تکنولوژی و هوش مصنوعی

نشت داده: ترس خاموشِ عصر دیجیتال

 

امروز، نگرانی اصلی ما نه خاموشی برق، بلکه “نشت داده” است؛ پدیده‌ای که حضورمان را در فضای مجازی با ترس آمیخته. اینترنت از ابزاری ساده، به “کوچه‌ای پر از شنود” تبدیل شده که هر حرکت و زمزمه‌ی ما را ثبت می‌کند امنیت دیجیتال توهمی بیش نیست؛ ما به رمزها دل خوش کرده‌ایم، در حالی که اپ‌های رایگان بی‌وقفه اطلاعات حسی و رفتاری‌مان را استخراج می‌کنند. شرکت‌ها با این داده‌ها، نقشه شخصیت‌مان را می‌سازند تا نه ما را بشناسند، بلکه انتخاب‌هایمان را شکل دهند. این پذیرش ناآگاهانه، حریم خصوصی و هویت ما را تهدید می‌کند. برای امنیت واقعی، باید چشم‌هایمان را روشن کنیم و به سکوت میان خود و داده‌هایمان گوش دهیم.

به‌قلم:حانیه اخلاقی

در دنیای امروز، بیشتر از آن‌که نگران خاموشی برق یا قطع آب باشیم، نگران «نشتِ داده» هستیم؛ پدیده‌ای که امروز لحظه به لحظه حضور ما را در جهان مجازی با ترس و نگرانی همراه کرده است. نگرانی از اینکه یک کلیک ساده، یک عکس خصوصی، یا حتی یک ایموجیِ بی‌ربط، از گوشی ما تا سرورهایی در کشوری دیگر سفر کند.

از ارتباط ساده تا کوچه‌ای پر از شنود

در آغاز، اینترنت فقط راهی برای ارتباط بود؛ ساده، بی‌دردسر، بدون مخاطب ناشناس در سایه. ما به دکمه‌های “ارسال” و “ذخیره” اعتماد می‌کردیم، بی‌اینکه بدانیم چه کسی آن سوی صفحه نشسته یا ایستاده، یا چه چیزی پشت آن پیام‌ها ثبت می‌شود. امروز اما، این اعتماد ترک برداشته. فضای دیجیتال دیگر یک خیابان روشن نیست؛ بیشتر شبیه کوچه‌ای‌ست که با هر قدم، صدای پای ما را ضبط می‌کند.

دیگر لازم نیست “شنود” و معنای رعب‌آورش را در فیلم‌های جاسوسی ببینیم؛ کافی‌ست هوش مصنوعی واتساپ یا اینستاگرام به حرف‌های زمزمه‌وار ما درباره‌ی «سفر به استانبول» گوش دهد، و چند لحظه بعد، تبلیغ هتل و بلیط برایمان بالا بیندازد. جاسوس‌های مجازی با همین سطح از نفوذ، همین‌قدر به ما نزدیک هستند.

امنیت دیجیتال: یک باور، نه یک واقعیت

آیا این پدیده نگران‌کننده و ترسناک نیست؟ تا حدودی چرا. ما در عصری زندگی می‌کنیم که امنیت دیجیتال به یک «باور» تبدیل شده، نه یک «واقعیت». حس می‌کنیم چون پسورد داریم، رمز دو مرحله‌ای زده‌ایم، یا پیام‌هایمان رمزنگاری شده‌اند، در امانیم. اما در حقیقت، امنیت دیجیتال چیزی بیش از نصب آنتی‌ویروس یا انتخاب پسورد قوی است.

امنیت یعنی آگاهی. یعنی تردید کردن در هرچیز رایگانی که به شما پیشنهاد می‌شود. و مهم‌تر از همه، یعنی درک این واقعیت که «اگر چیزی مجانی‌ست، احتمالاً خودت، محصولی.» وقتی ما از این سطح نفوذ خبر نداریم، زمانی که ناگهان متوجه می‌شویم یک برنامه پیام‌رسان ساده مثل واتساپ به عنوان ابزار جاسوسی معرفی شده، ناگهان تبدیل به یک کاربر نگران می‌شویم. شبیه تمام کاربران زیادی که گمان می‌کنند داده‌هایشان در اختیار خودشان است، در حالی که اکثر اپلیکیشن‌های رایگان، در ازای خدماتشان، اطلاعات حسی و رفتاری کاربران را استخراج می‌کنند. اطلاعاتی از جمله: ساعت بیداری و خواب، احساسات شما از طریق تشخیص صورت یا متن‌ها، علایق پنهان شما از روی مکث‌هایی که روی پست‌ها دارید، و حتی احتمال بارداری یا بیماری بر اساس جستجوهایتان!

