از متاورس بیرون بیا: عناصر سینمای سایبرپانک (قسمت ۴)
در قسمت چهارم عناصر سینمای سایبرپانک میخواهیم به یکی دیگر از اجزاء جداییناپذیر این ژانر سینمایی بپردازیم. با مرور برخی از مهمترین فیلمهای سایبرپانکی که جهانی شبیه به متاورس دارند، میتوانیم برخی از ادعاهای اندور تیت و سایر تکنولوژیهراسان را قضاوت کنیم. جهان متاورسی در فیلمهای سایبرپانکی نه به اندازه هشدارهای تهدیدآمیز اندرو تیت، بلکه در فضاسازیهای خیالین آثار سینمایی و سریالی و انیمیشینی مذکور قابل ردیابی و تامل است. در نگاهی انتقادی نیز میتوان حداقل سه ویژگی شاخص را برای متاورس در سینمای سایبرپانک در نظر گرفت: ۱- انقیاد انسانها، ۲- تصویری شدن مطلق جهان، ۳- دگراندیشی در مدرنیته.
برای خواندن متن کامل یادداشت به cyberpajooh.com مراجعه نمایید.
این روزها نام و تصویر اندرو تیت بر سر زبانها افتاده است. شبکههای اجتماعی را که میبینیم، گاه و بیگاه اندرو تیت را میبینیم که میگوید که از ماتریکس یا همان جهانی که در آن زندگی میکنیم، بیرون آمده و به خاطر افشاگری علیه قواعد دنیای ماتریکسی که در آن زندگی میکنیم، زندانی و محدود شده است. ادعاهایی که اندرو تیت درباره ماتریکس میکند، با توسعه متاورس و تغییر نام شرکت فیسوبک به متا تقریبا همزمان شده است. در حال حاضر نیز دیدگاههای منفینگرانه و هشدارآمیزی درباره متاورس و شباهتش به ماتریکس مطرح است. در قسمت چهارم عناصر سینمای سایبرپانک میخواهیم به یکی دیگر از اجزاء جداییناپذیر این ژانر سینمایی بپردازیم. با مرور برخی از مهمترین فیلمهای سایبرپانکی که جهانی شبیه به متاورس دارند، میتوانیم برخی از ادعاهای اندور تیت و سایر تکنولوژیهراسان را قضاوت کنیم. در اینجا به دنبال متاورس در سینمای سایبرپانک هستیم.
حال که از اندرو تیت و نگاهش درباره این سازوکار این جهان نام بردیم، همین ابتدای کار سراغ فیلم سینمایی «ماتریکس» میرویم. در جهان فیلم «ماتریکس» همه انسانها اسیر قواعدی هستند که هوش مصنوعی و ماشین برای آنها ساخته و از جسم انسانها به عنوان سوخت استفاده میشود. کسانی که در انتخاب قرص قرمز و آبی، بیرون رفتن از ماتریکس را انتخاب میکنند، این حقیقت ناراحتکننده را میفهمند که بندگی ناخواسته ماتریکس را پذیرفتهاند و به ناگزیر به جنگ با ماتریکس میروند.
فیلم سینمایی «بازیکن شماره یک» اثر مهم دیگری است که باید از آن یاد کرد. استیون اسپیلبرگ از مهمترین کارگردانهای زنده و فعال در دنیای سینما این فیلم را ساخته است. در این فیلم جهانی وجود دارد که در آن انسانها فقیر هستند و تنها ثروتمندان میتوانند تفریحات مصنوعی داشته باشند. در اصل انسانها زندگی اصلی خود را فراموش کردهاند و نوعی حیات غیرواقعی را تجربه میکنند.
جهان داستانی فیلم سینمایی «گزارش اقلیت» لزوما سایبرپانکی نیست، فضای کنترلی و مراقبتی آن یادآور متاورس خواهد بود. قصه این فیلم در سال ۲۰۵۴ اتفاق میافتد و در آن شاهد راهاندازی سازوکارهایی هستیم از وقوع جرم و جنایت جلوگیری میکند. مهمترین پرسشی که این فیلم در نسبت با متاورس به مخاطبان عرضه میکند این است که آیا انسان در جهان متاورسی مجبور و اسیر است، یا میتواند اراده و اختیار داشته باشد؟
در میانه فیلمهای سایبرپانکی باید نیمنگاهی نیز به صنعت انیمشینسازی داشته باشیم. از جمله انیمیشنهایی که به جهان متاورسی نزدیک میشوند، «رالف خرابکار» است. شخصیتهای یک بازی ویدئویی زنده هستند. برخی از شخصیتهای این بازی ویدئویی از اینکه نسبت به بقیه کمکارتر هستند، ناراحت هستند و باید وضعیت خودشان را تغییر بدهند.
علاوهبر انیمیشن «رالف خلافکار» مجموعه انیمه «هنر شمشیرزنی آنلاین» موقعیتی متاورسی را به وجود میآورد. این انیمه درباره مجموعه مسابقاتی است که در آن کاربران در بازی شمشیرزنی غرق شدهاند. شرکت در مسابقه نیز به این صورت است که کاربران حواس پنجگانه خود را به دنیای درون بازی منتقل کرده و شخصیت درون بازی را با ذهن خود کنترل میکنند.
تشبیه موقعیت بازی به متاورس تنها در «رالف خرابکار» توصیف نمیشود، بلکه در فیلم سینمایی «مرد آزاد» درباره کارمند بانکی است که انسان نیست، بلکه یک شخصیت در دنیای بازی ویدئویی است. در فیلم سینمایی «ترون» نیز شاهد اشاراتی به متاورس هستیم. در این فیلم سازنده بازیهای رایانهای به قلمرو رایانهاش منتقل میشود و در آنجا با برنامهای امنیتی به نام ترون روبهرو میشود. کار ترون این است که برای کاربران بجنگد.
سریال «بارگذاری» محصول شبکه آمازون نیز حال و هوایی متاورسی دارد. موضوع این سریال انتقال آگاهی کامل مغز انسانها به کامپیوتر پس از مرگ آنهاست. در این بین شرکتهای فناوارانه برای به دست آوردن این محصول با یکدیگر رقابت میکنند. هرچند این سریال چندان هم نگاه منفی و بدبینانه به متاورس و تکنولوژیهای وابستهاش ندارد، بلکه فضایی شاد و شنگول را ترسیم میکند.
فیلم سینمایی «سکو» محصول شبکه نتفلیکس نیز اگرچه سایبرپانکی نیست، اما متاورس را به نمایش میگذارد. این فیلم نیز که به دلیل استفاده از استعارههای الهیاتی، سیاسی و تاریخی، بسیار محل چالش و نقدهای جدی بوده، جهان فعلی را به منزله پلتفرم نشان میدهد، و شکل و شمایل جدیدی از جامعه طبقاتی در وضعیت متاورسی را به نمایش میگذارد. عجیبتر از هر نمایش دیگری که از متاورس، این فیلم متاورس به زندان و سلولهای انفرادی تشبیه میکند.
در فیلم سینمایی «آرکیو» نیز شاهد ظهور نسخه دیگری از متاورس در آینده هستیم. داستان فیلم درباره یک زوج است که در پادآرمانشهری در آینده زندگی میکنند و گرفتار تکرارهای مکرر در زندگیشان شدهاند. این تکرارهای خستهکننده و خطرناک گروه مهاجمی نیز وجود دارد که برای دستیابی به انرژی به آنان حمله میکند.
مجموعه فرنچایز «آواتار» هم با اینکه سایبرپانکی نیست، اما متاورس را باز به گونه دیگری به مخاطبان نشان میدهد. در «آواتار» انسانها در دستگاه شبیهساز قرار میگیرند و میتوانند اطلاعات ذهن و مغز خود را به بدنهای دیگر منتقل کنند و در سیارههای دیگر امکان حیات پیدا کنند. در این فیلم تکنولوژیهای به کار رفته به دستگاه «واقعیتافزوده» و «واقعیتآمیخته» شباهت دارند.
تشبیه متاورس به واقعیت افزوده و واقعیت آمیخته در فیلم سینمایی «طبقه سیزدهم» نیز وجود دارد. در این فیلم شهر لسآنجلس با واقعیتهای آمیخته و افزوده شبیهسازی میشود اما این تنها شهر نیست و امکان شبیهسازی مناطق و مکانهای دیگر نیز وجود دارد. نکته جالبتر درباره این شهرهای مجازی این است که ساکنان وشهروندانی نیز در آنجا زندگی میکنند.
در بین اسمهایی که درباره جهان متاورسی در سینما میدرخشد، فیلم سینمایی «تلقین» جایگاه ویژهای دارد. کریستوفر نولان در این فیلم غیرسایبرپانکی جهان رویا و دنیای خواب را متاورسگونه نشان میدهد. در این فیلم شاهد فردی هستیم که میخواهد ایدهای را به وسیله رویا در ذهن فرد دیگری تثبیت کند، اما درگیر واقعیتهای دوگانه و مساله زمان میشود.
علاوهبر نولان و اسپیلبرگ، نام مولف مشهور دیگری نیز در سینمای متاورسی به یاد میآید. دیوید کراننبرگ که معمولا درباره آینده، تکنولوژی و سایبر فیلم میسازد، در فیلم سینمایی «اگزیستنز» آیندهای را نشان میدهد که در آن کنسولهای بازی تبدیل به قطعات زیستفناورانهای شدهاند.
در مجموع باید گفت که جهان متاورسی در فیلمهای سایبرپانکی نه به اندازه هشدارهای تهدیدآمیز اندرو تیت، بلکه در فضاسازیهای خیالین آثار سینمایی و سریالی و انیمیشینی مذکور قابل ردیابی و تامل است. در نگاهی انتقادی نیز میتوان حداقل سه ویژگی شاخص را برای متاورس در سینمای سایبرپانک در نظر گرفت:
- انقیاد انسانها: در فیلمهای سایبرپانکی انسانها به دلیل حضور در جهان مجازی و دیجیتالی اراده آزاد ندارند و اختیاراتشان محدود شده است. در برخی اوقات نیز انسانها تلاش میکنند که علیه این اسارت و جبر شورش کنند و وضع دیگری را رقم بزنند و در بعضی وقتها نیز با انقیاد کنار میآیند.
- تصویری شدن مطلق جهان: متاورس در سینمای سایبرپانکی جهان به منزله تصویر به نمایش میگذارد و چیزی جز تصویر وجود ندارد و انسانها باید خودشان را منطق زیباییشناسانه موجود وفق بدهند.
- دگراندیشی در مدرنیته: در دنیای متاورس سینمایی ما شاهد یک مرحله پیشرفتهتر نسبت به مولتیورس یا چندجهانی هستیم. در اصل باید بگوییم که راه حل مدرنها برای خروج از بحرانهای پیش آمده از دل مدرنیته، تصور چندجهانی و جهانهای دگرگون است که ما آن را با مولتیورس در سینما به یاد داریم. مرحله پیشرفتهتر، ناامید شدن از مولتیورس است و در اینجاست که متاورس به عنوان رقیب مولتیورس مطرح میشود. نکته حائز اهمیت این است که اگرچه سینمای ابرقهرمانی در طرح ایدههای پیشرو شناخته میشود، اما در وضعیت فعلی، روند قصههای آنها در گیر و دار مولتیورس است و نه متاورس.
در پایان باید قضاوت درباره نگاههای اندر تیت یا نظرات مشابه آن را به عهده مخاطبان گذاشت. تنها میتوان گفت گذر زمان و ورود به آینده است که میتواند محک جدی و خوبی برای طرح فیلمهای سینمایی متاورسی و همچنین بدبینیهای پیرامونیاش داشته باشد.