سرگردان در دریای آینده : نگاهی به جهان سایبرپانک در سریال پریفرال
آیندهای که توسط گیبسون به نمایش گذاشته میشود، دریایی مهآلود است و انسان در برابر آن سرگشته و سرگردانی بیش نیست. انسانها در چند رویداد تخریبگر جهانی را که خودشان ساختهاند، نابود میکنند و این مجموعه رویدادها را جکپات نامگذاری کردهاند. از پسِ این رویدادها، جهانی سایبری ساخته شده است و ساختار اجتماعی آن بر سه ستون دزدها، موسسه تحقیقاتی و پلیس استوار شده است.
ایده جذاب گیبسون در این اثر، تلفیق سفر در زمان و سایبرپانک است. خلق جهانهای موازی و مولتیورس در آینده جهت احیای بشر واجد چند ملاحظه تاملبرانگیز است. از یکسو این اثر نماینده نگاه بدبینانه رومانتیسیستی به تکنولوژیهای رسانهای است، و از طرف دیگر امکان رهایی و حیات در جهان به همین تکنولوژیهای رسانهای وابسته است.
آمازونپرایم در ماجراجویی جدید خود به سراغ تولید اقتباسی از رمان پریفرال (به معنی محدودهای یا محیطی) رفته است. در تولید این سریال نامهای بزرگ و مشهوری دیده میشود. کارگردان این سریال اسکات اسمیت است که سابقه دریافت جایزه اسکار فیلمنامه اقتباسی را دارد. از تهیهکنندگان اجرایی آن میتوان به جاناتان نولان و لیزا جوی اشاره کرد، که سابقه تهیهکنندگی مجموعه وست ورلد را در کارنامه خود دارند. بازیگران جوان و مشهور هالیوودی مانند کلویی گریس مورتس جک ریتور در این سریال نقشآفرینی میکنند و جذابیت دوچندانی به این مجموعه بخشیدهاند. اما در میان همه این نامها، آنچه درخور توجه بیشتر است، کسی نیست جز ویلیام گیبسون، پدر ژانر سایبرپانک در ادبیات. سایبر پانک در سریال پریفرال مورد بررسی قرار می دهیم.
سایبرپانک در سریال پریفرال
ویلیام گیبسون خالق رمان پریفرال به عنوان یکی از مهمترین چهرههای سایبرپانک و پیامبر نئونوآر فانتزی شناخته میشود. مهمترین اثر جنبش سایبرپانک یعنی نورومنسر در نیمه دوم قرن بیستم توسط او نوشته شد. دنیایی که گیبسون در این اثر به نمایش میگذارد، نوعی تصویر همهجا حاضر است: گیبسون بیش از هر چیز درگیر تکنولوژیهای رسانهای، هوش مصنوعی، بدن از دست رفته، و کلونیسازی از انسان است تا نقش و جایگاه ماشینها. (۱) جهان داستانی پریفرال نیز همان منطق مذکور را داراست.
