علیه جهانیشدن خبر؛ چرا باید رسانههای محلی را احیاء کرد؟
در عصر جهانی شدن خبر؛ کلیت رسانه های محلی در مقابل یک دو راهی قرار دارند. مسیر اول به سمت از کار افتادگی و بی ضرورتی پیش می رود و مسیر دوم آن ها را به سمت مولفه های هویتی و قومی و محلی تاکید و پررنگ سازی آنان سوق می دهد. مسیر دوم دقیقا در تقابل با گفتمان جهانی شدن و ارتباطات جهانی است که زمزمه های آن در قالب گرایشات مثبت و حتی منفی هویت گرا، قوم گرایانه، ناسیونالیستی و شاید فاشیستی مشخص است. این دوگانگی و مسیر دو گانه، آینده رسانه ها و حیات اجتماعی را مشخص می کند. در واقع گفتمان جهانی شدن از تمام ظرفیت های رسانه ای خود تا کنون استفاده کرده و هم اکنون مورد هجمه های روز افزونی از سوی رسانه های محلی قرار گرفته است؛ رسانه هایی که اعتقاد دارند مسئله جهانی بودن رسانه تنها در ادعا محقق شده و در عمل تنها نسبتی یک سویه و غرب محور در پرداخت های رسانه ای را شاهد هستیم.
۱- عصر رسانههای محلی
تا همین دهه های پیش و قبل از بسط رسانه های فراگیر، عموم رسانه ها خاصیتی محلی داشتند. اغلب این رسانه ها با محوریت جغرافیای مشخص و سپس زمینه های اجتماعی، سیاسی و اقتصادی خاصی طراحی و منتشر می شدند. این رسانه ها که از اشکال سنتی جارچی تا شکل های پیشرفته روزنامه را شامل می شوند عموما نتوانسته بودند محدودیت های مکانی را در بازه زمانی کوتاه مدتی جبران کنند. به بیان دیگر، هر چند تجربه روزنامه های بین المللی می تواند گواهی خلاف این موضوع باشد، اما باید توجه داشت که مسئله انتشار آن روزنامه ها نیز با تأخری زمانی همراه بوده اند. به این ترتیب تجربه رسانه های فراگیر با تلوزیون و رادیو به مرحله جدیدی وارد شد، اما تلوزیون و رادیو نیز عموما تحت تاثیر محدودیت های فناورانه مخابره بودند.
۲- اینترنت؛ جهانیسازی رسانهها
سومین قدم در بسط رسانه های اجتماعی و تحقق فراگیر شدن آنها به معنای واقعی با تحقق اینترنت ممکن شد. اینترنت مسئله رسانه و خبر را به سطح جدیدی رساند که این سطح جدید تا پیش از این در زندگی بشر سابقه نداشته است. در اینجا تنها مسئله سرعت انتقال داده ها و اخبار مد نظر نیست زیرا دهه پیش و با اختراع تلفن یا تلگراف تمام اخبار می توانستند به سرعت مخابره شوند. بلکه مسئله اصلی در این زمینه، دسترسی همگانی به رسانه ها و بهره مندی آنها از این وضعیت جدید است.
این وضعیتی است که علیرغم عادت مردمان امروز، بیش از دو یا سه دهه سابقه ندارد. در واقع اخبار تلوزیونی و ماهوارهای نیز تنها از کانال های از پیش تعیین شده مخابره می شدند و مخاطب تنها می توانست میان گزینه های ارائه شده، منبع خبری خود را مشخص کند. اما با ظهور اینترنت، مخاطب خود به دنبال خبر می رود و این انقلابی در مسئله خبر و خبر رسانی ایجاد می کند. مسئله جذابیت که پیش از این با اهمیت شمرده می شد هم اکنون در راس امور واقع شده است. به همین ترتیب رسانه ها می توانند به ابعاد محلی خود محدود نمانده و مولفه های جهانی را نیز وارد مسیر خبرنگاری و خبرگزاری خود کنند.
۳- لزوم بازیابی خاصیت محلی رسانهها
این رخداد باعث می شود تا رسانه های محلی ذره ذره اهمیت خود را از دست بدهند زیرا از یک سو مولفه های جذابیت خبری در سراسر ارتباطات جهانی پراکنده شده اند و از سوی دیگر ارتباطات گسترده سیاسی، اقتصادی و اجتماعی میان ملت ها و دولت ها باعث شده تا روندهای اصلی حیات اجتماعی و اتفاقات مهم زندگی در ابعادی جهانی تحلیل و مخابره شوند. این مسئله یعنی؛ «از کار افتادن ظرفیت عظیم رسانه های محلی» البته در همه جا به یک صورت اتفاق نمی افتد بلکه اتفاقا در میان فرهنگ هایی که همچنان مولفه های هویتی محلی، جغرافیایی و قومی برجسته است، رسانه های محلی نقش گسترده و تاثیر گذاری دارند.
به این ترتیب، کلیت رسانه های محلی در مقابل یک دو راهی قرار دارند. مسیر اول به سمت از کار افتادگی و بی ضرورتی پیش می رود و مسیر دوم آنها را به سمت مولفه های هویتی و قومی و محلی تاکید و پررنگ سازی آنان سوق می دهد. مسیر دوم دقیقا در تقابل با گفتمان جهانی شدن و ارتباطات جهانی است که زمزمه های آن در قالب گرایشات مثبت و منفی هویت گرا، قوم گرایانه، ناسیونالیستی و حتی فاشیستی مشخص است. این دوگانگی و مسیر دو گانه، آینده رسانه ها و حیات اجتماعی را مشخص می کند. در واقع گفتمان جهانی شدن از تمام ظرفیت های رسانه ای خود تا کنون استفاده کرده و هم اکنون مورد هجمه های روز افزونی از سوی رسانه های محلی قرار گرفته است؛ رسانه هایی که اعتقاد دارند مسئله جهانی بودن رسانه تنها در ادعا محقق شده و در عمل تنها نسبتی یک سویه و غرب محور در پرداخت های رسانه ای را شاهد هستیم.
نمونه بارز این مسئله را می توان در رخداد حمله روسیه به اکراین مشاهده کرد. در حالی که جریان های رسانه ای همسو به محکومیت روسیه اشاره داشتند، بسیاری از جریان های رسانه ای محلی بر بی توجهی به مردم یمن، فلسطین، آفریقا و … تاکید می کردند. در این میان، اصلی ترین عنصر در این منازعه اینترنت و فضای مجازی بود. در واقع بدون فضای مجازی و با تجربه دوران پیش از آن، توقع آزادی و رهایی رسانه ای می توانند با توجیهات و دلایل مختلف نادیده گرفته شود؛ اما تجربه اینترنت و آزادی مخاطبان در انتخاب و قرار گرفتن در مسیر جریان های خبری، به شکل گیری و گستردگی این دسته از منازعات منجر می شوند.