نقد فیلم های سایبرپانک

پلانتکتونی که عاشق کامپیوترش بود: نقد انیمیشن سینمایی پلانکتون

در جدیدترین قسمت مجموعه باب اسفنجی، فیلمی اختصاصی درباره شخصیت پلانکتون ساخته شده است. مخاطبان در سال‌های قبل پلانکتون را مسخره می‌کردند که عاشق یک کامپیوتر شده است و با یک کامپیوتر صحبت می‌کند و احساساتش را به یک کامپیوتر می‌گوید. البته اگر امروز نگاهی شتابزده به وضع و حال جهان بیاندازیم، می‌بینیم که بسیاری از انسان‌ها با موبایل و کامپیوتر و هوش‌های مصنوعی صحبت می‌کنند و تنها همدل و یار و یاورشان همین تکنولوژی‌های کمک‌رسان است. با این حال انیمیشن پلانکتون و شخصیت آن از تحولات روز دنیا عقب مانده است. در این انیمیشن تقریبا هیچ اشاره مستقیمی به تجهیز همسر کامپیوتری پلانکتون به هوش مصنوعی نمی‌شود و شکل رباتی و کامپیوتری آن یادآوری فناوری‌های دهه هشتاد میلادی است.

به‌قلم:داوود طالقانی 

مجموعه باب اسفنجی و دوستانش یکی از محبوب‌ترین انیمیشن‌های تاریخ است. قسمت‌های مختلفی از این مجموعه انیمیشینی سال‌ها توسط صداوسیما و بنگاه‌های ترجمه و دوبله فیلم و سریال در کشور خودمان منتشر می‌شد. در جدیدترین قسمت این مجموعه، فیلمی اختصاصی درباره شخصیت پلانکتون ساخته شده است. این انیمیشن توسط دیو نیدهام کارگردانی شده است. در این یادداشت کوتاه می‌خواهیم نگاهی اجمالی به زندگی عاشقانه پلانکتون با همسر کامپیوتری‌اش داشته باشیم.

خلاصه داستان انیمیشن سینمایی پلانکتون از این قرار است که پلانکتون بار دیگر تلاش ناموفقی برای دزدیدن فرمول محرمانه‌ی ساندویچ کرَبی پَتی انجام می‌دهد. وقتی به خانه‌اش در رستوران چام باکت بازمی‌گردد، با تعجب می‌بیند که همسر رایانه‌ای‌اش، کارن، رستوران را به یک غذاخوری مکزیکی موفق تبدیل کرده و مشتریان زیادی جذب کرده است. اما چون این اقدام به نظرش آن‌قدر شرورانه نیست که مطابق سلیقه‌اش باشد، با عصبانیت رستوران را به آتش می‌کشد. کارن که از نادیده گرفته شدن ایده‌هایش خسته شده، تراشه‌ همدلی خود را از مدارش خارج کرده و به یک ربات غول‌پیکر تبدیل می‌شود. او با استفاده از آهنرباها، یک قلعه‌ی معلق عظیم می‌سازد و تصمیم می‌گیرد جهان را تسخیر کند. پلانکتون که نگران اوضاع شده، از باب اسفنجی کمک می‌خواهد. باب با استفاده از ابزار هیپنوتیزم خود، سعی می‌کند او را با کارن هم‌فکر کند. در این میان، مشخص می‌شود که شکل اولیه‌ کارن، یک ماشین‌حساب متصل به یک سیب‌زمینی درون پتری دیش بوده که پلانکتون در کودکی ساخته است. او بعدها کارن را در دانشگاه ایالتی بیکینی ارتقا داده و به شکل امروزی‌اش درآورده است. در همان دانشگاه، آن‌ها یک تفنگ انجماد ساخته بودند تا نقشه‌ی تسلط بر جهان را اجرا کنند. اما اولین تلاششان برای سلطه بر دنیا، توسط یک کودک انسان که در ساحل حضور داشت، متوقف شد؛ او آن‌ها را دوباره به دریا انداخت.

همچنین مشخص می‌شود که هدف مادام‌العمر پلانکتون برای دزدیدن فرمول ساندویچ، به این دلیل شکل گرفته که یک بار آقای خرچنگ به شوخی گفته بود که این فرمول می‌تواند او را به فرمانروای جهان تبدیل کند. پلانکتون و باب اسفنجی به دانشگاه بازمی‌گردند و موفق می‌شوند قطعات اصلی بدن کارن را پیدا کنند. پلانکتون از این قطعات برای ساخت یک ربات جدید جهت نابود کردن نسخه‌ی فعلی کارن استفاده می‌کند، اما کارن به‌راحتی او را درون بدن مکانیکی خود ادغام می‌کند. باب که از ناتوانی پلانکتون در پذیرش مسئولیت اعمالش خسته شده، او را نزد «گَل پَلز» (گروه دوستان دختر) شامل سندی، پرل و خانم پاف می‌برد. آن‌ها تراشه‌ی همدلی کارن را در مغز پلانکتون نصب می‌کنند و این کار باعث می‌شود که او به درک و بینشی جدید برسد. سپس این پنج نفر برای نفوذ به کشتی هوایی کارن اقدام می‌کنند.

کارن، نسخه‌های دیگر خود را از مدار خارج می‌کند تا بتواند جلوی «گَل پَلز» را بگیرد، درحالی‌که پلانکتون برای آشتی با کارن می‌رود. از طرفی، باب اسفنجی و پاتریک به اتاق موتور کشتی که با سیب‌زمینی‌ها کار می‌کند، نفوذ می‌کنند و تمام سیب‌زمینی‌ها را می‌پزند تا سوخت کشتی را از بین ببرند. کارن در تلاش برای نادیده گرفتن حرف‌های پلانکتون، فرمول محرمانه‌ی کرَبی پَتی را به او می‌دهد، اما پلانکتون به او می‌گوید که «فرمول واقعی تو بودی!» و سپس این دو بار دیگر تصمیم می‌گیرند با یکدیگر برای تسخیر جهان تلاش کنند. با این حال، پاتریک تمام سیب‌زمینی‌های ذخیره شده در اتاق موتور را می‌خورد و این باعث می‌شود که سازه‌ی مکانیکی کارن از هم فروبپاشد و شهر بیکینی باتم به حالت عادی بازگردد. در این لحظه، همه‌ی شهروندان قصد حمله به پلانکتون و کارن را دارند، اما باب اسفنجی مداخله کرده و می‌گوید: «من عاشق داستان‌های عاشقانه‌ام!» همه با او موافقت کرده و جشن می‌گیرند.

شخصیت پلانکتون پیشتر و پیش از اینکه هوش مصنوعی در سراسر جهان تبدیل به مد و ترند شود، به عنوان یک شخصیت مساله‌دار برای مطالعات سایبری حائز اهمیت بود، زیرا او عاشق یک کامپیوتر شده بود. مخاطبان در سال‌های قبل پلانکتون را مسخره می‌کردند که عاشق یک کامپیوتر شده است و با یک کامپیوتر صحبت می‌کند و احساساتش را به یک کامپیوتر می‌گوید. البته اگر امروز نگاهی شتابزده به وضع و حال جهان بیاندازیم، می‌بینیم که بسیاری از انسان‌ها با موبایل و کامپیوتر و هوش‌های مصنوعی صحبت می‌کنند و تنها همدل و یار و یاورشان همین تکنولوژی‌های کمک‌رسان است. از این جهت شخصیت شرور و بامزه پلانکتون نماینده تمام کسانی است که به جز تکنولوژی هیچ دوستی ندارند.

با این حال انیمیشن پلانکتون و شخصیت آن از تحولات روز دنیا عقب مانده است. در این انیمیشن تقریبا هیچ اشاره مستقیمی به تجهیز همسر کامپیوتری پلانکتون به هوش مصنوعی نمی‌شود و شکل رباتی و کامپیوتری آن یادآوری فناوری‌های دهه هشتاد میلادی است. شاید در آینده مجموعه باب اسفنجی و دوستان خنده‌دارش قضیه هوش مصنوعی وارد شود و پلانکتون با استفاده از هوش مصنوعی بتواند نسخه جدیدی از همسر کامپیوتری همسرش را بسازد و بالاخره به فرمول همبرگر آقای خرچنگ دست پیدا کند!

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا