مجله هفتگی سایبرنما با معرفی آخرین و مهم ترین رخدادهای تکنولوژیک دنیا و تبیین اهمیتِ آنها در آیندهی بشریت، شما را با مسیر انقلاب تمدنی سایبری آشنا می کند.
💠 خبرهای این هفتهی سایبرنما با تحلیل راهبردِ ۱۰ سالهی ایرباس در صنعتِ هواپیماییِ مسافربری آغاز میشود.
💠 سپس به گزارشِ «چرخهی هیاهوی تکنولوژی ۲۰۲۲» از موسسهی معتبر گارتنر خواهیم پرداخت.
💠 سومین خبر این هفتهی سایبرنما به بررسی راهبردهای نظامی ایالات متحده و روسیه در راستای استفاده از سگهای روباتیکِ قاتل اختصاص دارد.
💠 در ادامه جدیدترین دستآوردِ دانشمندانِ آلمانی در کشف و ساختِ توالیهای پروتئینی با استفاده از هوش مصنوعی بررسی شده است؛
💠 و در آخرین خبر این هفته به تصویری ساختهشده از ظهر عاشورا و امام حسین (ع) توسط هوش مصنوعی نگاهی خواهیم انداخت.
با ما در این شماره همراه باشید.
آیا هوش مصنوعی راهِ نجاتِ ایرباس خواهد بود؟
پاندمی کرونا ضررهای هنگفتی را به شرکتهای هواپیماسازی و هواییای مانند بوئینگ و ایرباس وارد کرده است. پاندمی منجر به تعطیلشدن بسیاری از خطوط هوایی شد و به همین دلیل بسیاری از خلبانها نیز از کار بیکار شدند. حال که شرایط تا حدودی به وضعیتِ پیش از پاندمی بازگشته است، اکنون مسافران با لغوشدنهای مکررِ پروازها به دلیلِ کمبودِ خلبان روبرو هستند. به همین دلیل، شرکتِ ایرباس در پی جایگزینساختنِ هوشهای مصنوعی به جای خلبانها در پروازهای مسافری است. پیش از این، پروازهای نظامی و باربری به هوش مصنوعی مجهز شده بودند اما اولین بار است که یکی از غولهای صنعتِ مسافربریِ هوایی از عزمِ خود برای هوش مصنوعی سخن گفته است. بر اساسِ پیشبینیها طی ۱۵ تا ۲۰ سال آینده هر ساله ۸ میلیارد مسافر با هواپیماها پرواز خواهند کرد. این در حالی است که بالاترین میزان حمل و نقل پیش از پاندمی ۴ میلیارد نفر در یک سال بوده است. به گفتهی مدیران ایرباس، هدفِ این شرکت کاستنِ خدمهی یک پرواز به یک نفر است و اصلی ترین مسئلهی سازندگان برای ساختِ هواپیماهای خودران مسئلهی داده است. تعدادِ ۱.۵ میلیارد خودرو در جهان وجود دارد اما تنها ۴۰ هزار هواپیما در جهان کار میکنند و همین امر توسعهی هوش مصنوعی برای هواپیماها را مشکل کرده است.
جدیدترین تغییرات در چرخهی هیاهوی گارتنر
چرخهی هیاهوی تکنولوژی یک پژوهش مهم از سوی موسسهی معتبرِ گارتنر است. این چرخه سرگذشتِ یک فناوری از ظهورِ آن تا سطحِ انتظارات، سپس سرخوردگیِ بازار از این انتظارات و در نهایت روشنشدنِ وضعیت و سوددهی یک فناوری را بررسی میکند. شمارهی مختص به سالِ ۲۰۲۲ این پژوهش اخیراً منتشر شده است که حاوی اطلاعاتِ جالبی است. در این پژوهش عمدهی تکنولوژیهای سایبریای که سایبرنما در طول سال گذشته به آن پرداخته است بررسی شدهاند. اکنون سه پروژهی مشهورِ «هویتِ مرکززدایی شده»، «توکنهای نامتشابه» و «اکوسیستمِ دادهای ابری» در شیبِ سرخوردگی قرار دارند. متاورس در آغاز حرکت به سمتِ قلهی انتظارات حرکت میکند و همان طور که سایبرنما نیز پیشتر تذکر داده بود، به گفتهی گارتنر نیز نباید زودتر از ۱۰ سال آینده انتظارِ آن را کشید. همچنین گارتنر سه حوزهی اصلی تکنولوژی در سالِ ۲۰۲۲ را به ترتیب «تجربههای استغراقی» (مانند وب۳، متاورس، توکنهای نامتشابه و …)، «شتابگیری اتوماسیون هوش مصنوعی» (هوشِ علّی، هوش مولد، مدلهای زبانی و …) و «بهینهسازی تحویل فناوری» (مانند سیستمهای ابری) اعلام کرده است.
سگهای قاتل در خدمتِ ارتشِ آمریکا و روسیه
هفتهی گذشته وزارت دفاع آمریکا و ارتش روسیه سگهای روباتیکِ نظامیِ جدیدی را معرفی کردند. سگهای روباتیک اولین بار توسط شرکتِ بوستون داینامیکز معرفی شدند و سپس گوستروبوتیکز در نمایشگاهِ سالِ گذشته یک سگِ تکتیرانداز را معرفی کرد. پس از آن بود که خبری از سگهای ضابطِ اجتماعی در چین منتشر شد و حال هم ارتش آمریکا و هم ارتشِ روسیه از این سگهای قاتل رونمایی کردهاند. سگِ موردِ استفاده در وزارت دفاع آمریکا همان سگِ گوستروبوتیکز (Q-UGVs) است که اکنون پس از گذشتِ یک سال و گذراندنِ آزمونهای نظامی در نیروی هوایی به خدمتِ ارتشِ ایالات متحده درآمده است. با این حال راهبردِ روسیه در توسعهی سگهای نظامی با راهبردِ ایالات متحده تفاوت دارد. روسیه به جای آن که یک سگِ روباتیک را از صفر توسعه دهد، سگهای ۳ هزار دلاریای که چینیها از آن به عنوان ضابط اجتماعی استفاده میکردند را خریده و آنها را به RPG-26 مسلح کرده است. توسعهی سگهای نظامی در ارتشهای مهمِ جهان نشان از ظهورِ راهبردهای جدیدِ نظامی در نبردهای زمینی (به خصوص نبردهای نامتمرکز) است؛ چه این که تواناییِ مانورِ بالای این سگها (به علاوهی قیمتِ مناسبِ آنها در قیاس با خودروهای خودرانِ نظامی) آنها را به ماشینهای قاتلِ بالفطره تبدیل میکند.
دستآوردی جدید در زمینهی توالیهای پروتئینی
حدودِ ۲ سال پیش بود که گوگل پروژهی آلفافولدِ ۲ را معرفی کرد: پروژهای که در آن این شرکت با استفاده از هوشِ مصنوعی مسئلهی مهمِ کشف و ساختِ «توالیهای پروتئینی» را هدف گرفته بود و میتواند برتریهای استراتژیک را در بسیاری از حیطهها مانندِ پزشکی، محیطِ زیست و حتی جنگافزار به این شرکت عطا کند. به همین دلیل است که کشوری مانندِ اسرائیل نیز پروژههای مشابهی را در این زمینه شروع کرده است. در همین راستا یک دانشگاه آلمانی نیز اعلام کرده است که توانسته با GPT-2 (یک مدل پردازش زبانی از OpenAi) یک سیستم جهتِ تولید توالیهای نوینِ پروتئینی ایجاد کند. نکتهی مهم اینجاست که سیستمِ GPT-2 اساساً یک سیستمِ پردازش زبانی است و نه سیستمی مانندِ آلفافولد که به طورِ اختصاصی برای پروتئینها طراحی شده باشد. این که چطور یک سیستمِ پردازش زبانی میتواند از پروتئینها نیز رمزگشایی کند به جهتِ شباهتِ ساختارِ توالیهای پروتئین به توالیهای الفبایی (و ساختِ کلمات و جملات و …) است. در واقع همان طور که ما میتوانیم با حروف کلماتِ معنادار بسازیم، آمینواسیدها نیز با یکدیگر ترکیب میشوند تا پروتئینها را بسازند. سیستمِ ساختهشده میتواند میلیونها توالی پروتئینی را در عرضِ یک دقیقه تولید کند: کاری که طبیعت در میلیونها سال انجام داده است.
هوش مصنوعی و عاشورا
شبکههای مولدِ تخاصمی تواناییهای بسیار زیادی برای تولیدِ تصاویرِ بدیع دارند. ما میتوانیم به آنها یک کلمه بدهیم و از آنها یک تصویرِ بسیار خاص (و حتی هنری) تحویل بگیریم. پیش از این در تحلیلِ پروژهی دال-ای۲ گفته بودیم که استفادهی عمومی از این هوشهای مصنوعی میتواند تحولاتِ جدیای را در زمینهی «تولیدِ تصویر» رقم بزند. اخیراً یک پروژهی مشابه به نامِ Midjourny در شبکهی دیسکورد به صورتِ آزمایشی امکانِ ساختِ عمومی تصاویر توسطِ هوش مصنوعی را فراهم آورده است. بسیاری از کاربران با ارسالِ دستورهای مختلف تصاویرِ خارقالعادهای را از این هوش مصنوعی تحویل گرفتهاند. یکی از کاربرانِ فارسیزبانِ توییتر نیز با ارسالِ دستوراتِ «عاشورا، امام حسین، بهشت» به این هوش مصنوعی مجموعهی چشمگیری از تصویرسازیهای روزِ عاشورا را تولید کرده است که یکی از آنها را در تصویر کنارِ این متن مشاهده میکنید. شبکههای مولدِ تخاصمی امکانهای کمنظیری در تولیدِ محتوای بصری ارائه میدهند. به این ترتیب میتوان با جرات اعلام کرد که زینپس هوشهای مصنوعی یکی از اجزاء لاینفکِ زنجیرهی تولیدِ محتوا هستند. در آینده کاربرهای عادی نه تنها تصویر تولید خواهند کرد بلکه میتوانند انیمیشن، فیلم یا حتی بازیهای جذابی را تنها با چند دستورِ ساده تولید کنند.
سایبرنبرد-۵
مجله هفتگی سایبرنبرد با معرفی آخرین و مهمترین رخدادهای جنگ شناختی، شما را با نبرد مداومی که همینک در جریان است آشنا میکند و رفتهرفته، از نقش فضای سایبری در برپایی این جنگ پرده برمیدارد.
💠 خبرهای این هفتۀ سایبرنبرد با عملیات روانی-رسانهای درباب ماجرای ترور سلمان رشدی و واکنشهای بینالمللی نسبت به آن آغاز خواهد شد.
💠 سپس به پروندهای رسانهای میپردازیم که وبگاه بیبیسی فارسی بهمناسبت یک سالگی تصرّف افغانستان به دست طالبان و تشکیل امارت اسلامی افغانستان گشوده است؛
💠 و در آخرین خبر، به سراغ پروندهای ویدیویی میرویم که وبگاه انتخاب تهیه کرده و در آن، روندهای قهرمانپروری (یا قهرمانسازی) جناح اصولگرا را با نگاهی نقّادانه و با مایهای از تمسخر و تحقیر بررسیده است.
با ما در این شماره همراه باشید.
هیاهوی تروریستها علیه ترور
سلمان رشدی نویسنده بریتانیایی-هندی است که نام او بیش از هر چیز، بهسبب نگارش کتابی موهن درباب مقدسات دین اسلام بر سر زبانها افتاد. اودر تاریخ ۱۲ اوت ۲۰۲۲ (۲۱ مرداد ماه ۱۴۰۱) هنگام سخنرانی در نیویورک مورد حمله با چاقو قرار گرفت. پلیس نیویورک اعلام کرد ضارب این نویسنده، هادی مطر ۲۴ ساله و اهل ایالت نیوجرسی است.
حمله به رشدی بهسبب فتاوای برخی از علمای اسلام، بهویژه امام خمینی (ره)، مبنی بر ارتداد و حکم مرگ وی بر سر زبانها افتاده است. در این میان، برخی از سیاسیون غربی و فعالان رسانهای فرصتطلب بدون وجود کوچکترین سند یا نشانهای، ترور ناموفق رشدی را به جمهوری اسلامی ایران منتسب کردند و یک هیاهوی رسانهای حسابشده و دامنهدار به راه انداختند.
قابل توجه است که اکثر این افراد به دولتهایی وابستگی دارند که سابقه حمایت آنها از تروریسم در سطح جهان، مکرر و اثباتشده است. از دولتمردان ایالات متحده و انگلیس که چشم بپوشیم، با نامهایی نظیر محمدجواد اکبرین و مصی علینژاد مواجه میشویم که بهترتیب، از طرف دولتهای صعودی و صهیونیستی حمایت مالی، اجتماعی، و سیاسی میشوند؛ دولتهایی که ید طولایی در ترور مخالفان خود در سطح جهان، از جمله ترور اهل قلم و رسانه دارند. حال همین افراد که زندگی خود را با پول آلوده به ترور انباشتهاند، با زبانی حقبهجانب و فریبکارانه، از ترور سلمان رشدی اعلام انزجار میکنند و با هیاهوی بیپشتوانه کشورهای غربی علیه دولت و ملت خودشان همراه میشوند.
پروندهای برای فرار رو به جلو
وبگاه بیبیسی فارسی به تاریخ ۲۳ مرداد ماه ۱۴۰۱، به بهانۀ یکسالگی پیروزی طالبان و تشکیل امارت اسلامی أفغانستان، پروندهای گسترده را کلید زد که با تحلیلهای همهجانبه در زمینههای سیاسی، نظامی، اقتصادی، اجتماعی، و فرهنگی همراه بود. ماجرای روایتهای سلسلهوار بیبیسی تاکنون ادامه دارد و با بیانیه جبهۀ مقاومت ملی از یکسو، و بازنشر روایتهای مشابه در شبکههای اجتماعی و پیامرسانها همراه شده است.
روایتسازیهای رنگارنگ و پردامنۀ بیبیسی همچون نمونههای مشابه بسیار در خلال سال گذشته بیش از هر چیز، به این منظور پیش نهاده شدهاند تا پرسش اصلی را به حاشیه برانند: تجاوز و حضور نظامی ایالات متّحده در أفغانستان به مدّت ۲۰ سال چه ثمری در پی داشته است؟
گرفتار شدن ایالات متّحده در باتلاق افغانستان و خروج مفتضحانه از این کشور چه در عمل و چه از حیث نمادین حائز اهمیت بسیار است. آمریکا در جنگ افغانستان نه تنها در تمامی زمینهها با شکست مواجه شد، بلکه این شکست بهسبب جایگاه ویژۀ افغانستان از نظر تاریخی و نیز ژئوپولتیک، یکی از برجستهترین نشانههای افول جهان تکقطبی و سیطرۀ هژمونیک آمریکاست. روشن است که امپراطوری رسانه میکوشد تا از ابعاد و پیامدهای گستردۀ این شکست تاریخی بکاهد و هزینۀ میانمدّت و طولانیمدّت آن را به حداقل برساند. بنابراین، از این پس باید منتظر پروندهسازیهای بسیار و تحریفهای تاریخی پردامنهای باشیم.
اسطورههای بادکنکی و خائنان به منافع ملی
وبگاه انتخاب در تاریخ ۲۳ مرداد ماه ۱۴۰۱، بستهای ویدیویی منتشر کرد که آن را اینطور معرفی کرده بود: «اسطورههای بادکنکی: گزارشی از هالکهای وطنی که اصولگرایان آنها را باد کردند، اما پس از مدتی رسوا شدند.» در این بسته، از کسانی همچون ابوحر، مهرشاد سهیلی، امیر تتلو، کاترین شکدم و… یاد شده است. برخی از کاربران اینستاگرام پس از انتشار این ویدیو، محتوا و حتی بخشهایی از خود آن را بازنشر کردند.
اطلاعاتی که در بسته ویدیویی انتخاب ارائه میشود نادرست نیست و جریان اصولگرا قطعا باید در روندهای چنین سوءاستفادههایی از ارزشهای خود جدا بازنگری کند. اما در طرف مقابل، از دستاندرکاران وبگاه انتخاب و جریان سیاسی مطبوعش نیز باید خواست که یک ضربالمثل معروف و قدیمی را به یاد بیاورند که میگوید: «یک سوزن به خودت بزن، یک جوالدوز به دیگران.»
اگر روندهای قهرمانسازی جناح اصولگرایی گاهوبیگاه، به تولید اسطورههای بادکنکی انجامیده است، در جناح مقابل، بهسبب عافیتطلبی و فقدان مرزبندی معین، بسیاری خائنان به منافع ملی سر برآوردهاند که روزگاری با عناوینی نظیر سیاستمدار و روزنامهنگار دگراندیش و اصلاحجو فعالیت میکردند، اما امروز از شبکههایی نظیر بیبیسی، منوتو، و ایراناینترنشنال سردرآوردهاند. نام بردن از چنین افرادی کار این نوشته را به درازا میکشاند. فقط کافیست از کسانی نظیر مصی علینژاد، حسین باستانی، و مجتبی واحدی نام ببریم.
باید امید داشت که در خلال کنش معتقدین و ملتزمین به منافع ایران اسلامی، رفتهرفته تمامی اینگونه روندهای مخرب و ناهنجار اصلاح شود. اما در این میان، بهتر آن است که هر فرد، نیرو، جناح، یا جبههای ابتدا از خودش آغاز کند و به قول معروف، از ترس پس افتادن، دست پیش را نگیرد!