اگر تصور می کنید سم زدایی دیجیتال هم مثل بسیاری از کتاب های مشابه در حوزه خودش نکته آنچنان جدیدی (حداقل برای مخاطبی که اهل انتقادی و تحلیلی در مورد دنیای دیجیتال است) ندارد؛ کاملا حق با شماست! اما وضعیت «مصرف دیجیتال» در میان ما نشان می دهد که این آگاهی و اطلاعات نتوانسته اند آنچنان در سطح عملیاتی موفق شوند. همینجاست که کتابی مانند سم زدایی دیجیتال اهمیت پیدا می کند. این کتاب و نمونه های مشابه آن دقیقا برای پوشش و جبران ضعف ما در مدیریت فردی و جمعی خودمان نوشته شده اند و احتمالا با درک ایستای ما از کتاب که آن را یک منبع اطلاعاتی می دانیم قدری تفاوت خواهد داشت.
به قلم: سیدمحمدیحیی هاشمی
۱-چرا سم زدایی دیجیتال؟
اگر کسی اهل مطالعه در مورد تکنولوژی و رسانه های اجتماعی باشد احتمالا با دیدن این کتاب خواهد پرسید: چرا باید این کتاب را بخوانم یا این کتاب (و شاید هم امثال این کتاب) چه قدر می توانند واقعا مفید باشند؟
طبیعتا اشاره به جملات بالا می بایست در انتهای متن و پس از بررسی متن کتاب نقل می شد؛ اما ضرورتی که در این پرسش وجود دارد دقیقا همان چیزی است که اصل و جوهره این معرفی را تشکیل می دهد و بنابراین شاید اشکالی نداشته باشد که استثنائا این بار نظم آشنای مطالب این چنینی را به هم بزنیم.
به سوال اصلی برگردیم: ضرورت مطالعه کتاب هایی مانند سم زدایی دیجیتال چیست؟ هر کسی از توضیحات روی جلد یعنی «راهنمای کامل برای غلبه بر اعتیاد به فناوری و ….» می تواند حدس بزند مطالب کتاب در مورد چیست. همچنین اگر کسی پیش از این با نمونه های مشابه این کتاب آشنا بوده باشد، حدس هایی در مورد محتوا و اینکه چه چیزهایی گفته می شود نیز خواهد داشت. علاوه بر این موارد، اگر کسی از پیش دیمون زاهاریادس را بشناسد و یا کتاب هایش را دیده باشد که در مورد برنامه ریزی، هنر نزدگی، رشد فردی و … هستند و از قضا تصور خوبی از کتاب های پرشمار آن حوزه ها نداشته باشد، احتمالا در ذهنش این کتاب را هم به سیاهه انبوهی که تحت عنوان روان شناسی زرد می شناسیم اضافه کند. تمام این موارد در کنار حضور انبوه آثار برجسته ارتباطات و رسانه، و همچنین سابقه معرفی کتاب هایی در این زمینه در همین وب سایت، علامت سوالی منطقی در ذهن ایجاد می کند.
برای پاسخ به این سوال می بایست به کارکرد و هدف اولیه کتاب ها (که بعضی اوقات برای دانش پژوهان تخصصی فراموش می شود) اشاره کنیم. مطالب کتاب ها دقیقا برای رسیدن به هدفی یا ایجاد تغییری یا بیان منظوری نوشته می شوند. بنابراین بررسی یک کتاب از تاثیر محتوای آن کتاب بر روی جدا نیست. حتی کتاب هایی که با هدف ایجاد غنا و عمق در فهم ما از مسائل نوشته می شوند، به طور نانوشته این مطلب را پیشفرض قرار داده اند که «فهم و مطالعه برخی مسائل می تواند به بهتر شدن زندگی انسان کمک کند». به این ترتیب «فضیلت» مطالعه حتی نزد رادیکال ترین افراد نیز درون خودِ عمل مطالعه کردن قرار ندارد. پس اگر بخواهیم تصور و انگاره های قبلی خودمان را کنار گذاشته و فهرست کتاب های پیرامونمان را مجددا بر اساس همین وجه تعلیمی و کاربردی بازتنظیم کنیم، قطعا با تغییراتی (ولو اندک) مواجه خواهیم بود. کتاب «سم زدایی دیجیتال» نوشته دیمون زاهاریادس از همان دسته کتاب هایی است که بر اساس کارکرد تعلیمیشان شناخته می شود. (البته نباید هر نوع کتاب انگیزه بخش و ظاهرا روان شناختی مانند آثاری که در تمام نمایشگاه های عمومی کتاب به فروش می رسند اشتباه گرفت. عرصه آزمون تمام این کتاب ها عرصه عملی است و همین نقطه است که تفاوت گفتاردرمانی با تغییرات واقعی را برملا می کند)
اما پرسش اصلی هنوز پاسخ داده نشده: چه ضرورتی دارد که این کتاب در بستری با کارویژه بررسی های سایبری معرفی شود؟ پاسخ در وضعیت کنونی و سبک زندگی عمومی ما ریشه دارد. ما اغلب پدیده های ارتباطی را از نزدیک می شناسیم و درک می کنیم. تنیدگی ما در فرهنگ جدید مجازی این فرصت را ایجاد کرده که در بخشی از جنبه های آن به خوبی تامل کرده و با ظرایفی که دارد آشنا شویم. اما در همین نقطه است که به آنچه اکراه داریم و دیگران را نیز نسبت به آن هشدار می دهیم مبتلا می شویم. از محققان و پژوهشگران تخصصی تا علاقه مندانی که صرفا با مرور موضوعات در این حوزه ورود پیدا کرده اند، هیچ کس از گرفتار شدن در چیزی که اصطلاحا «اعتیاد به اینترنت و تکنولوژی» می شناسیم در امان نیست. این نکته ربطی به میزان دانش یا خوداگاهی نیز ندارد. دقیقا مانند پدیده «یاد آوری» و «مرور» که یک امر حقیقتا موجود و حاضر را تثبیت می کنند؛ مسئله کیفیت و کمیت حضور اهالی ارتباطات نیز می بایست همواره در معرض تنظیم گری قرار بگیرد. در نتیجه آثاری از این دست نه تنها شایسته معرفی نیستند، بلکه می توانند به صورت دوره ای نیز محل رجوع قرار بگیرند. علت این مسئله نیز آنجاست که مواجهه نقادانه و فعال همواره میان طیفی از نزدیکی و دوری با پدیده انجام می شود و حوزه ارتباطات به دلیل گستردگی و تنیدگی با تمام ابعاد زندگی، بهره گیری از تمام فاکتور های وابسته سازی، جذابیت و جزئیات فراوان و …به شدت می تواند مواجهه فعال و انتقادی را به مواجهه ای صرفا از نزدیک تبدیل کند.
۲-در مورد سم زدایی دیجیتال
این کتاب نوشته دیمون زاهاریادس، نویسنده آمریکایی و مولف کتاب های پرفروشی در زمینه توسعه فردی و برنامه ریزی و ارتباطات است. عنوان کتاب برگرفته از اصطلاحی (Digital Detox) است که هر چند به زبان فارسی توجهاتی به آن شده، اما اغلب در همان فضای مبدا یعنی زبان انگلیسی طرح و بحث می شود. به طور خلاصه این مفهوم اشاره به وضعیتی دارد که افراد به طور داوطلبانه در دوره ای خاص استفاده از دستگاه های دیجیتالی را کنار می گذارند. لحن شخصی زاهاریادس نیز در این کتاب قابل مشاهده است و نمی توان توقع اثری با ارجاعات فراوان از این کتاب داشت؛ بلکه بیشتر با نوعی روایت شخصی و صمیمی مواجه هستیم. ترجمه کتاب نیز توسط سید علی موسوی و با همت انتشارات نسل روشن به چاپ رسیده است.
۳-چیزهایی که کتاب سعی دارد بگوید
علاوه بر مقدمات در مورد اعتیاد به فناوری، نشانه های آن و همچنین کلیاتی در مورد سم زدایی، مطالب کتاب در ۴ بخش تنظیم شده اند. بخش اول شامل ۹ گام است که پیش از ورود به دوره سم زدایی جهت فراهم سازی مقدمات توصیه شده اند. بدون این گام ها احتمالا فرایند سم زدایی با توقف یا شکست همراه خواهد بود زیرا ایجاد یک تغییرقابل توجه در سبک زندگی (سم زدایی) به قدر کافی در زندگی خود و اطرافیان موثر است و بنابراین عواملی که می توانند دوره سم زدایی را متوقف کنند آنقدر زیاد و متنوع هستند که مواجهه با آنها بدون برنامه و تدبیر قبلی ممکن نخواهد بود. صحبت با اعضای خانواده در مورد این تغییر، ایجاد فهرستی از چالش های بالقوه، فهرستی از فعالیت ها در طول سم زدایی و … گام های این مرحله را تشکیل می دهند. در بخش دوم اصل فرایند سم زدایی طی ۱۰ گام مرور و توصیه می شود. این گام ها در واقع توصیه هایی عادی هستند که به صورت متفرقه و پراکنده از آنها اطلاع داریم، اما عملا نمی توانیم آنها را به کار ببندیم زیرا کنار گذاشتن فعالیت های آنلاین و رو آوردن به فعالیت های آفلاین به همان میزان که به راحتی در موردش صحت می کنیم نخواهد بود. با این حال فعالیت هایی مانند مطالعه کتاب، استفاده از ساعت های غیردیجیتال و … می توانند بخشی از خلاء ما در این دوران را جبران کنند. بخش سوم مرور اثرات سم زدایی بر مغز است. نویسنده در این فصل به اثرات مشخصی که سم زدایی دیجیتال روی بهبود وضعیت جسمی و روحی دارد اشاره می کند. برخی از این مطالب با تبیین های زیست شناسانه (مانند انتشار دوپامین در مغز) و برخی از مطالب نیز با تبیین روان شناختی (مانند رفتارگرایی) طرح شده اند. فصل پایانی نیز مرور نکات و مسائلی است که توجه به آنها می تواند از اعتیاد مجدد به فناوری جلوگیری کند.
۴-یک نگاه دوباره
طبیعتا کتاب سم زدایی دیجیتال کارکرد زیادی در اموختن مطلب جدید نخواهد داشت. با گسترش مضرات اینترنت، محتواهای بسیاری نیز برای جلوگیری و کنترل این مضرات منتشر شده اند؛ بسیاری از ما آنقدر جسته و گریخته مطالب مرتبط با این زمینه را مطالعه کرده ایم تا جایی که برخی از ما می توانیم در حد یک مقاله یا سخنرانی در مورد آن صحبت کنیم. با این حال زمینه کلی فعالیت های ما در فضای مجازی به هیچ وجه اجازه عملیاتی شدن این ایده ها را نمی دهد. ما «می دانیم» ولی کماکان بی توجه از این مسئله عبور کرده، یا دست کم همراه با نگرانی و ناراحتی به فعالیت خودمان در دنیای دیجیتال ادامه می دهیم. این در حالی است که بخشی از خطاهای شناختی و محاسباتی دقیقا در نتیجه سبک زندگی و فرهنگ مصرفی ما به وجود آمده اند. بنابراین کتابی مانند سم زدایی دیجیتال و کتاب های مشابه آن، اغلب کارکرد منظم سازی این مطالب و تدوین گام به گام برنامه های آن را دارند.
با این حال انتخاب و گزینش در مورد اینکه کدام کتاب و کدام رویکرد می تواند ارتباط بیشتری با روحیه مخاطب برقرار کند و اصطلاحا «حال» مخاطب را خوب کند، دقیقا به روحیات مخاطبان مربوط است. ممکن است فرد یا افرادی نتوانند یا نخواهند به شیوه سم زدایی دیجیتال به مدیریت «مصرف دیجیتالی» خود بپردازند. خوشبختانه تنوع مطالب موجود و آثار منتشر شده در این زمینه به میزانی است که می توان انواع گوناگونی از این نوع کتاب ها را شناسایی و معرفی کرد.
آنچه در نهایت اهمیت دارد اصلاح و مدیریت مصرف دیجیتالی ماست. کتاب هایی مانند سم زدایی دیجیتال برای پوشش ضعف ما در مدیریت خودمان و فراموشی طبیعی وضعیتمان تالیف شده اند. بنابراین هر چند در حوزه ارتباطات و رسانه صاحب نظر باشیم، توجه و تذکر دائمی به این نوع نکات در حکم تضمینی است که بتوانیم به نحو موثرتر و بهتری در فضای مجازی مشارکت داشته باشیم. دقیقا مانند رعایت نکات بهداشتی و سلامت جسمی، این مراقب و توجه نیز تا زمان تثبیت سبک زندگی سالم و تنظیم مصرف دیجیتال درناخوداگاه فردی ادامه خواهد داشت.