هوش مصنوعی و نفوذ به عمیق‌ترین احساسات

حتی فراتر از متن‌ها و صداها، تکنولوژی امروز به سراغ تحلیل لحن، مکث، ریتم تایپ کردن و حتی الگوی چرخاندن چشم‌ها در ویدئوچت‌ها رفته است. هوش مصنوعی می‌کوشد بفهمد آیا تو ترسی داری؟ هیجان داری؟ دروغ می‌گویی؟ یا فقط خسته‌ای. در واقع، دستگاه‌ها سعی دارند حتی به احساسات تو نیز “دسترسی” پیدا کنند؛ آن هم در جهانی که حتی نزدیک‌ترین انسان‌ها گاه نمی‌فهمند درونت چه خبر است.

شاید بگویید این سطح از عدم امنیت و نشت داده در فضای مجازی، باعث نقص حقوق بشر و حتی نقص فنی اپ‌ها و هوش مصنوعی است. مسئله اما فقط نقص فنی یا حقوقی نیست. بخش ترسناک ماجرا آنجاست که ما این اتفاقات را پذیرفته‌ایم. در ازای راحتی، دیده شدن، و حتی کمی سرگرمی، داده‌های خود را با آرامش می‌فروشیم و نمی‌فهمیم که هر پست، هر لایک، هر لوکیشن روشن‌شده، یک تکه از ما را واگذار می‌کند.

خطر واقعی: ساخت نقشه شخصیت و دستکاری انتخاب‌ها

برخی می‌گویند مگر نه اینکه ما “هیچ‌چیز برای پنهان کردن نداریم؟” اما موضوع “پنهان‌کاری” نیست. موضوع این است که هیچ‌کس نباید تمام ما را بلد باشد؛ که این سراسر تهدید است. شرکت‌ها از ردپای دیجیتال تو، از زمان بیدار شدنت تا نحوه‌ی خرید کردن، انتخاب فیلم، سبک موسیقی، یا حتی زمان‌هایی که سکوت می‌کنی نقشه شخصیتت را می‌سازند. این نقشه نه برای شناخت تو، بلکه برای شکل دادن به انتخاب‌هایت است. پس خیلی باید شک کرد که آیا ما هنوز هم انتخاب می‌کنیم، یا فقط چیزی را برمی‌داریم که برایمان انتخاب شده؟

آگاهی، تنها راه امنیت

توهم امنیت از آن‌جا آغاز می‌شود که فکر می‌کنی کسی کاری با تو ندارد، و از آن‌جا عمق می‌گیرد که متوجه می‌شوی حتی سکوت‌ات، انتخابی سودآور بوده. ترس‌های خاموش دنیای دیجیتال، نه بلند فریاد می‌زنند و نه زود شنیده می‌شوند. آن‌ها آهسته نفوذ می‌کنند، در حریم ذهن و عادت‌ها. پس اگر امنیت می‌خواهیم، باید دوباره آگاه شویم.

شاید امنیت واقعی نه در خاموش کردن نوتیفیکیشن‌ها، بلکه در روشن کردن چشم‌هاست! آسیب به اعتماد، حریم خصوصی و حتی هویت فردی، بلندمدت و جبران‌ناپذیر است. و شاید وقت آن رسیده باشد که دوباره گوش بدهیم به سکوتی که میان ما و داده‌هایمان افتاده است

از آن‌که نگران خاموشی برق یا قطع آب باشیم، نگران «نشتِ داده» هستیم؛ پدیده‌ای که امروز لحظه به لحظه حضور ما را در جهان مجازی با ترس و نگرانی همراه کرده است. نگرانی از اینکه یک کلیک ساده، یک عکس خصوصی، یا حتی یک ایموجیِ بی‌ربط، از گوشی ما تا سرورهایی در کشوری دیگر سفر کند.

از ارتباط ساده تا کوچه‌ای پر از شنود

در آغاز، اینترنت فقط راهی برای ارتباط بود؛ ساده، بی‌دردسر، بدون مخاطب ناشناس در سایه. ما به دکمه‌های “ارسال” و “ذخیره” اعتماد می‌کردیم، بی‌اینکه بدانیم چه کسی آن سوی صفحه نشسته یا ایستاده، یا چه چیزی پشت آن پیام‌ها ثبت می‌شود. امروز اما، این اعتماد ترک برداشته. فضای دیجیتال دیگر یک خیابان روشن نیست؛ بیشتر شبیه کوچه‌ای‌ست که با هر قدم، صدای پای ما را ضبط می‌کند.

دیگر لازم نیست “شنود” و معنای رعب‌آورش را در فیلم‌های جاسوسی ببینیم؛ کافی‌ست هوش مصنوعی واتساپ یا اینستاگرام به حرف‌های زمزمه‌وار ما درباره‌ی «سفر به استانبول» گوش دهد، و چند لحظه بعد، تبلیغ هتل و بلیط برایمان بالا بیندازد. جاسوس‌های مجازی با همین سطح از نفوذ، همین‌قدر به ما نزدیک هستند.

امنیت دیجیتال: یک باور، نه یک واقعیت

آیا این پدیده نگران‌کننده و ترسناک نیست؟ تا حدودی چرا. ما در عصری زندگی می‌کنیم که امنیت دیجیتال به یک «باور» تبدیل شده، نه یک «واقعیت». حس می‌کنیم چون پسورد داریم، رمز دو مرحله‌ای زده‌ایم، یا پیام‌هایمان رمزنگاری شده‌اند، در امانیم. اما در حقیقت، امنیت دیجیتال چیزی بیش از نصب آنتی‌ویروس یا انتخاب پسورد قوی است.

امنیت یعنی آگاهی. یعنی تردید کردن در هرچیز رایگانی که به شما پیشنهاد می‌شود. و مهم‌تر از همه، یعنی درک این واقعیت که «اگر چیزی مجانی‌ست، احتمالاً خودت، محصولی.» وقتی ما از این سطح نفوذ خبر نداریم، زمانی که ناگهان متوجه می‌شویم یک برنامه پیام‌رسان ساده مثل واتساپ به عنوان ابزار جاسوسی معرفی شده، ناگهان تبدیل به یک کاربر نگران می‌شویم. شبیه تمام کاربران زیادی که گمان می‌کنند داده‌هایشان در اختیار خودشان است، در حالی که اکثر اپلیکیشن‌های رایگان، در ازای خدماتشان، اطلاعات حسی و رفتاری کاربران را استخراج می‌کنند. اطلاعاتی از جمله: ساعت بیداری و خواب، احساسات شما از طریق تشخیص صورت یا متن‌ها، علایق پنهان شما از روی مکث‌هایی که روی پست‌ها دارید، و حتی احتمال بارداری یا بیماری بر اساس جستجوهایتان!

هوش مصنوعی و نفوذ به عمیق‌ترین احساسات

حتی فراتر از متن‌ها و صداها، تکنولوژی امروز به سراغ تحلیل لحن، مکث، ریتم تایپ کردن و حتی الگوی چرخاندن چشم‌ها در ویدئوچت‌ها رفته است. هوش مصنوعی می‌کوشد بفهمد آیا تو ترسی داری؟ هیجان داری؟ دروغ می‌گویی؟ یا فقط خسته‌ای. در واقع، دستگاه‌ها سعی دارند حتی به احساسات تو نیز “دسترسی” پیدا کنند؛ آن هم در جهانی که حتی نزدیک‌ترین انسان‌ها گاه نمی‌فهمند درونت چه خبر است.

شاید بگویید این سطح از عدم امنیت و نشت داده در فضای مجازی، باعث نقص حقوق بشر و حتی نقص فنی اپ‌ها و هوش مصنوعی است. مسئله اما فقط نقص فنی یا حقوقی نیست. بخش ترسناک ماجرا آنجاست که ما این اتفاقات را پذیرفته‌ایم. در ازای راحتی، دیده شدن، و حتی کمی سرگرمی، داده‌های خود را با آرامش می‌فروشیم و نمی‌فهمیم که هر پست، هر لایک، هر لوکیشن روشن‌شده، یک تکه از ما را واگذار می‌کند.

خطر واقعی: ساخت نقشه شخصیت و دستکاری انتخاب‌ها

برخی می‌گویند مگر نه اینکه ما “هیچ‌چیز برای پنهان کردن نداریم؟” اما موضوع “پنهان‌کاری” نیست. موضوع این است که هیچ‌کس نباید تمام ما را بلد باشد؛ که این سراسر تهدید است. شرکت‌ها از ردپای دیجیتال تو، از زمان بیدار شدنت تا نحوه‌ی خرید کردن، انتخاب فیلم، سبک موسیقی، یا حتی زمان‌هایی که سکوت می‌کنی نقشه شخصیتت را می‌سازند. این نقشه نه برای شناخت تو، بلکه برای شکل دادن به انتخاب‌هایت است. پس خیلی باید شک کرد که آیا ما هنوز هم انتخاب می‌کنیم، یا فقط چیزی را برمی‌داریم که برایمان انتخاب شده؟

آگاهی، تنها راه امنیت

توهم امنیت از آن‌جا آغاز می‌شود که فکر می‌کنی کسی کاری با تو ندارد، و از آن‌جا عمق می‌گیرد که متوجه می‌شوی حتی سکوت‌ات، انتخابی سودآور بوده. ترس‌های خاموش دنیای دیجیتال، نه بلند فریاد می‌زنند و نه زود شنیده می‌شوند. آن‌ها آهسته نفوذ می‌کنند، در حریم ذهن و عادت‌ها. پس اگر امنیت می‌خواهیم، باید دوباره آگاه شویم.

شاید امنیت واقعی نه در خاموش کردن نوتیفیکیشن‌ها، بلکه در روشن کردن چشم‌هاست! آسیب به اعتماد، حریم خصوصی و حتی هویت فردی، بلندمدت و جبران‌ناپذیر است. و شاید وقت آن رسیده باشد که دوباره گوش بدهیم به سکوتی که میان ما و داده‌هایمان افتاده است

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا