جنگ جهانی هوش مصنوعی: نقد فیلم سینمایی «خالق»
فیلم سینمایی «خالق» اثر «گرت ادواردز» و با نقشآفرینی «جان دیوید واشنگتن» این روزها سروصدا کرده است. فیلم سینمایی «خالق» تقابل اصلی و پیشین فیلمهای سایبرپانکی را همان ابتدا حل کرده است. قبلا مساله نزاع انسان و هوش مصنوعی بود. اینجا اصلا مساله این نیست که هوش مصنوعی چه خصومتی با انسان دارد. تقابل اصلی در فیلم سینمایی «خالق» بر سر «هوش مصنوعی آمریکایی» و «هوش مصنوعی چینی» است. هوش مصنوعی آمریکایی، مثل خود دولت آمریکا، جنگطلب، نابودگر، ضدزندگی، ضدانسان، و حتی ضدهوش است، و در مقابل هوش مصنوعی آسیای نو (همان چین خودمان) طرفدار زندگی، آزادی، صلح و صفا و صمیمیت است. عجیبتر اینکه فیلم سینمایی «خالق» طرف هوش مصنوعی چین را میگیرد!
آخرین روزهای سال ۲۰۲۳ را سپری میکنیم. پربسامدترین و پرتکرارترین کلمهای که این روزها میشنویم «هوش مصنوعی» است. چند دانشنامه و واژهنامه جهانی کلمه سال خود را به «هوش مصنوعی» اختصاص دادهاند. دیروز ۸ ساعت از ۲۴ ساعت ممکن را در تعامل با ۳ هوش مصنوعی گذراندهام. اینها را گفتم که اگر در سال ۲۰۵۵ میلادی «جنگ جهانی هوشهای مصنوعی» به وقوع پیوست، و من یا حافظهای از من هنوز باقی مانده بود، این یادگاری را به خاطر داشته باشد، زیرا چند روزی است که نسخه باکیفیت فیلم سینمایی «خالق» منتشر شده و از آنجایی که سینما پیشگوی بزرگ عصر ماست، بعید نیست ۲۰ یا ۳۰ بعد به تماشای ویرانی جهان به دست انسانها و نجات جهان توسط هوشهای مصنوعی نشسته باشیم.
گمان میکنم فیلم سینمایی «خالق» یک آذرخش در دنیای سینمایی سایبرپانک باشد. در یکی از مجموعه یادداشتهای «سینمای سایبرپانک» و با توجه به فیلمهای سینمایی موجود نوشته بودم که «هوش مصنوعی آخرین دشمن انسان» است. فیلم سینمایی «خالق» ظاهرا با این نظر و تزهای فیلمهای سینمایی پیشین مخالف است.
فیلم سینمایی «خالق» اثر «گرت ادواردز» و با نقشآفرینی «جان دیوید واشنگتن» این روزها سروصدا کرده است. داستان فیلم هم از همان ابتدا حیرتآور و بهتآفرین است. هوشهای مصنوعی پیشرفت کردهاند و ناگهان در سال ۲۰۵۵ یک بمب اتم در واشنگتن منفجر میشود و میلیونها انسان میمیرند. (شما هم مثل من ردپای اتمپانک را میبینید؟) دولت آمریکا از روی ناچاری و کلافگی معاهدهای جهانی را پیگیری میکند تا استفاده و خلق هوش مصنوعی در سرتاسر جهان ممنوع شود، اما یک گروه زیربار نمیرود! آسیای نو (همان چین خودمان، که این روزها پروژه هوش مصنوعی چینی را با قدرت و قوت دنبال میکند) برای خودش هوش مصنوعی میسازد و این اقلیم تبدیل به پناهگاهی برای هوشهای مصنوعی و سایبورگها شده است. آمریکا هم ادعا میکند به خاطر هوش مصنوعی صدمه دیده، به آسیای نو و آزمایشگاههایش دائما حمله میکند. قهرمان داستان ما، آقای «جاش» که قرار بوده به عنوان جاسوس در آسیای نو، خالق اصلی هوش مصنوعی را شناسایی و دستگیر کند، در همانجا تشکیل خانواده داده، اما با حمله دوستان آمریکاییاش زندگی دوستداشتنیاش خراب میشود و همسر باردارش را از دست میدهد. او از آسیای نو (همان چین خودمان!) میرود ولی با تشویق و هربه ماموران نظامی دولت آمریکا، باز هم طی عملیاتی به سرزمین مورد علاقهاش برمیگردد و با سایبورگ و هوش مصنوعیای در هیبت کودک ۹ ساله آشنا میشود و متوجه میشود همسرش خود خالق اصلی هوشهای مصنوعی در آسیای نو است و این کودک ۹ ساله هم توسط همسرش و از روی جنینی که آقای «جاش» پدرش بوده، ساخته شده است. از اینجا به بعد آقای «جاش» که قرار بود به عنوان مامور آمریکا این بچه را به قتل برساند، محافظ آن میشود و تا پای جان از آن دفاع میکند و نهایتا هم پروژه آمریکاییها برای نابودی هوش مصنوعی شکست میخورد. جزیئات قصه بیشتر از اینهاست ولی مساله ما قصه نیست، ایده عجیب و غریب این فیلم است.
فیلم سینمایی «خالق» تقابل اصلی و پیشین فیلمهای سایبرپانکی را همان ابتدا حل کرده است. قبلا مساله نزاع انسان و هوش مصنوعی بود (همان ایده «هوش مصنوعی آخرین دشمن انسان است»)، ولی در فیلم سینمایی «خالق» تصاویر عاطفی و بسیار احساسی میان انسان و هوش مصنوعی را مشاهده میکنیم: هوش مصنوعی یک کودک انسانی را به سرپرستی گرفته و مثل مادری مهربان از او مراقبت میکند (عشق والد به فرزند)، انسان و هوش مصنوعی با یکدیگر ازدواج کردهاند (عشق رمانتیک)، هوش مصنوعی راهب بودایی شده است (عشق مخلوق به خالق) و… . اینجا اصلا مساله این نیست که هوش مصنوعی چه خصومتی با انسان دارد، از قضا این دولت آمریکا بوده که اشتباهی بمب اتم را در واشنگتن منفجر کرده و تقصیر خودش بوده و این هوشهای مصنوعی بیگناه بودند. تقابل اصلی در فیلم سینمایی «خالق» بر سر «هوش مصنوعی آمریکایی» و «هوش مصنوعی چینی» است. هوش مصنوعی آمریکایی، مثل خود دولت آمریکا، جنگطلب، نابودگر، ضدزندگی، ضدانسان، و حتی ضدهوش است، و در مقابل هوش مصنوعی آسیای نو (همان چین خودمان) طرفدار زندگی، آزادی، صلح و صفا و صمیمیت است. عجیبتر اینکه فیلم سینمایی «خالق» طرف هوش مصنوعی چین را میگیرد!
بارها در برخی از مجموعه یادداشتهای سینمای سایبرپانک ادعا شده بود که این آثار معمولا حامل ایدههای بصیرتبخش هستند، اما فیلم سینمایی «خالق» از بصیرتبخشی گذر کرده و به دیدگاهی استراتژیک و آیندهنگرانه ناظر به وضع موجود رسیده است. از نظر فیلم سینمایی «خالق» جنگ هوشهای مصنوعی قریبالوقوع است و دولتها از هوش مصنوعی به عنوان جنگافزار استفاده خواهند کرد و جنگ سرد و جنگ جهانی آینده، نزاع میان هوش مصنوعی چینی و هوش مصنوعی آمریکایی است