روانشناسان قلابی در اینستاگرام!
“چطور در کمترین مدت پولدار بشی؟؟” ، “چطور کاری کنی که معشوقت عاشقت باشه؟” “راز موفقیت و پیشرفت” ، “چطور هر مردی رو عاشق خودت بکنی؟” ، “تو میتونی به هرچی که بخوای برسی” و… اینها عناوینی هستند، که احتمالا در فضای مجازی و به خصوص اینستاگرام، زیاد با آنها مواجه شده اید! چنین جملاتی و مطالبی را اغلب گروهی از غیرمتخصصان حوزه سلامت روان، در فضای مجازی، به اشتراک میگذارند و از همین طریق نیز شهرت زیادی را بدست آورده اند.
خیلی از این افراد ادعا میکنند که متخصص روانشناسی، متخصص روانپزشک، رواندرمانگر و… هستند، و به طرز جالب توجهی، اغلب این افراد هیچ مدرک معتبر و آموزش حرفهای، در حوزه سلامت روان و بهداشت روانی ندیده اند! در بسیاری از موارد این روانشناسانِ که ما آنان کار آنان را «روان شناسی زرد» می نامیم، و یا به قول دیگری، این روانشناسانِ اینستاگرامی، در رشته هایی همچون عکاسی، رشته های فنی حرفه ای، مهندسی و… تحصیلات یا اشتغال داشتهاند و اکنون مدعی داشتن مدرک از بهترین دانشگاه های داخل یا خارج از کشور هستند!
حتما تاکنون برای شما این سوال ایجاد شده، که اگر مطالب این افراد علمی نیست و این افراد ادعاهای کاذبی دارند، چرا انقدر مشهور و مقبول جامعه شده اند؟
پاسخ های زیادی برای این سوال وجود دارد، اما من سعی میکنم به ۳ مورد از مهمترینِ این دلایل بپردازم:
۱. در روانشناسی زرد، دستورالعملها و راهکارها دمِدستی، رویایی و فوری هستند! یعنی به مخاطب این باور را القا میکنند که با استفاده از این روش در مدت زمان کوتاه و با کمترین هزینه و تلاش، به خواسته هایش خواهد رسید! تقریبا همه آدمهای دنیا دوست دارند که خیلی سریع و راحت، موفق شوند، پولدار شوند، فرد موردعلاقهشان عاشق آنها بشود، کمبود اعتماد به نفس یا اضطرابشان برطرف شود وغیره. اینستاگرام بازاری از این درمان ها را در اختیار فرد قرار می دهد.
۲. روانشناسی زرد، موضوعاتش را دقیقا از بین پرطرفدارترین، داغ ترین و یا جذابترین مسائل روز، برمیگزیند.
۳. کمبود منابع و امکاناتِ دسترسی به خدمات روانشناختی حرفهای و علمی در جامعه. این کمبود، سبب شده که مردم خصوصا در شرایط فعلی (تجربه ۲ سال زندگی در همهگیری کرونا، ازدست دادن عزیزان یا دیگر تجربیات دشوار مربوط به بیماری، قرنطینه و…) تشنه و نیازمندِ خدمات و کمکرسانی های حوزه سلامت روان باشند، اما برای خیلی از آنها امکان مالی، اجتماعی ویا فرهنگیِ دسترسی به این خدمات وجود نداشته باشد.
از ویژگی های اساسی روانشناسان زرد، این است که اعتماد به نفسی بالا و کاذب دارند و تقریبا در هرحوزه و مسئله ای اظهار نظرهای قطعی و یقینی میکنند. این افراد با ارائه راهکارهای کلی که جواب دادن آن ها را برای همگان قطعی و یقینی جلوه میدهند، سعی در جذب مخاطبان دارند. از طرفی این نوع از نگاه به مسائل، مردم را از دریافت خدمات واقعی سلامت روان و درمان، دور میکند.
میتوان گفت که اصلی ترین ادعای روانشناسان انگیزشی و روانشناسان زرد (البته با توجه به اینکه اکثر این افراد مدرک روانشناسی ندارند، روانشناس خواندنِ آنها صرفا حالت اصطلاحی دارد!!)، این است که میخواهند به افراد کمک کنند تا به آرزوها و خواسته هایشان در زندگی برسند. اغلب نیز به طرز شگفت آوری این آرزوهای همگانی بشر از منظر این افراد، در موفقیت کاری بیشتر، جذاب تر شدن از نظر ظاهری و مقدار زیادی پول درآوردن، خلاصه شده است. این افراد راهکارهای کلی ومعجزه آسایشان را نیز بدون در نظرگرفتن تفاوتهای فردی و تفاوتهایی که در شرایط زندگی افراد مختلف وجود دارد، بصورت عمومی برای همگان تجویز میکنند!! معمولا درگیر شدن در فضایی که این افراد در روان طرفدارانشان ایجاد میکنند، دقیقا حالتی از نشئه و توّهمِ همهتوانی (باور به اینکه فرد قادر است دست به هرکاری بزند و درهر موقعیتی موفق باشد) میباشد.
ریشه ی این مدل تفکر را میتوان در کتابهای زرد روانشناسی و کتاب های خودیاری غیرعلمی، پیدا کرد. کتاب هایی که به انسانِ خودشیفته و تابع نگرش فردگرایانه در نسل معاصر، این پیام را میدهد که “تو میتوانی با باورکردنِ اراده ۱۰۰ درصدی خودت و باور کامل نسبت به توانمند بودنت، در کنار خوشبینی و مثبت اندیشی (و دور سازی افکارمنفی از خودت) بر هر مانعی پیروز بشوی و به هرچیزی که میخواهی برسی”. این مدل کتاب ها بشدت بر نقش خودِ فرد در دستیابی به کنترل و مدیریت کامل بر خودش و زندگی و افکارش، تاکید میکنند و عملا عواملی همچون فقر، تفاوتهای فرهنگی، مهاجرت، عدم وجود عدالت اجتماعی-سیاسی و… را در زندگی افراد نادیده میانگارند!
اما واقعیت چیست؟
روانشناسی زرد میگوید با فرستادن انرژی مثبت به سمت کائنات و تلاش، میتوانی به هرچیزی که میخواهی برسی! اما در واقعیت خیلی وقتها تلاش و انرژی مثبت و هیچ چیزی منجر به نتیجه مطلوب نمی شود، چرا که در واقعیت گاهی موانعی وجود دارد که نمیتوانیم آنها را کنار بزنیم و مجبور به پذیرش آنها و یافتن راه جدیدی برای کسب رضایت هستیم!
روانشناسی زرد میگوید، اگر همیشه مثبت فکر کنی، فقط اتفاقات خوب برای تو رخ میدهند! آیا واقعیت این است؟ یا عقل حکم میکند که در هر چیزی هم جنبه های خوب و مثبت، و هم جنبه های منفی و آسیب زا را ببینیم تا بتوانیم تصمیمات درستتری داشته باشیم؟!
فرار کردن از واقعیت و درگیر شدن در افیونِ راهکارهای فوری و اثر دارونمای روانشناسی زرد، آسیب و خطری است که امروزه جمعیت زیادی از مردم را تهدید میکند. و شاید یکی از بهترین راهکارها برای کاهش این آسیب، اول از همه آگاه سازی مردم از ادعاهای دروغین این افراد است، و درکنار آن تلاش برای پرورش و به کارگیری نیروهای متخصص و آگاه در رسانه ها و ارائه ی خدمات بهداشت روانی به شیوه درست آن در سطح جامعه و به خصوص فضای مجازی باشد، که از این مسیر جایگزین بسیار خوبی در اختیار مردم قرار بگیرد.