خلاصه داستان پریفرال در فصل اول این مجموعه از این قرار است که دختر جوانی به اسم فلین در سال ۲۰۳۲ میلادی همراه با برادرش برتون و مادر بیمار و نابینایش زندگی میکند. او و برتون تلاش میکنند تا هزینههای نگهداری از مادرشان را تامین کنند. خود فلین در یک مغازۀ چاپ سهبعدی کار میکند و برتون هم از راه انجام بازیهای ویدئویی پول درمیآورد. اما اتفاقا فلین در انجام این بازیها از برادرش خیلی ماهرتر است و به همین خاطر وقتی یک بازی به مرحلۀ سختش میرسد، او به جای برادرش وارد بازی میشود. یک روز یک تکنولوژی خیلی پیشرفتهتر به دست فلین و برتون میرسد، همراه با یک سفارش بازی با وعدۀ پول خیلی خوب. فلین وارد این بازی میشود و در آنجا ماموریت یک آدمربایی و سرقت به او سپرده میشود؛ ماموریتی بسیار عجیب و رازآلود در دنیایی که بسیار واقعی به نظر میرسد؛ واقعیتر از هر چیزی که فلین تا به حال تجربه کرده. این بازی ظاهرا در سال ۲۰۹۹ جریان دارد و تکنولوژیهای داخل آن کاملا متفاوت و شگفتانگیز هستند. اما ماموریت داخل بازی با مشکل مواجه میشود و فلین با حالت تهوع از آن بیرون میآید. او تصمیم میگیرد که دیگر این بازی را انجام ندهد، اما یک نفر با او تماس میگیرد و میگوید که ۹ میلیون دلار جایزه برای کشتن او تعیین شده و او باید هر چه زودتر به بازی برگردد تا بتواند از ماجرا سر دربیاورد و خودش را نجات بدهد. فلین اول این قضیه را باور نمیکند، اما در پایان قسمت اول ما تبهکارانی را میبینیم که با تکنولوژیهای بسیار پیشرفته به سمت خانۀ فلین در حرکت هستند تا او و برادرش را از بین ببرند.
آیندهای که توسط گیبسون به نمایش گذاشته میشود، دریایی مهآلود است و انسان در برابر آن سرگشته و سرگردانی بیش نیست. انسانها در چند رویداد تخریبگر جهانی را که خودشان ساختهاند، نابود میکنند و این مجموعه رویدادها را جکپات نامگذاری کردهاند. از پسِ این رویدادها، جهانی سایبری ساخته شده است و ساختار اجتماعی آن بر سه ستون دزدها، موسسه تحقیقاتی و پلیس استوار شده است.
تلفیق سفر در زمان و سایبرپانک
ایده جذاب گیبسون در این اثر، تلفیق سفر در زمان و سایبرپانک در سریال پریفرال است. خلق جهانهای موازی و مولتیورس در آینده جهت احیای بشر واجد چند ملاحظه تاملبرانگیز است. از یکسو این اثر نماینده نگاه بدبینانه رومانتیسیستی به تکنولوژیهای رسانهای است، و از طرف دیگر امکان رهایی و حیات در جهان به همین تکنولوژیهای رسانهای وابسته است.
عواملی که جهان انسانها را تخریب کردهاند و جهان دیگری ساختهاند، یکی هستند: دزدها، موسسه تحقیقاتی و پلیس. تنها با سرمایه، دانش و سرکوب میتوان این دریای مهآلود را حفظ کرد، اما به نظر میرسد محافظت از آن کار دشواری باشد، زیرا گروههای مختلفی از برآمدن این جهان جدید ناراضی هستند. ایده انسان از دست رفته و جای آن را سایبورگ گرفته، شهرها نابود شدهاند و کلونیهایی با ظاهر زیبا و باطنی رقتانگیز جایش را گرفتهاند، جمعیت کره زمین تقریبا در آستانه نابودی رفته و حدود هفت میلیارد نفر کشته شدهاند، و در نهایت انسانها مجبور شدهاند در جهانی موازی و خطهای زمانی متفاوت زندگی دیجیتال دارند.
به نظر میرسد جهان سایبرپانک در سریال پریفرال بیش از آنکه درباره آینده باشد، هشداری درباره اکنون است. برخی ابررویدادها مانند احتمال جنگهای اتمی و هستهای، شیوع بیماریهای پاندمیک کشنده، بیم تغییرات شناختی در انسان توسط تکنولوژی و… همین الان نیز در جهان ما وجود دارد. به همین دلیل نیز تصویری که گیبسون از آینده به ما نشان میدهد، دور از تصور ما نیست. هرچند در این جا ریشخند تلخی وجود دارد: اینکه جهان فعلی از دست خواهد رفت و نهایتا انسانها باید برای جهانهای موازی در آینده دلنگران باشند.
۱- سایبرپانک، پژوهش موضوعی گروه فلسفه فضای مجازی، مرکز تحقیقات و آینده پژوهی، سازمان فضای مجازی سراج، بهار ۱۳۹۷