تکنولوژی و هوش مصنوعی
موضوعات داغ

آخرالزمان روباتیک

جنگ‌افزار روباتیک: از خودمختاری تا تکینگی (3)

سایبرپژوه– جنگ‌افزار روباتیک در دو دهه‌ی اخیر در حال تغییر زمین بازی جنگ‌های آینده است. همان اندازه که به نسبت سایر جنگ‌افزارها تاثیرگذار است در عین حال می‌تواند تلفات انسانی را به کمترین حد ممکن برساند. اما در مرحله‌ی فعلی درصد کمی از قابلیت‌های بالقوه‌ی این ابزار استفاده می‌شود. خودمختاری کلید باز شدن درهای جدیدی برای تحولات نظامی آینده است. همان‌طور که در بخش پیشین این مقاله ذکر شد هوش مصنوعی که بتواند در این حوزه کارآمد باشد نوعی هوش جمعی است.

در واقع هوش جمعی و دسته‌های روباتیک را می‌تواند به عنوان راهبرد دست بالا در عرصه خودمختاری روباتیک تلقی کرد. سوالی که در اینجا می‌توان مطرح کرد این است که گام بعدی دسته‌های روباتیک خودمختار چه خواهد بود و پیامدهای چنین فضایی چیست؟

 

نظریه‌ی تکینگی و انفجار هوش

«تکینگی» یا «سینگولاریتی» (Singularity) اصطلاحی است اولین بار که در میان ریاضیدانانی نظیر جان فون نویمان و اروین جان گود مطرح شد. از نویمان نقل شده است که گفته:« شتاب فزآینده‌ی پیشرفت فناوری و تغییر در حالت زندگی انسان، از نزدیک شدن به یک تکینگی بنیادی در تاریخ نژاد بشر حکایت دارد که فراتر از آن، امور انسانی آنگونه که ما آنها را می‌شناسیم، نمی‌تواند ادامه داشته باشد.» در دهه‌ی ۱۹۶۰ میلادی گود نظریه‌ای را مطرح کرد که به نظریه «انفجار هوش» معروف شد.

براساس نظرِ گود اگر نقطه‌ای را تصور کنیم که در آن هوشمندی ماشینی با هوشمندی بشری هم‌تراز گردد (تکینگی فناوری)، از آن نقطه به بعد ماشین‌های هوشمند نیز می‌توانند ماشین‌های هوشمند‌تر از خود بسازند و این چرخه‌ی مارپیچِ صعودی چنان تکرار می‌گردد که به نقطه‌ی انفجار هوش می‌رسیم.

در چنین نقطه‌ای ابرهوشمندهایی به وجود آمده‌اند که هوشمندی انسانی فرسنگ‌ها با آن‌ها فاصله خواهد داشت. طبق نظر گود درباره نقطه تکینگی نمی‌توان پیش‌بینی خاصی کرد تنها می‌توان گفت مسائل بزرگ بشری و جهانی که طی قرن‌ها بی‌پاسخ‌ مانده بودند در وضعیت تکینگی در لحظه‌ای حل می‌شوند و همین موضوع باعث می‌شود زمان فشرده شود، نوعی از فشردگی که شاید بهترین تمثیل برای آن سیاهچاله‌های فضایی باشد. در واقع نقطه‌ی تکینگی فناوری جایی است که ماشین‌ها در عملکرد خود برای همیشه از انسان سبقت خواهند گرفت. البته باید به این نکته نیز اشاره کرد که برخی معتقدند به دلایلی بشر هیچ‌گاه به چنین نقطه نخواهد رسید ولی می‌توان گفت آرمان سایبرنتیک چیزی جز تکینگی فناوری نمی‌تواند باشد.

 

اودا (OODA)

اصطلاح اودا (OODA) شاخصی برای سنجش توان واکنش خلبانان و هواپیماهای جنگنده است. حلقه‌ای متشکل از مشاهده (Observe)، جهت‌یابی کردن (Orient)، تصمیم‌گیری (Decide) و عمل (Act). در واقع مراحلی که در این حلقه طی می‌شود زمانی است که خلبان جنگنده با موقعیت خاصی برخورد می‌کند و باید به آن واکنش نشان دهد. کلیه ابزارهایی که در یک جنگنده تعبیه می‌شود در جهت آن است که شاخص اودا را تا حد امکان به کمترین میزان خود برساند بدین معنی که زمان واکنش خلبان در کمترین حالت خود باشد. هرچه این شاخص کمتر باشد نشان‌دهنده‌ی قدرت جنگنده در جنگ‌های هوا به هوا و هوا به زمین خواهد بود.

شاخص زمانی واکنش در سطوح دیگر جنگ نیز قابل سنجش است. به عنوان مثال در مواجهه با حمله‌ی موشکی سلاح‌های پدافندی که عامل انسانی آن‌ها را استفاده می‌کند شاید چندان موثر واقع نشوند چرا که زمان تصمیم‌گیری و عمل چندان کوتاه است که در مدت زمانی که عامل انسانی بخواهد تصمیم لازم را اتخاذ و واکنش متناسب به آن نشان دهد موشک به هدف خود اصابت کرده است. بنابراین هر جنگ‌افزار جدیدی که عرضه می‌شود می‌بایست شاخص زمانی واکنش به آن نیز مورد توجه قرار گیرد.

