فشردگی زمان مکان | چگونه می توان به عصر پسااینترنت اندیشید؟
فشردگی زمان مکان | تصور دورانی که پس از عصر اینترنت خواهد آمد مانند دیگر تلاش های آینده پژوهانه جذاب خواهد بود. با این وجود نگاهی دوباره به ماهیت سازوکار ارتباطی ایجاد شده توسط اینترنت، نه تنها به شناخت بیشتر آن کمک می کند، که بایسته ها و مقدمات ضروری برای عبور از آن را فراهم می آورد. به بیان دیگر، شاید نتوانیم دریابیم که «چه چیزی» پس از اینترنت وجود خواهد داشت، ولی می توانیم تصور کنیم «چگونه» اینترنت رو به زوال می رود.
در مورد آینده اشیا و جهان چه میتوان گفت؟ احتمالاً تحقیقات، گمانهها، غیبگوییها و پیشبینیهای متعددی که در فرمهای علمی، شبهعلمی، ژورنالیستی، عوامانه و حتی خرافی بیان میشوند تا حد مشخصی برای پاسخ به این سؤال تلاش کردهاند. بااینحال پرسش در مورد آینده ارتباطات جهانی و بهطور خاص پدیده اینترنت پرسشی مهم و تأثیرگذار محسوب میشود؛ پرسشی که پاسخ درست آن احتمالاً بر جنبههای مهمی از زندگی انسانی اثر خواهد گذاشت.
مفهوم نیاز و پدیده اینترنت
گئورگ زیمل، فیلسوف و اندیشمند اجتماعی آلمانی در یکی از آثار خود به فاصلۀ لازم میان سوژۀ نیازمند و ابژۀ نیاز اشاره میکند. زیمل نشان میدهد که برای تحقق احساس نیاز، باید مقداری فاصله میان شخص نیازمند و چیزی که به آن نیاز دارد وجود داشته باشد. به همین ترتیب فرایند احساس نیاز و برآوردن نیاز با فرایندی تحت عنوان وجود فاصله و از میان بردن فاصله قیاس میشود. درنتیجه اگر بپذیریم بسیاری از اختراعات و اکتشافات و پدیدههای متنوعی که در زندگی اجتماعی انسان دخیل شدهاند، بر پایه پاسخ به نیاز (چه نیاز واقعی و چه نیازهای کاذب و مصنوعی مانند تبلیغات سوء) طراحیشدهاند، میتوانیم به تبیین برخی جنبههای پنهان و تاکنون آشکارنشده یا کمتر توجه شده زندگی اجتماعی دست بزنیم. اینترنت نیز یکی از مهمترین پدیدههایی است که مستقیماً بر پایه احساس فاصله و ضرورت فائق آمدن بر آن گسترش یافته است.
فشردگی زمان مکان
در مواجهه با بنیاد شکلگیری اینترنت و اینکه اینترنت چگونه به چنین جایگاهی رسید از دو مسیر میتوانیم حرکت کنیم. اولین مسیر بر پایه حرکتی تبارشناسانه و تاریخی است که طبق اسناد و تحقیقات و کتابهای منتشرشده به برخی فعالیتهای نظامی در ایالاتمتحده برمیگردد. بااینحال چنین روندی نمیتواند تمامی علتهای ظهور این پدیده جهانی را توضیح دهد. مسیر معنادارتر آن است که کارکردهای اینترنت در سازوکارهای بنیادین روانی انسانها (البته تا آنجا که شناختهشدهاند) جستجو کنیم. به همین ترتیب مهمترین ثمره گسترش تکنولوژی اینترنت در فشردگی دو مقوله زمان و مکان قابلفهم خواهد بود. فشردگی زمان و مکان نهتنها جوهره زندگی اجتماعی با سرعت سرسامآور آن را تشکیل میدهد، بلکه جوهره پدیدههای مرتبط با آن ازجمله اینترنت نیز هست. با تحقق و گسترش اینترنت فشردگی زمان مکان به مرحلهای جدید وارد شد و همین جهش، به ابعاد دیگر زندگی اجتماعی انسان نیز سرایت کرد.
با این توصیف میتوانیم بگوییم آینده اینترنت و تکنولوژیهای مرتبط با آن از همین مدار فشردگی زمان و مکان میگذرد. تا هنگامیکه فشردگی زمان و مکان خصیصه اصلی مناسبات زندگی امروز را ایفا میکند، تصور عبور از دوران اینترنت سخت و دشوار خواهد بود. برخلاف تصورات رایج، نشانههایی چون توسعه فناوریهای متأخرتر مانند بلاک چین و یا تلاشهای کشورهایی چون روسیه و چین بهخودیخود نمیتواند نشاندهنده عبور از عصر ارتباطات باشد. حاکمیت اینترنت و غلبه آن به چیزی بیشتر از زورآزمایی قدرتهای جهانی دارد و تغییر کانونهای اقتصادی جهانی نهتنها تصور عصر پسااینترنت (به معنایی که در آن با چیزی متفاوت از این عصر سروکار داشته باشیم و نه صرفاً به معنای تشدید شدن این عصر) را ممکن نمیکند، که اتفاقاً بر گسترش همین عصر و همین مناسبات تأکید دارد.
فشردگی زمان مکان تولیدکننده نیاز
فشردگی زمان مکان خواستنیهای جدید و نامحدودی پیش پای انسان میگشاید زیرا در اثر این فشردگی، افقهای متعددی با یکدیگر آمیخته میشوند و درنتیجه آمیختگی افقها و کثرت آنها، خواستنیهای جذابی که درون هر یک از افقها مستتر مانده بود برای مخاطب آشکار میشود. چنین خواستنیهایی همان فاصله میان انسان و نیازهای او هستند. فاصله میان انسان و نیازهایش از یکسو باعث خودآگاهی به خود نیاز و از سوی دیگر به اختراع راههای رسیدن به آن (که در فرهنگها متجلی است) میانجامد. ولی در روزگاری که مکان و زمان فشرده شده است، جایی برای غلبه بر این فاصله وجود ندارد.
قربانی شدن مکان زمان برای ساخت موقعیت های خیالی جدید
تغییر بنیادین و رادیکال در مناسبات ارتباطی جهان امروز و مخصوصاً اینترنت را باید در تغییر موقعیتهای فیزیکی انسانها در کره زمین جستجو کرد. پدیده اینترنت با ممکن کردن ارتباط مجازی با دورترین نقاط دنیا، بسیاری از امکانات را پیش پای بشر نهاد. اما همین امکانات فرصت بسیاری از تجربههای ناب بشری را از ضرورت انداخت. در اینجا مسئله چیزی بیشتر از یک دفاع سانتیمانتال و رمانتیک از ارتباطات رودررو و سنتی در مقابل ارتباطات مجازی است (چیزی که جاماندگان عصر اینترنت ناامیدانه به آن متمسک میشوند) بلکه حیات انسانی همواره با بودن در موقعیتها معنا میشود و پدیده اینترنت بهجای بسط موقعیتها و تجربههای حقیقتاً جدید، به تنگ کردن موقعیتها و آمیختگی آنان میانجامد. بهطور مثال کاربری که در آتن مشغول تماشای آنلاین یک کنسرت پنجاههزارنفری در لاسوگاس است با هیچ تلاشی نمیتواند موقعیت واقعی آن کنسرت را درک کند؛ اما بهطور متناقضی به تمام ابعاد موقعیت آن کنسرت آگاهی دارد و برای جبران این فاصله، موقعیت مقصد را با خیال خود بازسازی میکند. نکته قابلتوجه در این فرایند آنجاست که موقعیت کنسرت لاسوگاس تنها در لامکان و ناکجاآباد برای کاربران دیگر قابلتصور است. آنها تنها زمانی میتوانند در تجربه کنسرت لاسوگاس شرکت داشته باشند که با هزینهای گزاف مشتمل بر نابود کردن زمان و مکان به آن دست پیدا کنند.
در چنین فضایی، تبادل و گردش هر بیت از دادهها، نشاندهنده همان میزان از خلأ و نقصان خواهد بود. هر بیت اطلاعات به همان میزان بیت از نقصان و خلأ چسبیده است که در حکم هزینهای ضروری برای تحقق آن دارد. به همین ترتیب ارتباطات جهانی در عصر اینترنت مانند ساختمان بسیار عظیم قرارگرفته بر خلائی است که به ازای افزودن هر طبقه، به همان میزان بر خلأ زیربنای آن افزوده خواهد شد. چنین تعبیری بیش از آنکه الهام گرفته از تفکرات فلسفی یاس آمیز رایج باشد، استعارهای است که منطق جهانشمول هزینه-فایده را در این مورد نشان میدهد، مبادلهای که ازاینقرار است: «در اینترنت میتوان به موقعیتهای نامحدودی دست پیدا کرد؛ تنها بهشرط نابودی زمان و مکان و قرار دادن آن موقعیتها در لامکان و لازمان»
نقطه امید را در کجا باید جست؟
همانطور که ذکر شد، تغییرات رادیکال در عصر اینترنت تنها زمانی رخ میدهند که تغییرات فیزیکی زندگی انسانها به بسط تجربههای زمانی و مکانی بیانجامد. چنین تغییراتی پیش و بیش از هر چیز در توسعه امنیت جهانی و گسترش حملونقل بینالمللی ممکن خواهد بود. تغییر کانونهای اقتصادی جهانی و گسترش ناامنیهای منطقهای و بینالمللی که مدام از منطقهای به منطقه دیگری جابجا میشوند تنها مؤید همین عصر و همین مناسبات خواهند بود. در این میان فرقی بین چین و روسیه و آمریکا و حتی ایران وجود ندارد. تا زمانی که مناسبات جهانی به ضرورت فشردگی زمان مکان و مضیق بودن موقعیتهای فیزیکی انسانی تأکید دارند، عصر پسااینترنت نهتنها با فناوریهایی مانند بلاک چین یا ایدههایی مانند اینترنت ملی، که با ایدههای تهورآمیزتر نیز محقق نخواهد شد.
نسخه های جعلی پایان عصراینترنت
بااینحال میبایست توجه داشت که نسخههای بدل و یا ناکارآمد همواره مانع تغییرات واقعی شدهاند. در همین زمینه نیز میتوان از سه جریان کلی یاد کرد که علیرغم ادعاهایشان، مؤید عصر اینترنت و شیوه حاکم بر ارتباطات جهانی هستند. اولین جریان متعلق به گفتمانهای خوشبین و ستایشگر ارتباطات مجازی است که خصوصاً با شیوع کرونا و محدودیتهای به وجود آمده توسط آن بهطور مضاعفی گسترش پیدا کردهاند. از منظر این دست گفتمانها پدیده اینترنت بهخودیخود امری خنثی و بدون جهت است که علاوه بر فرصتهای پرشماری که برای زندگی بشری فراهم آورده (و در دوران کرونا نیز بسیاری از آنها آشکار شده است) میتواند دستمایه سوءاستفادهها نیز قرار گیرد. راهحل پیشنهادی این گفتمانها برای فرار از معضلهای اینترنت اغلب در کلیدواژه سواد رسانهای طرح میشود. بااینحال اشکال اصلی این جریان در طبیعی انگاشتن این نحو از ارتباط دانست، زیرا مشکل ایجادشده در عصر اینترنت صرفاً مشکلی مربوط به حوزه کاربری و استفاده نیست؛ بلکه جریان دادهها همواره به سمت بینهایت گسترده می¬شود و ایجاد محدودیت برای آن دقیقا حرکتی خلاف منطق آن است.
دومین جریان به گفتمانهای بدبین تعلق دارند. یک شاخه از این گفتمان به فلسفههای مأیوس و پوچ انگار معاصر تعلق دارد که اغلب به تحولات زندگی بشری با عینک بدبینی و تباهی نگاه میکنند و شاخه دیگر نیز در گفتمانهای سنتگرایی قابلمشاهده است که به علت ناتوانی در پیدا کردن موقعیت خود در عصر اینترنت به گسترش نوستالژی ارتباطات دوران پیش از اینترنت دست میزند. اشکال هردوی این جریانها را میبایست در برخورد منفعلانه جستجو کرد؛ برخوردی که تنها به تحکیم وضعیت موجود منتهی میشود.
سومین جریان به گفتمانهایی تعلق دارند که علیرغم توجه به مفهوم بدن و بدنمندی و همچنین اهمیت موقعیتهای فیزیکی در زندگی انسانی، نتایج این تغییر کانونی را به برخی مدعیات سخیف و سطحی خلاصه کردهاند. بهطور مثال گفتمانهای فمینیستی علیرغم توجه به مقوله بدن و اهمیت آن، تنها به برخی نتایج محدود آن بسنده کردهاند. دیگر گفتمانهای متأثر از جریان چپ جهانی نیز به همین ترتیب به سطحی سازی مباحث پیرامون بدن و بدنمندی اقدام کردهاند و ظرفیتهای رادیکال و بنیادین آن برای تفسیر و برملا کردن مناسبات معاصر را از دست داده اند.
در پایان میبایست مجدداً تأکید کرد که تصور عصر پسااینترنت به تغییراتی در هر دو سطح روانی و فیزیکی انسانهای بستگی دارد. تغییرات اقتصادی و سیاسی که بر پایه مناسبات روانی و ذهنی کنونی شکلگرفتهاند و یا تلاش برای ایجاد تغییر در نگرش انسانها بدون توجه به ضرورتهای محیط فیزیکی نمیتوانند به تغییرات همهجانبه منجر شوند. بهبیاندیگر، هرچند تصور اینکه عصر پسااینترنت چه خواهد بود کار دشواری است و نمیتوان بهراحتی در مورد آن قضاوت کرد، دستکم میتوان به ضرورتهایی که بر مناسبات فعلی و راههای خروج از آن حاکم است اشارهکنیم.
توضیحاتی بیشتر درباره فشردگی زمان مکان
فشردگی زمان مکان به وضعیتی اطلاق میشود که فرد در آن با مجموعهای از فشارها و تعداد بیشماری وظایف و انتظارات، در شرایطی قرار میگیرد که برای انجام دادن کارهای مختلف، نه فقط با مشکلات زمانی مواجه میشود، بلکه از دیدگاه مکانی هم با محدودیت مواجه است. به عبارت دیگر، فشردگی زمان مکان به وضعیتی اشاره دارد که در آن، فرد نسبت به کارها و وظایف خود احساس ناتوانی و ناکارآمدی میکند.
این مفهوم بیشتر در دنیای کاری و حرفهای مورد استفاده قرار میگیرد، زیرا افراد در محیط کاری خود، به ویژه در زمانهایی که میبایست به چندین وظیفه به طور همزمان بپردازند، با فشار زیادی مواجه میشوند.
میتوان گفت که بحث فشردگی زمان مکان، به دلیل پدیدههایی مانند افزایش فناوریهای ارتباطی، کاهش تعداد پرسنل در سازمانها، افزایش سرعت تغییرات در جامعه و تلاش برای بهرهوری بیشتر از زمان، بیشتر مورد توجه قرار گرفته است.
مزایای کاهش فشردگی زمان مکان عبارتند از:
افزایش بهرهوری و بهبود کارایی در محیط کاری
افزایش رضایتمندی و احساس موفقیت در محیط کاری
کاهش خستگی و فشار روانی و فیزیکی در فرد
افزایش اعتماد به نفس و ارزشیابی مثبت از خود در فرد
معایب فشردگی زمان مکان عبارتند از:
کاهش کیفیت کار و خطاهای بیشتر در محیط کاری به دلیل فشار زیاد بر روی فرد
کاهش تمرکز و توجه به کار به دلیل تعداد زیاد وظایف و فشار زمانی
افزایش استرس و اضطراب در فرد و به عبارتی نارضایتی و بیرضایتی از کار
کاهش کیفیت زندگی شخصی به دلیل عدم توانایی در مدیریت زمان برای انجام فعالیتهای شخصی
خطر ابتلا به بیماریهای روانی مانند افسردگی، اضطراب، خشم و تنش
برای کاهش فشردگی زمان مکان در محیط کار، میتوان از روشهایی مانند تقسیم وظایف به صورت موثر، تعیین اولویت وظایف، استفاده از ابزارهای مدیریت زمان و ارتقای مهارتهای مدیریت زمان استفاده کرد. همچنین ایجاد محیط کاری مناسب با محدود کردن تعداد وظایف به طور همزمان و برنامهریزی مناسب کاری میتواند به کاهش فشردگی زمان-مکان کمک کند. در ضمن، مدیران و کارفرمایان نیز میتوانند با افزایش تعداد پرسنل و استفاده از فناوریهای پیشرفته و همچنین ارائه حمایت و انگیزه برای پرسنل خود، به کاهش فشردگی زمان-مکان در محیط کاری کمک کنند.