فرهنگ سایبری

زنانگی در تکنولوژی | چگونه زنانگی سبب توسعه تکنولوژی های ارتباطی می شود؟

از ابتدای تاریخ زنان نقش مهمی در پیشرفت تمدن ها داشتند. این مسئله تا آنجایی پیش رفت که دوگانه زنانگی-مردانگی به دو نوع متفاوت فعالیت ها، نگاه ها، رویکرد ها و انگیزه ها تبدیل شد. مردانگی بر عناصری مثل ثبات، پیشرفت، شفافیت و یکجانبگی دلالت داشت و زنانگی بر عناصری مانند خلاقیت، تنوع، تکثر و زندگی محوری. این متن نشان می دهد که چگونه توسعه تکنولوژی های ارتباطی تنها با چرخش مولفه های مردانه به سمت مولفه های زنانه در فرهنگ، ممکن شد.

داستان های زیادی از ابتدای تاریخ بشر و ماجرای آشنایی انسان ها با اولین و پایه ای ترین چیزهایی که می شناسیم وجود دارند. مثلا اختراع چرخ، یادگیری خیاطی، دوختن لباس و کشف آتش رویدادهایی هستند که صحبت کردن از آنها با اسطوره ها آمیخته شده است. یکی از مهم ترین مضمون اسطوره ها در مورد زندگی ابتدایی انسان ها نسبت و روابط مرد و زن است. تفاوت ها و تشابهات مردان و زنان از همان ابتدای تاریخ تاکنون اهمیتی بنیادی در زندگی داشته است. این مسئله تا جایی پیش رفته که به تبع دوگانه مرد-زن، بسیاری دیگر از پدیده های طبیعی و انسانی در دوگانه های مشابهی دسته بندی می شدند. شب-روز، تاریک-روشن، فعال-ایستا و … از جمله دوگانه هایی بودند که در بسیاری از اندیشه های قدیمی و حتی جدید، بدیل دوگانه مرد-زن محسوب می شدند. به طوری که مثلا صفاتی مرتبط با تحرک، روز، عقل و … به مردان و صفاتی مانند ایستایی، شب، جنون و … به زن و زنانگی نسبت داده می شد. با وجود آنکه بسیاری از این دوگانه ها آمیخته با خرافات و مبتنی بر تحقیر جنس مونث یا مذکر بوده اند، اما دلالت های فرهنگی زنانگی و مردانگی همواره وجود داشته و حتی تعابیری مانند تمدن زنانه یا تمدن مردانه بر همین نحو دوگانه سازی فرهنگی دلالت می کنند. در این یاداشت سعی داریم به نقش زنانگی در تکنولوژی بپردازیم.

نقش مردانگی و زنانگی در تکنولوژی

اگر بخواهیم تحول تکنولوژی ها را در ارتباط با این دوگانه و تفاوت های زنانگی و مردانگی قرار دهیم، باید سویه های متفاوتی از این نسبت را لحاظ کنیم. اولین تحقیقات مدرن در مورد نقش مردان یا زنان در اختراعات بشری توسط مردم شناسان و چه بسا مردم شناسان چپ گرا انجام شد. بسیاری از آنان به نقش زنان در تمدن های بدوی و تاثیر آنان در به کار گیری و تحول ابزارهای تولید اشاره کرده اند. این دسته از متفکران تمدن های ابتدایی را تمدن هایی زن سالار می دانند که در آن زنان نیروی اصلی محرک جامعه بوده اند. دسته دیگری از تحلیل ها در این باره به مطالعات اسطوره شناسانه و زبان شناسانه بر می گردد که برخلاف دسته قبل به دنبال بازسازی تاریخ اقوام بدوی نیستند. این دسته از محققان بیشتر به روابط و نسبت های خاصی از مردانگی و زنانگی توجه دارند که زمینه ساز ایجاد برخی تحولات در زندگی بشری شده اند. به بیان دیگر طیف گسترده ای آرا و نظرات وجود دارد که یک سمت آن نگاه های کاملا تاریخی و مادی است و سمت دیگر آن نگاه های کاملا انتزاعی و ذهنی.

زنانگی چه تاثیری برظهور تکنولوژی دارد؟

به هر ترتیب در صورتی که قصد داشته باشیم چنین پرسشی را (که زنانگی و مردانگی چه تاثیری در ظهور فناوری ها و پیشرفت های بشری داشته اند) در بستر قرن معاصر و ظهور تکنولوژی های جدید جستجو کنیم، می بایست به زمینه های زنانه یا مردانه فرهنگ جهانی معاصر توجه کنیم. بسیاری از اندیشه و نظرات در مورد تمدن مدرن در مورد مردانه بودن و مردسالار بودن مدرنیته صحبت کرده اند. تصویر انسان آرمانی ابتدای قرن بیستم مرد موفقی است که با تکیه بر دانش و ثروت ناشی از آن، به خلاقیت فردی و راهبری جامعه دست می زد. این انسان آرمانی احتمالا موهای بور و قد بلند و اندامی چهارشانه دارد و همسرش نیز زنی بلوند و زیبا خواهد بود. این تصویر را بارها و بارها در مشاهده فیلم ها یا انیمیشن ها یا حتی ترسیم کمیک بوک ها از ابرقهرمانان مشاهده کرده ایم. اما نیمه دوم قرن بیستم این تصویر دستخوش تحولات بسیار زیادی شد. با فروپاشی بسیاری از آرمان های مردانه غرب، رشد جنبش های فمینیستی، رواج سبک های دیگر زندگی و تکثر فرهنگی، فرهنگ اروپایی و آمریکایی پذیرای شکل جدیدی از انسان مطلوب شد. انسان پایان قرن بیستم وابتدای قرن بیست و یکم دیگر یک مرد خودساخته نیست و اگر بخواهیم دقیق تر بگوییم اصلا تصویر واحدی برای او وجود ندارد. این جریان تا جایی پیش می رود که اساسا برخی معتقدند تمدن ارتباطی جدید را می بایست تمدنی زنانه خطاب کرد که از درون تمدن مردسالار مدرن ظهور کرده است.

