استیم پانک ، ماشین بخار در سینما: عناصر سینمای سایبرپانک (قسمت ۹)
هنگامی که ژانر علمی – تخیلی به انگلستان قرن نوزدهم و لندن ویکتوریایی میرسد و سینمای سایبرپانک میخواهد از حال و هوای آن دوران بهره ببرد، از آن به «استیمپانک» یاد میشود. اختراع ماشین بخار در زندگی روزمره و صنعت تغییرات شگرفی به وجود آورد و منجر به این شد که از این دوره به عنوان یکی از عصرهای طلایی حیات فکری و فرهنگی بشر در غرب یاد شود. در سینما معمولا هنگامی که فیلمهایی با ژانر علمی – تخیلی درباره این دوره ساخته میشود، فضای صنعتی و حیات کلانشهری در لندن به امکاناتی که سینمای علمی – تخیلی میدهد، پیوند میخورد. در قسمت نهم عناصر سینمای سایبرپانک قصد داریم برخی از مهمترین آثار سینمایی ساخته شده درباره این ژانر را معرفی کنیم و در نهایت به مشخصات خاص آن برسیم. میتوان مهمترین مشخصات سینمای استیمپانک در سه ویژگی معرفی کرد: ۱-تاریخهای جایگزین برای انقلاب صنعتی، ۲- اختلاف طبقاتی، ۳-بازگشت به ریشههای مدرنیته.
وقتی تاریخ غرب را میخوانیم، گاهی اوقات در ذهن خود تصور میکنیم که «ای کاش در آن دوران زندگی میکردیم!» بعضی از لحظات تاریخی همین الان هم بسیار رویایی و عجیب به نظر میرسند. کافیست نگاهی به هنرهای تجسمی هنرمندان فلورانسی بیاندازیم تا خود را در رنسانس قرن شانزدهم ببینیم. از لابهلای صفحات کتابهای تاریخی به قرن هفدهم میرویم و زمینههای انقلاب فرانسه را مشاهده میکنیم، یا در قرن هجدهم کافههای روشنفکری آلمانی را در خیال خودمان مجسم میکنیم. از همه اینها دیدنیتر شاید قرن نوزدهم و عصر انگلستان ویکتوریایی باشد. علاقه به این دوره آنقدر زیاد است که هنگامی که ژانر علمی – تخیلی به آن میرسد و سینمای سایبرپانک میخواهد از حال و هوای آن دوران بهره ببرد، از آن به « استیم پانک » یاد میشود. این را هم اضافه کنیم که اگر پنج انقلاب در غرب را به روایت مازلیش و برونوفسکی قبول داشته باشیم، یکی از این انقلابها یعنی انقلاب صنعتی در انگلستان قرن نوزدهم به وقوع پیوسته است. (این پنج انقلاب شامل: ۱- انقلاب ایماژها که آن را با نقاشیهای لئوناردو داوینچی و میکل آنژ و کارواوجو میشناسیم، ۲- انقلاب دین که با دیدگاههای پروتستانی مارتین لوتر و جان کالون شناخته میشود، ۳- انقلاب علم که سردمداران آن گالیله و بیکن هستند، ۴- انقلاب صنعتی که با ظهور اختراعات صنایع جدید مثل ماشین بخار همراه بود، و در نهایت ۵- انقلاب سیاسی که از فرانسه شروع شد و تا آمریکا ادامه داشت)
اختراع ماشین بخار در زندگی روزمره و صنعت تغییرات شگرفی به وجود آورد و منجر به این شد که از این دوره به عنوان یکی از عصرهای طلایی حیات فکری و فرهنگی بشر در غرب یاد شود. در سینما معمولا هنگامی که فیلمهایی با ژانر علمی – تخیلی درباره این دوره ساخته میشود، فضای صنعتی و حیات کلانشهری در لندن به امکاناتی که سینمای علمی – تخیلی میدهد، پیوند میخورد. ما حال و هوای این دوره را در ادبیات کلاسیک با آثار رئالیستی دیکنز، خواهران برونته و… به خوبی در ادبیات خواندهایم. فضای داستانهای ژول ورن و اچ. جی. ولز نیز که به ژانر علمی – تخیلی بسیار نزدیک هستند، اولین زمینهها برای شکلگیری استیم پانک را فراهم کردند. در قسمت نهم عناصر سینمای سایبرپانک قصد داریم برخی از مهمترین آثار سینمایی ساخته شده درباره این ژانر را معرفی کنیم و در نهایت به مشخصات خاص آن برسیم.
کریستوفر نولان در فهرست فیلمهای خود آنقدر کارهای جنجالی دارد که معمولا کمتر کسی درباره فیلم سینمایی «پرستیژ» صحبت میکند. داستان «پرستیژ» درباره دو شعبدهباز است که ابتدا با هم دوستهای صمیمی هستند اما در نهایت به دشمنهای خونی یکدیگر تبدیل میشوند. در این فیلم استفاده از تکنولوژیهای تازهاختراعشده مثل ابزارآلات برقی و الکترومغناطیسی نقشآفرینی جدی و مهمی دارند. علاوهبر «پرستیژ» که تکنولوژی به شعبدهبازی شباهت پیدا کرده است، در فیلم سینمایی «شعبدهباز» نیز این قضیه را میبینیم. داستان فیلم «شعبدهباز» درباره زن و مردی عاشق است که از دو طبقه اجتماعی متفاوت هستند. ادوارد نورتون که او فیلمبازها او را به خاطر حضور در «باشگاه مبارزه» بسیار دوست دارند، در این فیلم نیز حضور دارد.
یکی از قدیمیترین و مهمترین آثار سینمای استیم پانک توسط فریتز لانگ در سال ۱۹۲۷ ساخته شد. فیلم سینمایی «متروپلیس» که در اغلب فهرستهای فیلمهای برتر تاریخ نیز حضور دارد، از سبک اکسپرسیونیسم بهره برده و جهان آینده در سال ۲۰۲۶ را نمایش میدهد. این فیلم آلمانی با ترسیم تصویری از آینده نشان میدهد که چقدر میان طبقه «کارگر» و طبقه «اندیشمند» فرق وجود خواهد داشت. افراد متعلق به طبقه اندیمشند در ساختمانهای مجلل و آسمانخراشهای بزرگ زندگی میکنند ولی طبقه کارگر در تونلهای زیرزمینی و خانههایی کوچک ساکن هستند. فضای سیاه و سایههای شکننده و تصاویر معوج نگاهی انتقادی به مدرنیته و پیشرفت صنایع بشری دارد.
در حوزه انیمیشن نیز استیمپانک شاهکار کم ندارد. از ماندگارترین انیمیشنهای استیمپانکی میتوان به انیمه «قلعه متحرک هاول» اشاره کرد. هایائو میازاکی چهره برجسته صنعت انیمهسازی در ژاپن است و باید او و آثارش را به عنوان یکی از عوامل اصلی جهانی شدن این مدیوم هنری دانست. این انیمه لحنی ضدجنگ دارد و تاثیرات مخرب جنگ و صنعت بر روحیه و عواطف بشر را نشان میدهد.
فیلم سینمایی «گرد ستاره» نیز فیلمی استیمپانکی با حال و هوایی عاشقانه است. این فیلم اقتباسی از یکی از داستانهای نیل گیمن است که به عنوان چهرهای شاخص در ادبیات علمی – تخیلی شناخته میشود. داستان فیلم درباره پسری به نام تریستان است که در روستایی زندگی میکند که در نزدیکی آن دیواری بلند قرار گرفته؛ دیواری که زندگی واقعی آنها را از یک سرزمین افسانهای جدا میکند. بااینحال تریستان که همیشه کنجکاو بود سرزمین آن طرف دیوار را ببینید بلاخره یک روز از آن دیوار بلند عبور کرد و خیلی سریع به دختری علاقهمند شد که درابتدا فکر میکرد دختری ساده است ولی سخت در اشتباه بود.
در میان نامهای بزرگی که در سینمای استیم پانک فیلم دارند، نام مارتین اسکورسیزی نیز میدرخشد. او با فیلم «هوگو» یکی از مهمترین کارهای سینمایی استیم پانک را خلق کرده است. هرچند این فیلم در بین سایر شاهکارهای اسکورسیزی از اقبال کمتری برخوردار بود و نتوانست نظر منتقدان را جلب کند. قصه این فیلم درباره پسری به نام هوگو در دهه ۳۰ میلادی است که پس از مرگ پدر و ناپدید شدن عمویش به تنهایی در یک ایستگاه قطار زندگی میکند و تمام جزییات ناپیدای این ایستگاه را بلد است. او وظیفه دارد چرخدندههای ساعت بزرگ این ایستگاه را روغنکاری کرده و از آنها مراقبت کند. هوگو عاشق سینما است و یک روز پس از برخورد با یک پیرمرد اسباببازی فروش که در همان ایستگاه کار میکرد، داستان اصلی او و آن مرد هم آغاز میشود.
پیشتر ذکر شد که از بزرگان ادبیات داستانی قرن نوزدهم که زمینههای ظهور استیم پانک را فراهم کرد، ژول ورن است. فیلم سینمایی «بیست هزار فرسنگ زیر دریا» اقتباسی از رمان ژول ورن است. این فیلم در سال ۱۹۵۴ ساخته شده است. داستان فیلم «بیست هزار فرسنگ زیر دریا» در سال ۱۸۶۸ جریان دارد. در آن زمان با پخش شدن شایعهای مبنیبر حمله یک هیولای آبی به کشتیها سفر با کشتی را برای بسیاری از انسانها به کاری ترسناک تبدیل کرده بود. بههمیندلیل پروفسور آروناکس و همتیمیهای او برای بررسی این موضوع به دل دریا سفر کردند تا از اتفاقات اسرارآمیز آن مکان آگاه شوند ولی برخلاف شایعات آنها با یک زیردریایی بسیار پیشرفته به نام ناتیلوس مواجه میشوند که تکنولوژی آن دههها از آن زمان جلوتر بود. فیلم دیگری که از آثار ژول ورن اقتباس شده است، «سفر به مرکز زمین» است. این فیلم درباره دانشمندان است که راهی را از مرکز آتشفشان واقع در ایسلند به مرکز زمین کشف کردند. ضمن اینکه فیلم سینمایی «دور دنیا در ۸۰ روز» نیز اقتباسی از رمان ژول ورن به شمار میآید. در این فیلم، فیلیاس فاگ باید در ۸۰ روز به دور دنیا سفر کند در حالی که با تهدیدها و موانع متعددی احاطه شده است. در همان زمان، جکی چان نقش پیشخدمت و محافظ او را بازی میکند. همچنین از اچ. جی. ولز نیز در کنار ژول ورن از زمینهسازان استیم پانک است، فیلمی اقتباسی ساخته شده است. فیلم سینمایی «ماشین زمان» اقتباسی از رمانی به همین نام بوده و داستان آن درباره دانشمندی است که در حال ساخت ماشین زمان است و به آینده سفر میکند. او درمییابد که بشر تقریبا پس از جنگ هستهای نابود شده است.
برخی از فیلمهای استیمپانکی نگاهی بسیار تاریک و سیاه به قرن نوزدهم و وضعیت صنعت در آن دوره دارند. فیلم سینمایی «فیلم سرگذشت ناگوار: داستانهای لمونی اسنیکت» فیلمی با لحن کمدی سیاه بوده و اقتباسی از رمانی به همین نام است. داستان فیلم حاضر درباره سه کودک از یک خانواده ثروتمند است که بدبیاریهای زیادی را یکی پس از دیگری تجربه میکنند. خانه آنها در یک آتشسوزی عمدی میسوزد و پدر و مادرشان را از دست میدهند. پس از این اتفاق سرپرستی آنها برعهده شخصیت کنت اولاف قرار میگیرد که تنها قصد او بالاکشیدن ثروت آنها است و رفتار خوبی با آنها ندارد. این بدبیاریها شروع داستان جذاب و جالب آنهاست. فیلم دیگری نیز که لحنی طنز دارد و فضای علمی – تخیلی آن نیز جدی است، فیلم سینمایی «غرب وحشی وحشی» نام دارد. در این فیلم، دو مأمور در تلاش هستند تا با استفاده از ماشینهای قدرتمند بخار، جلوی تصرف یک شرور در غرب وحشی را بگیرند. حضور ویل اسمیت و سلما هایک باعث شده است که شهرت این فیلم بیشتر نیز شود.
یکی دیگر کارگردانهای شاخص سینمای معاصر که در ژانر فانتزی کارهای بسیار محبوبی را ساخته، گیرمو دلتورو است. او را بیشتر به خاطر فیلم سینمایی «هزارتوی پن» میشناسند، اما در ژانر استیم پانک نیز بسیار قدرتمند ظاهر شده است. فیلم سینمایی «پسر جهنمی» اقتباسی از داستانهای کمیکبوکی است. داستان «پسر جهنمی» در سال ۱۹۴۴ جریان دارد ولی بااینحال مانند تمام فیلمهای استیمپانکی تکنولوژی بهقدری پیشرفت کرده است که در داستان فیلم نازیها با کمک روسها یک پرتال در سواحل اسکاتلند میسازند تا به کمک آن بتوانند به همراهان خود کمک کنند. در پی این اتفاقات یک کودک شیطانی از همین پرتال به زمین منتقل میشود که نام آن را «هلبوی» یا همان پسر جهنمی میدانند.
یکی از شخصیتهای شاخص ادبیات قرن نوزدهم شرلوک هلمز است. داستانهای کارآگاهی شرلوک هلمز نخستینبار توسط آرتور کانن دویل خلق شد و به عنوان نقطه عطفی برای ادبیات جنایی و معمایی و کارآگاهی معرفی میشود. فیلم سینمایی «شرلوک هلمز» به کارگردانی گای ریچی یکی از اقتباسهای استیمپانکی از این مجموعه داستان است. در این فیلم نیز شرلوک هلمز قرار است راز یک پرونده جنایی را حل کند. او قرار است قاتل ۵ دختر جوان را پیدا کند اما درگیر ماجراهای دیگر میشود. حضور رابرت داونی جونیور در این فیلم باعث شده است که مخاطبان این اقتباس را نیز بسیار دوست داشته باشند. شخصیتهای ادبیات قرن نوزدهم در تاریخ فرهنگی غرب تبدیل به الگوهای روانی و تیپیکال شدهاند. حال اگر بعضی از مهمترین آنها در یک فیلم استیمپانکی حاضر باشند، این اثر قطعا به یکی از بهترین نمونههای این ژانر تبدیل میشود. داستان فیلم سینمایی «انجمن نجیبزادگان» در دوران متناوب ویکتوریایی رخ میدهد و بر روی تیمی از ابرقهرمانان متمرکز است که مأموریتی محرمانه دارند. آنان باید مانع از یک گروه تروریستی شوند که قصد دارند جهان را اشغال کنند. تروریستها توسط یک فانتوم رهبری میشوند و جدیدترین سلاحها و ابزارهای مجهز به بخار را در اختیار دارند. دوریان گری، مرد نامریی، دکتر جکیل، خون آشام، تام سایر و… از جمله شخصیتهای داستانی ادبیات قرن نوزدهم هستند که در این فیلم حضور دارند. فیلم دیگری که شخصیت ادبی قرن نوزدهمی در آن وجود دارد، «ون هلسینگ» است. هیو جکمن نقش یک ابرقهرمان شکارچی هیولا را ایفا میکند و با نام ون هلسینگ شناخته میشود. مأموریت جدید او کشتن کنت دراکولا خواهد بود که بهعنوان اولین و قدرتمندترین خونآشام دنیا شناخته میشود. دراکولا در این فیلم قصد دارد دوباره تولیدمثل کند، اما تلاشهایش بینتیجه میماند. این در حالی است که اگر او موفق میشد، دنیا از هم میپاشید.
فیلم سینمایی «قطبنمای طلایی» نیز جزو استیمپانکیها به شمار میرود. این فیلم در جهان متناوب قرار میگیرد، جایی که یک دختر جوان باید سفر کند و کودکانی را که توسط دانشمند شیطانی برای انجام آزمایشاتش گرفتار شدهاند نجات دهد. گفتنی است نیکول کیدمن و دنیل کریگ نیز از جمله ستارههای سینمایی حاضر در این فیلم هستند. «قطبنمای طلایی» علاوه بر اینکه فناوری مخصوص ژانر استیم پانک را در خود دارد، حیوانات و موجوداتی را از جهان متفاوت نیز نشان میدهد.
فیلم دیگری نیز که در میان فیلمهای استیمپانکی باید به آن اشاره داشت، فیلم سینمایی «شهر اخگر» است. «شهر اخگر» شهری خیالی که قرنهاست بشر در آنجا زندگی میکند و هر نوجوان شغلی دارد. شهر با چراغهایی که از یک ژنراتور قدرتمند تغذیه میکنند روشن میشود. این ژنراتور به گونهای طراحی شده است که ۲۰۰ سال کار میکند و پس از آن انسان باید به سطح زمین بازگردد. با این حال، دستورالعملها از بین رفته است. دو جوان بالغ تلاش میکنند به سطح زمین بازگردند و آنجا درمییابند که جهان بهبود یافته و کاملا متفاوت به نظر میرسد.
با توجه به این توضیحات میتوان مهمترین مشخصات سینمای استیم پانک در سه ویژگی معرفی کرد:
۱- تاریخهای جایگزین برای انقلاب صنعتی: اگرچه انقلاب صنعتی و اختراع ماشین بخار به عنوان یکی از نقاط عطف تاریخ بشر به شمار میرود، اما همواره تردیدها و انتقادهای جدی نیز به ایدههای پیشرفت در آن دوره وجود دارد. فیلمهای استیم پانکی با خلق تاریخهای جایگزین و روایتهای رقیب از این دوره تاریخی، جهانهای دیگری را معرفی میکنند که در آن مواهب صنعت و تکنولوژی وجود دارد اما مصائب به کمترین حد آن رسیده است.
۲- اختلاف طبقاتی: انگلستان در قرن نوزدهم دو چهره دارد. یک تصویر از لندن ویکتوریایی ماشین بخار و عقربههای ساعت و چرخدندهها و کالسکههای پرسرعت است، اما روی دیگر آن، بسیار سیاه و تاریک است. در رمانهای چارلز دیکنز به وضوح این تصویر به نمایش درآمده است. کارگران وضع مناسبی ندارند، فقر و فحشا و سایر آسیبهای اجتماعی بیداد میکند و مشکلات اقتصادی به اوج رسیده است. در فیلمهای استیم پانکی به خوبی مفوم «طبقه» به تعبیر مارکسی آن به نمایش گذاشته میشود. ضمن اینکه مارکس نیز در آن دوران مشغول نوشتن کتاب سرمایه بود.
۳- بازگشت به ریشههای مدرنیته: یکی از انقلابهایی که منجر به ظهور مدرنیته شد، انقلاب صنعتی بود و انقلاب صنعتی خودش را در دوره انگلستان قرن نوزدهم نشان داد. همچنین یکی دیگر از فرافرایندهای مدرنیته یعنی صنعتی شدن از قرن نوزدهم آغاز شد و مبدا آن نیز لندن ویکتوریایی بود. در فیلمهای استیمپانکی تمرکز بر روی این ریشههای صنعتی مدرنیته است و تاملات جدی و انتقادی مهمی در اینباره به زبان سینما ترجمه میشود.
در پایان باید اشاره داشت که استیم پانک به منزله یکی از شاخههای تاریخی و آیندهنگرانه از سینمای سایبرپانک به شمار میآید و این شاخه نسبت به انشعابات دیگر توجه بیشتری به سهم صنعت دارد.