تکنولوژی و هوش مصنوعی
موضوعات داغ

فناوری و تخیل

تخیل خیالین‌ساز و امکان فناوری

سایبرپژوه – آیا ارتباطی بین تخیل و فناوری وجود دارد؟ آیا همه طراحان فناوری و مخترعین خیال‌پرداز بوده‌اند؟!

۱. کارویژه‌های تخیل

قوه تخیل آن قوه‌ایست که می‌تواند با منسجم ‌کردن قوای دیگر آدمی، برای ما یک تصویر واحد (چه کلی و چه جزئی) را فراهم آورد. اما همین قوه می‌تواند به سمت تولید تصویر «خیالین[۱]» نیز برود. بنابراین قوه تخیل دو کارویژه اساسی دارد: شکل ‌دادن به یک تصویر واقعی از جهان (که ما آن را «تصویر جهان» می‌خوانیم) و شکل‌ دادن به تصویری غیرواقعی از جهان (که ما آن را «تصویر وهمی» یا «تصویر خیالین» می‌خوانیم).

 

۲. تصویر وهمی و تصویر خیالین

واژه «از» در «تصویری غیرواقعی از جهان» دو کاربرد دارد: اول) تصویری غیرواقعی که درباره جهان واقعی است و دوم) تصویری غیرواقعی که سرمنشاء آن جهان واقعی است. مورد اول مانند آن زمانی است که ما در یک قبرستان در حال تردد هستیم و تحت هجوم و سیطرۀ ترس (قوه عاطفه) حرکت یک گربه در میان شاخ‌وبرگ یک درخت را همچون حضور اجنه و ارواح تعبیر می‌کنیم. در چنین وضعیتی، ما تصویری غیرواقعی درباره جهان واقعی ساخته‌ایم، چیزی که معمولا آن را «وهم[۲]» یا «تصویر وهمی» می‌خوانند. اما مورد دوم آن کارکردی از قوه تخیل است که می‌تواند دو چیز ناهم‌ساز با یکدیگر را که از تجربه آمده است ترکیب کرده و چیز سومی را بسازد: مانند زمانی که سی مرغ را با یکدیگر ترکیب می‌کنیم و حیوانی به نام «سیمرغ» را می‌سازیم، چیزی که معمولاً آن را «امر خیالین» یا «تصویر خیالین» می‌خوانند. روشن است که در این مقال ما با کارکرد دوم قوه تخیل در تغییر ‌دادن جهان سروکار داریم.

 

۳. تصویر خیالین چیست؟

امر خیالین هر چند فراتر از تجربه جـهان واقعی است، اما کاملا «غیرتجربی» (مانند شهود عرفانی) نیز نیست. خیالین‌ترین داستان‌ها و اعجاب‌آور‌ترین تخیل‌ها را نیز می‌توان با رهگیری درست، به سرمنشاهای تجربی‌شان بازگرداند. کافی است بدانیم که چگونه نویسنده یک داستان خیالین با ترکیب ‌کردن امور مختلف جهان تجربی، یک جهان تخیلی (تصویری خیالین) را ایجاد می‌کند. مثلا زمانی که یک نویسنده اسطوره‌پرداز جهانی منحصربه‌فرد را در آثارش خلق می‌کند، می‌بینیم که او برای جهانش «درخت» و «کوه» و «رود» و… را نیز تعبیه می‌کند؛ یعنی همان چیز‌هایی که در جهان ما نیز موجود هستند و او آنها را به تجربه دریافته است: منتهی در آثار چنین نویسنده‌ای، مثلا درخت‌هایی داریم که سخن می‌گویند، کوه‌هایی که مقدس هستند، و رود‌هایی که از جواهر هستند. «سخن‌ گفتن» ویژگی واقعی انسان است. «مقدس‌ بودن» نیز ویژگی واقعی «مکه» یا «بیت‌المقدس» است و «جواهر بودن» نیز ویژگی واقعی «سنگ‌های قیمتی» است. نویسنده اسطوره‌پرداز‌ صرفا در تخیل خودش اینها را با یکدیگر در آمیخته است.«درخت + سخنگو»، «کوه + مقدس» و «رود + جواهراندود». بنابراین به همان اندازه که «تصویر جهان» نوعی «ترکیب و وحدت قوای مختلف» است، «تصویر خیالین» نیز نوعی «ترکیب و وحدت قوای مختلف» است؛ اما ترکیبی که دیگر فقط برای ذهن انسان وجود دارد و در جهان خارج موجود نیست.

 

۴. تصویر خیالین و آرزو

تاکنون توانسته‌ایم نسبت قوه تخیل با جهان، قوای دیگر انسان، و همچنین امر خیالین را روشن و واضح کنیم. آخرین تحلیلی که در اینجا باید پی‌ گرفته شود، پرسش از این مسئله است که آیا «امر خیالین» (که توسط ترکیب‌گری قوه تخیل ساخته شده است) نسبت پسینی نیز با واقعیت دارد؟ در فقره قبلی، روشن شد که امر خیالین «ریشه» در واقعیت دارد. بنابراین پیشینه تاریخی هر امر خیالین به یک واقعیت خارجی بازمی‌گردد. اما آیا پسینه تاریخی امر خیالین می‌تـواند خود به یک امر واقعی تبدیل شود؟‌ به بیـان دیگر، آیا «امر خیالین» می‌تواند دیگر «تصویر خیالین از جهان» نباشد و به جایش به یک «تصویر واقعی از جهان» تبدیل شود؟‌

با تحلیل دو امر خیالین به پرسش فوق‌الذکر پاسخ «آری» می‌دهیم: آرزو و تکنولوژی. هر آرزو از آنرو که آرزوست، لاجرم تصویری خیالین است. ممکن است من آرزو داشته باشم که رئیس‌جمهور شوم یا آن که شما آرزو داشته باشید که در جهان صلح برقرار شود. ریشه هر دوی این آرزو‌ها در تجربه واقعی ما از جهان است. من «رئیس‌جمهور» را دیده‌ام، «حکومت» را دیده‌ام، خودم را تجربه‌ کرده‌ام، و با ترکیب همه این تصورات، تصویر خیالین «من رئیس‌جمهور» را ساخته‌ام. شما نیز به همین ترتیب، با ترکیب تجربیات متعددی تصویر خیالین «جهان در صلح» را ساخته‌اید. هر دوی این تصویر‌های خیالین می‌توانند انگیز‌ه‌هایی برای کوشش ما شوند. من وارد سیاست می‌شوم و دست آخر رئیس‌جمهور می‌شوم. در چنین لحظه‌ای، تصویر خیالین من تبدیل به یک تصویر واقعی از جهان می‌شود. زمانیکه جهان در صلح قرار گرفت نیز، تصویر خیالین شما تبدیل به یک تصویر واقعی از جهان می‌شود[۳].

 

۵. تصویر خیالین و فناوری

می‌بینیم که آرزو در مقام تصویری خیالین از جهان «می‌تواند» (و فقط می‌تواند) به یک تصویر واقعی از جهان تبدیل شود. همین مسئله در مورد فناوری نیز صادق است. فناوری همواره «تصویری خیالین» بوده است و سپس به یک تصویر واقعی بدل شده است. هر مختـرعی ابتدا تصویـری خیالین از فناوری‌ را در ذهـن خود می‌پروراند و سپس در مسیری قرار می‌گیرد که این تصویر خیالین را به امری واقعی بدل کند. برای مثال، برادران رایت تصویر خیالین پرواز به‌وسیله یک دستگاه را داشتند و سپس بر آن شدند که این تصویر خیالین را واقعی سازند و واقعی ساختند؛ آ‌ن‌گونه که ما انسان‌ها امروز می‌بینیم.

فناوری همواره مابین دو سویه واقعی و خیالین تخیل در حال رفت‌وآمد است[۴]: ما انسان‌ها ابتدا تصویر‌های خیالینی از «وضعیت بهتر» در ذهن خودمان ایجاد می‌کنیم و سپس با تلاش و کوشش، ابزار‌هایی می‌سازیم که این وضعیت بهتر را «واقعی» سازند. اما همان زمان که این وضعیت بهتر «واقعی» شد، دوباره تصویر‌های خیالینی از «وضعیت بهتر از این وضعیت بهتر» ساخته می‌شود و دوباره ابزارهایی می‌سازیم تا این «وضعیت بهتر از وضعیت بهتر فعلی» را متحقق کنیم. و بشر این‌گونه پیش می‌رود.

 

۶. فناوری و هنر

پس بنیاد فناوری هم در مقام امری واقعی و هم در مقام امری خیالین بر تخیل است. تخیل است که به ما مسیرها و راه‌هایی را که فناوری از میان آنها برخواسته ‌است نشان می‌دهد. حال، روشن خواهد بود که یکی از منابع جست‌وجوی تصویر خیالین فناوری هنر خواهد بود. ما می‌توانیم از خلال هنر (که اساسا تصویر‌سازی خیالین است) آن تصویر‌های خیالینی که فناوری به سمت آن حرکت می‌کند را پیدا کنیم، تحلیل کنیم، و نحوه ظهور فناوری‌ها را آشکار سازیم.

ما می‌توانیم از ادبیات و سینمای خیالین راه‌های فرعی و باریکی را بیابیم که قرار است واقعیت از طریق آنها به منصه ظهور برسد. اما باید به یاد داشته باشیم تصویر خیالین به همان اندازه که در خدمت فناوری است، می‌تواند به دشمن آن نیز بدل شود. در حقیقت، به همان اندازه که «تصویر خیالین وضعیت بهتر» می‌تواند در تخیل عرضه شود، این قوه امکان آن را دارد که «تصویر خیالین وضعیت بدتر» را نیز عرضه کند: صحیح است که فناوری‌های سایبر می‌توانند نوعی «اتوپیا» و «بهترین وضعیت‌ها» را عرضه کنند، اما آیا امکان آن نیست که همین فناوری‌ها وضعیت‌های وخیم و ویران‌کننده‌ای را متحقق کنند؟[۵]

 

 

[۱]. Fiction

[۲]. Illusion

[۳]. بایست مرز ظریف میان «پیشبینی» و «آرزو» (به‌مثابه تصویر خیالین) را به‌درستی درک کنیم. درحالی‌که پیشبینی قوه‌ای است که انسان با تکیه بر آن، بر اساس تجربیات گذشته‌اش، امری نزدیک در آینده را ادراک می‌کند (بنابراین، تصویری واقعی از جهان است)، آرزو وضعیتی است که اساسا ربطی به جهان تجربی فعلی ندارد و از آینده‌ای بسیار دور خبر می‌دهد. شاید به‌جهت همین خلط نابجاست که بسیاری از تحلیلگران آرزو‌ها را در مقام پیشبینی عرضه می‌کنند.

[۴]. فناوری معادل واژه «تکنولوژی» است و تکنولوژی یعنی «تکنو+لوگوس». به‌خصوص اگر این تفسیر هایدگر از لوگوس را بپذیریم که لوگوس به معنای «اجازه‌دادن برای ظاهر یا پدیدارشدن» است. با توجه به چنین تعریفی از لوگوس، تکنولوژی را می‌توان چنین تعریف کرد: «اجازه دادن برای پدیدار شدن به‌واسطه تکنیک‌ها». به‌جهت همین ویژگی لوگوس در تکنولوژی است که تکاپوی تکنولوژی برای «مدام آشکار ‌ساختن» متوقف نخواهد شد.

[۵]. روشن است که تصویر خیالین وضعیت بدتر لزوما به ضرر گسترش فناوری نخواهد بود، بلکه می‌تواند به‌مثابه نوعی «نقادی فناوری»، به­منظور دست یافتن به «فناوری‌های کم‌خطر‌تر» عرضه شود.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا