تبِ کیدراما!سفری از هانریو تا هالیوود
نوجوانها دلبستهی کیدراما شدهاند چون در آینهی این سریالها عشقهایی میبینند که در زندگیشان یافت نمیشود؛ رابطههایی پرهیجان، لطیف و ایدهآل. کیدراما با شناخت دقیق سلیقهی نسل زد، درست همان چیزی را پیش رویشان میگذارد که دنیای واقعی از آنان دریغ کرده است. در این میان، هالیوود که روزگاری پادشاه سرگرمی بود، از اوایل دهه ۲۰۰۰ قدم در مسیر معناگرایی فلسفی گذاشت و از نیازهای ساده و صمیمی نوجوانان دور شد. همین فاصله، تخت سلطنتش را خالی گذاشت تا محتوای کرهای بیهیچ زحمتی دل نسل تازهنفس را به تسخیر خود درآورد. صنعت سینما و انیمشین ما کجاست؟
بهقلم:حانیه اخلاقی
جلوی در دادگاه که چشمت بهش میافتاد فکر میکردی حتما دادگاه را با ادارهی آموزش و پرورش یا مدرسه اشتباه گرفته است. امّا متهم ردیف یک بود. جرایم سایبری. افسر پرونده میگفت ساکنین گزارش دادهاند دوماه هر روز سر یک ساعت مشخص میآمد زیر پنجرهی آپارتمانی در پرند مینشست، موبایل به دست دو ساعتی وقت میگذارند و میرفت. ماجرای رفت و آمدش به محله آنقدر ادامه پیدا میکند که پلیس وارد عمل میشود و متهم بستنشین را دستگیر میکند. با آلات جرم. یک لپتاپ، موبایل و یک رَمِ ۱۸ گیگ پر از کیدراما!
داستان از این قرار است که یکی از خانه های آن آپارتمان، وایفایِ بدون پسورد و آزاد داشته و نوجوانِ قصّهی ما هر روز سر ساعتی معین که اینترنت در بیشترین سرعت خود بوده به محل مورد نظر میرفته، روزی نزدیک به یک گیگ سریال کرهای و کیدراما دانلود میکرده و به خانه برمیگشته. نوجوان، در پاسخ به سوال قاضی که هدفش از دزدیِ این حجم از پهنای باندِ اینترنت شخصی چه بوده اینچنین پاسخ داده است که:
_ فقط دانلود کیدراما. اینترنت خودم گنجایش چنین حجم دانلودی رو نداشت و زود تموم میشد.
و اضافه کرده که :
_ همه رو با پهنای باندِ دزدی دانلود نکردم. نت خودمم بود. اما بعد از دانلود یکی دو قسمت تموم میشد.
این خبرِ کوتاه و به ظاهر بیاهمیت در بین باقیِ جرایم خطرناکِ سایبری، گرچه در ظاهر یک پروندهی مختومِ قضایی است و جنبههای مختلف حقوقی دارد اما برای متولیّان و فعالانِ حوزه فرهنگ و پژوهشگرانِ نسلِ زد یک آلارم وضعیت قرمز است. آلارمی که با یک دادهی به ظاهر کماهمیتِ حاصل از نظرسنجی در حوزهی فیلم و سریال آغاز میشود: « طبق گزارش آمپرآنالایسیس، از سال ۲۰۲۳ به بعد محتوای کرهای در نتفیلکس به عنوان پرطرفدارترین محتوای غیرآمریکایی نوشته شده و سهم آن از ساعات کل تماشا ۱۷ % است.» دادهای که ما را فورا وصل میکند به خبرِ ابتدای گزارش. خبری که حتی بدون دستیابی به این دادهی آماری یک واقعیت مهم فرهنگی را به ما نشان میدهد. “محبوبیتِ بی حد و مرزِ کیدراما و محتوای کرهای بین نسل نوجوان” محبوبیتی که برای نوجوان ارزشش را دارد که حتی به خاطرآن وارد دزدیِ پهنای باند شود، جرم انجام دهد و قانون را دور بزند. اصلا برای همین این محبوبیت در حوزهی فرهنگ و محتوای تصویری قابل بررسی است. البته نه از حیث آنکه صرفا یک علاقهی فرهنگی است. از این نظر که محصول شرقی و بهخصوص کیدراما بیش از یک علاقه فرهنگی ساده، با طی کردن روند جهانی شدن از طریق همین علاقه ی فرهنگی نسل زد، درحال تبدیل شدن به یک الگوی مصرف و سبک رفتار شرقی است. سبک رفتاری که موادش مختص فرهنگ کره است و از طریق سرنگِ کیدراما یا سریال های پرمخاطب کرهای به نسل نوجوان تزریق میشود. این را به خوبی میتوان از پرفروش شدن محصولات کرهای در بین اقلام غیرضروری مشاهده کرد. محصولاتی که در تمام اقسام تجاری و فرهنگی نیز رخنه دارد. از نودل و چاپاستیک در صنعت غذا گرفته تا مانگا در صنعت کتاب، کرومی در صنعت اسباببازی و کیدراما در رقابت با هالیوود!
