حریم خصوصی ای که عمومی شد
چه رابطه¬ای بین گستردگی استفاده از اینستاگرام و حریم خصوصی و پوشش وجود دارد؟
سایبرپژوه – عصری که از آن به عنوان «عصر ارتباطات» یاد میشود دارای مولفهها و ویژگیهای منحصر به فردی است. یکی از این مشخصههای ارتباطات وسیع در بستر فضای وب و حریم خصوصی است. این نوع ارتباطات در طول سالهای اخیر در انواع مختلفی دنبال شده است. جدیدترین نسخه آنها شبکههای اجتماعی و پیام رسانهاست که خود دارای تفاوتهای بنیادینی هستند. این شبکهها به نسبت هدف و ایده اصلی طراحی که دارند متناسب با آن دارای قابلیتهای نرم افزاری و سخت افزاری مختلفی هستند. ایده اصلی طراحی آنها تعیین کنندهترین بخش در سیر تکامل آن است.
شبکههای متن محور
مسنجرها و شبکههای اجتماعی چون واتسآپ، فیس بوک، تلگرام که در برهههایی در اوج محبوبیت بودهاند و اکنون نیز از پرطرفدارترینهای این فضا هستند در یک ویژگی مشترکاند و آن «متن محور» بودن است. بدین صورت که در این شبکهها آن چیزی که به عنوان حامل اصلی پیام به طرف مقابل است و محوریت دارد متن و نوشتهای است که فرد برای فرد یا افراد مقابل خود ارسال میکند. این به معنای بی اهمیت بودن «تصویر» در این شبکهها نیست بلکه مقصود اهمیت و محوریتی است که بر اساس آن «ایده» ، سخت افزارها و امکانات این شبکهها طراحی شدهاند. به همین ترتیب سهولت استفاده و امنیت حریم خصوصی نیز متغیر خواهد بود. متن محور بودن باعث حفظ بیشتر حریم خصوصی و تأثیر کمتر روی این مسئله شده است.
اینستاگرام؛ «تصویر محوری» به جای « متن محوری»
پیرامون اینستاگرام و تبعات همهگیری آن تأملات و بحثهای فراوانی صورت گرفته است اما آن نکتهای که به نظر بسیار حیاتی و تعیین کننده است؛ «تصویر پایه» بودن اینستاگرام است. بدین صورت که تمام متون و توضیحات لازم است در کنار تصویر قرار داشته باشند. این تصویر محوری که در اینستاگرام وجود دارد در نتیجه باعث طراحی پنل کاربری مناسب برای بارگذاری تصویر و ویدئو شده است. افراد با داشتن این قابیلتها اقدام به اشتراک گذاری احساسات، علائق، سیر فعالیتهای روزانه خود میپردازند.
در نتیجه فراگیری این اقدامات ارزش بودنِ« حریم خصوصی» به چالش کشیده میشود و به تدریج مسائل و فعالیتها و اشیائی که پیش از این در دامنه حریم خصوصی تعریف میگردیدند ، وجه عمومی به خود گرفته و دامنه مسائل خصوصی به شدت کاهش مییابد.
زمانی که ارتباط در قالب یک متن صورت میگیرد هدف اصلی، «انتقال مفهوم» از طریق واژهها خواهد بود. اما زمانی که متن جای خود را به تصویر میدهد در نتیجه آن « انتقال مفهوم» نیز جای خود را به « جذابیت» خواهد داد یعنی در فضایی چون اینستاگرام جذابیت بسیار با اهمیت است و کسی میتواند در آنجا و با آن معیارها موفق محسوب گردد که بتواند «جذابیت» ایجاد نماید. در ادامه این روند هر چیزی که بتواند ابزاری برای ایجاد جذابیت باشد به عرصه عمومی کشیده خواهد شد.
« با اینستاگرام، تبدیل واقعیت زندگیهایمان به چیزی زیبا و قابلعرضه برای خوشایند غریبهها آسانتر شده است. وقتی کسی عکسمان را لایک میکند، سرخوشی و رضایت ناشی از ترشح دوپامین در مغزمان را حس میکنیم[۱]».
اینستاگرام یکی از نخستین اپهایی است که از رابطۀ ما با گوشیهایمان نهایت بهرهبرداری را کرده است و وادارمان میسازد زندگی را از دریچۀ دوربین تجربه کنیم و در ازایش در دنیای مجازی تایید شویم و اعتبار به دست بیاوریم». اینستاگرام اینک با زبانمان نیز در هم پیچیده است: شکار مناظر «اینستاگرامی» و اینهمه «پورنِ غذا». فقط زبان نیست و اینستاگرام بر نحوۀ زندگی و ثبت آن زندگی نیز تأثیر گذاشته است: تمام آن سفرههایی که عکسشان را در اینستاگرام گذاشتهایم و آن سلفیهای لب درّه و آن مسافرتهایی که برایشان پول جمع کردهایم و آرزویش را داشتهایم، صرفاً به این خاطر که عکسهایی زیبا از آنجا دیدهایم[۲].
اینستاگرام اعضای خود را به سمتی سوق میدهد تا همه چیز را بگویند و به اشتراک بگذارند، بیان کردن در اینستاگرام یک ارزش است و برخلاف ارتباط حقیقی که سکوت هم در آن دیده میشود و معنادار است، در اینستاگرام سکوت نه معنا دارد و نه دیده میشود. در واقع دو اتّفاق پیاپی این روند را به وجود میآورد؛ از طرفی ما یاد میگیریم تا همه چیز را بیان کنیم و از طرفی اینستاگرام اقتضأ میکند تا محتواهای خود را در قالبی جذّاب و هیجان انگیز و غیرمعمول صورت بندی کنیم .[۳]
دوستانی که ما در اینستاگرام دنبالشان می کنیم خواسته یا ناخواسته با به اشتراک گذاشتن لحظات خاص و جذّاب زندگی چنین نگاهی را ترویج می دهند، احساسات نابی که قرار بود درونی ترین دریافت های ما از عالم باشد حالا در ویترین هویّت ما قرار می گیرد تا توسط خریدارانی به نام دنبال کننده لایک گرفته و خریده شود[۴].
پوشیدگی و اینستاگرام
با تنگتر شدن دامنه حریم خصوصی و راه یافتن بسیاری از مسائل شخصی به فضای عمومی از طریق اینستاگرام، «بدن» نیز خود به عنوان ابزار جذابیت خواهد بود. اگر پیش از این لباس، مد، رفتار، صدا و.. عاملی برای ایجاد جذابیت بود اکنون با فروریختن دیوارهای حریم خصوصی، «بدن» نیز که خود اصلی ترین اجزاء حریم خصوصی محسوب میگردید، ابزاری برای ایجاد جذابیت خواهد بود.
در نتیجه این فضا «برهنگی» به تدریج به یک عرف مبدل خواهد شد. کاربران اینستاگرام با هر سلیقه و ذائقهای در زمان جست و جو به تصاویر نیمه عریان برخواهد خورد. کاربری که روزانه به طور میانگین ۳ ساعت در فضای اینستاگرام باشد رفته رفته «برهنگی» برایش به یک «عرف» مبدل خواهد شد و پوشیدگی دیگر نه تنها ارزش گذشته را نخواهد داشت بلکه دیگر عرف نیز محسوب نمیشود.
این بدین معنا نیست که تمام فضای کنونی که در مورد مسئله پوشیدگی ایجاد گشته است معلول فراگیری اینستاگرام است، اما این نکته آشکار است که فراگیری اینستاگرام در ارتباط مستقیمی با فروپاشی دیوار حریم خصوصی خواهد بود؛ هرچه میزان استفاده از اینستاگرام افزایش یابد دایره حریم خصوصی نیز کوچکتر خواهد شد. در فضایی چون اینستاگرام که هدف آن نشان دادن تصاویر برای ربودن چشمهای بیننده و جلب توجه آن است با به تصویر در آمدن خصوصیترین وجوه زندگی افراد و حتی بدن آنان ، دیگر جایی برای پوشش و پنهان بودگی باقی نخواهد ماند؛ همه چیزها زمانی به سرانجام خود میرسند که به «نمایش» درآیند. انگار واقعیت با به نمایش درآمدن ایجاد میگردد و هر آن چیزی که نمایان نشود انگار وجود ندارد.
زیبایی شناختی اینستاگرامی
اما سوالی که مطرح است اینکه گذار از مفهوم به جذابیت چگونه رخ داده است؟ در این گذار یک زیبایی شناختی اینستاگرامی وجود دارد که تلاش میکند جذابیت محور همه چیز باشد که برای اینکار هر امری را در وضع ایدهال خود قرار میدهد. بدن باید در فرم ایدهآل باشد، غذا در نهایت لذیذی باشد ، سفر در نهایت خوش گذرانی باشد و مواردی از این سنخ که فراوان هستند. این ایدهآلیزه شدن در اینستاگرام نوعی زیبایی شناختی است که بدن را نیز مهم جلوه داده است.
فرجام سخن
فضای نابههنجار کنونی در امر پوشیدگی به عنوان حریم خصوصی، با افزایش استفاده از اینستاگرام تشدید خواهد شد. پس از اِعمال محدودیت بر تلگرام و ضعف مسنجرهای داخلی کاربران بیشتری به اینستاگرام روی آوردند. کوچ سایتها، کانالها، خبرگزاریها، کانالهای لطیفه و جذاب از تلگرام به اینستاگرام یکی از مهمترین علل افزایش کاربران اینستاگرام بود. تحولی که بحران «پوشیدگی» را تشدید کرده است. اکنون دیگر « بدپوشش» بودن به عنوان یک عرف محسوب میگردد و «پوشش» به عنوان یک پدیده خاص دیده میشود. مرزهای پوشش و برهنگی چنان درهمآمیخته است که بدپوششهای گذشته اکنون دیگر با آن عنوان خطاب نمیشوند. این درهم آمیختگی ارتباط مستقیمی با فراگیری اینستاگرام دارد که به نظر روز به روز بر شدت آن افزوده خواهد شد.
[۱] http://tarjomaan.com/barresi_ketab/9886/
[۲] http://tarjomaan.com/barresi_ketab/9886/
[۳] https://bashgah.net/%D8%AE%D8%B1%D9%85%D9%86-%D9%86%DA%A9%D8%A7%D8%B4%D8%AA%D9%87%e2%80%8c%D9%87%D8%A7/
[۴] همان