گذار از بروکراسی به اینفوکراسی در جهان اطلاعاتی
پیش از عصر اطلاعات در بوروکراسی با این مسئله مواجه بودیم که سامان اداری بوروکراتیک به دلایلی مانع کارآفرینی است و عرصه سیاست باید آزادی عمل آنها را تأمین کند تا آزادی و رفاه اجتماعی به ارمغان آورند. با تدقیق در تاریخ کارآفرینی در عصر اطلاعات با اسامیای چون بیل گیتس و استیو جابز، مارک زاکربرگ ، لری پیج و سرگی برین و … مواجه میشویم. به واقع امری اساسی تغییر کرده است؛ کارآفرینان امروز معماران جهان ما هستند. از نام اشخاص بگذریم ، ما دیگر با ساختارهای متکثر، بعضاً محلی، متمرکز بر فیزیک صنایع بزرگ مواجه نیستیم که در کنار جهان ما جایی برای خود دارد بلکه با طراحیهای مختلف از معماری اطلاعات مواجهیم که جهان ما را ساخته است. نظام طبقهبندی اطلاعات که در دست دستگاه بوروکراسی بود حال در دست کارآفرینانی است که جهان اطلاعات و ارتباطات را ساختهاند. نظام اداری و سیاستمدار که پیش از این در ضمن تعامل سیاست و بوروکراسی باید شرایط بهینه کار کارآفرین را تضمین میکردند حال خود کاربرانی از جهان برساخت کارآفرینان هستند.
به قلم: سعید گلستانی
الف. مقدمه: بوروکراسی پاسخی به نیازهای انقلاب صنعتی در زمینه اداره
تحولات تکنولوژیک تأثیر اساسی و قاطعی بر سامان اجتماعات، سیستمهای سیاسی، روابط فردی و عناصر طبیعی میگذارد. مفهوم اداره و مدیریت اجتماعی از این قاعده مستثنی نیست. با رخدادن انقلاب صنعتی در قرن هجدهم و نوزدهم تمام مفاهیم اساسی و مقوم اجتماع، سیاست و اقتصاد دچار تحول و انقلاب شدند.
با ورود ماشینآلات، خطوط تولید انبوه، و تغییرات در نحوه تولید، بازاریابی و توزیع کالاها، نیاز به ساختارهای اداری متناسب با این تحولات داشت. بوروکراسی به عنوان یک ساختار منطقی برای سازماندهی و کنترل امور در دنیای صنعتی و پیچیده به وجود آمد.
در آغاز انقلاب صنعتی، بسیاری از سازمانها به شکل هرمی و سلسلهمراتبی سازماندهی میشدند. این ساختارها نیازمند تخصیص وظایف مشخص به افراد در سطوح مختلف بود، که این نیاز منجر به ترویج بوروکراسی شد.
بهعلاوه بوروکراسی با ارائه ساختارهای سلسله مراتبی، اجتماعپذیری و کنترل را افزایش داد و باعث بهبود تنظیم امور در سازمانها شد. این ساختارها در دنیای صنعتی بسیار پیچیده از اهمیت بالایی برخوردار بودند.
انقلاب صنعتی با تخصص و تقسیم کار گستردهتر، نیازمند مدیریت دقیقتر و کنترل امور بیشتر شد. بوروکراسی با ارائه اصول تخصص و تقسیم کار در سازمانها، به تسهیل این نیازها کمک کرد. بهواقع بوروکراسی در زمانه چندپارگی علم و فناوری و تخصصیشدن هر علم و فناوری ساختارهایی را ایجاد کرد که این مانیفولد متکثر تخصصها در سامانی یکپارچه در خدمت چشمانداز اجتماعی و سامان سیاسی همگرا میکند هم عامل مشروعیتش شد و هم عاملی برای تثبیتش ضمن فرمی غالب برای اداره امور.
به طور کلی، بوروکراسی به عنوان یک پاسخ به نیازهای و تحولات اجتماعی و اقتصادی در دوران انقلاب صنعتی به وجود آمد و به عنوان یکی از ساختارهای مدیریتی مهم در جوامع صنعتی و مدرن تقویت شد.
ماکس وبر جامعهشناس شهیر یکی از نظریهپردازان بوروکراسی چند کلان مسئله را پیرامون این موضوع مطرح میکند که حسب سیری که در این مقاله داریم به آن خواهیم پرداخت:
الف.۱. فراروی از سطح فنی به سمت تمامیت خواهی در سیاست
بوروکراسی در ضمن بیانی که از خویش دارد امری کاملاً فنی، تخصصی و فارغ از ارزشهای خاص اجتماعی و فرهنگی است اما این صرفاً یک گفتارِ توجیهکننده در سطح اجتماعی است. بوروکراسی با داشتن منابع اطلاعاتی گسترده و ابزارهای اعمال قدرت در سطح اجتماع و سیاست تمنایی ذاتی برای حضور و اثرگذاری در ساحت سیاست خواهد داشت. به واقع ابزارهای تخصص، دانش، نیروی اجتماعی و منابع را به خدمت میگیرد تا بالهای خود را بگستراند و سطح سیاسی را نیز از آنِ خود کند. در اینجا در میانه شکاف اداره و سیاست پل و تقابلی دیده میشود. جدا از نقش ساختاری این پلِ یکسویه از سمت سیاست به اداره ختم نمیشود افرادی در ساختار بوروکراسی هستند که منافع و ارزشهای سیاسی و اجتماعی را به نفع دستگاه بوروکرات تفسیر میکنند و مؤثر خواهند بود.
الف.۲. اندرکنش با سامان اجتماعی و نظام طبقاتی
بوروکراسی انعکاسی از ساختار اجتماعی است. بوروکراسی شالوده اجتماعی خود را حول آن دسته از گروههای قدرت میجوید که بر سازمان جامعه نظارت دارند. ساختار و عملکرد سازمانهای بوروکراتیک توسط دینامیکهای قدرت و سلسلهمراتب اجتماعی جامعهای که به آنها خدمت میکند، شکل میگیرد. بدین ترتیب که بوروکراسی به لحاظ مکانیزم عملکرد ساختار و معیارهای ثابتی را پیش میگیرد و از جهت اثرگذاری بر تخصیص منابع و تصمیمسازیهایش برای اصحاب قدرت و ثروت حائز اهمیت است و این گروه چه در سطح منابع انسانی این ساختار و چه در سطح عملکرد ساختاری کنشگری میکند.
الف.۳. ارتباط با طبقه کارآفرین اقتصادی یا انترپرنوئر
این مسئله یکی از مناقشهبرانگیزترین مسائل قرن بیستم در جهان و هنوز یکی از مسائل موردبحث جامعه ما در سطح افکار عمومی و سیاستمداران است. جدال سوسیالیسم و سرمایهداری همه بر سر میزان آزادی عمل این طبقه بوده است. ازآنجاکه ویر بوروکراسی را مخل خلاقیت میداند و بوروکراتها را افراد محافظهکار بند حساب و کتاب حقوق دولتیشان میداند خواستار آزادی عمل طبقه کارآفرین است. بهزعم وبر کارآفرین هم پویایی اقتصادی را در جامعه دیوانسالار به ارمغان میآورد و هم آزادی و خلاقیت انسانی و از حصار عقلانیت بوروکراسی بیرون میجهد.
ب. انقلاب اطلاعات و ظهور اینفوکراسی:
انقلاب اطلاعات معمولاً به انقلابی اطلاق میشود که با آغاز دوران تکنولوژی اطلاعات و انفجار مفاهیم مرتبط با آن، به وجود آمد. این انقلاب در دهه ۱۹۷۰ آغاز شد و تاکنون ادامه دارد. این دهه را میتوان بهعنوان آغاز دوران اطلاعات و تکنولوژی مدرن در نظر گرفت. برخی از وقایع کلیدی این انقلاب عبارتند از: ظهور کامپیوترها و انجام محاسبات الکترونیکی با سرعت بالا، گسترش اینترنت و ایجاد شبکههای ارتباطی جهانی امکان ارتباط و تبادل اطلاعات به صورت فوری و گسترده که در دهه ۹۰ میلادی به اوج خود رسید، افزایش حجم بیسابقه دادهها و اطلاعات، توسعه نرمافزارها با قابلیتهای پیشرفته محاسباتی و تحلیل دادهها که نقش بسیار مهمی در تبدیل داده به اطلاعات و دانش داشتند، پیشرفت در فناوریهای ارتباطی، از جمله تلفن همراه و شبکههای بیسیم که به افراد امکان ارتباط مداوم و دسترسی به اطلاعات را در هر زمان و مکانی را فراهم کرد.
اینفوکراسی (Infocracy) اصطلاحی است که اشاره دارد به حکومت یا سیطره اطلاعات و دانش و نظام سیاسی که در آن تولید، پردازش و انتشار اطلاعات نقش محوری دارد. جامعهای که در آن تصمیمگیری بر پایه اطلاعات و دانش استوار است و از ویژگیهای آن تأکید بر اهمیت اطلاعات و دانش، تسلط نخبگان و متخصصان دانش، شفافیت و دسترسی آزاد به اطلاعات، اتخاذ تصمیم بر اساس شواهد و دانش، استفاده گسترده از فناوری اطلاعات و ارتباطات، تولید انبوه اطلاعات و دادهها و … و حتی برخی اینفوکراسی را مرحله جدیدی از تکامل جوامع به سمت آیندهای دانشمحور میدانند.
ب.۱: کارآفرینی در جهان اینفوکراتیک:
در گام نخست مدعیات بند پیش را صادق فرض میکنیم تا متوجه تمایزات اینفوکراسی و بوروکراسی شویم. از مسئله سومی که در بروکراسی یعنی کارآفرین آغاز میکنیم. پیشازاین در بوروکراسی با این مسئله مواجه بودیم که سامان اداری بوروکراتیک به دلایلی مانع کارآفرینی است و عرصه سیاست باید آزادی عمل آنها را تأمین کند تا آزادی و رفاه اجتماعی به ارمغان آورند. با تدقیق در تاریخ کارآفرینی در عصر اطلاعات با اسامیای چون بنیانگذار مایکروسافت، بیل گیتس و استیو جابز، بنیانگذار اپل، مارک زاکربرگ، بنیانگذار فیسبوک، لری پیج و سرگی برین بنیانگذاران گوگل و … مواجه میشویم. به واقع امری اساسی تغییر کرده است؛ کارآفرینان امروز معماران جهان ما هستند. از نام اشخاص بگذریم که خود محل تأمل است، ما دیگر با ساختارهای متکثر، بعضاً محلی، متمرکز بر فیزیک صنایع بزرگ مواجه نیستیم که در کنار جهان ما جایی برای خود دارد بلکه با طراحیهای مختلف از معماری اطلاعات مواجهیم که جهان ما را ساخته است. نظام طبقهبندی اطلاعات که در دست دستگاه بوروکراسی بود حال در دست کارآفرینانی است که جهان اطلاعات و ارتباطات را ساختهاند. نظام اداری و سیاستمدار که پیش از این در ضمن تعامل سیاست و بوروکراسی باید شرایط بهینه کار کارآفرین را تضمین میکردند حال خود کاربرانی از جهان برساخت کارآفرینان هستند.
ما در اینجا خواهان اشاره به دو نکته هستیم. نخست تعریف کارآفرینی از الگوی ایدهآل آن و دیگر نسبت کارآفرینی و اینفوکراسی. کارآفرینی سازنده چیزی در جهان ما نیست بلکه سازنده جهانهای ما است. اینکه سازنده طاقچه یا چنلبی را کارآفرین بدانیم از آن رو است که جهان اطلاعاتی ما را سامانی جدید داده است هرچند مرتبهاش از \معماران گوگل بسیار پایینتر باشد. نکته دوم این است که اینفوکراسی مدعوم مولود کارآفرینان است و نمیتوان از استقلال اینفوکراسی از کارآفرینی سخن گفت. حتی در موردی که حاکمیت عدهای را ترغیب یا استخدام کند که جهانی از اطلاعات و ارتباطات را معماری کنند؛ سامان این جهان در بهترین حالت در عرض دیگر جهانهای کارآفرینان هست هرچند که به واقع ضمن این جهانها حضور دارد.
ب.۲: سامان اجتماعی و نظم طبقاتی جهان اطلاعاتی:
پیش از این در ضمن بند اول بخش پیش چنین ادعا شد که تو گویی در جهانی بیطبقه از واجدین اطلاعات زیست میکنیم. در این حرف حقیقتی وجود دارد و خطایی. حق در این است که با هر دستهبندی اعم از اقتصادی، سیاسی و فرهنگی که بنگری انسانها در این جهانهای اطلاعاتی ساخته کارآفرینان پراکنده شدهاند اما خطا اینجاست که تصوری شبیه یک دهکده جهانی که هر فرد در ضمن ارتباطاتی پاکیزه و مملو از اطلاعات حقیقی و در جریانی ناب از دانش و علوم میزید. سامان اجتماعی به نسبت توزیع شبکههای افراد حول کارآفرینان فنی و محتوایی یا اطلاعاتی و ارتباطی شکل گرفته است. مسطح سازی و بی طبقهسازی همان طور که در جهان اطلاعاتی واقعیت دارد اما تکثر، اختلاف، بیارتباطی، امتناع گفتگو در سراسر شبکههای اطلاعاتی حضور دارد. مفهوم اتاق پژواک که توصیفی کنایی از وضعیتی است که در آن اطلاعات، ایدهها، یا باورها با ارتباطات و تکرار درون یک سامانه تعریف شده تقویت میشوند، در واقع نشانگر سطوح درهم و در عین حال مجزای جهان اطلاعاتی است.
حاکمیت و اداره که از حالت طبقاتی خارج شود توهم طربناک جامعه بیطبقه آدمیان را به سوی یک ناکجاآباد میبرد. در جهان اطلاعاتی حاکمیت و نهادهای مولد ارتباطات و اطلاعاتش صرفاً جریانهایی هستند در عرض دیگر جریانها. به خلاف تصور فوکو که جامعه مدرن را ساختاری سراسر بین (Panopticon) و مراقبتی میبیند جامعه اطلاعاتی وضعیتی پراکنده و کولاژوار دارد و اذهان سرگردان مدام در حال تکرار و تشبه به خویشتناند. حاکمیت این جامعه بیشتر سویه بدنی دارد اما کفه حاکمیت سطح ذهنی در دست طبقه کارآفرینان است.