اما کره جنوبی در رقابت با صنعت بزرگ و متاخری مثل هالیوود، چگونه توانست با کیدراما به این سرعت جای خود را در قلب نسل زد باز کند؟
برای پاسخ به این سوال، باید سری به شبکههای اجتماعی نوجوانان میزدم و اولین جایی که به آن سر زدم تیکتاک بود که خود یک محصول شرقی است. نسل زد در تیکتاک زیاد درباره کیدراما صحبت کرده بودند، اما غالبترین نظرها در پاسخ به این سوال که چرا کیدراما میبینند این بود:
«ما در سینما به دنبال روابط عاشقانهی هیجانانگیز و مطلوب هستیم. تا مدتی هالیوود این اغنایِ سلیقه را برای ما انجام میداد تا اینکه ایدههایش تکراری شد و ما را سیر نمیکرد. سینمای کره و فضای رمانتیک کیدراماها با آن داستان های جذاب و عاشقانهاش سلیقهی ما نوجوانان را اغنا میکند. عشق و احساس و هیجان.. دیگر چه میخواهیم؟»
نوجوانان به قلب هدف زده بودند. آن ها چیزی را در آیینه دیدند که پیرانِ حوزه فرهنگ در خشت خام نخواهند دید. نوجوانان درست میگفتند. آنها در نظر شخصی خود یک مقایسهی محتواییِ مهم انجام دادند که رمز محبوبیت کیدراما در همین مقایسه نهفته است. حقیقت این است که گسترش عمیق کیدراما ریشهی پنهان اما مهمی در شکسته شدن شیشه عمر هالیوود دارد. این ضعف پدرخواندهی اصلی بازیِ سینماست که جا را برایِ جولانِ حریفِ چشمبادامیِ خود باز میکند نه قوتِ چشمگیرِ چشمبادامیها. و این تحلیلی است که خود نوجوان ارائه میدهد. چه درست باشد و چه نه، نوجوانان هدف خود را از فیلم دیدن سرگرمی و وقتگذرانی تعریف میکنند. عنصری که هالیوود از جایی به بعد، دیگر ازعهدهی ارضای آن در نوجوانان برنمیآمد.
هالیوود ریسک کرد و خودش را در آغاز دهه ۱۹۷۰ میلادی در دل یک تحول بیفرجام انداخت. او فارغ از اینکه پای ثابت گیشهاش نوجوانان هستند، خود را مقابل یک بحران معنا دید. بحران معنایی که خواستگاهش فلسفهی پسارنسانسِ غربی بود و حالا با شکل دیگری وارد عرصه فیلمسازی میشد. هالیوود در آغاز دهه ۲۰۰۰ که فصلی تازه در صنعت سینمایی بود با پرداخت هزینههای زیاد روایتگری فلسفه را آغاز کرد و وارد جریان سینمای معناگرا شد که بیشترین هزینهی آن از دست دادن مخاطب نوجوان بود. نوجوانِ عصرِ جدید که فلسفه و معناگرایی را نمیفهمید، ارتباطش را با هالیوود قطع کرد و عطای سینمای معناگرا را به لقای طرفدارانِ فیلسوفش بخشید. حالا که خلایی بزرگ در سینمای نوجوان ایجاد شده بود، یک جایگزینِ قَدَر جای خالی خود را حسابی نشان میداد. جایگزینی که بتواند آن شور و نشاطِ گذشته را به سینمای نوجوان بازگرداند و نسل زدیها را راضی کند. کاری که تا پیش از این، هالیوود پرچمدارِ آن بود.
ار آن طرف کره جنوبی متوجه شد که تاریخِ جومونگیاش شاید بتواند حسِ حماسی دهه های قبل را همچنان برانگیزد اما در بین نسل نوجوان جایگاهی ندارد. کیدراما نیز نیازمند یک تحول بود اما این تحول را برخلاف هالیوود، در راستایِ اغنای سلیقهی نسل زد انجام داد.
کیدراما در آغاز دهه ۲۰۰۰ از ژانر عاشقانه آشناییزدایی کرد. او روابطی بیقاعده رمانتیک را ساخت که هیچ نقضی نداشتند و مبتنی بر عشقورزی و رمانتیسمِ محض پیش میرفتند. رابطهای که اولین بار در سریال خانوادهی اسپاگتی شکل داد و دقیقا همان چیزی بود که نوجوانان به آن نیاز داشتند. این را خودشان میگویند. در تیکتاک، اینستاگرام و یوتیوب هرگاه از کیدراما بحث میشود نوجوانان سریع به بُعد چشمقلبی بودنِ آن اشاره میکنند که ما به آن میگوییم رمانتیسم.
در مقالهای با عنوان «بررسی نگرش و احساسات جوانان نسبت به سریالهای کرهای، تأثیر این آثار بر زبان، فرهنگ، سبک زندگی و هویت» که سال ۲۰۱۴ در ریسرچ منتشر شد اشاره میکند که بر اساس نظرات خود نوجوانان، مهمترین علت گرایش بیپروا به کیدراما کمبود و احساس شکست نوجوانان در روابط احساسی و عاشقانه خود است که از طریق تماشای روابط متکامل کیدرامایی ارضا میشود.
پس رمانتیسم امروز دیگر یک ژانر نیست. ژانرها مردهاند. کسی میتواند نوجوان و مخاطبِ نسل زدی را راضی نگه دارد که بتواند از او نیازسنجی کند. بتواند بفهمد که او دقیقا چه میخواهد و در چه ضعف دارد. کاری که هالیوود از آن عقب ماند اما کره جنوبی به خوبی از پسش برآمده است.
پس نوجوانی که برای دانلود کیدراما خود را وارد یک پروندهی قانونی میکند، تنها مخاطبِ کیدراما نیست. به دنبالِ ارضای احساسی است که در روابط خود در آن شکست خورده و حالا کیدراما میتواند آن را ارضا کند. برگ برندهای که هالیوود، آن را دو دستی به رقیب چشم بادامی تقدیم کرد.