 

شاخص رقابتی در جنگ‌افزار روباتیک

هر جنگ‌افزاری ویژگی‌هایی دارد که کشورهای مختلف بر سر ارتقاء آن رقابت دارند. به عنوان مثال رقابت در صنعت موشکی بر سر برد، دقت و توان تخریب موشک تولیدی است. اما ویژگی رقابتی جنگ‌افزار روباتیک چه چیزی می‌تواند باشد؟ در حال حاضر شاید بتوان از طراحی فیزیکی، حفظ ارتباط مخابراتی امن و نظایر آن نام برد. اگرچه ویژگی‌های فیزیکی پهپادها و به طور کلی روبات‌ها امریست مهم اما ویژگی رقابتی این جنگ‌افزارها در سالیان آینده به طور قطع فیزیک آن‌ها نخواهد بود بلکه رقابت بر سر خودمختاری آن‌ها و هوش مصنوعی پشتیبان آن خواهد بود.

تصور کنید دو دسته‌ی متخاصم روباتیک (برای مثال پهپاد) در سالیان آینده در آستانه‌ی آغاز جنگند. هر کنش دشمن نیازمند واکنش دسته‌ی خودی است و اگر سرعت واکنش به اندازه‌ی کافی نباشد شکست حتمی‌ست. همان‌گونه که در بخش‌های پیشین بحث شد در صورت ظهور خودمختاری روباتیک دیگر انسان کنترلی بر حرکات آن ندارد بلکه صرفا نظارت می‌کند و فرمان‌های کلی را صادر می‌کند. بنابراین مهارتی که روبات‌ها می‌بایست کسب کنند براساس الگوریتم‌های هوش مصنوعی است که در آن‌ها تعبیه شده‌اند و پروسه‌های یادگیری که آن‌ها را طی می‌کنند.

بنابراین رقابت تسلیحاتی آینده بیش از آنکه بر سر جنگ‌افزار فیزیکی باشد بر سر هوش مصنوعی هدایتگر آن‌ها خواهد بود. در چنین وضعیتی کشورها هر روز بیشتر و بیشتر سطوح جنگی را به هوش مصنوعی خواهند سپرد چرا که نیاز به واکنش سریع‌تر ایجاب می‌کند عوامل انسانی دخیل در پروسه‌ی تصمیم تا عمل به دلیل کند بودن  حتی‌الامکان حذف شوند. هوش مصنوعی همان‌گونه که می‌تواند سریع‌تر از چشم انسان اجسام پرنده را تشخیص دهد می‌تواند در سطح تاکتیک و حتی استراتژی جنگی نیز با آزمون و خطایی که در دل الگوریتم‌هایش وجود دارد بهتر و سریع‌تر از هر فرماندهی طرح‌ریزی و تصمیم‌گیری کند. به طور خلاصه، یک هوش مصنوعی کلان می‌تواند یک جنگ تمام عیار را از پایین‌ترین سطح که درگیری فیزیکی است تا بالاترین سطح، مدلسازی کرده و بیشمار حالات آن را اجرا کرده و از آن‌ها بیاموزد. روش‌های مختلف یادگیری ماشینی می‌توانند صحنه‌ی نبردهای آینده را به کلی تغییر دهند. بنابراین قدرت نظامی آینده در قدرت الگوریتم‌های یادگیری ماشینی و توان رایانشی کشورها خواهد بود.

آخرالزمان روباتیک

در گزارش نقشه‌ی راه نیروی هوایی ایالات متحده‌ی آمریکا که در سال ۲۰۰۹ میلادی تدوین شده است آمده است که شاخص اودا (زمان چرخه‌ی تصمیم و عمل) تا سال ۲۰۴۷ میلادی به اندازه میکرو و نانو ثانیه تقلیل پیدا خواهد کرد. در این صورت عامل انسانی در فرآیند جنگ نقش چندانی نخواهد داشت. در واقع دسته‌جات روباتیک در اشکال و کارکردهای مختلف با یکدیگر درگیری خواهند شد و انسان‌ها تنها پایان جنگ را احساس خواهند کرد. در چنین فضایی می‌توان گفت که بشر از نقطه‌ی تکینگی فناوری عبور کرده است. پیامدهای سیاسی، اخلاقی، حقوق بشری و… این موضوع شاید با هیچ موضوع دیگری قابل مقایسه نباشد چرا اگر تنها یک بار به وقوع بپیوندد دیگر بازگشتی در کار نخواهد بود. از این رو بر هر حکومتی است تا نسبتش را با شرایط پیش رو مشخص کرده و اقدامات لازم را پیش از آنکه دیر شده باشد انجام دهد.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا