری‌ها را به وجود می‌آورند، یا از آن استفاده می‌کنند، ارزش بسیاری پیدا می‌کند.

در این دنیا، مرز بین معاملات قانونی و غیرقانونی، تیره و تار خواهد بود. آیا شرکتی که می‌خواهد تحلیلگرانی برای شاخص‌های «آزمون شخصیت مایرز – بریگز» استخدام نماید، هنگامی‌که به جای برگزاری آزمون شخصیت فوق، حق استفاده از الگوریتمی را برای جداسازی افرادی با این توانایی‌ها خریداری می‌کند، پا را از خطوط معمول، فراتر گذاشته است؟ یا به سادگی از این آزمون تنها برای استخدام کارمندان خود استفاده می‌کنند؟

ازطرفی رقابت میان خدمات دوست‌یابی باعث می‌شود که آن‌ها به استفاده از روش‌های نامشروع و غیرقانونی روی بیاورند. به‌عنوان مثال، این اتفاق در زمانی که اولویت‌های عاطفی و روابط، به ویژگی‌های قابل‌اعتماد تبدیل شوند، رخ خواهد داد. ممکن است برای شما مفید باشد که بدانید، دل‌بستگی‌های عاطفی‌تان به دوستان، در شب‌ها بیشتر می‌شوند. اما چه اتفاقی رخ می‌دهد اگر حتی یکی از هر ۵۰ سیگنال دریافتی، اشتباه پردازش‌ شده باشند؟

در دنیایی که سنجش عواطف، موضوعی عادی باشد، فرصت‌های بسیاری برای دست‌کاری عمدی داده‌ها در سامانه‌های عاطفی و احساسات خام کاربران، به‌وجود می‌آید. آسیب‌پذیری‌ها خود را به شکل‌های مختلفی نشان می‌دهند. دست‌کاری احساساتی که انسان همیشه تلاش به تحمیل آن‌ها کرده است، به شیوه‌ای قاعده‌مند‌تر، هدفمند و مؤثرتر انجام خواهد گرفت و به اقدامات متقابل عاطفی، تبدیل خواهد شد.

با شدت گرفتن رقابت در این زمینه، احتمالا می‌توان شواهدی مبنی بر اورکلاک مؤثرتر سیستم عاطفی مشاهده کرد که باعث می‌شود احساسات از سامانه‌های شناختی و فیزیکی انسان‌ها جدا شوند. به‌عبارت دیگر، این نوع قابلیت‌های عاطفی، در هماهنگی با الگو‌های ذهنی و جسمی، به‌سادگی می‌توانند از توانایی تکامل انسان‌ها در مدیریت آن‌ها پیشی بگیرند. چه اتفاقی رخ خواهد داد، اگر تمام تصمیم‌گیری‌ها، ترکیبی از محاسبات عاطفی و شناختی باشند و یکی از آن دو، به‌صورت ناگهانی، سریع‌تر از دیگری حرکت کند؟

پیکربندی مجدد و سریع، در بخش مهمی از ذهن انسان‌ها – که می‌تواند حملات گسترده‌ای برای فریب دستگاه‌های موجود انجام دهد – زمینه‌ جدیدی از جرم و جنایت عاطفی به‌وجود می‌آورد. این موضوع ممکن است زمینه را برای جعل هویت افراد، سرقت پول و اموال آن‌ها فراهم کند. به‌علاوه مجرم می‌تواند با دست‌کاری ماهرانه‌ احساسات هدف موردنظر، اقدامی کند که وی به‌صورت داوطلبانه، همه اموال خود را به فرد خاطی بدهد؛ زیرا قربانی فکر می‌کند که واقعا با انگیزه شخصی خودش، قصد کمک کردن دارد. یا می‌تواند همین کار را با به دام انداختن و منحرف کردن قربانی به مسیرهای عمیق احساسی به دست آورد که به نتایج یکسانی می‌انجامد.

