خودمختاری محتوم
جنگافزار روباتیک: از خودمختاری تا تکینگی (1)
سایبرپژوه– جنگافزار در هر کشوری نسبت مستقیمی با قدرت تهاجمی و بازدارندگی آن کشور دارد. شاید بیراه نباشد اگر بگوییم مهمترین هدف صنایع فناور در هر کشوری تولید جنگافزار برتر نسبت به دشمن است. به عنوان مثال عمده سرمایهگذاری بر روی فناوریهای نو از بعد از جنگ جهانی دوم در آمریکا توسط صنایع دفاعی و در قالب آژانس تحقیقات پیشرفتهی دفاعی (DARPA) صورت گرفته است و حوزههایی نظیر هوش مصنوعی، رایانه، اینترنت و شبکه وب، علوم شناختی و البته روباتیک نظامی از نتایج این سرمایهگذاریها بودهاند.
آغاز عصر روباتیک نظامی
صنعت روباتیک از جمله صنایع پیشران در عصر ما به حساب میآیند. از خودروهای خودران گرفته تا لوازم خانگی نظیر جاروبرقی روباتیک و نگهداری از بیماران و سالمندان با این صنعت رابطهی تنگاتنگی دارند و البته مهمترین کاربرد این صنعت در صنایع نظامی و میدان نبرد است. طبق برآوردها در سال ۲۰۱۸ میلادی هزینهی جهانی برای تولید محصولات روباتیک نظامی اعم از هوایی، زمینی و دریایی سالانه معادل هفت و نیم میلیارد دلار بوده است. انقلاب روباتیک در صنایع نظامی به شکلی تدریجی رخ داد و شروع آن جنگهای آمریکا در افغانستان و عراق بود.
در دههی ۱۹۹۰ میلادی بودجهی سالانهی تولید پهپاد بدون سرنشین در حدود ۳۰۰ میلیون دلار بود که این رقم بعد از وقایع یازدهم سپتامبر به سالی دو میلیارد دلار افزایش پیدا کرد و در سال ۲۰۱۱ به شش میلیارد در سال ارتقاء یافت که این موضوع نشاندهندهی رشد سریع این صنعت در مدت کوتاهی است.
آمریکا در جنگ افغانستان و عراق از ۷۰۰۰ پهپاد و ۶۰۰۰ روبات زمینی استفاده کرد. پهپادهایی نظیر MQ-1B در سکوت و در زمانبندی مشخص اهداف را تعقیب کرده به عنوان ابزار شناسایی بیرقیبی شناخته شدند. پهپاد دیگری نظیر راون RQ-11 امکان ارسال تصاویر زنده از صحنهی نبرد را از بالا برای فرماندهان ممکن میساخت و با کمترین هزینه و ریسک به چشمان فرماندهان از آسمان مبدل گشته بود. روباتهای زمینی عمدتا با هدف خنثیسازی و یا تخریب بمبهای انفجاری استفاده میشدند و ریسک عملیات را تا حد زیادی کاهش میدادند. در واقع امکاناتی که روباتها در صحنهی نبرد ایجاد میکردند باعث شد در جنگ افغانستان و عراق هزاران پهپاد و ربات زمینی تولید شوند و از سال ۲۰۰۵ میلادی به بعد، شاهد نوعی تغییر گفتمانی در صنعت جنگافزار باشیم.
روباتها در میدان نبرد نسبت به سایر جنگافزارهای مرسوم که توسط انسان استفاده میشوند مزیتهای یگانهای دارند. به طور مشخص از قیود و محدودیتهای فیزیولوژیک انسان آزادند در نتیجه میتوانند کوچکتر، سبکتر و سریعتر بوده و به طور کلی مانورپذیری بالایی داشته باشند. میتوانند به سرعت موقعیت خود را در صحنهی نبرد تغییر دهند و خود را از مهلکه برهانند. میتوانند هفتهها، ماهها و حتی سالها در میدان جنگ بدون استراحت حضور داشته باشند. میتوانند ریسکهای بالایی را بپذیرند و نیز فرصتهای تاکتیکی جدیدی به واسطهی قابلیتهایشان بدون در نظر گرفتن ریسک برای فرماندهان ایجاد کنند.
نقصانهای موجود
اما نقطهی ضعف روباتهای نظامی این است که تمام قدرت شناختی آنها وابسته به عامل انسانی است. عمدهی پهپادهای نظامی موجود از راه دور توسط خلبانها یا اپراتورهای انسانی هدایت میشوند. در واقع روبات دارای مغزی از آن خود نیست و تمامی امور مربوط به قوهی عقلی توسط مغز اپراتور انجام میشود. دو اشکال اساسی هدایت از راه دور عبارتند از:
- سیستمهای مخابراتی هر اندازه هم که قدرتمند و امن باشند میتوانند تحت تاثیر عملیات جمینگ (Jamming) قرار گرفته و از کار بیافتند. عملیات جمینگ به کلیهی روشهایی گفته میشود که در سیستم الکترونیکی جنگافزارها اعم از ناوبری و راداری اختلال ایجاد کرده و امکان فریب یا از بین بردن آنها را فراهم میکنند. در گذشته این عملیات در انحصار چند کشور خاص بود که در حال حاضر بسیاری از کشورها دارای توانایی انجام این عملیاتند. اگرچه با تغییر محدودهی پهنایباند مخابراتی میتوان از تاثیر جمینگ کاست اما در نهایت خود این تغییرات نیز محدود است. در واقع مخدوش شدن رابطه اپراتور و پهپاد یا روبات، کارایی آن را از بین برده و بسیاری از پهپادها توانایی انجام عملیات ساده را نیز ندارند. فارغ از جمینگ، در میدان جنگ نقاط کور مخابراتی وجود دارد که دسترسی مخابراتی به آن مشکل یا ناممکن است و در نتیجه پهپاد در آن نقاط قادر به دریافت سیگنال نیست. یکی از مهمترین نقاطی که به وسعت بزرگی کور به حساب میآید زیر آب است. روباتهای زیردریایی عملا امکان هدایت از راه دور محدودی دارند.
- با فرض اینکه ارتباط مخابراتی اپراتور و پهپاد یا روبات به طور کامل برقرار باشد، اما هزینهی نیروی انسانی که هدایت پهپادها را برعهده دارند بسیار بالاست. هزاران روبات نیازمند هزاران نیروی انسانیاند که آنها را هدایت کنند. در هر ماموریت پهپادهای هدایتشونده از دور، بین هفت تا ده خلبان مورد استفاده قرار میگیرند تا در مدت یک هفته به صورت پیوسته پهپاد را در منطقهی خاصی در هوا نگهدارند. غیر از خلبانان در هر ماموریت بیست نفر نیروی انسانی دیگر برای بررسی حسگرها و آنالیز پایداری پرواز فعالند. بنابراین پهپادهای نظامی در حال حاضر چیزی از بودجهی نظامی کم نکردهاند بلکه تنها ریسک تلفات انسانی را به صرف رساندهاند که البته این موضوع هم بسیار حائز اهمیت است.
خودمختاری روباتیک: راهبردی بلندمدت
به دو دلیل بالا در ده سال اخیر اصلیترین هدف صنعت روباتیک نظامی خودمختاری روباتها بوده است. خودمختاری موتور شناختی است که روباتها را به طرز باورنکردنی توانمند خواهد ساخت. هر گونه قطع شدن ارتباط با مرکز کنترل و نیز عملیات جمینگ نمیتواند بر روی اجرای عملیات روباتهای خودمختار تاثیری داشته باشد. همچنین این موضوع به میزان قابل توجهی از نیروی انسانی نظامی که برای هدایت پهپادها به کار گرفته میشوند میکاهد.
جدا از رفع دو نقصانی که بدان اشاره شده در صورت خودمختاری، پهپادها میتوانند عملیاتهای پیچیده را بدون دخالت انسانی اجرا کنند. چهار مرحلهای که در رسیدن به خودمختاری روباتیک طی میشود عبارتند از: کنترل کامل انسان، نمایندگی انسان، سرپرستی انسان و خودمختاری کامل. در مرحله نمایندگی، عامل انسانی فرمانهای کلی را صادر میکند و در هدایت پهپاد نقشی ندارد. پهپادهایی نظیر گلوبال هاک و ایگل گری در چنین مرحلهای قرار دارند. هدایتگران آنها خلبان نیستند و اپراتورند به این معنی که با برنامههای رایانهای پهپاد هدایت میشود و فرامین عمومی و جهت حرکت را از اپراتور دریافت میکند. البته در صورت نبود عامل انسانی این دو نوع پهپاد عملا از اجرای سادهترین عملیاتها نیز ناتوانند.
پهپادهای نمونهای X-47B که در سال ۲۰۱۴ برای اولین بار تست شدند تنها فرمانی که دریافت میکنند فرمان شروع عملیات است و قادرند در هوا به صورت خودکار از هواپیمایی دیگری سوختگیری کنند. نسل فعلی این پهپادها میتوانند به صورت خودکار از زمین بلند شده و بنشینند، ناوبری کنند و عملیات سوختگیری را انجام دهند. دیگر نیازی به هدایت اپراتور نیست بلکه اپراتور نقش سرپرستی و تعیین جهت را بر عهده دارد و فرمانهای کلی جای هدایت را گرفته است.
به طور کلی میتوان گفت ما در مرحلهی سوم خودمختاری روباتیک قرار داریم و در دههی آینده با توجه به سرعت پیشروی فناوریهای پیشران نظیر هوش مصنوعی به خودمختاری کامل دست پیدا میکنیم. اگرچه در بخش دوم این مقاله تلاش میکنیم به ابعاد دیگر این موضوع و نقش هوش مصنوعی در رسیدن به خودمختاری بپردازیم اما به طور خلاصه میتوان گفت خودمختاری روباتیک تنها از یک مسیر ایجاد میشود و آن سرمایهگذاری کلان برای تولید هوش مصنوعی قدرتمند است و روباتیک نظامی تنها یکی از مواردی است که اهمیت توجه به هوش مصنوعی را نشان میدهد.