شبیخون شبکههای اجتماعی به تلویزیون
سایبر پژوه | تلویزیون سالهاست جزئی جدانشدنی از خانههای ما شده است. شبکههای تلویزیونی که روزی با تنوع برنامههای خود سرگرمی عمده خانوادهها را تشکیل میدادند رفته رفته به سمت تخصصی شدن پیشرفتند. شبکههای خبری، سرگرمی، ورزشی، فیلم، تجاری و یا کودک و نوجوان از نمونههای شاخص آن هستند. اما این را چه پیشرفت بدانم چه نه مشکلی عظیم پیشاروی تلویزیون قد علم کرده است. چرا شبکههای اجتماعی اقبال به تلویزیون را کاهش داده است؟ در این نوشتار به نسبت بین تلویزیون و شبکههای اجتماعی خواهیم پرداخت؛ رقابتی شدید که کمتر دیده شده است.
سه نوع مدل پخش تلویزیونی
شبکههای تلویزیونی و رادیویی از نظر نوع پخشی که دارند میتوانند یکی از سه نوع زیر باشند:
دولتی: این نوع شبکهها در واقع سخنگوی دولتها هستند و حامل ارزشها و ایدئولوژی دولت هستند. وظیفه این رسانهها در واقع گسترش و تبیین این ارزشها برای جامعه است.
عمومی: شبکههای عمومی معمولا برنامههای آموزشی، علمی و اجتماعی پخش میکنند و به عنوان شبکههای آموزشی غیرتجاری معروفند.
تجاری: به وسیله شرکتها و یا افراد سرمایهدار اداره میشود و درآمدزایی هدف اصلی آن است[۱].
اینکه پروتکلهای هر شبکه در کدام یک از اشکال بالا باشد خود در نسبت سنجی آن با شبکههای اجتماعی دخیل است.
منطق بازار آزاد در شبکههای اجتماعی
در شبکههای اجتماعی هر کاربر خود یک منبع برودکست است و میتواند اخبار، ویدئو، عکس یا هر محتوای دلخواه را بدون محدودیت منتشر کند. هر کسی در این فضا میتواند وارد گود شود و با ایجاد صفحه و کانال و گروه به رقابت با دیگران بپردازد. رقابت بر سر جذب فالوور و ممبر که در یک منطق کاملا بازار آزادی صورت میپذیرد.
منطق بازار آزاد که در اقتصاد بسیار آشناست در اینجا ما با یک بازار آزاد رسانه مواجه هستیم. با این تفاوت که هزینه ورود به این بازار چندان بالا نیست؛ افراد با داشتن حداقل امکانات که میتواند یک تلفن هوشمند باشد وارد این بازار آزاد رسانه شوند و رفته رفته به سمت کسب درآمد از صنعت تبلیغات حرکت کنند.
این منطق بازار آزادی فقط در حوزه اجتماعی و یا اقتصادی نیست. در فضای سیاست نیز اینگونه است که یک خبرنگار ساده با نشر اخبار خاص به شهرت و اعتباری دست مییابد که اگر قرار بود از روند طبیعی و ساختار سیاسی وارد دایره قدرت گردد سالها زمان نیاز بود.
امروزه مخاطب در شبکههای اجتماعی حضور بیشتری و تعاملات سریعتری نسبت به رسانههای جمعی دارند. سرعت و شتاب اخبار امروز به نحوی گسترش یافته است که دیگر مخاطب، تحمل و صبر با تأخیر اخبار را ندارد و به دنبال اخبار لحظهای و پوشش همه جانبه است. اینجاست که دیگر مخاطب تحمل ندارد و به سوی رسانههای اجتماعی میرود[۲].
سرعت بالا، سهولت استفاده، ارزان بودن و از طرف دیگر وجه تعاملی بودن شبکههای اجتماعی، مخاطبان آنان را بسیار بیشتر از شبکههای تلویزیونی کرده است.
نسبت هر نوع پخش تلویزیونی با شبکههای اجتماعی
سوالی که در اینجا مطرح است اینکه شبکههای تلویزیونی در مقابل این بازار آزاد رسانهای چقدر قدرت دوام خواهند داشت؟
برای پاسخ به این سوال باید به این نکته توجه کرد که مدیریت هر شبکه بر چه اصولی استوار است. اگر شبکه دارای محدودیتهای کمی باشد و به وسیله اشخاص یا کمپانیهای رسانهای اداره گردد از آزادی عمل بیشتری برخوردار خواهد بود لذا در مقابل بازار آزاد شبکههای اجتماعی قدرت دوام خواهد داشت.
برای نمونه شبکههای تلویزیونی در آمریکا اینگونه هستند. شبکهایی چون HBO، CNN و یا CBS که از طرف شرکتهای بزرگ رسانهای اداره میگردند با افزایش دامنه استفاده از شبکههای اجتماعی توانستهاند مخاطبان خود را حفظ کرده و با تولید محتواهای تخصصی جایگاه گذشته خود را محفوظ نگه دارند. تنها فعالیت لازم برای آنان ایجاد کانالها، لینکها و صفحات اختصاصی فعال در شبکههای اجتماعی است که با این کار شبکههای اجتماعی بستری برای افزایش استفاده از شبکه تلویزیونی خواهدشد.
اما اگر شبکههای تلویزیونی از نوع حاکمیتی باشند با توجه به محدودیتها و پروتکلهایی که بر آنها حاکم است لذا از شبکههای اجتماعی هراس خواهند داشت و این بازار آزاد را یک «آنارشیسم» رسانهای میبینند که ورود به آن فضا باعث رد شدن از خطوط قرمز زیادی خواهد شد.
در ایران این نسبت چگونه است؟
پر واضح است که صداوسیمای ایران کاملا از نوع «حاکمیتی» است. صداوسیما دارای مقررات و آییننامههایی است که چون روح حاکم بر برنامهها در همه جا جاری است. در چنین فضایی ارتباط شبکهها و برنامههای تلویزیونی با شبکههای اجتماعی دارای مشخصههای زیر میگردد:
رقابت: شبکههای اجتماعی به عنوان یک رقیب قدرتمند افسارگسیخته برای تلویزیون دیده میشود که هیچ اصول و قاعدهای بر آن حاکم نیست.
احساس آزادی: کاربران و مخاطبان در شبکههای اجتماعی احساس آزادی زیادی خواهند داشت. «احساس» آزادی مهمترین دستاورد شبکههای اجتماعی است که تلویزیون از القا آن به این نسبت ناتوان است.
بازکردن راه رقبا: رقبای خبری برای صداوسیما مانند بی بی سی یا شبکههای سلطنتطلب با آمدن شبکههای اجتماعی سهل الوصولتر شده و افراد با عضویت در صفحه اینستاگرام یا کانالهای تلگرامی از محتوای آن آگاه خواهند شد.
از دست رفتن مرجعیت خبری: دست به دست شدن اخبار در شبکههای اجتماعی سرعت بسیار بالایی دارد و شبکههای تلویزیونی معمولا برنامه ثابت خبری دارند که این رفته رفته باعث از دست رفتن مرجعیت خبری آنها میشود.
سرانجام
نتیجه این موارد بدین گونه است که جایگاه شبکههای اجتماعی رفته رفته بالاتر رفته و تلویزیون دولتی جایگاه خود را از دست میدهد یا حداقل مجبور به عقبنشینی از بسیاری از اصول خود میگردد. تلویزیون همواره در باید به دنبال توضیح و رفع شبهات باشد تا اخبار برآمده از این نظام آنارشیک مقابل را کمی تعدیل کند. این تقابل روز به روز افزوده خواهد شد تا به تدریج تلویزیون برخی از نظمهای تحمیلی از طرف شبکههای اجتماعی را بپذیرد.
[۱] https://en.wikipedia.org/wiki/Broadcasting
[۲] www.irna.ir/news/81384949/