فرهنگ سایبری

روایتی از جامعه نمایش زده

امروز فرهنگ رسانه ای وجوه مختلف زندگی ما را تحت تاثیر قرار داده است. چه بخواهیم چه نخواهیم بسیاری اتفاقات تاثیر گذار پیرامون دنیای ما حاصل از نمایش های رسانه ای اند. از سیاست های تاثیر گذار در زندگی مان تا لباسی که می پوشیم و غذایی که می خوریم از یک منطق «نمایش» پیروی می کنند. این فرهنگ رسانه ای مشخص می کند چه چیزهایی باید مهم پنداشته شوند و چه چیزهایی به حاشیه روند. وجود داشتن به معنای به نمایش درآمدن است و برعکس. هر آن چیزی که دیده نشود و به تصویر کشیده نگردد اصلا وجود ندارد.

 

مارکس زمانی برای تحلیل خود از سرمایه‌داری در انگلستان خطاب به همه کشورهای درحال سرمایه‌داری گفت: « این حکایت شماست».

شاید این جمله را بتوان در مورد همه ی کشور هایی که در آن فرهنگ نمایش رسانه ای وجود دارد به کار برد. نوعی هشدار به جوامع غیر غربی ، با توجه به اتفاقاتی که در جامعه نمایش آمریکا در حال رخ دادن است.

با ورود ماجراجویی انسان به عصر جدید ، فرهنگ رسانه‌ای همچنان به عنوان یک نیروی محوری سامان بخش در اقتصاد، سیاست، فرهنگ و زندگی روزمره است. فرهنگی رسانه‌ای اقتصاد را به حرکت در می آورد و منافع شرکت ها را بالا و پایین می برد. فرهنگ رسانه‌ای الگوهایی برای زندگی روزمره فراهم می کند و اَشکال جدید هویت را با بازنمایی شخصیت های پرمصرف می فروشد.

بدون شک شناخت ، تفسیر و تبیین و نقد نمایش های رسانه ای بزرگ که زندگی اجتماعی مردم را دچار تغییر تحول کرده است ، نقش مهمی در آگاهی بخشی خواهد داشت دارد. خوانش نمایش برخی از بافت های عامه پسند فرهنگ رسانه ای به ما کمک می کند تا بینش هایی درباره واقعیت ها و روند های اجتماعی کنونی و در حال ظهور فراهم آوریم.

گی دبور و جامعه نمایش

مفهوم جامعه نمایش، برساخته فیلسوف فرانسوی گی دبور است که تاثیر زیادی بر نظریه های معاصر فرهنگ و جامعه داشته است. از نظر دبور، نمایش « طیف وسیعی از پدیده‌های کاملاً و واقعاً مجزا را کنار هم می‌آورد و آنها را تعبیین می کند.»

این مفهوم جامعه ای را نمایندگی می‌کند که در آن مصرف تصاویر، کالاها و رویداد های نمایشی سازمان یافته اند. خاصیت نمایش‌های رسانه‌ای این است که ارزش‌های اساسی جامعه معاصر را تجسم می بخشند و در شیوه زندگی افراد موثرند.

دبور، نمایش را وادار ساختن فرد به دیدن جهان از طریق واسطه های خاص مختلف می داند. در پی این فرآیند به طور طبیعی حس بینایی، حس برتر انسان برای دیدن جهان می شود در حالی که در گذشته و سایر دوران ها حس لامسه حس برتری انسان ها بود.

در جامعه نمایش، منطقِ نمایش، افراد خنثی را مجبور به مصرف نمایش های زندگی اجتماعی دیگران از درون حریم منازلشان می کند.

جامعه نمایشی محصولات خود را از طریق ساز و کار های فرهنگیِ اوقات فراغت، مصرف و خدمات و سرگرمی که دیکته ی تبلیغات و نوعی فرهنگ رسانه ای تجاری شده بر آن ها حاکم است، می پراکند. این تغییر ساختاری در یک جامعه نمایش مستلزم نوعی کالایی سازی بخش های قبلا استعمار نشده زندگی اجتماعی و گسترش کنترل دیوان سالارانه ( دولتی ) بر قلمرو های اوقات فراغت، میل و زندگی روزمره است. در این جامعه ی کاملا مدیریت شده ، نمایش به نقطه ای می رسد که حیات و زندگی اجتماعی را کاملا تسخیر می کند.

شهرت و فرهنگ نمایش رسانه ای

شهرت زاییده ی جهانِ نمایش رسانه ای است و افراد مشهور(سلبریتی)، خدایگان و الهه های این جهان اند. با نگاهی به وجوه مختلف حیات اجتماعی انسان (اقتصاد، سیاست، فرهنگ و زندگی روزمره) تحت تاثیر این منطق نمایش است.

از نظر نیل گابلر، نویسنده کتاب امپراطوری هالیوود، در عصر نمایش رسانه ای خودِ زندگی در حال شبیه شدن به یک فیلم است و ما زندگی خود را به مثابه یک ژانر مانند فیلم یا تلویزیون درست می کنیم و برای این کار از فیلمنامه های ارائه شده در جامعه نمایش استفاده می کنیم. با نگاهی به نمونه های عینی در صنعت فیلم هالیوود مانند فیلم گلادیاتور (۲۰۰۰) می توان فهمید که یک کلان نمایش سینمایی تا چه حد منطقِ نمایش در سینما را گسترش می دهد.

مد در جامعه نمایش

نمایش مصرف، اساسا به مد گره خورده است. مد از نظر تاریخی بخش غالب نمایش است. مدل ها و محصولات مد بخش جذاب فرهنگ رسانه ای است.

معماری معاصر نیز تحت حاکمیت نمایش است و این امر نشان می‌دهد چگونه موزه های هنری با نمایشی تر ساختن ساختمان هایشان به مجموعه خود برتری می بخشند.

این که تلویزیون چگونه با تاسیس و پخش کانال های موسیقی_تصویر (موزیک ویدیو) ، نمایش را به قلب تولید و پخش موسیقی آورده است، ما را به این می رساند که در فرهنگ نمایش، تصویر و نمایش آن ، سلبریتی می سازد.

غذا نیز در جامعه مصرفی در حال تبدیل شدن به یک نمایش است. کتاب “مردی که همه چیز میخورد” پیوستگی شهوت گرایی و لذت غذا را نشان میدهد.

سخن نهایی

در جهانِ اکنون ما «نمایش» اهمیت وافری دارد. وجود داشتن به معنای به نمایش درآمدن است و برعکس. هر آن چیزی که دیده نشود و به تصویر کشیده نگردد کأنه وجود ندارد. تحولات تکنولوژیکی و به تبع آن انقلاب ­های ارتباطی معلول چنین جهان­ بینی هستند که نمایش به معنای وجود داشتن است. در جامعه نمایش همه چیز به «تصویر» وابسته است. تمام امور دارای ارزش و مقدس نیز می­توانند به کالا و تصویر تبدیل شوند. خاطرات، عکس و حتی مذهب قابلیت تبدیل شدن به تصویر را دارند.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا