الهیات پیشرونده
چگونه میتوان در عصری که تمامی مبادی آن بهظاهر سکولار مینمایند، با زبانی متناسب همین عصر از الهیات بهشکلی جدی سخن به میان آورد؟
سایبرپژوه– جهان جدیدی که از پس انقلابات فکری و سیاسی حاصل آمده است و امروز تثبیت شده است، محصول فهم خاصی از رابطه خداوند، انسان، و طبیعت است. برخلاف تلقی متعارف، الهیات به طور کلی در زمانه جدید از میان نرفت، بلکه هر گرایش نوین در تفکر نوعی پاسخ به مسائل دیرین الهیاتی باقی ماندند: چگونه میتوان از خدایی سخن گفت؟ رابطه خدا با جهان ما چیست؟ چگونه میتوان سعادت کسب کرد و با وجود قادر متعالی که بر هر چیزی تواناست سعادتمندانه زیست؟ از اینرو، مسائل علم طبیعی جدید، علوم انسانی نوظهور، و سیاستورزی نوبنیاد همگی تصریحا یا تلویحا، پاسخی به مسائل بنیادی الهیاتی دارند.
-
سایبر و الهیات (الهیات سایبری)
جای شگفتی نیست که ظهور سایبر، به عنوان انقلابی در جهان تکنولوژیک، خود الهیاتی را پیشفرض گرفته و درصدد پاسخ به مسائلی از این دست است. به عنوان مثال، ایده جهان سایبری کمابیش بر این تصور استوار است که چگونه میتوان در جهانی ایدئال زیست کرد، بدون آنکه موانع ابژکتیو جهان طبیعت خللی در خواست ما ایجاد کنند. این میل به زندگی در جهانی مثالی(یا به بیان دیگر، ملکوتی-آسمانی) بیانگر همان دغدغه الهیاتی جهان پس از مرگ و جاودانگی است.
-
مشکلات مواجهه با الهیات سایبری
با این وجود، دو مشکل در بیان الهیاتی سایبری وجود دارد: ۱- این الهیّات در بیشتر مواقع مصرح نیست. سایبر میل دارد تا خود را به عنوان شیوه زیستی مستقلی یا سکولار معرفی کرده و وابستگیاش به الهیات را پنهان کند. این انگیزهای است که بیشتر سازوکارهای مدرن در آن مشترکند و سایبر نیز از همین سازوکار مستثنی نیست. این نهادها نوعی پدرکشی اودیپوار در نسبت با الهیات دارند. ۲- واژگان و مفاهیم الهیات سنتی در برخی موارد توانایی دیالوگ با مفاهیم بنیادین سایبری را ندارند. این نکته غیر از این بصیرت است که مسائل مشترکی میان آنها وجود دارد. در واقع، الهیات سنتی از رویکردی آغاز میکند که جهان سایبری پیشاپیش آن نقطه آغاز را انکار و فراموش کرده است. به عنوان مثال، الهیات سنتی همواره از خداوند به عنوان اصل موجودیت اشیاء سخن میگوید و از اینرو، خداوند نه تنها آغاز هستی است، بلکه آغاز بحث از موجودات و اطوار آنها و شیوههای گوناگون زندگی است. این در حالی است که سایبر پیشاپیش انسان را به عنوان آغاز در نظر میگیرد. این فرض الزاما به این معنا نیست که سایبر تلقیای ملحدانه دارد، بلکه بیشتر رویکردی مشرکانه است؛ این انسان است که اراده میکند و زمینی در عداد زمین طبیعی “خلق” میکند تا بتواند اراده خود را بیهیچ محدودیتی نافذ کند. سایبر به جای آنکه از مفهوم «از خدا ناشی شدن» استمداد بجوید، مفهوم «به خدا تبدیل شدن» را به کار میگیرد.
با وجود این دو مشکل در طرح الهیات سایبری، میتوان تقربی بیشتر الهیاتی به سایبر داشت و بیآنکه بخواهیم با بهکارگیری مفاهیم سنتی در گفتگو با ایده جهان سایبری خود را به تکلف بیاندازیم، میتوانیم مبادی الهیاتی نوین را پیشنهاد دهیم که در عین سازگاری با مقدمات رویکرد سایبری، آن را به سمتوسویی دیگر سوق داده و الهیات منطوی در آن را به نقد کشیم.
یکی از نکات بسیار مهمی که باید در طرح این الهیات مدنظر قرار دهیم، طرح و بحث از «الهیات پیشرونده» است. الهیات پیشرو در تمایز با الهیات پسرونده قرار دارد. در الهیات پسرونده، موجودات را با علت فاعلی آنها میسنجند تا در نهایت، به علتالعلل یعنی خداوند منتهی شود؛ این حرکت حرکتی است به عقب و از اینرو، نوعی پسروی[۱] است. از سوی دیگر، الهیات پیشرونده بر علیت غایی و افقی که موجودات برای دستیابی به آن حرکت میکنند تاکید میگذارد. این حرکت در غایات و رسیدن به غایتالغایات نوعی پیشروی[۲] است.
به طور اجمال میتوان گفت از آنجا که انسان در فهم سایبری سرسلسله علل قلمداد میشود، اراده او فاعل بدون فاعل اما واجد غایت است. از اینرو، همه امور جهان سایبری از اراده انسانی نشات میگیرد و نوعی صعود است بر پایه اراده. سایبر در عین حال، خواهان آن است که غایت را نیز انسان قرار دهد؛ انسانی خداشده. بنابراین، در این لحظه است که در عین همکلامی با عصر سایبری، میتوان به شکل تفصیلی و در پژوهشی مجزا توضیح داد که چرا این الهیات پیشرونده بر الهیات پسرونده در زمانه فهم پیشرونده، غایتی نوین را در قالب الهیات غایتشناسنانه برای سایبر معرفی کرد تا انسان پلی باشد «که بر آن چیره میبایست شد».
[۱] . regression
[۲] . progression