از درستی داده‌های عاطفی نیز به شیوه‌های مختلفی برای بازنویسی تاریخ استفاده خواهد شد. احتمالا در دهه آینده گزارش‌هایی منتشر شوند که بیان می‌کنند، افرادی با پرونده‌های عاطفی سطح بالا، به کمک روش‌هایی مانند هک پایگاه داده شرکت‌های بزرگ تولید حسگر، در تاریخچه‌ی احساسات خود بازنگری کرده و داده‌های آن را تغییر می‌دهند.

آیا ممکن است نامزدهای آینده ریاست‌جمهوری، ازسوی طرف‌داران خود، به جعل تاریخچه‌ عاطفی‌شان متهم شوند؟ چراکه آنان مثلا قصد داشتند تعصب و تنفر خود را نسبت به گروهی خاص مخفی کنند.

رخ دادن تعدادی خطای تصادفی یا برنامه ریزی شده ازسوی حسگرها باعث می‌شود تا به مرور زمان، عده‌ای از مردم، به‌سختی بتوانند صحت احساسات خود را به دیگران اثبات کنند. همچنین ممکن است در مواردی، خود افراد نیز در صحت عواطفشان دچار تردید شوند.

تصور این که باورهای امروزی و شیوه‌های موجود حریم خصوصی، در انتقال به اینترنت عاطفی، به قوت خود باقی می‌مانند، بسیار سخت است. مناظرات حریم خصوصی صورت‌گرفته از اوایل دهه ۲۰۲۰، به احتمال فراوان، منحصربه‌فرد و جالب به نظر می‌رسند. این مباحث، سؤالاتی اساسی را در مورد این که چه خطراتی در سال ۲۰۲۰ وجود دارند، مطرح می‌کنند. به‌عنوان مثال، تعدادی از آن‌ها بیان می‌کنند؛ چه نوع داده‌ای خصوصی است و چه نوعی عمومی؟ آیا یک دادگاه جنابی در دهه ۲۰۲۰، اجازه خواهد داشت که برای آزمایش صحت گفته‌های شاهدان، از سنجش‌های بیولوژیکی استفاده کند؟

عدم وجود تئوری‌های فراگیری در مورد داده‌های عاطفی باعث می‌شود؛ تا قوانین حریم خصوصی در این زمینه، به همان شکل داده‌های عادی توسعه پیدا کنند. بهداشت استفاده از داده‌های حسگرهای زیستی، تا حدودی تحت اصلاحات «قانون قابلیت انتقال و مسئولیت بیمه سلامت» سال ۱۹۶۶ و سلامت سیاست حفظ حریم خصوصی قرار خواهد گرفت.

این موضوع نیز ممکن است به‌صورت تبعیض‌آمیز، تنها به مراقبت از بهداشت عاطفی عده‌ خاصی از افراد جامعه بپردازد. حتی وجود آن، درگیری‌های عظیمی در مرز احساسات و سلامت به‌وجود خواهد آورد. قوانین حریم خصوصی دانش‌آموزان، احتمالا استفاده از تحلیل عواطف را برای اهداف آموزشی خاص محدود کند. همچنین دسترسی محدودی به پرونده‌های آن‌ها و حفظ اطلاعاتشان وجود دارد؛ مگر این‌که مشخص شود که این داده‌ها می‌توانند تفاوت عملکرد فراوانی به‌وجود آورند.

به نظر می‌رسد احتمال بسیار کمی وجود دارد که کارمندان در برابر ارزیابی‌های عملکرد عاطفی یا آزمون استخدامی در امان باشند. به همین دلیل استفاده از دستگاه‌های سنجش بیولوژیکی در محل کار می‌تواند به یک هنجار تبدیل شود. هم‌اکنون نیز تعدادی از شرکت‌های سرتاسر دنیا کارمندان خود را تشویق کرده‌اند تا ریزتراشه‌هایی را در دست خود کار بگذارند. این ایمپلنت امکان رصد افراد در تمام طول شبانه‌روز را فراهم می‌کند. گسترش حسگرهای احساسات در مکان‌های عمومی، مسئولیت و مشکلات قابل‌توجهی را به وجود آورده و بر آن‌ها می‌افزاید. همچنین از دادهای احساسات و فیزیولوژیکی می‌توان در دادگاه‌های حقوقی استفاده کرد. این مسئله یک چشم‌انداز به ظاهر متناقض و گیج‌کننده از مقررات را به وجود خواهد آورد.

احتمالاً در بیشتر سطوح حکومت محلی، مداخلات نظارتی سرزده برای مقابله با احساسات و عواطف پرمخاطره و تصمیم‌های غیرقابل ‌بازگشت که می‌تواند به‌عنوان یک رویداد مجزا در نظر گرفته شوند، ایجاد می‌شوند. یک رسوایی به وجود آمده توسط هیئت ناظران روی انتخابات را می‌توان تصور کرد که از تبلیغات برای دست‌کاری رأی شهروندان محلی استفاده کرده‌اند. این کار با استفاده از داده‌های ابزارهای پوشیدنی شرکت‌های تازه تأسیس و ایجاد احساسات خوش‌بینانه نسبت به یک نامزد، انجام می‌شود. این موضوع تنها به رأی‌گیری محدود نمی‌شود. احتمالاً تولیدکنندگان خودرو در بعضی از کشورها مجبور خواهند بود داده‌های احساسات را با محدودیت سرعت در موتور خودرو ترکیب کند. یا حتی یک سوییچ غیرفعال کننده خودرو در صورت رسیدن راننده به آستانه‌ی خشم ایجاد کنند تا راننده‌ی خشمگین توانایی رانندگی نداشته باشد.

احتمالاً تعدادی از کشورها برای مقابله با تهدیدات اینترنت اشیا احساسات، به سادگی سعی خواهد کرد استفاده از ابزارهای سنجش احساسات از راه دور را ممنوع کرده و یک طبقه‌بندی محافظتی – به عنوان مثال برای دانش آموزان و کارمندان – ایجاد کند تا جایی که حتی داده‌های محلی و شخصی مورد استفاده قرار می‌گیرند.

در این دنیا امنیت سایبری به امنیت سایبری احساست تغییر شکل می‌دهد.

سه جنبه‌ی کلیدی ناامنی دستگاه، دست‌کاری عواطف و آسیب‌پذیری داده‌ها در امنیت سایبری احساسات وجود دارد. در مرحله‌ی اول به علت تجربه‌ی امنیتی محدود شرکت‌ها، بردار حمله به هسته‌‌ای در ابزارهای آن‌ها تبدیل و آسیب‌پذیری‌های ایجاد شده در سخت‌افزار به سختی رفع می‌شوند.

دوم: در این دنیا، بیشتر انواع بردارهای حمله‌ی سایبری سنتی، برای انجام یک حمله و دست‌کاری مؤثرتر داده‌ها، توسعه داده می‌شوند. فیشینگ؟ حمله به یک فرد با یک کلمه یا عباراتی که نه تنها آشنا است؛ بلکه از لحاظ احساسی قانع‌کننده است. در نتیجه مهندسی اجتماعی به مهندسی عواطف تبدیل خواهد شد و در نهایت ارزش داده‌های به سرقت رفته شروع به افزایش یافتن می‌کنند

احتمالاً بزرگ‌ترین خطرات با آشکار شدن در خدماتِ تغییر حالت احساسات آغاز خواهد شد؛ حتی اگر این خدمات با اهداف خوبی برای کاربر صورت گرفته باشد. سؤال این است که چگونه کاربران این خدمات می‌توانند متوجه شوند تغییراتی را که می‌خواستند، دریافت کرده یا خواهند کرد و این دگرگونی‌ها به دست افراد دیگر نمی‌رسند. این‌گونه موضوعات ممکن است درنهایت به اصلی‌ترین درخواست جدید امنیت تبدیل شود. تردیدهای گسترده‌ی موجود در این زمینه احتمالاً سؤالی را به وجود می‌آورد که آیا احساسات، ابزاری مفید و قابل‌اعتماد برای درک بهتر مردم و جهان اطراف باقی می‌مانند؟ به ویژه در دولت‌ها، پتانسیل بسیاری برای استفاده حالت‌های عاطفی مختلف در مقیاس بزرگ، هدف‌یابی و به عنوان سلاحی قابل‌اعتماد دیده می‌شود.

منبع
سایبربان

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا