هوش مصنوعی آبگوشتی: نقد فیلم سینمایی همدم
فیلم سینمایی «همدم» اگرچه در قصه و پرداخت خود به هوش مصنوعی و رباتهای انساننما توجه داشته است، اما دقیقا شکل مبتذل و دم دستی هوش مصنوعی را مورد توجه قرار داده است. کافیست به جای اینکه در قصه آیریس را ربات هوشمند نامگذاری کنیم، او را یک انسان سادهلوح قلمداد کنیم، میبینیم که اتفاقی در داستان نمیافتد و تغییری در نتیجه رخ نمیدهد. در اصل فیلم سینمایی «همدم» از همان نسخه فیلمهایی است که هوش مصنوعی را وارد داستانهای آبکی و آبگوشتی میکند و همان قصههای کلیشهای و گیشهای را به مخاطب عرضه میکند. البته مساله در اینجا صرفا خود فیلم سینمایی «همدم» نیست، بلکه بسیاری از رویکردها و مواجهاتی که با هوش مصنوعی میشود، مانند نگرش فیلم سینمایی «همدم» است. همان حرفهای مبتذل درباره تکنولوژی و فضای سایبر را که قبلتر درباره تلویزیون و رادیو میگفتند، حالا و هماکنون به هوش مصنوعی نسبت میدهند.
به قلم:داوود طالقانی
سالهای پس از کرونا گرا باید سالهای هوش مصنوعی نامید، زیرا توجه به هوش مصنوعی به اوج خود رسیده و هر چند وقت یکبار هوش مصنوعی جدیدی به جهان معرفی میشود و نسخههای جدیدی از آن ارائه میشود. در این میان هوش مصنوعی به سینما نیز ورود جدیتری پیدا کرده و با کلیشهای و تکراری شدن قصهها و داستانها فضای جدیدی به فیلمها و سریالها بخشیده است. یکی از همین فیلمهای سینمایی که به تازگی منتشر شده، فیلم سینمایی «همدم» است. فیلم سینمایی همدم توسط «درو هنکاک» ساخته شده و در آن «سوفی تاچر» و «جک کواید» نقشآفرینی کردهاند. این فیلم با بودجه کمی ساخته شده و حدود ۱۰ میلیون دلار صرف ساخت آن شده است و در گیشه نیز با فروش ۳۰ میلیون دلاری توانسته سود خوبی برای سازندگان و توزیعکنندگان آن به ارمغان بیاورد. با این حال این فیلم سینمایی «همدم» را میتوانیم تحت عنوان «هوش مصنوعی آبگوشتی» به مخاطبان معرفی کنیم.
خلاصه داستان فیلم سینمایی «همدم» از این قرار است که ایریس و دوستانش برای گذراندن یک آخر هفته آرام و مجلل، به عمارت مجلل یک میلیاردر در کنار دریاچه دعوت میشوند. در ابتدا، این سفر مانند یک تعطیلات بینقص به نظر میرسد؛ اما خیلی زود اتفاقات غیرمنتظره همه چیز را تغییر میدهد. مرگ ناگهانی میزبانشان، میلیاردر مرموز، همه را در شوک فرو میبرد و آنها را در میان مجموعهای از شک و تردید قرار میدهد. با مرگ او، زنجیرهای از حوادث غیرمنتظره آغاز میشود که نشان میدهد هر یک از افراد حاضر در عمارت، رازهایی پنهان دارند. ایریس که به نظر میرسد بیشتر از دیگران تحت تأثیر این ماجرا قرار گرفته، تلاش میکند حقیقت پشت این حادثه را کشف کند. در حالی که تنش بین دوستان بالا میگیرد، اعتماد به یکدیگر سختتر از همیشه میشود و مشخص نیست چه کسی حقیقت را میگوید و چه کسی چیزی برای پنهان کردن دارد.
آیریس که همواره به جاش علاقهمند است، بهطور ناگهانی متوجه میشود که این علاقه و وابستگی به طور طبیعی به وجود نیامده، بلکه این ویژگیها توسط جاش برای او برنامهریزی شده است. او در واقع یک ربات محسوب میشود که جاش ویژگیهای فیزیکی و ذهنیاش را از طریق گوشی هوشمند خود تنظیم کرده است. برخلاف فیلمهایی همچون «فرودستی» یا «مگان» که در آنها رباتها تهدید بهشمار میروند، در اینجا تهدید واقعی از جانب انسانهایی است که از این رباتها بهعنوان وسیلهای برای کنترل و بازی با دیگران استفاده میکنند.
فیلم سینمایی «همدم» اگرچه در قصه و پرداخت خود به هوش مصنوعی و رباتهای انساننما توجه داشته است، اما دقیقا شکل مبتذل و دم دستی هوش مصنوعی را مورد توجه قرار داده است. کافیست به جای اینکه در قصه آیریس را ربات هوشمند نامگذاری کنیم، او را یک انسان سادهلوح قلمداد کنیم، میبینیم که اتفاقی در داستان نمیافتد و تغییری در نتیجه رخ نمیدهد. در اصل فیلم سینمایی «همدم» از همان نسخه فیلمهایی است که هوش مصنوعی را وارد داستانهای آبکی و آبگوشتی میکند و همان قصههای کلیشهای و گیشهای را به مخاطب عرضه میکند.
البته مساله در اینجا صرفا خود فیلم سینمایی «همدم» نیست، بلکه بسیاری از رویکردها و مواجهاتی که با هوش مصنوعی میشود، مانند نگرش فیلم سینمایی «همدم» است. همان حرفهای مبتذل درباره تکنولوژی و فضای سایبر را که قبلتر درباره تلویزیون و رادیو میگفتند، حالا و هماکنون به هوش مصنوعی نسبت میدهند. این نگرشها حرف خاصی درباره هوش مصنوعی ندارند و حتی پیشینه و وضعیت کنونی هوش مصنوعی را نیز نمیشناسند، چه برسد به اینکه بخواهند درباره آینده هوش مصنوعی تصویرسازی کنند. فیلمهایی از این دست در اصل بیانگر همان دیدگاهها هستند. در فیلم سینمایی «همدم» به جای دختر سادل خوشگل یک ربات انساننما را گذاشتهاند، مانند همان گرایشهای سادهلوحانه که همان حرفهای ناظر به رسانه و فناوری را درباره هوش مصنوعی تکرار میکنند.