 

زنانگی در تکنولوژی

اما زنانگی که محور این تمدن جدید را تشکیل می دهد چیست؟  زنانگی از ابتدای تاریخ بشر وجود داشته است و برخی آن را به نیروهای پلید و برخی به نیروهای خیر نسبت داده اند. ویژگی های خاص فیزیولوژیک زنان نیز به طرح برخی اسطوره ها و عقاید دامن زده است. با این حال اگر بخواهیم بر مسئله پیشرفت تکنولوژی و خصوصا تکنولوژی های ارتباطی تمرکز کنیم، می بایست به نقش زنانگی و مردانگی در پرورش غریزه گرسنگی و غریزه جنسی توجه کنیم. غریزه گرسنگی و جنسی دو غریزه بنیادی زندگی بشر هستند که بعدا به شکل گیری غریزه ارتباطی منتهی می شوند. با این حال، غریزه گرسنگی بیشتر در ارتباط با مردانگی و غریزه جنسی در ارتباط با زنانگی مطرح می شوند. غریزه گرسنگی نماد بقا و استمرار وضع موجود و غریزه جنسی تماد تحول و تکامل است. غلبه مردانگی بر فرهنگ بشری (مانند مدرنیته در ابتدای قرن بیستم) به حذف نگاه های متکثر و نوعی از تک فرهنگی و تک گویی منجر می شود در حالی که غلبه نگاه های زنانه بر فرهنگ جنبه های خلاقیت، تنوع و تکثر را شکوفا می کند.

مناسابات زنانه در تکنولوژی

در نتیجه، این نوع خاص از تحول و گسترش تکنولوژی های ارتباطی را باید در غلبه مناسبات زنانه و زنانگی فرهنگ جستجو کرد. در اینجا مروری بر تاریخ شکل گیری دانش ارتباطات و پدیده اینترنت می تواند جالب باشد. در حالی که ارتش آمریکا و سازمان های نظامی امنیتی آمریکایی ابتدا زمینه طرح اینترنت و سپس دانش ارتباطات را فراهم کردند، اما گسترش عمومی ارتباطات و تبدیل آن مسئله دیگری است. به بیان دیگر، زیرساختی به نام اینترنت فقط در صورتی می توانست به این حالت موجود تغییر شکل دهد که الگو و درک خاصی از زندگی اجتماعی وجود داشته باشد. در نتیجه طراحی و به کارگیری فناوری برای مقاصد سیاسی و امنیتی که محورهای تمدن مردانه را در اختیار داشتند جای خود را به کاربردهای فرهنگی و خلاق و متنوع دادند. زنانگی به مثابه به کارگیری قدرت نرم و خلاقیت و تنوع، تکنولوژی های ارتباطی نظامی امنیتی را به صحنه زندگی اجتماعی کشاند. با پررنگ تر شدن هر بیشتر فرهنگ زنانه، وجه سیاسی و امنیتی و نظامی پدیده ها در مقابل وجه فرهنگی و ارتباطی آنها نقش باختند و اساسا ماهیت دیگری پیدا کردند.

زن در تکنولوژی

 

با این حال نباید فراموش کرد که صحبت از غلبه زنانگی در تمدن تنها به ارائه نوعی طرح نظری محدود نمی شود. بلکه گسترش تکنولوژی های ارتباطی در شبکه ای بزرگتر که شامل همه زندگی فردی و اجتماعی می شود فعالیت می کند. به عنوان مثال، تولید گوشی های موبایل بدون توجه به بازار مصرف و از سوی دیگر توجه به بازار مصرف بدون در نظر گرفتن ذائقه ها و سلیقه های مشتری ناقص و ناکارآمد خواهند بود. سیستم ارتباطی جهانی تنها در پرتو هماهنگی صدر و ذیل خود به خوبی کار خواهد کرد و به همین ترتیب تلاش می کند تا مناسبات زنانه را در تمام تار و پور فرهنگ ها غالب کند. در واقع دفاع کاریکاتوری هالیوود و برخی نهادهای غربی از زنان، اقلیت ها، سیاه پوستان و مواردی از این دست تنها نمونه هایی ظاهری از کلیت این ماجرا هستند. هر چند در این زمینه از سوی گروه های مخالف مانند سنت گرایان، جمعیت های مذهبی، احزاب دست راستی و بعضی گروه های متمرکز بر هویت محلی مقاومت های شدیدی وجود دارد و حتی رویکردهای رادیکالی مانند فاشیسم نیز مجددا در حال سربرآوردن است، اما کماکان جریان های اصلی مناسبات فرهنگی و اجتماعی در خدمت همین روند زنانه شدن قرار دارند. آنچه در عمق این ماجرا می گذرد جهانی سازی فرهنگ زنانه بر بستر تکنولوژی های ارتباطی است که نظامی منسجم از طراحی محصول، تربیت ذائقه، تبلیغ، مصرف، بازسازی و حرکت به سمت جلو را شامل می شود.

 

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا