ضرورت بازگشت به دنیای وبلاگ ها
سایبرپژوه– هر چند که غبار فراموشی تا حدودی بر وبلاگ و وبلاگ نویسی نشسته است، هنوز تاثیرات دوران رواج آن قابل مشاهده است. تجربه وبلاگ نویسی و داشتن وبلاگ اثر طولانی مدتی بر اهالی آن گذاشته است؛ به طوری که همین مسئله می تواند به احیا و رواج آن کمک کند. ضرورت این مسئله آنجاست که توجه صحیح و حساب شده به وبلاگ می تواند برای شبکه های اجتماعی توده طلب امروزی بدیل قابل توجهی محسوب شود.
هویت ماندگار وبلاگی
باوجود گذشت چندین سال از دوران اوج وبلاگ نویسی، هنوز هم بسیاری از شخصیتهای تأثیرگذار و پرمخاطب شبکههای اجتماعی خوشان را «وبلاگ نویس» میدانند. برای آنها وبلاگ نویسی چیزی فراتر از شغل یا رزومه کاری یا تجربهای چندساله در فضای مجازی است؛ بهطوریکه هویت مجازی آنها را تشکیل داده است. از سوی دیگر وبلاگ نیز صرفاً پلتفرمی برای بیان نظرات و دیدگاهها نبوده، بلکه سبکی از کنشگری و فعالیت در دنیای مجازی را به همراه داشته است. بهاینترتیب، پرسش اصلی اینجاست که چه ویژگیهایی باعث برجسته بودن این پلتفرم میشود؟ برای پاسخ به چنین سؤالی میبایست جنبههای بسیار متنوعی را در نظر گرفت، بااینحال توجه به برخی خطوط اصلی که بیارتباط با شبکههای اجتماعی جدید نیستند میتواند حاوی نکات معناداری باشد.
مروری کلی بر سرگذشت وبلاگها
تاریخچه وبلاگ نویسی در ایران ماجرای جذابی دارد که روایت آن در کنار توسعه دیگر زمینههای کنشگری فضای مجازی مانند چت روم ها و … میتواند بسیار معنادار باشد. بااینحال میتوانیم از سالهایی یاد کنیم که حضور بسیاری از نخبگان در فضای مجازی در قالب وبلاگ نویسی صورت میگرفت. اوج این روند که سالهای میانی دهه هشتاد را تشکیل میداد تا سال هشتادوهشت و ماجراهای فتنه ادامه داشت. در ایام فتنه و با دستگیری تعدادی از وبلاگ نویسان ضدانقلاب و همچنین ماجراهای پیشآمده برای مدیر یکی از سرویسدهندگان اصلی وبلاگ در ایران، حوزه نفوذ این ژانر کنشگری رو به افول گذاشت. عدم اقبال بسیاری از اهالی وبلاگ با کوچ کردن هر چه بیشتر به فیسبوکی که فعالیتهای خود را از چند سال قبل آغاز کرده بود شدت گرفت. به همین ترتیب ضربه نهایی به فضای از رونق افتاده وبلاگ نویسی زمانی وارد شد که موبایلهای هوشمند و شبکههای اجتماعی موبایلی به صورتی گسترده وارد زندگی اجتماعی شدند. این روند تا جایی ادامه داشت که در ماههای اخیر، «میهن بلاگ» یکی از سرویسدهندگان بزرگ وبلاگ نیز به علت مقرونبهصرفه نبودن سرویسدهی، فعالیت خود را پس از سالها متوقف کرد. بااینحال چنین توضیحاتی هنوز نمیتواند عناصر جادویی وبلاگ و تأثیر هویتبخش آن را توضیح دهد.
عوامل ماندگاری و هویتبخش بودن وبلاگ نویسی
به نظر میرسد اصلیترین ماندگاری وبلاگ در ذهن وبلاگ نویسان سابق، هویت مستقلی است که برای آنان ایجاد میکرد. هر وبلاگ، کلیتی بود که تمام آن به یک مدیریت اختصاص پیدا میکرد. درواقع تنها جایی که در یک صفحه وبلاگ میتواند حواس مخاطب را پرت کند، جعبه پیوندها و ابزار تبادل لینک بود. نویسنده وبلاگ میتوانست مانند یک وبسایت کامل، قلمرویی از اراده و تحقق اراده را برای خود تعریف کند. این مرز گذاری و جدایی نسبی از دیگر وبلاگها در ایجاد هویتی مستقل برای آنان بیتأثیر نبود. دومین عامل را میتوان در متن محور بودن آن جستجو کرد. هرچند که امروز شبکه اجتماعی توییتر نیز بهشدت گسترده و پرمخاطب است، ولی نباید فراموش کرد که یک توییت نهایتاً چیزی مانند کنایه زدن خواهد بود. اجمال بیشازحد توییتر اتفاقاً زمینه را برای ضد متن شدن آن فراهم میکند: متن، زمینه تفصیل است و توییت بر پایه اختصار شکل گرفته است. بیجهت نیست که بسیاری از محتوای مطالب توییتر نوعی بیان مجادلهآمیز هستند. در مقابل آن، وبلاگ بدون ایجاد محدودیت جدی یا تحتفشار قرار دادن، دست وبلاگ نویس را برای انتخاب مسیر فعالیت خود باز میگذاشت. شاید بتوان سومین عامل را نیز در دوری و فاصله وبلاگ با مخاطب جستجو کرد. ارتباط وبلاگ نویس و مخاطبان بسیار محدودتر و سادهتر از ارتباط مخاطبان شبکههای اجتماعی فعلی است. این مسئله امکان و فراغتی فراهم میکند تا وبلاگ نویس بتواند بدون فشار مخاطب و بدون اجباری که از سوی سلایق متنوع مخاطبان به او وارد میشود، به بیان نظرات خود بپردازد. هرچند وبلاگ نیز بهعنوان یک فضای کنشگری اجتماعی مجازی اقتضائات و محدودیتهای خاص خودش را داشت، ولی نویسنده را مجبور به تبعیت از سلایق رنگارنگ و دائم التغییر مخاطبان نمیکرد.
مقایسه فضای وبلاگها و شبکههای اجتماعی رایج
بهطورکلی میتوان دلایل متعددی برای نفوذ وبلاگ در ذهن و قلب وبلاگ نویسان سابق جستجو کرد و چنین جستجویی نیز به چند عامل محدود نخواهد ماند. ولی مرور همین خطوط کلی ما را به پرسشهایی سوق میدهد که میتواند برای سیاستگذاران و فعالان فضای مجازی معنادار باشد. در حالی توییتر و اینستاگرام به صورتی کاملاً افسارگسیخته مجرای ورود و گسترش فرهنگهای منحط ضد اسلامی و اندیشههای ضد جمهوری اسلامی شدهاند، میتوان به اهمیت وبلاگ و امتیازات آن به نسبت این شبکههای پی برد. وبلاگ که روزی به علت عدم توجه کافی به ضرورت سیاستگذاری فضای مجازی و کمتجربگی متولیان آن در مواجهه با اقتضائات نوین فضای مجازی از صحنه رقابت خارج شد، نمیتوانست بستر چنین هجوم گستردهای باشد؛ تا جایی که برخی مسئولان جمهوری اسلامی از ناتوانی نسبت به مقابله با اینستاگرام و توییتر دم میزنند. زمینۀ نخبه گرایانه تر وبلاگ با اندکی برنامهریزی و توجه و بسترسازی از سوی متولیان میتوانست کماکان به حیات خود ادامه دهد و دستکم گزینههای متعددی را برای مخاطبان فراهم کند. امروزه نخبههای فرهنگی و سیاسی برای بیان اندیشه خود مجبور به تن دادن به مناسبات مبتذل و توده ساز شبکههای اجتماعی پررونق فعلی هستند. بدترین و هولناکترین تأثیر چنین وضعیتی که در طولانیمدت مشخصتر خواهد شد، از بین رفتن حوصله برای گفتگو و عدم ارتباط واقعی میان افرادی است که مناسبات شبکههای اجتماعی فعلی آنها را شیء واره کرده است. این بیحوصلگی و جداافتادگی روحی مخاطب، تأثیرات سوء فرهنگی بسیاری خواهد داشت که مرور آنها دشوار نخواهد بود.
احیای مجدد وبلاگ و اقتضائات آن
بااینحال هنوز برای احیای وبلاگ و بازگشت به سنت گفتگو و بیان تفصیلی دیر نیست. نخبگان و افراد پرمخاطب میتوانند بخشی از کنشگری خود را به سمت وبلاگها روانه کنند. بدیهی است با چنین اقدامی مخاطبان آنها تا حدودی ریزش خواهند کرد. ولی برای زنده نگهداشتن روحیه گفتگو و تسلیم نشدن در مقابل امواج توده ساز در طولانیمدت کاملاً بهصرفه خواهند بود. از سوی دیگر هرچند به لحاظ کمی برخی مخاطبان چنین مسئله را نپسندند، در دایره کیفی مخاطبان این نخبگان میتوانند در تعاملی عمیقتر و جدیتر قرار بگیرند. ضرورتهای وبلاگ نویسی ایجاب میکند که شبکههای متشکل از افراد دغدغه مند و انقلابی بهجای قرارگیری در میانه گستره سرسامآوری از موضوعات و مسائل به حوزههای تخصصیتر وارد شوند. علاوه بر این، محتوای ارائهشده در این شبکههای بین فردی نیز ضرورتاً کوتاه شده و اصطلاحاً مینیمال نخواهد بود. بهطورکلی مجموعۀ این عوامل مثبت و منفی به این نتیجه منجر خواهند شد که راه برونرفت از رواج بیرویه شبکههای اجتماعی توده محور و تأثیرات سوء آن در بازگشت به زمینهها و محیطهای سادهتر و عمیقتر نهفته است؛ هرچند که مانند هر کنش فرهنگی مؤثر دیگری بدون چالش نخواهد بود.